eitaa logo
خودنویس
2.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
955 ویدیو
22 فایل
✒#زهراصادقی تخلص: هیام نویسنده سیاسی رمان نویس و تحلیلگر کارشناس ارشد جزا و جرم شناسی ارتباط با من @z_hiam کانال داستان ها http://eitaa.com/joinchat/2126839826C589c9be5e4
مشاهده در ایتا
دانلود
31.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام انتخابات تموم شد تبریک به آقای پزشکیان و طرفدارانشون. این کلیپ آخرین فعالیت بنده در فضای سیاسی داخلی ایران است که چند کلامی با دوستان انقلابی صحبت کردم. به قول شهبازی که ماها تهش اسکل نظامیم، اما مردم عادی، اون پنجاه درصدی که رای ندادن، و قشر انقلابی که خون دل دادید رو دریابید. یک بار به جای خرج کردن برای دردانه هایتان، از انقلاب و رهبر و مقاومت و شهدا و... برای مردم خرج کنید ضرر نمی کنید. امیدوارم این چهار سال آینده به جای انگشت ملامت دراز کردن به سمت این و آن درس بگیرید و باگ های خودتان را رفع کنید. و امیدوارم که این سال های پیش رو برای مردم داخل ایران سخت تر از اینی که هست نگذره. از همه دوستانم که زحمت کشیدند در این مدت حمایت کردند تشکر می کنم. عمری بود ایران اومدم در خدمت شما خواهم بود. والسلام سید حسینی
حی علی العزاء...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو دلم نیومد نذارم. همه یک طرف تیپ و هارلی دیویدسون سواری سردار هم یک طرف! 😁 «حاج سعید قاسمی» @khoodneviss
🔴دکتر ، میراث‌دار ! 🔹 من «جلیلی‌چی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعف‌ها و محدودیت‌های او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. 🔹 از سعید جلیلی که به نحو کم‌نظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلت‌ها و زیبایی‌های انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست.اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. 🔹 پیشتر نوشتم که مهم‌ترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراث‌دار او از این جهت بی‌شک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ 🔹شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگی‌پنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن می‌خواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن می‌بندد، قیمتی است. 🔹اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمی‌دهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر می‌آورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است.جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. 🔹می‌دانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلت‌های بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، ساده‌زیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). 🔹فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکته‌سنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمی‌تواند دشمن بدارد.همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگی‌های شخصی جلیلی نیست در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکانهای آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرت های جهانی) به حفره های بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز می‌گردد. 🔹 بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد؛ اینکه ایده‌های در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد؛ اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمی انگیزد؛ جملگی به کاستیهای اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن بازمیگردد. 🔹 اگر این خللها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود که البته چندان هم نشده بود به معنای حل و فصل آنها نبود و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستی هاست. با مشاجره ملال آور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمی شود. 🔹شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور میکنم روند وقایع ماهها و سالهای پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر می‌شود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود. ✍سجاد صفارهرندی(عضو هیئت مدیره پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی) ✅ کانال بدون سانسور | عضو شوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
