دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد... - حاجمحمود کریمی.mp3
4.98M
🔊 #صوتی | #زمینه
📝 دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد...
👤 حاجمحمود #کریمی
◼️ ویژهٔ #تاسوعا
🏞📬 شهرستان #ڪــوهپــــایہ؛ زادگاه #حافظ📰🔊👇
🏡🆔➔ @kuhpayeh_031
«تلگرام» و «ایتا» و «بله» و «اینستاگرام»
برادری به تعداد نیست!
به معرفت است...
چرا که یوسف(ع) یازده برادر داشت
و حسین(ع)
تنها عباس را...🖤
🏞📬 شهرستان #ڪــوهپــــایہ؛ زادگاه #حافظ📰🔊👇
🏡🆔➔ @kuhpayeh_031
«تلگرام» و «ایتا» و «بله» و «اینستاگرام»
🛣📡 شهرستان کوهپایه؛ زادگاه حافظ 🏡
برادری به تعداد نیست! به معرفت است... چرا که یوسف(ع) یازده برادر داشت و حسین(ع) تنها عباس را...🖤 🏞
بسم رب الحسین(ع)
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَنصار الْحُسَیْنِ
چقدر اين شعر زيباست👇
خواب بودم، خواب دیدم مُردهام
بی نهایت خسته و اَفسردهام😣
تا میان گور رفتم دل گرفت
قَبر کن سنگ لَحَد را گِل گرفت
روی من خَروارها از خاک بود
وای، قبر من چه وحشتناک بود!😰
بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
سورهی حَمدی برایم خواند و رفت
خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد😟
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی😨
ناله میکردم ولیکن بیجواب
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب🥵
🏡🆔➔ t.me/kuhpayeh_031
آمدند از راه نزدم دو ملک🧚🧚♂
تیره شد در پیش چشمانم فَلک
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رَب تو کیست؟
گر چه پرسشها به ظاهر ساده بود
لرزه بر اندام من افتاده بود😧
هر چه کردم سعی تا گویم جواب
سَدِّ نُطقم شد هراس و اضطراب😵
از سکوتم آن دو گشته خشمگین😡
رفت بالا گرزهای آتشین☄
قبر من پر گشته بود از نار و دود🔥
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گُنَهکار سیهدل، بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر
گوئیا لبها به هم چسبیده بود🤐
گان نشنیده بود
نامهای خوبشان از یاد رفت🤯
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت
چهرهام از شرم میشد سرخ و زرد
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
هر چه می کردم به اعمالم نگاه
کوله بارم بود مَملو از گناه🤔😔
کارهای زشت من بسیار بود🤦♂🤦♀
بر زبان آوردنش دشوار بود🙊
چاره ای جز لب فرو بستن نبود🤐
گرز آتش بر سرم آمد فرود💥
عمق جانم از حرارت آب شد🥵
روحم از فرط الم بی تاب شد
چون ملائک نا امید از من شدند
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه
نامه اعمال تو باشد سیاه🤫
ما که ماموران حق داوریم
پس تو را سوی جهنم میبریم🤫
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود😢
نا امید از هرکجا و دل فکار
میکشیدندم به خِفّت سوی نار🔥
🏡🆔➔ t.me/kuhpayeh_031
💫ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان درهای رحمت باز شد⭐️
💫مردی آمد از تبار آسمان
دیگران چون نجم و او چون کهکشان
🌞صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از خمر طهور
چشمهایش زندگانی میسُرود
درد را از قلب انسان میزُدود
بر سر خود شال سبزی بسته بود
بر دلم مِهرش عجب بِنشسته بود
🌹کی به زیبائی او گُل میرسید
پیش او یوسف خجالت میکشید
دو مَلَک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا #حسینِفاطمه؟!🧐
صاحب روز #قیامت آمده
گوئیا بهر #شفاعت آمده
سوی من آمد مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گشتم از خود بیخود زِ بوی حسین(ع)
من کجا و دیدن روی حسین(ع)🤩
گفت: آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه این جا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
🏡🆔➔ t.me/kuhpayeh_031
