فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
سرمدادی درست کن به این آسونی😍
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیتی
🔸 استاد پناهیان
تردید نکنید بچههایی که اخلاق خوبی ندارند یا از آسیبهای اخلاقی مثل دروغگویی رنج میبرند در خانه آرامش کافی نداشتهاند...
👈 یکی از عوامل خارجی که در اغلب خانوادهها سهم قابل توجهی از زندگی روزمره را به خود اختصاص داده، فیلم و برنامههای تلویزیونی است.
🎞 فیلمهای که در آن انسانهایی با نقشهای نا آرام نمایش داده میشوند، ممکن است ما را بخندانند یا بگریانند و یا به ما هیجانی بدهند و ما را سرگرم کنند، اما آن چیزی که از ما میگیرند خیلی گرانتر از آن چیزی است که به ما میدهند و ضربۀ خود را در دراز مدت وارد خواهند کرد. آنها آرامش را از ما میگیرند. اثر منفی بسیاری از موسیقیها هم همین است که آرامش انسان را به هم میزند
✍ منبع: bayanmanavi.ir
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینما سه بعدی پدرانه😁😂
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
آخِر خوشمزه - @mer30tv.mp3
3.57M
#قصه_شب
آخر خوشمزه
🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
گاهی وقتا آرامش یعنی یک لیوان چایی،☕️
یا خوردن صبحانه در کنار خانواده😍☕
سلام صبح بخیر🌸🍃
آخر هفته تون شاد و پرانرژی
کنار جمع صمیمی خانواده🌸🍃
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر کودکانه:
پلیس
🌸تو بودهای برای من
🌱عزیز و خوب و مهربان
🌸نشسته روی شانهات
🌱ستارههای آسمان
🌸تو را به وقت حادثه
🌱همیشه میزنم صدا
🌸فرشتهی نجات ما
🌱بیا بیا، بیا بیا
🌸نتیجه داده روز و شب
🌱تلاش و رنج و زحمتت
🌸نبوده کینه و بدی
🌱به قلب پر محبتت
🌸خدا به قلب صاف تو
🌱به مهر خود کند نظر
🌸برای آن که حرفهات
🌱همیشه بوده پرخطر
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
داستان کودکانه
💛🐢تولد لاک پشت ها🐢💛
سارا خیلی خوشحال و هیجان زده بود. آن ها روزهای زیادی منتظر بودند تا بچه لاک پشت های کنار ساحل از تخم بیرون بیایند و بالاخره آن شب وقتش بود و پدر سارا قصد داشت او را برای دیدن بچه لاک پشت ها به ساحل ببرد. به خاطر همین سارا و پدرش آن شب خیلی زود از خواب بیدار شدند. هوا هنوز تاریک بود آن ها چراغ قوه شان را برداشتند و با احتیاط به سمت ساحل حرکت کردند. پدر از سارا قول گرفته بود که سارا کاری به بچه لاک پشت ها نداشته باشد و هیچ سر و صدایی نکند و تنها کاری را انجام بدهد که پدرش به او می گوید.
سارا واقعاً هیچ تصوری درباره ی اتفاقات آن شب نداشت ولی برادر بزرگترش به او گفته بود که لاک پشت ها نزدیک ساحل با کمی فاصله از آب به دنیا می آیند.
بعد از این که از تخم بیرون آمدند به سرعت به سمت دریا حرکت می کنند. همه ی این ها برای سارا بسیار هیجان انگیز بود.
سارا و پدرش به آرامی پشت یک صخره قایم شدند و تنها یکی از چراغ قوه ها را روشن گذاشتند. سارا همه جا را به دنبال مادر لاک پشت ها گشت اما نه مادرشان را پیدا کرد و نه توانست اولین بچه ای را که از تخم بیرون می آید ببیند.
بچه لاک پشت خیلی کوچک بود!
بچه لاک پشت مثل همه ی بچه ها خیلی ناشیانه حرکت می کرد و اصلاً منتظر بقیه ی خواهر و برادراش هم نشد. او خودش به تنهایی به سمت دریا حرکت کرد. کم کم بیشتر بچه ها از تخم هایشان بیرون آمدند و همه به سمت آب حرکت کردند.. سارا و پدرش قایم شده بودند و اصلاً حرفی نمی زدند و فقط حرکت بچه لاک پشت ها را که به سمت دریا می رفتند تماشا می کردند.
اما مدتی بعد اتفاق عجیبی افتاد که به نظر سارا بسیار وحشتناک بود. چند مرغ دریایی به سمت بچه لاک پشت ها حمله کردند و شروع به خوردن آن ها کردند. سارا این طرف و آن طرف را نگاه کرد تا ببیند آیا پدر لاک پشت ها می آید و آن ها را از دست این پرندگان نجات می دهد؟ اما او هرگز نیامد.
سارا تمام این صحنه ها را با گریه تماشا می کرد و وقتی اولین گروه از لاک پشت ها صحیح و سالم به دریا رسیدند جیغ یواشی از سر خوشحالی زد.
