eitaa logo
افغانستان | سرزمین خراسان و سیستان🇦🇫
1.3هزار دنبال‌کننده
435 عکس
424 ویدیو
18 فایل
#افغانستان #سرزمین #خراسان و #سیستان #مزارشریف #هرات #آریانا #بامیان #کابلستان #زابلستان #جاغوری #هیرمند #بدخشان #سمنگان #بلخاب #جوزجان #پنجشیر #بهسودی #ارزگان #قندهار #فاریاب #غرجستان #دایکندی #اخبار #عکس #آهنگ #افغانی https://daigo.ir/secret/2942442596
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 افغانستان کشوری کوهستانی است؛ از لحاظ جغرافیایی و دسترسی به آب های آزاد و راه های مهم تجاری، کشوری بن بست است؛ فاقد ذخایر استراتژیک قابل توجه، مانند نفت خام و گاز و فاقد توانمندی های صنعتی و بازارهای رقابتی( اما دارای معادن غنی ) است؛ با این حال اهمیت استراتژیکی و ژئوپولیتیکی بالایی دارد. این کشور به صورت یک مشت بسته در محدوده آسیای مرکزی قرار داشته و حالت چهارراهی بین شبه قاره هند، آسیای مرکزی، چین و آسیای غربی دارد؛ به این علت، تا اوایل قرن هجدهم در بیشتر اوقات بین دولت ها و قدرت های همسایه تقسیم شده بود و از شمال، جنوب، غرب و شرق در معرض تاخت و تاز قرار داشته است. اقبال لاهوری افغانستان را قلب آسیا نامیده است: آسیا یک پیکر آب و گل است کشور افغان در آن پیکر دل است از حیات او حیات آسیاست وز ممات او ممات آسیاست لرد کرزن نیز "در اوایل قرن بیستم افغانستان را نبردگاه آسیا عنوان کرد." از افغانستان تعابیری مانند "میدانگاه بزرگ باستان" (تویی بی)، "کلیه فتح یک قاره" (جیمزکینز) و "افغانستان سقف جهان" (فهمی هویدی) به عمل آمده است. 🔖 سلسله کوه های افغانستان به ویژه کوه های بابا و هندوکش با ارتفاع بلند، متراکم و صعب العبور در درجه اول و سایر کوه ها مانند سفیدکوه، سلیمان و تیربند ترکستان در درجه دوم، نوعی موقعیت سوق الجیشی و استراتژیک مهم برای این کشور ایجاد کرده اند. این کوه ها به مثابه مرز طبیعی جغرافیایی، دیواره حفاظتی شبه قاره هند و مانعی برای عبور مهاجمان عمل کرده و آن را در برابر مهاجمان از شمال و غرب محفوظ نگاه می داشته است؛ همچنین "به منزله موج شکن نژادی به سمت غرب، ایفای نقش می کرده است." 🔖گذرگاه های محدود این کوه ها مانند تنگه خیبر تنها راه عبور از آن برای رسیدن به شبه قاره هند یا از شبه قاره هند به آسیای مرکزی بوده است. در گذشته، دولت های حاکم بر شبه قاره هند برای حفظ امنیت شبه قاره می کوشیدند مناطق حساس این کوه ها را در کنترل خود داشته باشند و معمولاً شرق افغانستان در حیطه قلمرو آنان بود. 🔖 بعد از ورود انگلیس ها به شبه قاره هند، آن ها کوشیدند از افغانستان و کوه های هندوکش و بابا در مقام سپر دفاعی در برابر حملات فرانسه و روسیه استفاده کنند و امنیت هند را تأمین کنند. روس ها نیز برای دستیابی به هند می کوشیدند به این کوه ها نزدیک شوند و آن را زیر کنترل خود درآورند؛ در نتیجه رقابت شدیدی بین دو ابرقدرت در افغانستان و نیز ایران بروز کرد. افغانستان برای روس ها کلید فتح هند بود. انگلیس می کوشید بر محورهای استراتژیک مهم افغانستان مانند کابل-پیشاور، قندهار-کویته، بغلان-کابل، و گردیز-خوست تسلط کامل داشته باشند تا راه نفوذ را بر روسیه سد کند. افغانستان سکوی حمله به هند و جاده مهم و حساس پیروزی اقوام مهاجم به هند و بالعکس بوده است، فرهنگ و آیین های متفاوتی نیز به این سرزمین راه یافته است؛ لذا افغانستان محل تلاقی فرهنگ ها و مذاهب گوناگون بوده است. سکاها، یوئه چی ها، هون های سفید، اسکندر و جانشینانش کوشانیان، عبیدالله بن زیاد و مسلمانان، هندوشاهیان، سلجوقیان، چنگیز و مغولان، تیمور و بابریان، ازبکان و شیبانیان، نادرشاه افشار، انگلیس ها، روس ها و ... از اقوام و کشورگشایانی بوده اند که سرزمین افغانستان