eitaa logo
کانون علمی منطق و فلسفه (شیراز)
2.3هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
147 ویدیو
1.2هزار فایل
کانون علمی منطق و فلسفه موسسه آموزش عالی امام خمینی (ره) فارس پیشنهادات و انتقادات @Avicenna
مشاهده در ایتا
دانلود
آشنایی با شکاکیت - بخش (۱) 🔸شکاکیت چیست و چرا مهم است؟ وقتی در حال تماشای مسابقه تلویزیونی هستید و مجری سؤالات چهارگزینه‌ای را مطرح می‌کند، گاهی در انتخاب بین دو گزینه تردید دارید یا هنگام خروج از منزل، به شک می‌افتید که آیا درب را قفل کرده‌اید یا نه؟ شک یک حالت ذهنی است که دائما در زندگی روزمره با آن روبرو هستید. اما شک در حوزه معرفت‌شناسی، با شک و تردید‌های روزمره یک تفاوت اساسی دارد. شک‌ روزمره، حس کنجکاوی ما را بیدار می‌کند تا به دنبال حقیقت و پاسخ درست باشیم. اما شکاکان ادعای بزرگ‌تری دارند، آن‌ها استدلال می‌کنند که تلاش برای یافتن حقیقت بیهوده است؛ زیرا حقیقت امری دست‌نیافتنی است. اگر با شکاکان و استدلال‌های آنها آشنا شوید، در عین حال که مکتبی جذاب به نظر می‌رسد، اما پذیرش دیدگاه‌شان عجیب است. زیرا ما شهوداً احساس می‌کنیم حقایق زیادی را می‌دانیم. ما می‌دانیم دو بعلاوه دو مساوی با چهار است. می‌دانیم جسم داریم. می‌دانیم که مورچه‌ها زندگی اجتماعی دارند. پس چرا شکاکان مورد توجه فیلسوفان هستند؟ دو دلیل مهم وجود دارد: کار اصلی معرفت‌شناسان تحلیل مفاهیم بنیادین مانند معرفت، توجیه، عقلانیت و باور موجه است. بررسی دیدگاه شکاکان کمک می‌کند تا درک بهتر و دقیق‌تری از ماهیت این مفاهیم بدست آید. همچنین توجه به شکاکیت ما را وادار می‌کند تا در دفاع از درستی باور‌ها و روش‌های شکل‌گیری آن‌ها، گامی نقادانه و منطقی‌تری برداریم، روی نقاط ضعف استدلال‌مان متمرکز شویم و برای برون‌رفت از معضل شکاکیت در اصلاح آن بکوشیم. ادامه دارد... ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
آشنایی با شکاکیت - بخش (۲) 🔸 شکاکیت در دوره یونان باستان شکاکان یونانی، با اختلاف نظر فیلسوفانی همچون تالس، هراکلیتوس یا دموکریتوس و ... در باره ماده‌ المواد جهان یا نزاع افلاطون و ارسطو با سوفسطائیان پیرامون معرفت، حقیقت و زندگی اخلاقی مواجه بودند و همین عوامل انگیزه‌ای شد تا به سوی نگرش شکاکانه و نظریه تعلیق باور سوق پیدا کنند. سکستوس امپریکوس [Sextus Empiricus] در کتاب «نمایی کلی از شکاکیت» ده دلیل -منتسب به آنزیدموس [Aenisidemus]- به سود نظریه تعلیق باور را گزارش می‌دهد. خلاصه این دلایل این است: ۱. اختلاف در حیوانات: حیوانات، به شیوه‌های متفاوتی جهان را ادراک می‌کنند. کرم خاکی از طریق لامسه و عقاب از طریق بینایی جهان را ادراک می‌کند. ۲. اختلاف در حالات انسان: افراد، تفاوت‌های جسمی و روحی بسیاری دارند که باعث می‌شود همه چیز از نظر آن‌ها متفاوت جلوه کند. برخی زندگی روستایی را می‌پسندند و برخی زندگی شهری را. ۳. اختلاف در ساختمان ادراکات: حواس، انطباعات متفاوتی را به ما مخابره می‌کند. عطر برای شامه، مطبوع و خوشایند است ولی برای ذائقه تلخ است. ۴. اختلاف در شرایط: ادراکات، به شرایط ما وابسته است. ادراک فرد مست با حالتی که هوشیار است فرق دارد. ۵. اختلاف در مکان و فواصل:‌ اشیاء در موقعیت‌های مختلف و در فواصل، متفاوت