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
خویش را در سوز عشقم آب کرد
عکس من را بر دل خود قاب کرد
بارها بر من محبت کرده است
#سینهاش را وقف #هیئت کرده است
سینه چاک آلِزهرا بوده است
#چای_ریز مجلس ما بوده است
اسم من راز و نیازش بوده است
تُربتم مُهرِنمازش بوده است
🏴پرچم من را به دوشش میکشید
پا برهنه در عزایم میدوید
بهر #عباسم به تن کرده کفن
روز #تاسوعا شده سقای من
اقتدا بر خواهرم #زینب نمود
گاه میشد صورتش بهرم کبود
تا به دنیا بود از من دم زده
او #غذای روضهام را هم زده
قلب او از حب ما لبریز بود
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود
با ادب در #مجلس ما مینشست
قلب او با روضهی من میشکست
#حرمت ما را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با #عباس داشت
#اشک او با نام من میشد روان
#گریه در #روضه نمیدادش امان
بارها لعن امیه کرده است
خویش را نذر #رقیه کرده است
گریه کرده چون برای #اکبرم
با خود او را نزد #زهرا(س) میبَرم
هرچه باشد او برایم بنده است
او بسوزد، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست او تنها شود
باعث خوشحالی اعدا شود
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
قلب او بوی محبت میدهد
سختی جان کندن و هول جواب
بس بود بهرش به عنوان عِقاب
در قیامت عطر و بویش میدهم
پیش مردم آبرویش میدهم
آری آری، هرکه پا بست من است
نامهی اعمال او دست من است✅
🍂امید آخر دل های بی قرار حسین
🍂مرا هزار امید است و هر هزار حسین
🍂گناهکارم و در بین خلق محترمم
🍂غلامی تو به من داده اعتبار داد حسین
#بالحسین_الهی_العفو
التماس دعا🙏
🏡🆔➔ @kuhpayeh_031
🌹خوشا آنانڪہ با عزت زِ گیتے
بساط خویش برچیدند و رفتند
🌹زِ ڪالاهاے این آشفتہ بازار
محّبت را پسندیدند و رفتند
🌹نهمین روز محرم(تاسوعای حسینی)؛
به یاد مسافران بهشتی،
تمام سفرکردهها...
پدران و مادران آسماني،
پدر بزرگها و
مادربزرگهای بهشتی
و همه درگذشتگان و عزیزانمون
بخوانیم فاتحه و صلوات
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
پروردگارا تمام اسیران
خاک را ببخش و بیامرز
📸👁🗨📹 ارسال سوژههای خبری👇
📬➔ t.me/KuhpayehNewsBot
🛣📡 شهرستان کوهپایه؛ زادگاه حافظ 🏡
🚑 تصادف پژو با عزاداران یک هیئت مذهبی حادثه آفرید 🔸برخورد یک دستگاه پژو با عزاداران یک هیئت مذهبی د
**بیمه مراسم عزاداری در مساجد و هیئت های مذهبی بیمه دانا* در واقع یک بیمه مسئولیت است
که مسئولیت مدنی بانی یا مدیر یا هیات مدیره تکایا ، حسینیه ها و یا مسئولین هیئات مذهبی را در برابر عزاداران وشرکت کنندگان در مراسم ناشی از خطرات تحت پوشش را بیمه می نماید.
از آنجاییکه در بسیاری از هیئت های مذهبی مردم بصورت خودجوش و از روی عشق و علاقه و ارادت به ائمه اطهار(ع) مبادرت به برگزاری مراسم عزاداری میکنند معمولا سازمان دهی و مدیریت کمتری حاکم بر این مراسم بوده و لذا برای این نوع از مراسمات، میتواند احتمال وقوع حوادث ناگواری باشد.
*حوادثی همچون آتش سوزی ، برق گرفتگی ، انفجار ، سقوط داربست ها سقوط پنکه ، سقوط لوستر ، سقوط علامت و حوادثی که در حین آشپزی و پخت پز غذا* ممکن است رخ دهد و از جمله حوادثی هستند که در بیمه نامه مسئولیت مراسم عزاداری،تحت پوشش بیمه ای قرار میگیرند.
*موضوع بیمه عبارت است از:* بیمه مسئولیت مدنی بیمه گذار ، بدین معنی که چنانچه در موارد قصور و سهل انگاری بیمه گذار در برگزاری مراسم عزاداری ایام محرم در محل مورد بیمه ناشی از خطرات تحت پوشش خسارت جانی به شرکت کنندگان در مراسم وارد آید ، بیمه گر پس از احراز مسئولیت بیمه گذار و در صورت لزوم بر اساس رای مراجع قضایی نسبت به جبران خسارت تا سقف تعهدات مندرج در بیمه نامه اقدام می نماید .