با این که پرنده ها تعداد کمی از لاک پشت ها را خوردند اما در پایان تعداد زیادی از آن ها به دریا رسیدند و سارا از این موضوع بسیار خوشحال بود.
در راه برگشت به خانه پدر متوجه گریه ی سارا شده بود و به او گفت که لاک پشت ها به این شکل به دنیا می آیند. مادر لاک پشت ها تعداد زیادی تخم می گذارد و آن ها را زیر شن و ماسه پنهان می کند و خودش از آن جا دور می شود. وقتی بچه لاک پشت ها از تخم بیرون بیایند، باید تلاش کنند تا خودشان را به دریا برسانند. به همین دلیل با این که تعداد زیادی از آن ها متولد می شوند ولی تعداد زیادی بوسیله ی پرندگان خورده می شوند و بعضی از آن ها هم در دریا کشته می شوند. پدرش گفت فقط تعداد کمی از این لاک پشت ها موفق می شوند سال های زیادی زنده بمانند.
سارا خیلی خوشحال بود که آن شب اطلاعات زیادی در مورد لاک پشت ها یاد گرفته و همین طور خوشحال بود از این بابت که یک خانواده دارد و والدین و برادر و خواهرش به او کمک می کنند و از همان روز اول که بدنیا آمده همه مواظبش بودند و از او خیلی خوب مراقبت کردند و می کنند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
سیب سبز🍏
از آنجائیکه سیب سبز حاوی میزان قند کمتر و مقدار بیشتر فیبر در مقایسه با سیب قرمز است، برای کاهش ریسک ابتلا به دیابت نوع۲ مناسب است. البته به خاطر داشته باشید برای حفظ فواید این میوه، پوست آن را نکنید.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
َسرگرمی
بازی با رنگها
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
فوتبال دستی😍⚽
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیتی
⭕️ حواسمان باشد فرزندانمان را توسری خور و ظلم پذیر بار نیاوریم!
❗️ كودكان توسری خور و مظلوم در جامعه بچه هايی هستن كه هرگز اجازه دفاع از خود در خانه رو نداشتن!
اگه نميخوايد فرزندتون در مدرسه و جامعه كتک بخوره و مورد ظلم قرار بگيره ... یا ساكت یه گوشه ای گريه كنه:
كار رو از خونه شروع كنين...
چجوری ؟؟؟
👇👇👇
👈 هر وقت از كار اشتباه فرزندتون عصبانی يا ناراحت شديد قبل از هر اقدام و حرف بهش اجازه بدین از خودش دفاع كنه.
اين اقدام شما هم به شما فرصتی ميده که از روی عصبانيت اقدام اشتباهی نكنين، هم فرزندتان یاد میگیره که ميتونه از خودش دفاع كنه و در محيط بيرون مظلوم نباشه.
📛 با عصبانيت فرياد نزنين چرا اين كار رو كردی ؟!
بلکه دليل كارش رو بپرسين و تا پايان به حرفش گوش كنين ...
بهش یاد بدین با تمام اشتباهاتش هنوز ارزشمنده،
این کارا و نوع مواجهه شما با فرزندتون تو خونه شاکله اعتماد به نفس و عزت نفس و احساس ارزشمندیشو سامان میده و میسازه ....
و
برای آینده اش و توسری خور نشدنش تو جامعه خیییلی مهمه.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخه تو پیر بشی من چیکار کنم 🥺
خداییش حیف نیست ده تا از این ها تو خونه نداشته باشید 💌😍
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبمیوه گیری فقط این😅😂😂😂👌
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
شام عمه عنکبوت - @mer30tv.mp3
3.36M
#قصه_شب
شام عمه عنکبوت🕷🥘
🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🍁ســلام
💗صبحتون بخیر
🍁بوم روزتون رنگین
💗طرح زمینه اش مهربانی
🍁لحظه هاتون
💗پراز اتفاقات قشنگ
🍂افکار بلندتان سبز
💗و دلتان به پاکی آسمان
🍁اولین روز هفتتون
سرشار از معجزهی خدا 🍂
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر کودکانه:
پلیس
🌸اون کیه که تفنگ داره
🍃قطار قطار فشنگ داره
🌸همیشه بیدار میمونه
🍃مواظب شهرمونه
🌸پلیس خوب شهر ماست
🍃دوست تمام بچههاست
🌸 اون کیه که منظمه
🍃 کار میکنه یه عالمه
🌸تو شهرمون گشت میزنه
🍃 دنبال دزد و دشمنه
🌸 پلیس خوب شهر ماست
🍃دوست تموم بچههاست
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
داستان کودکانه:
🌿🌹نازی کوچولو🌹🌿
بابا و مامان نازی كوچولو كارمند بودند. آنهاهر روز نازی را به مهد كودك می بردند و خودشان سر كار می رفتند.