ظاهر می‌شوند. یک برج از دور مربع و از نزدیک مدوّر به نظر می‌رسد. ۶. اختلاط و ترکیب در ادراک: ادراکات حسی هرگز مستقیم نیست، بلکه همیشه با واسطه است. چشم از لایه‌هایی تشکیل شده است و دیدن به‌ واسطه آن محقق می‌شود. ۷. اختلاف در کیفیت:‌ اشیاء با تغییر در کیفیت، رنگ، حرکت و دما متفاوت به نظر می‌رسند. پره‌های پنکه، در حالت سکون و حرکت متفاوت دیده می‌شود. ۸. نسبیت به طور کلی: همه ادراکات ما نسبی هستند. ادراک هر چیزی، متکی بر ادراک ضد آن است. ادراک شیء بالا وابسته به ادراک شیء پایین است. ۹. اختلاف در امور رایج و نادر: ادراک چیزی زمانی که برایمان آشنا باشند با زمانی که ناآشنا است، متفاوت است. ۱۰. نسبیت در فرهنگ: عقاید و آداب و رسوم مردم در کشور‌های مختلف متفاوت است. شکاک با اشاره به دلایل فوق، استدلال می‌کند که دسترسی به حقیقت عینی و ثابت ممکن نیست. هیچ راه معقولی برای تشخیص نظر درست وجود ندارد. هر یک از موارد اختلافی به یک اندازه قانع‌کننده است. در نتیجه، بهترین انتخاب و معقولانه‌ترین راه، تعلیق قضاوت است. ادامه دارد... مصطفی بسمل ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
آشنایی با شکاکیت - بخش (۳) 🔸 شکاکیت در دورهٔ مدرن [شکاکیت دکارتی] ریشه‌های شکاکیت در دورهٔ مدرن، به فلسفه رنه دکارت برمی‌گردد. اصلی‌ترین دغدغه دکارت، یافتن باورهای یقینی و بنا نهادن ساختمانی مستحکم از باورها بود. دکارت در کتاب «تاملات در فلسفه اولی» می‌گوید: سالها است دریافته ام که در نوجوانی بسیاری از باورهای باطل را به عنوان آراء درست پذیرفته بودم و هر آنچه از آن پس بر چنین بنیان [متزلزلی] بنا کرده بودم چه اندازه تردیدآمیز و غیر قطعی بود. از آن زمان نیک دریافتم که باید یک بار برای همیشه در زندگی تصمیمی قاطع بگیرم که خود را از قید تمام آرایی که پیش از آن پذیرفته بودم وارهانم و اگر میخواستم بنای استوار و پایداری در علوم تأسیس کنم لازم بود کار ساختن را از نو از پایه آغاز کنم. از نظر او، معرفت نه تنها باید صادق (مطابق با واقعیت)، بلکه باید یقینی و تردیدناپذیر نیز باشد. هیچگاه هیچ چیز را حقیقت نپندارم جز آنچه درستی آن بر من بدیهی شود. یعنی از شتاب‌زدگی و سبق ذهن، سخت بپرهیزم و چیزی را به تصدیق نپذیرم مگر آنکه در ذهنم چنان روشن و متمایز گردد که جای هیچگونه شکی باقی نماند. اگر باورهایمان محتمل باشند، آنگاه ساختمان معرفت ما ناپایدار خواهد بود. به قول معروف، خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج. باورهای غیرقابل تردید یا یقینی باورهایی هستند که هیچ دلیل ممکنی برای شک در آن وجود نداشته باشد. دکارت ویژگی «تردید ناپذیری» را شرط لازم معرفت می‌داند. این ویژگی دو قسم باور‌ را از زمره معرفت بیرون می‌کند: ۱. باورهایی که به نظر یقینی می‌رسند: تردید‌ ناپذیری، امری روان‌شناختی و وابسته به فرد نیست. یک مسیحی معتقد، ممکن است باور یقینی به تثلیث داشته باشد، ولی صدق چنین باوری فی‌نفسه قابل تردید است. از منظر دکارت، هیچ دلیل ممکنی ولو بالفرض، نمی‌تواند در صدق یک باور یقینی ذره‌ای تردید ایجاد کند. ۲. باورهای که محتمل هستند: باورهایی که صدق آنها محتمل است، فاقد ویژگی یقینی بودن هستند. دکارت روش تجربی [ادراک حسی] را از آنجهت که منجر به باورهای محتمل [تشکیک‌پذیر] است، منبع معتبر برای معرفت پایه و یقینی نمی‌داند. مصطفی بسمل 📕An Introduction to Epistemology [2009] ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