*خطرات تحت پوشش :*
1- *خسارات ناشی از سقوط اجسام از قبیل داربست های نصب شده ، پنکه ، لوستر و نمادهای مذهبی**
2- *خسارت های ناشی از برق گرفتگی و آتش سوزی و انفجار*
3- *خسارت های ناشی از حوادث پخت و پز در محل مورد بیمه*
📱 09133153141
📸👁🗨📹 ارسال سوژههای خبری👇
📬➔ t.me/KuhpayehNewsBot
🏞📬 شهرستان #ڪــوهپــــایہ؛ زادگاه #حافظ📰🔊👇
🏡🆔➔ @kuhpayeh_031
«تلگرام» و «ایتا» و «بله» و «اینستاگرام»
دودمه: مکن ای صبح طلوع... | حاج میثم مطیعی - Haj Meysam Motiee.mp3
3.6M
🎧 مکن ای صبح طلوع با بانوای حاج میثم مطیعی
امشبی را شه دین
در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش
زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع
#در_لشگر_حسینیم
🏞📬 شهرستان #ڪــوهپــــایہ؛ زادگاه #حافظ📰🔊👇
🏡🆔➔ @kuhpayeh_031
«تلگرام» و «ایتا» و «بله» و «اینستاگرام»
گروه تلگرام👇
🎭Gp👥➔ t.me/kuhpayeh
ایتا👇
🎭➔ eitaa.com/joinchat/2198863883C0bba683a31
🏴 روز عاشورا چگونه گذشت؟
قسمت1⃣
🏡🆔➔ t.me/kuhpayeh_031
🌍طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا ۲۱مهر سال۵۹هجریشمسی میشود.
⏱تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با درآوردن اوقات شرعی شهرکربلا در این تاریخ حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کرده و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
🏴۵:۴۷ اذان صبح:
🌷امام حسین علیهالسلام بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
🥷طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
🏴حدود ساعت۶صبح:
🌷امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خاربوتهها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
🏴طلوع آفتاب:
🗣کمی بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبهروی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟ آنها انکار کردند. امام نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابنزیاد را نمیپذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمیرهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده است.
🏴حدود ساعت۸
🗣بعد از سخنرانی امام(ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سیدالقرآء» آقای قرآنخوانهای کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر(تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
*بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
🏴حدود ساعت ۹
🏹روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشکریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰نفر ذکر شده است.)
🏡🆔➔ @kuhpayeh_031
🏴 روز عاشورا چگونه گذشت؟
قسمت2⃣
🏡🆔➔ t.me/kuhpayeh_031
🏴حدود ساعت۱۰
🥷بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابنزیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند.
🌷عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کُشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کُشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
💥بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد.
↘️ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
↙️همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمان رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
🏹 بعد از عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند.
🌷الفتوح، آن نفرات را ۵۰نفر و ابن شهرآشوب ۳۸نفر ذکر کرده است.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸تیر انداخت که ۵نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع) حمله کنند زهیر و ۱۰نفر به آنها حمله کردند.
🏴حدود ساعت۱۱
بعد از این حملات، امام(ع) دستور تکتک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود.
🌷 انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس علیهالسلام محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
🏴 اذان ظهر
🌷حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای #نماز_ظهر جنگ را متوقف کنیم.
🥷یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.»
🌷 حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشتهاند سعید بن عبدالله ۱۳تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
🏴حدود ساعت ۱۳
۳۰نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنیهاشم رسید.
اولین نفر، حضرت علیاکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبداللهبنمسلمبنعقیل را اولین شهید بنیهاشم خوانده است. عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنیهاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
🏴حدود ساعت ۱۴
🌷عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
💧عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالی که با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار در روز عاشورا بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست»
🏡🆔➔ @kuhpayeh_031
🏴 روز عاشورا چگونه گذشت؟
قسمت3⃣
🏡🆔➔ t.me/kuhpayeh_031
🏴حدود ساعت۱۵
🌷امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
🔱 وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علیاصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
🌷امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ۱۰نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام، بر پیکر مبارکش جای ۳۳زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
🌷در مقاتل نوشتهاند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند.
🌷کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر»
🏴ساعت ۱۶:۰۶ اذان عصر
🌷وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود شنیدم که میگفت «به خدا پس از من کسی را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
🥷گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
🥷گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...🌷
🏴حدود ساعت۱۷
🥷بعد از شهادت امام(ع) عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.