یا حداقل قسمت هایی از آن را درنوردیده اند و از این کشور به منزله سکویی برای تهاجم به هند استفاده کرده اند. اهمیت تجاری افغانستان 🔖 این کشور چهارراه تجارت بین شرق و غرب و شمال و جنوب به ویژه در دوره جاده ابریشم بود. این کشور محل تلاقی جاده ابریشم و راه های بازرگانی شرق و غرب و شمال و جنوب بود. بلخ در شمال و قندهار در جنوب محل اتراق و استراحت کاروان های بازرگانی بود. افغانستان از این رهگذر سود فراوانی کسب می کرد و اهمیت بازرگانی زیادی داشت. با تجزیه اتحاد شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان دوباره در حال بازیافت اهمیت تجاری گذشته و تبدیل شدن به مسیر عبور کالا از آسیای مرکزی به آسیای جنوبی (پاکستان و هند) و بالعکس است و قرار است خط لوله گاز بین آسیای مرکزی(به ویژه ترکمنستان) و پاکستان و هند از خاک افغانستان عبور کند.(پروژه تاپی). افغانستان گذرگاهی برای ارتباط زمینی بین ایران و تاجیکستان و مبادله کالا بین سه کشور محسوب می شود. جامعه و فرهنگ افغانستان/ علیرضا علی آبادی /ص ۳۸ الی ۴۲ @KHURASAN
(قسمت اول) 📝 پشتون از اقوام عمده و اصلی افغانستان است و سابقه ای کهن در منطقه دارد. کلمات پشتون، پختون، پتان، اوغان، افغان، اوغو، پشتو و ... همه یک چیز است و به قوم پشتون اشاره دارد. قریب به نیمی از قوم پشتون در افغانستان و بیش از نیمی از آنان در پاکستان سکونت دارند و قلیلی هم در ایران زندگی می کنند. کلمه پتان ( پتهان Pathan )ریشه هندی دارد و شکل هندی شده پشتون است و به طور گسترده استفاده می شود؛ حتی گفته می شود صورت قدیمی تر واژه پشتون است. در شبه قاره هند، پشتون ها را پتان می نامیدند؛ ولی در افغانستان بیشتر پشتون و پختون نامیده شده اند. پشتون ها عمدتاً در جنوب و شرق افغانستان در نوار مرزی این کشور با پاکستان ساکن اند و در استان های قندهار، زابل، پکتیا، پکتیکا، خوست، هلمند، ننگرهار، ارزگان و غزنی اکثریت دارند؛ در استان های فراه، نیمروز، لوگر، کابل و ... نیز زندگی می کنند. در زمان عبدالرحمان خان، به منظور پشتونیزده کردن افغانستان، عده ای از پشتون ها به مناطق شمالی افغانستان، مانند بغلان و قندوز هم انتقال یافتند؛ لذا یکی از گروه های قومی در این مناطق هستند. اکثر مردم پشتون بر مذهب حنفی اند؛ ولی برخی از آن ها شیعه اند، مانند قبیله توری که در جنوب و جنوب شرق افغانستان در جوار مرز افغانستان با پاکستان زندگی می کنند. در بین پشتون ها شیعیان غیرپشتون نیز ساکن اند؛ مانند خلیلی ها در قندهار که علاوه بر شیعه بودن زبانشان نیز فارسی است. برخی نیز بر مذهب شافعی اند که از جمله به قوم "جاجی" اشاره شده است. کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۶۱ ادامه دارد.... @KHURASAN
افغانستان | سرزمین خراسان و سیستان🇦🇫
#اقوام_وقبایل #قوم_پشتون (قسمت اول) 📝 پشتون از اقوام عمده و اصلی افغانستان است و سابقه ای کهن در م
📚 (قسمت دوم) گروه های قومی پشتون پشتون ها از لحاظ ساختار درون قومی به سه گروه یا سه تیره بزرگ قومی تقسیم می شوند: ۱. درانی (نام اولیه اش ابدالی) ۲. غلزایی ۳. پشتون های شرق یا بردرانی. هر کدام از این سه گروه عمده قومی در درون خود به ده ها طایفه و زیرگروه قومی(خیل) تقسیم می شوند. مرکز اقتدار درانی ها در قندهار و غرب افغانستان، مرکز اقتدار غلزایی ها در ننگرهار و جنوب افغانستان به ویژه استان های پکتیکا، خوست و پکتیا بوده و مرکز اقتدار پشتون های شرق یا بردرانی ها، پیشاور و غرب رود سند در منطقه پنجاب بوده است. قوم درانی(ابدالی) نام قدیم این قوم ابدالی است. معروف است که ابدالیان از اولاد حسن ابدال، که قبرش در پیشاور است هستند و گفته می شود این لقب را ابومحمد ابدال چشتی به این قوم