آشنایی با شکاکیت - بخش (۴) 🔸 استدلال شکاکانه رویا دکارت فیلسوفی شکاک نیست، اما معتقد است کسی که مدعی معرفت است باید توانایی پاسخ به چالش‌های شکاکانه را داشته باشد. یکی از استدلال‌های شکاکانه، «استدلال رویا» نام دارد. مدعای استدلال رویا این است که شناخت جهان بیرونی از طریق ادراک حسی ممکن نیست. 📍تقریر استدلال باور‌هایی ما درباره جهان فیزیکی از طریق ادراک حسی بدست می‌آید. من باور دارم که در حال حاضر میزی مقابل من است و درحال نوشتن هستم. اما دکارت این نکته را یادآوری می‌کند که بار‌ها اتفاق افتاده است که فریب رویا‌ها را خورده‌ایم. او مواقعی را به یاد می‌آورد که فکر می‌کرد نزدیک آتش نشسته است در حالی که در واقع در رختخواب خود آرمیده بود. تجربه رویا می‌توانند به طور خیلی واقعی به نظر برسند و ما را در اشتباه بیندازند. از آنجایی که ما با اتکا به ادراک حسی نمی‌توانیم با قاطعیت تشخیص دهیم که در حال حاضر خوابیم یا بیدار، در نتیجه باور‌هایی که از طریق ادراک حسی بدست می‌آید مصداقی از معرفت نخواهد بود. بار‌ها شب به خواب دیده‌ام که در همین مکان خاص لباس پوشیده و کنار آتش نشسته‌ام، با آن که در واقع برهنه در بستر آرمیده بودم... و چون در این‌اندیشه، دقیق درنگ می‌کنم با وضوح تمام می‌بینم که هیچ علامت قطعی در دست نیست که بتوان آشکارا میان خواب و بیداری فرق نهاد. [تاملاتی در فلسفه اولی ص ۳۰-۳۱] 📍صورت‌بندی استدلال ۱. تنها در صورتی می‌دانم که اکنون کنار آتش نشسته‌ام که هیچ دلیلی برای شک در اینکه واقعاً در کنار آتش نشسته‌ام، نداشته باشم. ۲. امکان رویا، این شک را ایجاد می‌کند که ممکن است در واقع کنار آتش ننشسته باشم: در رویا، اغلب تجربه واقعی نشستن در کنار آتش را داشته‌ام، در حالی که در واقع در رختخواب دراز کشیده بودم. ۳. بنابراین نمی‌دانم که واقعاً در کنار آتش نشسته‌ام. مصطفی بسمل 📕An Introduction to Epistemology || Jack S. Crumley [2009] ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
هو الحکیم گروه مطالعات منطق خانه حکمت با همکاری بخش دانشجویی خانه ریاضیات برگزار می‌کند: دورهٔ آموزشی: : ⬅️ در این دوره تلاش می‌کنیم که مدعای هر یک از دیدگاه‌های نسبی‌باوری، شکاکیت و ناواقع‌گرایی را به دقت بیان کرده، و ارتباط میان پذیرش یا ردّ هر یک را بر دیگری مشخص نماییم. همچنین تلاش خواهیم کرد که درستیِ برخی از مهم‌ترین استدلال‌های له و علیه هر یک از این دیدگاه‌ها را بررسی نماییم. 💫با تدریس: حمید علایی‌نژاد 📆از ۲۰ اردیبهشت، پنج‌شنبه‌ها 🕒ساعت ۹ صبح این دوره همزمان به دو صورت حضوری و مجازی برگزار می‌شود. 📲شماره تماس جهت ثبت نام 09367942387 @khaneHekmat
