eitaa logo
افغانستان | سرزمین خراسان و سیستان🇦🇫
1.1هزار دنبال‌کننده
290 عکس
303 ویدیو
13 فایل
بلخی مزارشریف مزاری هرات آریانا بامیان کابلستان غزنی زابلستان جاغوری هیرمند قندوز بدخشان طالقان بغلان پروان سمنگان بلخاب سرپل جوزجان پنجشیر بهسودی اسد آباد قندهار فاریاب بادغیس زرنج نیمروز غرجستان غور اخبار افغانستان harfeto.timefriend.net/17273679091597
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 افغانستان کشوری کوهستانی است؛ از لحاظ جغرافیایی و دسترسی به آب های آزاد و راه های مهم تجاری، کشوری بن بست است؛ فاقد ذخایر استراتژیک قابل توجه، مانند نفت خام و گاز و فاقد توانمندی های صنعتی و بازارهای رقابتی( اما دارای معادن غنی ) است؛ با این حال اهمیت استراتژیکی و ژئوپولیتیکی بالایی دارد. این کشور به صورت یک مشت بسته در محدوده آسیای مرکزی قرار داشته و حالت چهارراهی بین شبه قاره هند، آسیای مرکزی، چین و آسیای غربی دارد؛ به این علت، تا اوایل قرن هجدهم در بیشتر اوقات بین دولت ها و قدرت های همسایه تقسیم شده بود و از شمال، جنوب، غرب و شرق در معرض تاخت و تاز قرار داشته است. اقبال لاهوری افغانستان را قلب آسیا نامیده است: آسیا یک پیکر آب و گل است کشور افغان در آن پیکر دل است از حیات او حیات آسیاست وز ممات او ممات آسیاست لرد کرزن نیز "در اوایل قرن بیستم افغانستان را نبردگاه آسیا عنوان کرد." از افغانستان تعابیری مانند "میدانگاه بزرگ باستان" (تویی بی)، "کلیه فتح یک قاره" (جیمزکینز) و "افغانستان سقف جهان" (فهمی هویدی) به عمل آمده است. 🔖 سلسله کوه های افغانستان به ویژه کوه های بابا و هندوکش با ارتفاع بلند، متراکم و صعب العبور در درجه اول و سایر کوه ها مانند سفیدکوه، سلیمان و تیربند ترکستان در درجه دوم، نوعی موقعیت سوق الجیشی و استراتژیک مهم برای این کشور ایجاد کرده اند. این کوه ها به مثابه مرز طبیعی جغرافیایی، دیواره حفاظتی شبه قاره هند و مانعی برای عبور مهاجمان عمل کرده و آن را در برابر مهاجمان از شمال و غرب محفوظ نگاه می داشته است؛ همچنین "به منزله موج شکن نژادی به سمت غرب، ایفای نقش می کرده است." 🔖گذرگاه های محدود این کوه ها مانند تنگه خیبر تنها راه عبور از آن برای رسیدن به شبه قاره هند یا از شبه قاره هند به آسیای مرکزی بوده است. در گذشته، دولت های حاکم بر شبه قاره هند برای حفظ امنیت شبه قاره می کوشیدند مناطق حساس این کوه ها را در کنترل خود داشته باشند و معمولاً شرق افغانستان در حیطه قلمرو آنان بود. 🔖 بعد از ورود انگلیس ها به شبه قاره هند، آن ها کوشیدند از افغانستان و کوه های هندوکش و بابا در مقام سپر دفاعی در برابر حملات فرانسه و روسیه استفاده کنند و امنیت هند را تأمین کنند. روس ها نیز برای دستیابی به هند می کوشیدند به این کوه ها نزدیک شوند و آن را زیر کنترل خود درآورند؛ در نتیجه رقابت شدیدی بین دو ابرقدرت در افغانستان و نیز ایران بروز کرد. افغانستان برای روس ها کلید فتح هند بود. انگلیس می کوشید بر محورهای استراتژیک مهم افغانستان مانند کابل-پیشاور، قندهار-کویته، بغلان-کابل، و گردیز-خوست تسلط کامل داشته باشند تا راه نفوذ را بر روسیه سد کند. افغانستان سکوی حمله به هند و جاده مهم و حساس پیروزی اقوام مهاجم به هند و بالعکس بوده است، فرهنگ و آیین های متفاوتی نیز به این سرزمین راه یافته است؛ لذا افغانستان محل تلاقی فرهنگ ها و مذاهب گوناگون بوده است. سکاها، یوئه چی ها، هون های سفید، اسکندر و جانشینانش کوشانیان، عبیدالله بن زیاد و مسلمانان، هندوشاهیان، سلجوقیان، چنگیز و مغولان، تیمور و بابریان، ازبکان و شیبانیان، نادرشاه