داده است. پس از آنکه احمدخان ابدالی به سلطنت رسید "در پی خوابی که روحانی معروف چمکنی دید" به او لقب درّ(مروارید) دوران یا درّ دران داده شد. بعدها این لقب به قوم او نیز اطلاق شد و نام ابدالی به درانی تغییر یافت و او خود را شاه درّ دران یا به طور خلاصه درانی نامید. این قوم به دو شاخه مهم " زیرک و پنج پا" تقسیم شده بود. از این دو شاخه ۹ شاخه دیگر برخاسته اند: زیرک: پوپلزی، الکوزی، اچکزی پنج پا: نورزی، علی زی، اسحاق زی، خوگیانی و ماکو. پوپلزی ها از همه شاخه ها نامی تر است و شاهان افغانستان از آنان برخاسته اند. هر یک از شاخه های ذکر شده به شعبه ها و تیره های متعدد تقسیم می شود و نام هاي طایفه ای متفاوتی دارند؛ برای مثال نام طایفه احمدخان، سدوزایی است. سدوزایی معروف ترین طایفه قوم درانی و شعبه ای از پوپلزی بوده و مسکن عمده آنان شهرهای صفا و قندهار بوده است. جد اعلای این طایفه فردی موسوم به اسدالله بوده و نام تیره او به تلفظ عامیانه "سدو" نامیده شده است و سدوزایی در واقع بازماندگان اسدالله بوده اند. سدو مخفف اسدالله است. شاخه مهم دیگر قوم درانی، بارکزیی است و طایفه محمدزایی، که از زمان دوست محمدخان حکومت افغانستان را در دست می گیرند، از این شاخه برخاسته اند و زیرمجموعه شاخه بارکزیی محسوب می شوند. بارکزیان در جنوب قندهار، دره ارغستان و کرانه رود هیرمند سکونت داشته اند. درانی ها به نسبت غلزایی ها اصالت قوی و نژادی بیشتری داشتند. در گذشته بر اثر فشار غلزایی ها از حدود قندهار به طرف هلمند، فراه و هرات رانده شدند؛ ولی پس از تصرف قندهار به دست شاه عباس صفوی، ابدالی ها که در این جنگ به او کمک کرده بودند موقعیت بهتری بدست آوردند و به تدریج به حوالی قندهار عودت کردند. کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۶۵ ادامه دارد.... @KHURASAN
(قسمت اول) 🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد و قوم پشتون ها آشنا شدیم؛ تاجیک ها 🔖 تاجیک ها باسابقه ترین قوم یا مردم ساکن در سرزمین افغانستان و از سکنه اصلی و اولیه آن هستند. تاریخ اسکان آن ها در این سرزمین به گذشته های خیلی دور برمی گردد و به احتمال خیلی زیاد ساکنان بومی کشور هستند. تاجیک ها از نژاد آریایی بودند و اجداد آن ها را بعضی از اقوام و گروه های آریایی چون تخاری ها، خوارزمی ها و پیش از آن سغدی ها و باختریان تشکیل می دادند. به لحاظ موقعیت و تعداد قومی، تاجیک ها دومین گروه قومی افغانستان بعد از پشتون ها محسوب می شوند. آنان در سراسر افغانستان پراکنده اند؛ ولی در کوهستان (شمال کابل)، کابل و اطراف آن، پنجشیر، اطراف آمودریای علیا، بدخشان، هرات، غزنی و غور تمرکز بیشتری دارند. تاجیک ها علاوه بر افغانستان در کشور تاجیکستان، در کشورهای ازبکستان ( به ویژه در سمرقند و بخارا )، چین ( به ویژه در ناحیه سریکول سین کیانگ )، ایران (سیستان، بلوچستان، خراسان، یزد، کرمان و ... )، پاکستان و ... زندگی می کنند و دقیقاً نمی توان محدوده سرزمینی مشخصی را برای آنان تعیین کرد. پیش از ورود ترکان به آسیای مرکزی، تاجیک ها ساکنان اصلی آسیای مرکزی و شمال افغانستان بودند. بر اثر هجوم اقوام ترک از شمال و تسخیر شدن سرزمین و اراضی آنان، به تدریج به عقب رانده شدند و در مناطق کوهستانی و دسترس ناپذیرتر مانند بدخشان، پامیر و هندوکش ساکن شدند. ادامه دارد.... کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۷۲ @Khurasano_sistan