آشنایی با شکاکیت - بخش (۵) 🔸استدلال شیطان فریبکار 📍مقدمه دکارت در استدلال رویا تلاش کرد تا در امکان معرفت به باورهایی از طریق ادراک حسی بدست می‌آمد، خدشه کند. اما همه باورها از تجربه به دست نمی‌آیند. برخی باورها اصولا غیر‌تجربی و عقلانی هستند. مثل باور به اینکه ۲+۲ برابر با ۴ است و یا اینکه مربع چهار ضلع دارد. چنین باورهایی از باورهای تجربی متمایزند، زیرا هم به لحاظ روان‌شناختی یقینی‌اند و هم صدق چنین باورهایی در حالت بیداری و رویا تفاوتی نمی‌کند. با این حال، دکارت معتقد است که ممکن است چنین باورهایی کاذب باشند. او ایده «شیطان فریبکار» را به عنوان فرضی معرفی می‌کند که امکان معرفت به همه باورها، علی‌ الخصوص باورهای غیرتجربی و عقلانی را مورد تردید قرار می‌دهد. 📍تقریر استدلال فرض کنید یک شیطان وجود دارد که قصدش فریب دادن ماست. او می‌تواند به راحتی ما را گمراه کند و متقاعدمان کند که ۲+۲ برابر با ۴ است، درحالی‌که اینطور نیست. از آنجا که ما قادر نیستیم تشخیص دهیم آیا در باور به این گزاره‌ تحت تاثیر شیطان فریبکار هستیم یا خیر، پس باید این احتمال را بپذیریم که ممکن است این باور از منبع نامعتبری (شیطان فریبکار) آمده باشند. از ویژگی‌‌‌های معرفت، خطاناپذیری است. پس صرف این احتمال که این باور از یک منبع غیرقابل‌اعتماد سرچشمه می‌گیرد، نشان‌ می‌دهد که چنین باوری خطاپذیر است و ما معرفت به گزاره «۴=۲+۲ نداریم. باید توجه داشت که دکارت مدعی نیست چنین شیطانی وجود خارجی دارد، بلکه صرف امکان وجود چنین شیطانی برای خطاپذیری چنین گزاره‌هایی کافی است. 📍صورت‌بندی استدلال ۱. تنها در صورتی یک گزاره (۴=۲+۲) را می‌دانم که بتوانم احتمال کاذب بودن آن را رد کنم. (مقدمه) ۲. اگر فریب یک شیطان را خورده باشم، آنگاه تمام گزاره‌ها از جمله گزاره‌های ریاضی که به آن باور دارم کاذب خواهند بود. (مقدمه) ۳. بنابراین، برای معرفت به یک گزاره باید احتمال شیطان فریبکار را رد کنم. (نتیجه، ۱ و ۲) ۴. نمی‌توانم احتمال وجود شیطان فریبکار را رد کنم. (مقدمه) ۵. بنابراین، من فاقد معرفت هستم. ( نتیجه، ۳ و ۴) مصطفی بسمل 📕An Introduction to Epistemology || Jack S. Crumley [2009] ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
آشنایی با شکاکیت - بخش (۶) 🔸استدلال مغز در خمره [The Brain in a Vat Argument] 📍مقدمه آزمایش فکری «مغز در خمره» که توسط هیلاری پاتنم مطرح شده، نسخه‌ای مدرن از استدلال شکاکانه «شیطان فریبکار» است. این استدلال نشان می‌دهد که اگر فرض کنیم ما مغزی در خمره هستیم، نمی‌توانیم به جهان خارج معرفت داشته باشیم. 📍تقریر استدلال تصور کنید گروهی از دانشمندان دیوانه شما را بیهوش می‌کنند. مغزتان را از جمجمه خارج کرده و درون یک خمره قرار می‌دهند. سپس مغزتان را به کامپیوتری پیشرفته متصل می‌کنند که تمام ادراکات و تجربیات روزمره‌تان را شبیه‌سازی می‌کند. شما از خواب بیدار می‌شوید، صبحانه می‌خورید، به ساعت نگاه می‌کنید و دلهره امتحان دارید، اما در واقع تمام این تجربیات توسط کامپیوتر ایجاد می‌شوند. اگر شما مغز در خمره باشید، هیچ چیز فیزیکی خارج از ذهن شما وجود نخواهد داشت. حال فرض کنید زمانی که این متن را می‌خوانید، مغز در خمره هستید. اگر مطمئن هستید که جهان خارجی وجود دارد و از آن آگاه هستید، باید بتوانید فرضیه مغز در خمره بودن را رد کنید. اما از آنجا که تجربیات مغز در خمره با تجربیات زمانی که مغز در خمره نیستید غیرقابل تشخیص است، هیچ راهی برای اطمینان از اینکه مغز در خمره نیستید وجود ندارد. بنابراین، نمی‌توان به جهان خارج معرفت داشت. 📍صورتبندی استدلال ۱. اگر بدانم که برف سفید است (=P)، پس می‌دانم که مغز در خمره نیستم. ۲. نمی‌دانم که مغز در خمره نیستم. ۳. بنابراین، نمی‌دانم که برف سفید است (=P). مصطفی بسمل 📕The Brain in a Vat Argument [Lance P. Hickey] ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