نزدیک غروب آفتاب است سر امام(ع) را جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
🏴۱۸:۴۹ اذان مغرب
داستان روز غمانگیز عاشورا اینطور تمام میشود که در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
🏡🆔➔ @kuhpayeh_031
خبرنگارشهید حسین فرهادی کوهپایی یکی از بزرگمردان ایثارگر عرصه رسانه و گزارشگر خبرگزاری جمهوری اسلامی به شمار میرود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به سبب فعالیتهای سیاسی بر ضد رژیم پهلوی بارها توسط ساواک دستگیر و با انواع شکنجهها روبرو شد و در دوران جنگ تحمیلی بعد از یک عمر تجربه و مبارزه مداوم در راه انقلاب اسلامی به درجه رفیع شهادت رسید.
با پیروزی انقلاب اسلامی عرصه خبر نیز دچار تحول شد اما در روزهای دفاع مقدس این عرصه دچار تحول جدی تری شد در آن روزها خبرنگاران برای اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی تلاش مضاعفی می کردند، آنها در حفظ منافع و امنیت ملی همانند سربازان مقدم جبهه در مصاف با دشمنان به مبارزه میپرداختند و دغدغهای جز دفاع از میهن و ایستادگی و استقامت مقابل دشمنان نداشتند و در این راه جانشان را فدای ثبت و ماندگار کردن لحظات پرشکوه مقاومت کردند.
در آن دوران تنها خبرگزاری رسمی و فعال در کشور خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) بود که با وجود تمامی حساسیتها حقایق را از طریق مردانی که جان خود در قلم و دوربین خود نهان کرده بودند و به قلب دشمن هجوم میبردند و آنچه را در جبهه ها جریان داشت در اختیار عموم مردم میگذاشتند تا تمام دنیا بدانند هر فردی که قصد دست اندازی به ذرهای از خاک ایران را داشته باشد چه سرنوشتی را پیش روی خود خواهد داشت. در واقع از میان رسانههای خبری، نام خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) بیش از همه بر سر زبانها بود و تنها رسانهای بود که اخبار جنگ و دفاع مقدس را از ستاد تبلیغات به گوش مردم میرساند. بدین ترتیب ایرنا به عنوان تنها منبع خبری کمیته انتشارات و اطلاع رسانی ستاد پشتیبانی جنگ از نخستین روز دفاع در میدان نبرد حضوری چشمگیر داشت. بسیاری از روزنامههای بینالمللی انگلیسی و عربی زبان، اخبار مورد نیاز خود را در تلکس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران جست و جو میکردند. از طرف دیگر مقاومت هم جانبه ایران در این جنگ تحمیلی نیازمند اطلاعرسانی دقیق، شفاف و مستند بود، از این رو خبرنگاران ایرنا با حفظ ارزشهای ناب خبری، لحظههای دفاع را ثانیه به ثانیه با تمام توان مخابره میکردند.
در حال حاضر روایتها و عکسهای ایرنا از هشت سال دفاع مقدس گنجینهای است از انعکاس رشادتهای رزمندگان ایران در برابر جبهه کفر و رژیم بعث، که میتواند برای نسل جوان روایتگر رسانهای یک دفاع بزرگ باشد. یکی از این مردان و خبرنگاران ایثارگر #حسین_فرهادی_کوهپایی که برای تحقق رسالت خویش از جان مایه گذاشت و نام بلند شهادت را بر جان خرید و امروز یاد و خاطر، روش و منششان الگویی برای ادامه راه اهالی خبر و اطلاع رسانی است.
حسین فرهادی کوهپایی در ۲۰ آبان۱۳۳۱ در خانوادهای متدین در تهران دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش به پایان رساند، سپس دوره متوسطه را همزمان با خدمت در نیروی هوایی ارتش در ۱۳۵۸ در رشته ادبیات به پایان برد. این شهید والا مقام به خدمت در نظام علاقه بسیاری داشت و مدتی در ارتش به عنوان همافر مشغول فعالیت بود اما پس از مدتی به سبب عرق مذهبی و روحیات ظلم ستیزی و انقلابی به تدریج درگیر فعالیت های سیاسی بر ضد رژیم پهلوی شد و به همین سبب بارها توسط ساواک دستگیر و با انواع شکنجه ها روبرو شد که آثار این زخم ها تا زمان شهادت بر بدن وی وجود داشت. شهید فرهادی به دلیل ادامه مبارزات به هفت سال تبعید به بندرعباس محکوم شد که پس از مدتی موفق به فرار شد.