افشار، انگلیس ها، روس ها و ... از اقوام و کشورگشایانی بوده اند که سرزمین افغانستان یا حداقل قسمت هایی از آن را درنوردیده اند و از این کشور به منزله سکویی برای تهاجم به هند استفاده کرده اند. اهمیت تجاری افغانستان 🔖 این کشور چهارراه تجارت بین شرق و غرب و شمال و جنوب به ویژه در دوره جاده ابریشم بود. این کشور محل تلاقی جاده ابریشم و راه های بازرگانی شرق و غرب و شمال و جنوب بود. بلخ در شمال و قندهار در جنوب محل اتراق و استراحت کاروان های بازرگانی بود. افغانستان از این رهگذر سود فراوانی کسب می کرد و اهمیت بازرگانی زیادی داشت. با تجزیه اتحاد شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان دوباره در حال بازیافت اهمیت تجاری گذشته و تبدیل شدن به مسیر عبور کالا از آسیای مرکزی به آسیای جنوبی (پاکستان و هند) و بالعکس است و قرار است خط لوله گاز بین آسیای مرکزی(به ویژه ترکمنستان) و پاکستان و هند از خاک افغانستان عبور کند.(پروژه تاپی). افغانستان گذرگاهی برای ارتباط زمینی بین ایران و تاجیکستان و مبادله کالا بین سه کشور محسوب می شود. جامعه و فرهنگ افغانستان/ علیرضا علی آبادی /ص ۳۸ الی ۴۲ @KHURASAN
افغانستان | سرزمین خراسان و سیستان🇦🇫
#اقوام_وقبایل #قوم_پشتون (قسمت اول) 📝 پشتون از اقوام عمده و اصلی افغانستان است و سابقه ای کهن در م
📚 (قسمت دوم) گروه های قومی پشتون پشتون ها از لحاظ ساختار درون قومی به سه گروه یا سه تیره بزرگ قومی تقسیم می شوند: ۱. درانی (نام اولیه اش ابدالی) ۲. غلزایی ۳. پشتون های شرق یا بردرانی. هر کدام از این سه گروه عمده قومی در درون خود به ده ها طایفه و زیرگروه قومی(خیل) تقسیم می شوند. مرکز اقتدار درانی ها در قندهار و غرب افغانستان، مرکز اقتدار غلزایی ها در ننگرهار و جنوب افغانستان به ویژه استان های پکتیکا، خوست و پکتیا بوده و مرکز اقتدار پشتون های شرق یا بردرانی ها، پیشاور و غرب رود سند در منطقه پنجاب بوده است. قوم درانی(ابدالی) نام قدیم این قوم ابدالی است. معروف است که ابدالیان از اولاد حسن ابدال، که قبرش در پیشاور است هستند و گفته می شود این لقب را ابومحمد ابدال چشتی به این قوم داده است. پس از آنکه احمدخان ابدالی به سلطنت رسید "در پی خوابی که روحانی معروف چمکنی دید" به او لقب درّ(مروارید) دوران یا درّ دران داده شد. بعدها این لقب به قوم او نیز اطلاق شد و نام ابدالی به درانی تغییر یافت و او خود را شاه درّ دران یا به طور خلاصه درانی نامید. این قوم به دو شاخه مهم " زیرک و پنج پا" تقسیم شده بود. از این دو شاخه ۹ شاخه دیگر برخاسته اند: زیرک: پوپلزی، الکوزی، اچکزی پنج پا: نورزی، علی زی، اسحاق زی، خوگیانی و ماکو. پوپلزی ها از همه شاخه ها نامی تر است و شاهان افغانستان از آنان برخاسته اند. هر یک از شاخه های ذکر شده به شعبه ها و تیره های متعدد تقسیم می شود و نام هاي طایفه ای متفاوتی دارند؛ برای مثال نام طایفه احمدخان، سدوزایی است. سدوزایی معروف ترین طایفه قوم درانی و شعبه ای از پوپلزی بوده و مسکن عمده آنان شهرهای صفا و قندهار بوده است. جد اعلای این طایفه فردی موسوم به اسدالله بوده و نام تیره او به تلفظ عامیانه "سدو" نامیده شده است و سدوزایی در واقع بازماندگان اسدالله بوده اند. سدو مخفف اسدالله است. شاخه مهم دیگر قوم درانی، بارکزیی است و طایفه محمدزایی، که از زمان دوست محمدخان حکومت افغانستان را در دست می گیرند، از این شاخه برخاسته اند و زیرمجموعه شاخه بارکزیی محسوب می شوند. بارکزیان در جنوب قندهار، دره ارغستان و کرانه رود هیرمند سکونت داشته اند. درانی ها به نسبت غلزایی ها اصالت قوی و نژادی بیشتری داشتند. در گذشته بر اثر فشار غلزایی ها از حدود قندهار به طرف هلمند، فراه و هرات رانده شدند؛ ولی پس از تصرف قندهار به دست شاه عباس صفوی، ابدالی ها که در این جنگ به او کمک کرده بودند موقعیت بهتری بدست آوردند و به تدریج به حوالی قندهار عودت کردند. کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۶۵ ادامه دارد.... @KHURASAN
🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد و اقوام پشتون، تاجیک، فارسیوان، هزاره ها و ترک تبارها آشنا شدیم؛ پارسیوان و خلیلی پارسیوان یا فارسیوان یا پارسیان اصالت ایرانی داشته و بیشتر در هرات و غرب افغانستان بودند؛ ولی شما زیادی از آنان در قندهار، غزنی و مزار شریف سکونت دارند. در قندهار خلیلی خوانده می شوند. در مزار شریف نیز عده ای به خلیلی و فارسیوان مشهورند. در زمان احمدشاه و دیگر پادشاهان درانی، هسته اصلی نیروهای نظامی و دولتی را " غلامان شاهی" تشکیل می دادند. غلامان شاهی بیشتر پارسیوانان سپاه نادرشاه و قزلباش ها بودند. آن ها در جنگ ها وفاداری بیشتری از خانواده درانی داشتند و پادشاهان درانی هم اطمینان بیشتری به آنان می کردند. پارسیوانان، شیعه امامیه و فارسی زبان هستند و در گذشته قامات و مناصب بالایی در حکومت داشتند. خلیلی ها در قندهار، اطراف آن و نیز در شمال افغانستان سکونت دارند و همگی شیعه امامیه و فارس زبان هستند؛ اما در قندهار به دلیل همسایگی با پشتون ها، زبان پشتو را نیز فراگرفته اند. خلیلی ها در اصل از شیراز بوده و از آنجا به افغانستان رفته اند. عده ای از آنان هنوز در اطراف شیراز سکونت دارند. در فرهنگ دهخدا آمده است: "خلیلی تیره ای است از قوم بهمنی از ایالت کهکیلویه فارس." در افغانستان اقوام دیگری نیز سکونت دارند که در قسمت های بعدی به آن ها می پردازیم: بلوچ - براهویی - نورستانی - کیانی - تیراهی - گجر - جَت( jat ) - کوهستانی - گلجه - یهودی - مسیحی - عرب - هند و سیک - سادات - کوچ روها کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۱۰۰ ادامه دارد.... @KHURASANO_SISTAN
📚 ✍مقدمه اکثر مورخین مانند ابن‌اثیر و طبری ولایت سیستان را از خراسان بزرگتر دانسته و نفوس آنرا هم بیشتر خوانده‌اند. سیستان بزرگ هم به ولایاتی بنام کابلستان، زابلستان و نیمروز منقسم شده که این ولایات بازهم شهرها و ایالاتی داشته که وسعت فراوان داشتند. زمانی که تیمورشاه پایتخت را از قندهار به کابل انتقال داد شهر کابل مرکز قدیم کابلستان یکبار دیگر سر از خواب گران چندین قرن بلند کرد و به جنب و جوش افتاد. کابل مرکز کابلستان بیش از ولایات دیگر سیستان با دیوارهای مستحکم و پایدارش در مقابل بیگانگان چون اعراب، مغول ها و انگلیس ها پایداری و مقاومت نموده و بیگانه را از خود رانده است دیوارهای اطراف شهر کابل تا عهد تیمورشاه هم استوار بود ولی رفته رفته به اثر خانه جنگی‌های داخلی و بی‌توجهی دولت‌های وقت و تهاجم انگلیسی ها از بین رفت که نشانه‌های آن در بلندی کوه‌ها نمایان است ولی از اطراف شهر محو گردیده است. محله‌ها و گذرهای شهر کابل در وقت تیمورشاه مجددا بوجود آمد نظر به خصوصیات قبیلوی و فیودالی طوری اعمار گردیده بود که هرگاه مردان برای جنگ به خارج کشور اعزام می‌شدند، ریش‌سفیدان و زنان شهر از محله‌ها و گذرها محافظت می‌کردند. کوچه‌ها و پس کوچه‌های شهر طوری ساخته شده بود که بیگانگان جرأت داخل شدن به محلات را نداشتند کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها تنگ و تاریک کج و معوج بودند، تا انسان آشنایی بدان نمی‌داشت راهش را گم می‌کرد. 📚 کابل قدیم، محمد آصف آهنگ ✅ @KHURASANO_SISTAN