آشنایی با شکاکیت - بخش (۷) 🔸مسئله استقراء [The Problem of Induction] 📍تعریف استدلال استقرائی استدلال استقرائی فرآیندی است که شخص از مشاهده چند نمونه خاص، به یک قانون کلی می‌رسد. برای مثال، اگر هر روز ببینیم که خورشید از شرق طلوع می‌کند، نتیجه می‌گیریم که خورشید همیشه از شرق طلوع خواهد کرد یا از مشاهده جوشیدن ده‌ها آب در ۱۰۰ درجه سانتيگراد نتیجه می‌گیریم که همه آب‌ها در ۱۰۰ درجه می‌جوشند. این نوع استدلال، هم در زندگی عادی و هم در علوم طبیعی پرکاربرد است. 📍دیدگاه دیوید هیوم دیوید هیوم، فیلسوف اسکاتلندی، معتقد است که استدلال استقرائی فاقد اعتبار است. یعنی حتی با مشاهده میلیون‌ها نمونه خاص، باور به نتیجه‌‌ استقراء، موجه و معقول نیست. به گفته او، نتیجه همیشه ممکن است خلاف انتظار ما باشد. زیرا تناقضی در این فرض وجود ندارد که نمونه‌های مشاهده‌نشده برخلاف نمونه‌های مشاهده‌شده رخ دهند. (مثل فرض آبی که در ۱۰۰ درجه به جوش نمی‌آید.) 📍اصل یکنواختی هیوم می‌گوید باور به نتیجه استدلال استقرائی زمانی معقولیت پیدا می‌کند که «اصل یکنواختی» [the Uniformity Principle] پذیرفته شود. این اصل می‌گوید که طبیعت به‌طور یکنواخت و قابل پیش‌بینی عمل می‌کند. به عبارت دیگر، اگر چیزی در گذشته به یک روش خاص رخ داده است، در آینده هم به همان شکل رخ می‌دهد. 📍مشکل اصل یکنواختی اما آیا دلیل قانع‌کننده‌ای برای پذیرش «اصل یکنواختی» وجود دارد؟ هیوم بر این باور است که خیر. چون صدقِ این اصل خود مبتنی بر استقراء است. نمی‌توانیم با استفاده از استدلال استقرائی که اعتبارش محل سوال است، اعتبار اصل یکنواختی را اثبات کنیم. زیرا این یک دور منطقی باطل است. مصطفی بسمل 📕An Introduction to Epistemology || Jack S. Crumley [2009] ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
آشنایی با شکاکیت - بخش (۸) 🔸استدلال مور در وجود جهان فیزیکی فرض کنید دو نفر درباره تعداد کتاب‌های روی میز اختلاف دارند. یکی از آن‌ها می‌گوید حداقل دو کتاب روی میز وجود دارد، در حالی که دیگری این حرف را قبول ندارد. برای اثبات این موضوع، فردی که معتقد است دو کتاب یا بیشتر وجود دارد، می‌تواند به سادگی به کتاب‌ها اشاره کند و بگوید: این یک کتاب است و این هم یک کتاب دیگر، پس حداقل دو کتاب روی میز هست. این استدلال قانع‌کننده است، زیرا سه معیار یک استدلال خوب را دارد: ۱. مقدمه‌ها با نتیجه متفاوت است: یعنی چیزی که به عنوان دلیل ارائه می‌شود نباید همان چیزی باشد که می‌خواهیم اثبات کنیم. ۲. نتیجه از مقدمه‌ها استنتاج می‌شود: یعنی استدلال باید به‌طور منطقی از دلایل ارائه‌شده نتیجه‌گیری شود. ۳. مقدمه‌ها صادق هستند: یعنی باید بدانیم مقدمه‌هایی که ارائه می‌دهیم در واقع درست هستند. جی.ای.