! یک راست میروم سر اصل مطلب! بله مقصر شمایی آقا سعید مهربون و مخلص و خستگی ناپذیر و مردمی! مقصر همیشه شما بودی! چقدر از همه طرف تخریبت کردند. انگ قدرت طلبی بهت زدند. گفتند جلوی ولی فقیه و سپاه و ارکان نظام ایستادی! یک روز انگ حجتیه بهت زدند و یک روز تو را طالبان و افغانستانی خواندند. اما یک روز که نه! سال ها به دروغ شما را مادر همه تحریم ها خواندند. حتی دفاع تمام قد رهبری در مذاکرات از شما را هم سانسور کردند. حتی آن ها که به تو از سر اجبار رای دادند معتقد بودند تو با نظام قمار کردی! حتی آن ها که از سر اجبار به تو رای دادند، امروز فحش و لعنت نثارت کردند. و همه‌ی تقصیرها را بدون ذره ای یادآوری خریدی! می‌دانم می‌خری! می‌دانم گذشت می‌کنی، همچون سید ابراهیم! چون مرام و سلوکت دنیایی نیست. نمی‌خواهم از تو فرشته بسازم. و نمی‌خواهم مقدس بنامت. اتفاقا گاهی از دستت شاکی هم می‌شدم. از سکوت در برابر مشاور یا طرفدارانی که شباهتی به سلوک شخصی و رفتاری تو هم نداشتند. اما خلوص و مظلومیتت افسوس به دلم می‌گذارد. تنها دلم از این می‌سوزد که ما روی یک رییس جمهور خوب و کاری و مخلص و ولایی و همه چی تمام را درست ندیدیم. نسل ما نه رجایی را دید و نه ریاست جمهوری حضرت آقا را! در دهه هشتاد که رای اولی بودیم و سری آوردیم توی سرها، یکی آمد و گند زد به همه چیز و رفت. بدجور تو ذوقمان زد، هنوز هم تاوانش را می‌دهیم. تازه دلمان خوش بود که سید ابراهیم آمده. اگرچه در برابر زحمات او هم ناشکر بودیم. اما راستش امثال ما به همین قدر تلاش سید هم راضی بودیم. ولی چه سود که روزگار گل های خوشبو را می‌چیند. حقمان نبود انگار! حقمان نیست انگار. تر و خشک باید با هم بسوزند؟! می‌دانم حکمتی است. می‌دانم! اما ما مردم چرا باید چوب بی سیاستی و بی بصیرتی عده ای دیگر را بخوریم؟! چوب یکدنگی و لجبازی! چوبِ... هیس! اعتراض نکن. بسیجی که اعتراض نمی‌کند. حق ندارد. راست می‌گویند. ما مقصریم. ما حزب اللهی ها همیشه‌ی تاریخ مقصریم. ماییم که همه یقه مان را می‌گیرند. آسانسورمان می‌کنند برای رسیدن به قدرت. ماییم که همیشه زخم زبان می‌شنویم. ماییم که خون دل می‌خوریم و دم نمی‌زنیم. و همیشه پای کار این نظام هستیم. ما پا برهنگان این انقلابیم. هیج کاره و همه کاره ایم. هیچ کاره در تصمیم ها و همه کاره برای جوابگویی به نالایق ها! در سختی ها پای کاریم و به وقت انتخاب، آخر صف می‌افتیم. ما نه چیزی از سهمیه بلدیم و نه حتی حکم داریم. وقتی می‌گویند:« چقدر بهت دادن. شما نون خور نظامید. چند سکه؟! چند میلیون یا کدوم پست و مقام؟! جیره خور نظام!» لبخند می‌زنیم. سرمان را زیر می‌اندازیم و می‌رویم. عده ای به جای ما با قیافه شش دانگ بسیجی و حزب اللهی سهمیه می‌گیرند، حکم می‌گیرند و ما با دست خالی فحش می‌خوریم. مثل خودت که هیچ کاره خطابت می‌کنند. بی کارنامه! مثل خودت که مسئولیت نگرفتنت در دولت را بی‌لیاقتی می‌نامند. مثل خودت که بی مزد و مواجب به دورترین نقاط کشور می‌روی. بدون ذره ای هزینه جهاد می‌کنی. مفت و مجانی! حتی رییس جمهور منتخب هم باور نمی‌کرد کسی بدون پول کار کند. آقا سعید! جنس ما از خودتان هست. همیشه فحش خوریم. همیشه عامل بدبختی مملکتیم. از ما توقع دارند هیج وقت کم نیاوریم. «کی خسته است؟! دشمن!» راستش دلم نمی‌خواهد بگویم یک امشب خسته ام! امشب از تمام سال های زندگی‌ام خسته ام. ما تاوان چه چیزی را پس می‌دهیم؟! بلند شو بسیجی! بلندشو عرزشی! دوباره باید برای این انتخاب مردم فحش بخوری! برای انتخابی که نکرده ای. برای کارهای نکرده. برای دوستدار این انقلاب بودن باید فحش بخوری! بلند شو! @khoodneviss
خودنویس
#دلم_برای_جلیلی_و_جلیلی‌ها_سوخت! یک راست میروم سر اصل مطلب! بله مقصر شمایی آقا سعید مهربون و مخلص
میدونم حسب حال خیلی از شماهاست. با قطره قطره اشک نوشته شده. لطفا با ذکر منبع منتشر بشه.