(قسمت دوم) 🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد و قوم پشتون ها و قسمتی درباره قوم تاجیک آشنا شدیم؛ پیشینه قومی تاجیک 🔖 راجع به پیشینه قوم تاجیک و مفهوم لغوی تاجیک که به صورت های تاژیک (مخففآن تژک و تژیک) و تازیک هم ضبط شده است. اختلاف نظر زیادی وجود دارد. بعضی آن را از ریشه دائیتی می دانند، بعضی ناشی از تاجی به معنای تاجدار و تاجدار می دانند که مردم قدیم تاجیک بر روی کلاه خود نصب می کردند و به معنای تاجدر و تاجدار بوده و بعضی آن را از ریشه لفظ تازی و قبیله طای می دانند که در مورد عربان به کار می رفت. در برهان قاطع آمده است که " تاجک به کسر جیم مخفف تاجیک است و تاجیک غیرعرب را گویند و در اصل به معنی اولاد عرب که در عجم بزرگ شده و برآمده باشد." بنابراین، تاجیک از تازیک ( Tauzik ) اقتباس شده است. در فرهنگ معین در این مورد آمده است: " آنکه ترک و مغول نباشد... و تاجیک یا تازی (تازیک به معنی عرب) فرق دارد." صاحب نظران با اتکا به اسناد و دلایل تردیدناپذیر بر این عقیده اند که :" تاجیک قوم غیرعرب و غیرترک را گویند و ایشان از نژاد خالص ایران اند." در اوستا نامی وجود دارد که به احتمال قریب به یقین با واژه تات و تاجیک هم ریشه است و آن نام واژه دائیتیا ( Daitea ) است که رود مقدسی در ایران و ویج به شمار می رود. استاد محیط طباطبایی می نویسد: " دو لفظ تات و تاژیک یا تاجیک، از هم جدا نبوده اند، بلکه هر دو کلمه ظاهراً از یک اصل چینی گرفته شده اند که تاه با تامی و احیاناً تاغ و توخ یا توخی در تلفظ، ضبط شده است." پس از تجریه و تحلیل کلمه طخارستان، می بینیم که تخارستان مرکب از دو جزء "استان" و "تحار" و یا "تحور" است که حرف تای آن به دو صورت مفتوح و مضموم معهود دو خط چینی به لفظ تاهیا و توهلو و یا توخلو کیفیت تلفظ بخشیده و در حقیقت توخلو یا تاهیا صورت چینی شده از تخاری است که نام اصلی مردم بومی تخارستان را به یاد می آورد. ادامه دارد.... 📚کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۷۷ @KHURASANO_SISTAN
🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد، قوم پشتون و قوم تاجیک آشنا شدیم؛ ▫️فارسیوان، پارسیوان، پرزیوان و پارسی دان همه در اصل یک کلمه اند که در لهجه ها و گویش های مختلف به صورت های متفاوت ثبت و به معنای "تاجیک" ذکر شده است. در افغانستان پشتونان و پشتوزبانان واژه مرکب (پارسی دان) را به دو معنی به کار می برند: اول، به معنای تاجیک؛ این استعمال در دیه های پشتونشین معمول تر و در شهرها کمتر است و گاهی هم مفهوم مزبور عوارض عصبیت آمیزی را در بر دارد. دوم، به معنای پارسی زبان، پارسی دان؛ زیرا همچنان که بین پارسی زبان بودن با پارسی دان بودن فرق هست، پشتوزبانان به پشتونانی که فارسی می دانند "پارسی دان" نمی گویند. بنابراین، " پرزی دان" هیئت دور افتاده تر "پارسی دان" است به معنای تاجیک. ▫️هزاره ها ساکنان قدیمی افغانستان و یکی از چند گروه قومی عمده در این کشور در کنار پشتون ها و تاجیک ها هستند. تعداد آنان حدود ۲۰ درصد جمعیت برآورد شده است؛ ولی ارقام بالاتر بین ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعیت هم ذکر شده است. تاکنون در افغانستان سرشماری دقیق و جامع صورت نگرفته و سرشماری های قبلی تحت تأثیر فشارها، حساسیت ها و ملاحظات قومی، سیاسی و گروهی قرار داشته و نتوانسته است تعداد دقیق جمعیت هر قوم را تعیین کند. اکثریت هزاره ها در مناطق مرکزی افغانستان موسوم به هزاره جات، که کوهستانی و خیلی صعب‌العبور است، سکونت دارند. علاوه بر هزاره جات با مرکزیت بامیان و دایکندی، هزاره ها در بسیاری از استان های مجاور هزاره جات مانند غزنی، کابل، بلخ، هرات، غور، ارزگان، جوزجان، سمنگان، پروان، فراه، بادغیس و بغلان پراکنده اند و جمعیت های بزرگی از آن ها در شهرها و روستاهای این مناطق زندگی می کنند؛ به علاوه در سایر مناطق افغانستان هم حضور دارند. کابل یکی از شهرهایی است که در خارج از هزاره جات قرار دارد و گروه های