مقابله با آشوبگران در کردستان:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرحله جدیدی از زندگی شهید فرهادی آغاز شد. دشمنان اسلام کشور را به آشوب کشانده بودند، بنابراین وی تصمیم گرفت که برای مقابله با این بحران به کردستان برود. در واقع وی در مهر۱۳۵۷ از نیروی هوایی ارتش استعفا داد و در ۱۳۵۹ پس از گذشت سه ماه از آغاز زندگی مشترک، برای مقابله با شورش و شرارت ضد انقلاب داخلی عازم جبهه کردستان شد.
https://t.me/kuhpayeh_031
ورود به عرصه خبرنگاری
این مبارز پرشور در ۱۰ شهریور ۱۳۵۹خورشیدی همکاری با سازمان خبرگزاری را در مقام خبرنگار آغاز کرد. وی به خدمت در این سازمان علاقمند بود و با عشق و شوری وصف ناپذیر انجام وظیفه میکرد، بدین ترتیب پس از مدتی برای راهاندازی دفتر خبرگزاری به ایلام اعزام شد و به مدت ۲ماه در آنجا همراه همرزمان خود به فعالیت پرداخت این در حالی بود که در همان زمان هواپیماهای عراق، شهرهای ایلام و دهلران را مورد هدف بمبهای خوشهای قرار میدادند. این خبرنگار سخت کوش با داشتن روحیه ایثار و از خود گذشتگی با به خطر انداختن جان خود سعی در بیداری و شناساندن راه روشن به مردم را داشت. در واقع یکی از اهداف، ماموریت ها و رسالت خبرنگاران، تنویر افکار عمومی، آگاهی بخشی به جامعه و انعکاس مشکلات و صدای مردم در جامعه حتی در بحبوحه جنگ به گوش مسوولان و جهانیان است.
شهادت تولد من است
سرانجام این رادمرد حماسه ساز در مهر ۱۳۵۹خورشیدی پس از ۲ ماه حضور در منطقه موسیان هنگامی که به همراه چند تَن از همرزمانش در حال خنثی کردن تله انفجاری بود، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد. در قسمتی از وصیت نامه وی خطاب به همسرش آمده است: میدانم با شهادتم پیروزی اسلام را تسریع خواهم نمود و خون سرخمان بر باطل پیروز خواهد شد. در قسمتی دیگر از وصیت نامه وی آمده است با دلی لبریز از عشق امام و کولهباری که حاصل یک عمر تجربه و مبارزه مداوم در راه انقلاب اسلامی است به مزار شهدا آمدم تا جای خود را میان آنها باز کنم. اگر شهید شدم جز برای اسلام و تداوم انقلاب نبوده و به خانوادهام بگویید که شهادت تولد من است و باید خوشحال باشند. پیکر مطهر وی در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده شده است.
@kuhpayeh_031
او یکی از فرماندهان سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین و جانباز امیرالمومنین(ع) و کسی که در میدان جنگ تا مرز شهادت پیش رفت، مردی که ۱۶بار پای پیاده به حج رفت...
با ورودش به کربلا همه چیز عوض میشود. این چنین شخصی حالا در کربلا "شمر" میشود.
شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایشهای شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که اینها مال شمر است شما با آنها گریه میکردید. هیچگاه گفته نمیشود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا میزد، چگونه با خدا زمزمه میکرد!؟
فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدمهایی بوده که عرق میخوردند، عربده میکشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که طرف مقابل بودند، آدمهایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند و بسیاری از آنها اهل تهجد بودند و در مقابل اباعبدالله الحسین ایستادند، شمر بن ذی الجوشن، امام حسین(ع) را به شهادت رساند.
در کربلا هر روز ۲۰۰۰۰نفر در فرات غسل قربةالیالله میکردند که حسین را بکشند و میگفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد.
در ظهر عاشورا وقتی اباعبدالله(ع) برای نماز خواندن، اذان میگفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند. آن ها هم نماز میخواندند! برخی از این افراد به اباعبدالله(ع) می گویند که نماز شما قبول نیست! و حبیب به آن ها می گوید: «نماز شما قبول است؟!» درگیری میشود. حبیب پیش از نماز ظهر اباعبدالله به شهادت رسیدند.
ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم، کلاسی به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیرالمومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟
این هشداری است برای امروز و فردای من و شما...!!!
(بخشی از سخنرانی دکتر علی شریعتی درباره «شمر بن ذیالجوشن»)
📡🏡➔ t.me/kuhpayeh_031 👈