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای امیرخانی که قیدارت را بسی دوست دارم. اقای خاتمی، الان نمی‌تواند به پزشکیان اصلاح‎طلب، بگوید که ۴۵ درصد کابینه، سهم سعید جلیلی است؟! تا با هم خوشگل شویم؟! از وزارت خارجه هم شروع کند! ... رضا امیرخانی: آقای خاتمی، جایی گفته بود اگر مثلا من در سال ۱۳۸۸ بودم، فردای صبح دوم خرداد به ناطق‌‌نوری (رقیب سال ۱۳۷۶) زنگ می‌زدم و می‌گفتم شما یک سوم آرا را کسب کردید و طبیعی است در یک سوم انتصاب‌ها نقش داشته باشید! ببینید، چقدر می‎توانستیم با هم خوب باشیم!(مکتوبات) با همین حرف های دروغین و عوام فریبانه ملت رو مجذوب خود می‌کنند. چقدر نایس! چقدر روشنفکر! و آخر هم هییییچ! به خودشون که میرسه ما شما رو قبول نداریم شما تندرویید. @khoodneviss
خودنویس
داشتم در بین متن های محرم سال های قبلم می‌گشتم که این متن را پیدا کردم. گویی برای امسال بیشتر کاربرد دارد. بسم الله... می‌گویند یک احساس غم‌انگیز همراه با شادی به اشیا، اشخاص و موقعیت‌های گذشته‌ است. آرزومندی عاطفی و احساس گرمی نسبت به موقعیتی در گذشته که از جنبه‌های اصلی آن دلتنگی شدید برای است. نمی‌دانم صدای برای شما یادآور چه چیزی است اما برای من که از آن روزها فاصله گرفتم، برای من که از خودم دورم، برای من که لبریزم از تجربه های ملودراماتیک و صحنه های خشن از دنیای طبیعی و زندگی سخت انسانی، برای من که شاهد مغز های زنگ زده و مستغرق در آغل زندگی شبه حیوانی است، ماشین زمانی است که مرا به گذشته ام ببرد. در دنیای بشر پست مدرن با روح زندگی اومانیستی و آسمان خراش های بتنی و آهنی و قلب های بی رحم از همدردی، بی اخلاقی، تهمت، تخریب و حق به جانب بودن و برچسب های بی جا حتی در بین انقلابی ها، سر زدن به خاطرات دنیای پشتِ سر، نفسِ تازه ای است برای معنابخشیدن بیشتر به این زندگی! دوازده، سیزده ساله بودم شاید هم کمتر. هنوز شهری نشده بودم. ساده بگویم دهاتی بودم. و ای کاش هیچ گاه شهری نمی‌شدم. آن روزها من و خیلی از من ها هنوز درگیر استدلال و شبهه‌ی بودن و نبودنت در کربلا، خودکشی و شهادتت، فلسفه‌ی گریستن هزار و سیصد سال و عرب بودن و انگ خرافه گرایی و مرده پرستی نشده بودیم. هنوز دین و سیاست و حکومت را در هم قاطی نکرده بودیم و به اسم خطای یکی، تو و دینت را کنار نزده بودیم. هنوز شرط مسلمانی ما تو بودی و نه مسئولین و عمامه به سرهایی که رسم دینت را کج و معوج و فلج وار می پیمودند. آری برای با تو بودن بهانه‌ی سیاسی نداشتیم. محرمِ من در غروب دل انگیز زادگاهم در وسط دشتی پهناور رقم می‌خورد که صدایی مسحور کننده از کنج خانه مرا تا دل حیاطش می‌کشاند. صدا از بلندگوی مسجد محل می آمد و من دقیقه ها را نمی‌دانم اما تا جایی که پاهایم رمق داشت می‌ایستادم به گوش سپردن. صدا تا عمق