بزرگی از هزاره ها در نواحی مختلف آن ساکن اند؛ مانند دهمزنگ، کارته پنج، چنداول، افشار و ... . از زمان حکومت عبدالرحمان خان، به ویژه بعد از کودتای ۱۹۷۸ میلادی تعداد هزاره ها در کابل روبه افزایش بیشتری نهاد. عده زیادی از هزاره ها در پاکستان، بویژه در شهر کویته زندگی می کنند، گروه های کوچک تری از آنان نیز در ایران اقامت دارند. مهاجرت هزاره ها به پاکستان و ایران بر اثر قتل عام های عبدالرحمان خان صورت گرفت و عده زیادی از آنان از هزاره جات خارج شدند. آقای سیدعسکر موسوی می نویسد: " بر اساس اسناد و شواهد، قدیمی ترین نام هزاره جات بربرستان بوده است. یکی از دریاچه های بامیان به بند بربر موسوم است. نام غرجستان احتمالاً پس از ورود اسلام به افغانستان جایگزین بربرستان شد؛ چرا که غرجستان، عربی گرجستان فارسی است. ( گر ) در فارسی پهلوی به معنی ( کوه ) است و هزاره جات کوهستانی ترین ناحیه افغانستان است." هزاره ها مردمانی خوش مشرب، خوش سخن، مهمان نواز، نیکو طبع، احساساتی، قانع، مقاوم و زحمت کش هستند و به کشاورزی، دامداری و صنایع دستی اشتغال دارند. سلسله جبال " بابا " در هزاره جات قرار گرفته و تعدادی از رودهای مهم افغانستان از آن سرچشمه می گیرند. تعدادی از معادن بزرگ افغانستان مانند آهن (حاجی گک ) و ذغال سنگ ( دره صوف ) در هزاره جات قرار دارند. ادامه دارد.... کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۸۰ @KHURASANO_SISTAN
🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد، اقوام پشتون، تاجیک، فارسیوان و هزاره آشنا شدیم؛ (قسمت دوم) زبان و مذهب 🔖 زبان هزاره ها فارسی با گویش هزارگی است. مذهب هزاره ها شیعه امامیه است؛ ولی اقلیتی از آنان در غور (چهارایماق)، بغلان و بادغیس حنفی هستند و اقلیتی نیز اسماعیلی مذهب اند. از آنجا که اکثریت هزاره ها شیعه اند نام هزارهدو شیعه با هم پیوند خورده و شیعه و هزاره مترادف یکدیگر شده اند و نام هر کدام (شیعه یا هزاره ) برده شود نام دیگری را در ذهن تداعی می کند. اهل سنت اطراف مناطق شیعه‌نشین یا هزاره نشین را احاطه کرده اند. هزاره ها قبل از دوره صفویه نیز شیعه بوده اند. بعضاً معتقدند که هزاره ها از زمان غازان خان، برادرش، اولجایتو، پسرش ابوسعید، به طرف تشیع گرایش یافتند و در زمان صفویه تشیع گسترش بیشتری یافت. گمان غالب و قوی دیگر این است که از زمان ورود امام رضا(ع) به مشهد و شهادت آن حضرت، پیروانش به هزاره جات رفتند و ورود آنان به هزاره جات به دلیل شیعه بودن مردم آنجا بود ه است. ساختار قومی و اجتماعی 🔖 بخش های مهم و بدنه اصلی قوم هزاره از گروه های عمده ای مانند دایکندی، دایزنگی(سنگی) بهسود و جاغوری تشکیل می شده است. گروه های قومی دیگری نیز شناسایی شده اند. تشکیلات قومی عبارت از پنج " دای " بوده است؛ مانند دای زنگی، دای کندی، دای میرداد، دای چوپان و دای خطای. در بین هزاره ها نوعی جرگه یا مجلس وجود داشته که اولوس نامیده می شد و برای تصمیم گیری راجع به مسائل مختلف قومی و مردمی تشکیل می شد. اولوس ریشه ترکی-مغولی دارد و به زبان پشتو نیز راه یافته است؛ اولوسی جرگه را مقتبس از آن می دانند. جامعه هزار متشکل از چند طبقه شامل میرها، روحانیون، سادات و عامه مردم است. "میریزدان بخش بهسودی" (۱۲۴۸- ۱۲۰۰ قمری) از مشهورترین میرهای هزاره است که از سران ملی بود و در منطقه بهسود و دایزنگی شهرت و نفوذ زیادی داشت؛ دوست محمدخان او را دستگیر و اعدام کرد. "شیرمحمدخان هزاره" نیز از دیگر میرها و بزرگان هزاره بود و در جنگ میوند(با انگلیسی ها) رشادت زیادی به خرج داد و در نهایت به همراه نیروهایش به شهادت رسید. هزاره جات از جمله فقیرترین مکان های افغانستان است. هزاره ها از اقوام ناشناخته، فراموش شده و در عین حال ستمدیده افغانستان هستند. پس از حملات مغول، یکی از سنگین ترین حملات علیه هزاره ها در زمان عبدالرحمن خان صورت گرفت. 