مامان نازی همیشه خوراكیهای خوشمزه توی كیفش می گذاشت تا توی مهد بخورد و با دوستانش بازی كند. یك روز بابای نازی كوچولو یك كیف خوشگل برای او خرید، یك كیف كه روی آن یك جوجه اردك بامزه دوخته شده بود.
یك جوجه اردك با چشمهای آبی، نوك نارنجی و بالهای زرد و پاهای قرمز.
جوجه اردك می خندید و خوشحال بود و چشمهایش برق می زدند. نازی كوچولو از آن كیف خیلی خوشش آمد. بابا را بوسید و از او تشكر كرد.
فردای آن روز مامان نازی، یك بسته بیسكویت، دوتا سیب و دوتا شكلات و یك ظرف غذا توی كیف نازی گذاشت. نازی كیف جوجه اردكیش را برداشت و به مهد كودك رفت.
توی مهد، نازی جوجه اردك را به دوستش شادی نشان داد. شادی وقتی كیف نازی را دیدگفت: «چه جوجه ی قشنگی! داره می خنده. »
نازی گفت: «آره همیشه می خنده، آخه می دونه كه من خیلی دوستش دارم. »
آن روز بچه ها توی مهد كودك با هم بازی می كردند. نازی خیلی زود گرسنه اش شد. او شكلاتهایش را خورد و كاغذهایش را داخل كیف انداخت.
بعد چند تا بیسكویت خورد و بسته ی آنرا داخل كیفش گذاشت. سیبها را هم گاز زد و آشغالهایشان را توی كیف ریخت و رفت و با بچه ها بازی كرد. خوب كه خسته شد به سراغ كیفش آمد تا غذایش را بردارد و ببرد و بخورد.
دید اردك روی كیفش اخم كرده و ناراحت است و نمی خندد. نگران شد، خاله مژگان را صدا كرد. خاله مژگان مربی او بود؛ پرسید: «چی شده نازی جون؟ چكارم داشتی؟» نازی گفت: «خاله مژگان، صبح كه آمدم، جوجه اردكم خوشحال بود و می خندید، اما حالا اخم كرده ونمی خنده. . »
خاله مژگان كیف را برداشت، جوجه اردك را نگاه كرد و گفت: «چه جوجه ی قشنگی! اما راست میگی، انگار ناراحته. باید ببینیم از چی ناراحته. »
داخل كیف را نگاه كرد. آشغالهای خوراكیها، كیف نو و تمیز را كثیف كرده بودند. خاله آشغالها را بیرون ریخت. ظرف غذا را هم در آورد و به نازی گفت: «عزیزم چرا آشغال خوراكیها را توی كیف ریختی؟ كیفت كثیف و به هم ریخته شده و جوجه اردكت را ناراحت كرده، چرا صبر نكردی تا خودم بیام و سیبها را برات پوست بكنم و بیسكویتت را بازكنم؟
چرا كاغذ شكلاتها را توش انداختی؟ تازه به من نگفتی كه غذا آوردی تا برات داخل یخچال بذارمش كه خراب نشه. تمام اینها كیف خوشگلت را كثیف كرده و جوجه كوچولو را ناراحت كرده
واسه همین دیگه نمی خنده. » نازی گریه اش گرفته بود ؛ نزدیك بود بزند زیر گریه كه خاله مژگان گفت: «غصه نخور عزیزم الان كاری می كنم تا جوجه ات بخنده. »
بعد كیف نازی كوچولو را خالی كرد، آنرا تكاند و تمیزش كرد وبه جوجه اردك گفت: «جوجه كوچولو اخماتو واكن، نازی جون دیگه كیفش را كثیف نمی كنه، دیگه آشغال توی كیفش نمی ریزه، قول میده كه از تو خوب مواظبت كنه. تو را خدا بخند تا نازی جون هم خوشحال بشه. »
حرفهای خاله كه تمام شد، جوجه اردك دوباره خندید و چشمهای آبی رنگش برق زدند. نازی خیلی خوشحال شد.
جوجه اردكش را بوسید و گفت: «من دیگه آشغالها را توی سطل آشغال می ریزم. دیگه كیفم را كثیف نمی كنم تا تو ناراحت نشی و همیشه واسم بخندی. »
خاله مژگان هم نازی كوچولو را بوسید و به او كه قول داده بود همیشه تمیز و مرتب باشد، آفرین گفت.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
قارچ
✅ کسانی که کمخونی دارند، قارچ بخورند !
⚜ کسانی که کم خونی دارند در نتیجه همیشه احساس خستگی و سردرد دارند، عملکرد سیستم عصبیشان کاهش مییابد و مشکل سوءهاضمه دارند. قارچ یک منبع خوب آهن است و ۹۰٪ این آهن توسط بدن جذب میشود
⚜ با جذب آهن خون میتواند گلبولهای قرمز بیشتری تولید کند، که باعث میشود یکی دیگر از خواص قارچ، کمک به سلامتی و افزایش قدرت فرد باشد.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