وجودم رسوخ می‌کرد و مرا با قافله ای همراه می‌کرد که همه هستی خود را در صحرای محشرِ انسانی برای اندکی زیستنِ به حق، به قتلگاه برده بودند. پرچم ها و لباس های مشکی که از پستوی کمدها بیرون می آمد، نمادی(توتِمی) بود برای چنگ زدن به دنیای روح های انسان های والا! هنوز آن قدر بزرگ نشده بودم که طعم به ظاهر شیرین گناه زیر زبانم بنشیند و به واقع کامم تلخ شود. هنوز نحیف بودم و گوشت های نشسته با پوست و خونِ رذایل شیطانی بر تنم نروییده بود. عاشق پرواز بودم و به هر دستاویزی چنگ می‌زدم. آری و از همان زمان پرچم سیاهِ تو شد قبیله‌ی من. حالا که آن سال های پر از حس و شور و عشق و اولین ها گذشته، شنیدن صدای دوباره‌ی آن طنین، آن آواز، آن مدح، آن مرثیه سرایی و هرچه که نامش را بنامند، مرا از دل این زندگی لبریز از منیت بیرون می کشاند و تا خود عرش بالا می‌برد. کاش می‌شد آن خاطرات را، آن خانه و حیاط و آن ساعت و دقیقه هایش را قاب بگیرم و بزنم به دیوار قلبم و برای همیشه جلوی چشمم باشد. سال هاست با نامت آشناییم. و هر سال محرم بهانه ها را کنار می‌زنیم و به یادت، خود را در دریای عطوفت و ایثار و بندگیت شست و شو می‌دهیم. حسین رهایمان نکن. @khoodneviss
به توده مردم تکیه کنید حضرت آقا | ۱۴۰۲/۱۰/۱۹ فرمود: وَ اِنَّما عِمادُ الدّینِ وَ جِماعُ المُسلِمینَ وَ العُدَّةُ لِلاَعداءِ العامَّةُ مِنَ الاُمَّة. «عِمادُ الدّین» یعنی تکیه‌گاه دین. شما جامعه‌ی اسلامی هستید؛ امیرالمؤمنین [این را] به ملّت خودش می‌فرماید، خطاب به ما هم هست. خیلی خب، جامعه‌ی اسلامی هستید، تکیه‌گاه اسلام‌تان امّتند، بدنه‌ی مردم‌ند. «جِماعُ المُسلِمین» یعنی آن بدنه‌ی اصلی جامعه، بدنه‌ی اصلی این اجتماع مسلمانی. وَ العُدَّةُ لِلاَعداء؛ «عُدَّة» یعنی ذخیره‌ی روز مبادا؛ آن چیزی که نگه می‌داریم برای روز مبادا. وَ العُدَّةُ لِلاَعداء؛ این ذخیره‌ی در مقابل دشمن، چه کسانی هستند؟ اَلعامَّةُ مِنَ الاُمَّة؛ یعنی توده‌ی مردم. من یک وقتی چند سال قبل از این، یک تکّه‌هایی از این نامه را برای مسئولین مطرح کردم که آنجا حضرت مقایسه می‌کند بین خاصّه و عامّه؛ «خاصّه» یعنی نورچشمی‌ها، «عامّه» یعنی توده‌ی مردم. بیانات عجیبی درباره‌ی خاصّه ذکر می‌کند، بیانات عجیبی درباره‌ی عامّه ــ توده‌ی مردم ــ ذکر می‌کند. تکیه‌ی حضرت به این است که به تکیه کنید. وقتی یک رئیس‌جمهوری با توده‌ی مردم اُنس می‌گیرد، حرف می‌زند، کار می‌کند، می‌رود در دل مردم، یک عدّه‌ای از آنجا بلند می‌شوند می‌گویند «این پوپولیسم است»! اهانت می‌کنند. نه، این مردم‌داری است؛ این نشان گرفتن نقطه‌ی اصلی است. توده‌ی مردم همه‌کاره‌اند. البتّه کیفیّت کار کردن با توده‌ی مردم یک بزرگی است؛ آن به جای خود محفوظ. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4