🔖هزاره ها برای تجدید حیات خود تلاش های زیادی به خرج داده اند‌. آن ها از کودتای ۲۷ آوریل ۱۹۷۸ به بعد، با افزایش مبارزات خود علیه رژیم های خلقی و سپس تجاوز شوروی، توان مبارزاتی و دفاعی خود را به نمایش گذاشته، بعد از آن با تشکیل دادن احزاب مختلف، به ویژه حزب وحدت اسلامی، مبارزات سنگینی را علیه رژیم های کمونیستی، نیروهای نظامی اتحاد شوروی در افغانستان و سپس گروه طالبان به عمل آوردند و در دهه ۱۹۹۰ به وحدت و یکپارچگی بیشتری رسیدند. 🔖هزاره ها در دوره مجاهدان آزادی عمل بیشتری یافتند و نشریه مستقل خود را با عنوان " غرجستان " منتشر ساختند و دیدگاه ها و نظرات خود را بیان کردند. چند دهه مبارزات هزاره ها و شیعیان به ویژه از سال ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۱ منجر به برکنار طالبان، رسمیت شناخته شدن حقوق هزاره ها، رسمی شدن زبان فارسی، مشارکت شیعیان در دولت، حضو در مجالس قانونگذاری، رسمیت یافتن مذهب شیعه در کنار حنفی و .... شد. ادامه دارد.... کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۸۵ @KHURASANO_SISTAN
(ازبک، ترکمن، قرقیز و ...) 🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد و اقوام پشتون، تاجیک، فارسیوان و هزاره ها آشنا شدیم؛ قسمت هایی از بخش های شمالی افغانستان از طرف نویسندگان غربی طی قرن های ۱۹ و ۲۰ ترکستان افغان خوانده می شد. ترکستان افغانستان دشت نسبتاً عمیقی در شمال است‌. کوه های جنوبی این منطقه نیز " تیربند ترکستان" نام دارد. در این منطقه اقوام ترک تبار مانند ازبک، ترکمن، قرقیز و قزاق سکونت دارند و عموماً دارای عرق مغولی هستند. ترک تبارها چهارمین گروه قومی مهم افغانستان هستند و از چند تیره قومی متفاوت تشکیل شده اند. مهم ترین آن ها به ترتیب اهمیت و تعداد جمعیت در افغانستان عبارتند از: ازبک ها، ترکمن ها، قرقیزها و کمی هم قزاق، مغول و اویغورها. آنان عمدتاً در استان های شمالی مانند جوزجان، فاریاب، بلخ، سمنگان، سرپل و اطراف پامیر سکونت دارند و به کشاورزی، دامداری، تجارت و صنایع دستی اشتغال دارند. بعضی قزلباش ها را نیز به لحاظ ریشه ترکی در زمره اقوام ترک محسوب می کنند؛ ولی زبان قزلباش ها فارسی و مذهبشان شیعه است و از نظر نژادی سفید پوست اند و نمی توان آنان را جزء اقوام ترک و نژاد زرد قرار داد. کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۹۲ ادامه دارد.... @KHURASANO_SISTAN
افغانستان | سرزمین خراسان و سیستان🇦🇫
#اقوام_وقبایل #ترک_تبارها (ازبک، ترکمن، قرقیز و ...) 🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی
( ازبک ها) 🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد و اقوام پشتون، تاجیک، فارسیوان و هزاره ها آشنا شدیم؛ ازبک ها تاریخی غنی و طولانی دارند و قرن ها در بلخ و بخارا حاکمیت داشته اند. بیشترین شمار ترک تبارهای افغانستان را ازبک ها تشکیل می دهند. آنان طی سیصدسال اخیر از شمال آمودریا به سواحل جنوبی آن مهاجرت کرده، در بلخ، مزار شریف، شیبرغان، میمنه، اندخوی، خان آباد، قندوز، تخار، اطراف بدخشان و ... سکونت داشته و به کشاورزی، دامداری، پرورش اسب و گوسفند، قره کل، تجارت، صنایع دستی از جمله قالی بافی و گلیم بافی مشغول بوده اند. ازبک ها مردمانی زیرک و ماهرند و قشر عظیمی از تجار و اهل حرفه را تشکیل می دهند. گاز طبیعی افغانستان در شیبرغان، قلب منطقه ازبک نشین، قرار دارد و برای توسعه اقتصادی و گسترش شهرنشینی و مدنیت در منطقه ازبک نشین منبع اقتصادی مفیدی محسوب می شود. علاوه بر این دشت های شمال