eitaa logo
کلبه‌دنجِ‌من ؛
19 دنبال‌کننده
21 عکس
1 ویدیو
0 فایل
دفترچه‌خاطرات‌سبزِ‌من ؛ مخزن‌‌ناگفته‌هاو‌ته‌نشین‌های‌بغض ؛ اولین‌آجر ، ۱۴۰۳/۴/۱۱ ، به‌وقتِ ساعت ۳:۱۵ دقیقه بامگاه ؛ ــ @Bojhz_forooghorbeh
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه می‌شود به شاخه‌ی ِشکسته فهماند ، که باد عذرخواهی کرده است ؟
.. پشت یک قلب به ظاهرخوش و یک خنده‌ی تلخ ، شده زنجیر کسی باشی و قسمت نشود .؟
.. شده در اوج جوانی ، با همین ظاهرشاد ، تا گلو پیر کسی باشی و قسمت نشود .؟
هدایت شده از بغض‌فرو‌خورده ؛
او از یکی از راهروها پایین رفت ایستاد تا به آن مقدار بی‌نهایت از کتاب‌ها نگاه کند ؛ کتاب‌ها همه جا بودند .. روی قفسه‌هایی بسیار نازک که حتی ممکن بود نامرئی هم باشند ! کتاب‌ها همه سبز بودند . سبزی با سایه‌های متنوع ! برخی از این مجلات سبز تیره باتلاقی ، برخی سبز چمن‌زارهای روشن ، برخی زمردی پررنگ و برخی دیگر سایه‌های سبز چمن‌زارهای تابستانی بودند .. [کتابخانه‌نیمه‌شب]
چشم من ، چشم تو را دید ولی دیده نشد ! من همانم که ، پسندید و پسندیده نشد !
روزها رفته رفته كوتاه‌تر مى‌شوند ؛ ‏باران هم در يك قدمى‌ست . ‏درِ خانه‌ام ، ‏تا انتها باز .. ‏منتظرت ماندم ، ‏چرا اين‌قدر دير كردى ؟!
خودم را ، خوب سنجیدم .. بدون تو نمی‌ارزید !
مثلِ‌گل‌های‌ترک‌خوردهٔ‌کاشی‌شده‌ام ؛ بعدِ‌تو ، پیرکه‌نه ، من متلاشی‌شده‌ام .!
چنان به خیره‌سری بست بغض ، راهِ نفس که گریه‌های من از سینه تا گلو نرسید .!