افغانستان که عمدتاً در مناطق ازبک نشین قرار دارد، بزرگ ترین و مهم ترین منطقه کشاورزی افغانستان است. بعد از کشور ازبکستان، بزرگ ترین جمعیت ازبک در افغانستان سکونت دارد. ازبک ها به طوایف و قبایل متعدد تقسیم می شوند و در مجموع بیش از ۹۰ قبیله و طایفه دارند. ازبک ها حنفی مذهب اند؛ ولی گفته می شود تعداد کمی از آن ها شیعه هستند. ازبک ها به زبان ازبکی سخن می گویند. زبان یکی از گویش های زبان جغتایی است. ولی به طور عمیق تحت تأثیر زبان فارسی قرار دارد. زبان اول ازبک ها، ازبکی و زبان دوم آن ها فارسی است. ازبک ها عبایی بر دوش می اندازند که " چپن " نامیده می شود. ازبک ها در طول تاریخ معاصر افغانستان( ۱۷۴۷ به بعد) دچار محرومیت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده و تحت فشارهای مختلف قرار داشته اند؛ از لحاظ فرهنگ و شیوه زندگی بیشتر به تاجیک ها شبیه اند. ازبک ها تا پایان قرن ۱۹ به صورت خان نشین اداره می شدند و رهبران آن ها " بیگ " نامیده می شدند مانند مرادبیگ. محمدخان شیبانی، سلسله شیبانی را در آسیای مرکزی تأسیس کرد. عده از ازبکان شیبانی پس از جدال های زیاد با دولت صفوی و دولت مغولی هند، در شمال هندوکش ساکن و بر بلخ مسلط شدند. در زمان شیبک خان عده بیشتری از ازبکان از آسیای مرکزی به افغانستان مهاجرت کردند و به تدریج از خانه بدوشی به شهرنشینی روی آوردند. با مهاجرت ازبکان به شمال افغانستان عده ای از ترکمن ها و قرقیزها نیز که با آن ها خویشاوندی نژادی داشتند، به آنان پیوستند. کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۹۴ ادامه دارد.... @KHURASANO_SISTAN
( ترکمن ها) 🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد و اقوام پشتون، تاجیک، فارسیوان و هزاره ها آشنا شدیم؛ ▫️ترکمن ها یا ترکمان، مردمی از نژاد زرد و اصالتاً ترک تبارند؛ گاهی خود را از تبار مغول می دانند و به لحاظ کالبدی، شباهت مغولی دارند؛ ولی سابقه حضور ترکمن ها در آسیای مرکزی به مدت ها قبل از حمله مغول باز می گردد. یک قبیله ترکمن به نام غز یا تغزیز در قرن چهارم و پنجم هجری در ایران و افغانستان قدرت یافت و امپراتوری عظیم سلجوقی را بنیان گذارد. اغوزها اجداد اصلی ترکمن های فعلی به شمار می روند. آق قویونلوها و قره قویونلوها از این نژاد هستند. ریشه اصلی ترکمن مشخص نیست؛ ولی گمان می رود منظور اولیه از آن تمایز نهادن میان مسلمانان غور و غیرمسلمانان این قوم بوده است. سرانجام کلمه ترکمن اصطلاح اغور را کاملاً از زبان مردم انداخت. زبان ترکمن ها، ترکمنی است که از گویش های گروه زبان اُغوری محسوب می شود. ترکمن های افغانستان فارسی را نیز به خوبی می دانند. ترکمن ها حنفی مذهب اند؛ ولی در بین آنان اقلیت های شیعه نیز وجود داشته اند؛ اولین مهاجرت ترکمن ها به افغانستان در اویل قرن نوزدهم، همزمان با حملات نظامی روسیه و پیشروی های آن در آسیای مرکزی صورت گرفت و عده زیادی از مردم ترکمن وادار به عقب نشینی شدند. پس از شکست قیام باسماچی ها در دهه ۱۹۲۰ در شوروی، عده دیگری از ترکمن ها همره با دام های خود وارد افغانستان شدند. در ابتدا از دو قبیله اصلی سلور و ارساری( Ersari ) بودند. ارساری ها در سال ۱۸۸۰ کمک های مؤثری به عبدالرحمن خان برای رسیدن به کابل کردند. ▫️ترکمن ها به کشاورزی و به ویژه دامداری (ازجمله پرورش اسب و بره قره گل) ، صنایع دستی (به ویژه قالی بافی) و گاهی تجارت اشتغال دارند. کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۹۶ ادامه دارد.... @KHURASANO_SISTAN
افغانستان | سرزمین خراسان و سیستان🇦🇫
#اقوام_وقبایل #ترک_تبارها ( ترکمن ها) 🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و هم
🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد و اقوام پشتون، تاجیک، فارسیوان، هزاره ها و ترک تبارها آشنا شدیم؛ قرقیزها پس از ازبک ها و ترکمن ها، قرقیزها سومین قوم ترک تبار افغانستان هستند و در شمال شرقی افغانستان در کوه های پامیر و تنگه واخان زندگی می کنند و بیشتر به پرورش دام (گوسفند و گاو کوهاندار) می پردازند؛ پیش ترها نیز به گله داری و بیابان گردی اشتغال داشته و صاحب رمه های بزرگ بوده اند. قرقیزها که تبار ترکی_مغولی دارند قبلاً مردم بومی دولت قره‌خانی بودند و در لوای آن می زیستند. روس ها در سال ۱۸۶۲ نیروهای خود را در پایتخت ازبکستان مستقر کردند و طی چهارده سال درگیری، مناطق اطراف از جمله مناطق قرقیزنشین ره به تصرف و کنترل خود در آوردند. با آمدن روس ها، عده ای از قرقیزها مهاجرت کرده و به طرف افغانستان و پامیر رفتند. اقدام روسیه برای سربازگیری از مردم آسیای مرکزی، سبب مهاجرت عده دیگری از قرقیزها شد؛ ولی این بار بیشتر به طرف چین رفتند. قرقیزها عمدتاً به دو قبیله " تی پت" و " کِسِک " تعلق دارند، حنفی مذهب اند و زبانشان قرقیزی از گویش های گروه زبان قپچاقی است. مغول تعداد افراد وابسته به قوم مغول یا دارای نژاد مغول، محدود است. ولی در سراسر افغانستان به ویژه در شمال و مرکز کشور پراکنده اند. اینان به کشاورزی و دامداری اشتغال داشته، عدهدای از آنان نیز دارای کوچ فصلی یا نیمه کوچ روی هستند؛ مغول ها حنفی مذهب اند و بسته به منطقه ای که در آن زندگی می کنند به فارسی یا پشتو صحبت می کنند. زبان آن ها مخلوط از واژه ها و لغات زبان مغولی با زبان های دیگر به ویژه فارسی یا پشتو است. در غور و بادغیس به زبان فارسی یا پشتو صحبت می کنند. اویغور اویغورها از باستانی ترین ترکان در آسیای مرکزی اند؛ ولی در افغانستان اقلیت کوچکی هستند و به زبان اویغوری تکلم می کنند. گویش آن ها متأثر از فارسی کابلی و زبان ازبکی است. اویغورها نیز حنفی مذهب اند. کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۹۸ ادامه دارد.... @KHURASANO_SISTAN
🔖 در قسمت های قبل با جغرافیای طبیعی و انسانی افغانستان و همچنین با مرزها، جمعیت، نژاد و اقوام پشتون، تاجیک، فارسیوان، هزاره ها و ترک تبارها آشنا شدیم؛ پارسیوان و خلیلی پارسیوان یا فارسیوان یا پارسیان اصالت ایرانی داشته و بیشتر در هرات و غرب افغانستان بودند؛ ولی شما زیادی از آنان در قندهار، غزنی و مزار شریف سکونت دارند. در قندهار خلیلی خوانده می شوند. در مزار شریف نیز عده ای به خلیلی و فارسیوان مشهورند. در زمان احمدشاه و دیگر پادشاهان درانی، هسته اصلی نیروهای نظامی و دولتی را " غلامان شاهی" تشکیل می دادند. غلامان شاهی بیشتر پارسیوانان سپاه نادرشاه و قزلباش ها بودند. آن ها در جنگ ها وفاداری بیشتری از خانواده درانی داشتند و پادشاهان درانی هم اطمینان بیشتری به آنان می کردند. پارسیوانان، شیعه امامیه و فارسی زبان هستند و در گذشته قامات و مناصب بالایی در حکومت داشتند. خلیلی ها در قندهار، اطراف آن و نیز در شمال افغانستان سکونت دارند و همگی شیعه امامیه و فارس زبان هستند؛ اما در قندهار به دلیل همسایگی با پشتون ها، زبان پشتو را نیز فراگرفته اند. خلیلی ها در اصل از شیراز بوده و از آنجا به افغانستان رفته اند. عده ای از آنان هنوز در اطراف شیراز سکونت دارند. در فرهنگ دهخدا آمده است: "خلیلی تیره ای است از قوم بهمنی از ایالت کهکیلویه فارس." در افغانستان اقوام دیگری نیز سکونت دارند که در قسمت های بعدی به آن ها می پردازیم: بلوچ - براهویی - نورستانی - کیانی - تیراهی - گجر - جَت( jat ) - کوهستانی - گلجه - یهودی - مسیحی - عرب - هند و سیک - سادات - کوچ روها کتاب جامعه و فرهنگ افغانستان/ ص ۱۰۰ ادامه دارد.... @KHURASANO_SISTAN