مور با یک استدلال ساده ثابت می‌کند که شکاکان درباره جهان فیزیکی اشتباه می‌کنند. از نظر مور، در این استدلال، هر سه معیار استدلال خوب رعایت شده است. ▪️استدلال مور مقدمه ۱: اینجا (با نشان دادن دست چپ خود) یک دست است. مقدمه ۲: اینجا (با نشان دادن دست راست خود) یک دست دیگر است. نتیجه۱: حداقل دو دست وجود دارد. نتیجه ۲: حداقل دو شیء در جهان فیزیکی وجود دارد. یکی از انتقادهای شکاکان به این استدلال این است که برای اثبات وجود جهان فیزیکی، مور باید ثابت کند که این دست‌ها وجود فیزیکی داشته و بخشی از جهان واقعی هستند؛ به عبارت دیگر، معیار سوم در این استدلال مخدوش است. اما مور به این انتقاد اينطور پاسخ می‌دهد که ما می‌توانیم درستی برخی چیزها را بدانیم بدون آنکه‌ نیازمند به اثبات باشند. معرفت ما به اینکه دست داریم نیاز به اثبات ندارد. بنابراین، با استدلال فوق وجود جهان فیزیکی ثابت می‌شود. مصطفی بسمل 📕 Epistemology: A Guide [2014] ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
🧩 انواع شکاکیت در حوزه اخلاق 1️⃣ شکاکیت زبانی اخلاق این دیدگاه می‌گوید باورهای اخلاقی نه صادق‌اند و نه کاذب؛ بلکه صرفاً بیانگر احساسات و هیجانات عاطفی‌اند. مثلا گزاره «دروغ گفتن بد است»، شبیه بیان احساسات عاطفی مانند «چِندِش!!!» است. چنین اظهاراتی نه صادق‌اند و نه کاذب. 2️⃣ شکاکیت هستی‌شناختی اخلاق باورهای اخلاقی به گونه‌ای اظهار می‌شوند که گویی به ویژگی‌های اخلاقی در واقعیت اشاره دارند، اما هیچ ویژگی‌ عینی اخلاقی در واقعیت وجود ندارد. مثلا وقتی می‌گوییم «قتل، کاری نادرست است»، گویا «نادرستی» به عنوان یک ویژگی، در عالم هست. اما هیچ ویژگی اخلاقی‌ای به نام «نادرستی» وجود ندارد. 3️⃣ شکاکیت عملی اخلاق در اینجا سوال اصلی این است که چرا باید اخلاقی زندگی کنیم؟ برخی شکاکان مدعی‌اند که هیچ دلیلی برای زندگی اخلاقی وجود ندارد و این پرسش که چرا باید اخلاقی زندگی کنیم، پاسخی ندارد. مثلا، اگر کسی بپرسد «چرا باید راست‌گو باشم؟» در پاسخ باید گفت به طور کلی، هیچ دلیل الزام‌آوری برای عمل به اخلاق علی‌‌ الخصوص راستگویی وجود ندارد. 4️⃣ شکاکیت معرفتی اخلاق این دیدگاه می‌گوید هیچ‌کسب نمی‌تواند بداند که یک باور یا ادعای اخلاقی صادق است یا نه. حتی اگر حقایق اخلاقی‌ وجود داشته باشند، ما به آن‌ها دسترسی معرفتی نداریم. مثلاً هیچ راهی برای معرفت به درستی یا نادرستی باور فردی که می‌گوید «کمک به نیازمندان خوب است» وجود ندارد. 5️⃣ شکاکیت توجیه اخلاق این نوع شکاکیت معتقد است نمی‌توان ادعا و باورهای اخلاقی را توجیه کرد. مثلاً اگر بگوییم «راستگویی خوب است» چنین ادعایی هیچگاه توجیه‌پذیر نیست. مصطفی بسمل 📕Moral Skepticism and Justification || Walter Sinnott-Armstrong [1996] ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
آشنایی با شکاکیت - بخش (۹) 🔸 آیا به گذشته معرفت داریم؟ دانشمندان می‌گویند که عمر جهان حدود ۱۴ میلیارد سال است. حالا فرض کنید که جهان فقط پنج دقیقه پیش به وجود آمده باشد. در این صورت، چطور می‌توانیم بفهمیم که از عمر جهان واقعاً ۱۴ میلیارد سال گذشته است؟ در اینجا دو فرض وجود دارد: ۱. جهان ۱۴ میلیارد سال عمر دارد. ۲. جهان فقط پنج دقیقه پیش به وجود آمده است. شاید بلافاصله بگویید که فرض دوم غیرمنطقی است. چطور ممکن است جهان ناگهان پنج دقیقه پیش به وجود آمده باشد؟ اما هیچ تناقضی در این فرض وجود ندارد. شاید همه چیز دقیقاً شبیه به جهان ۱۴ میلیارد ساله به نظر برسد، ولی شما نمی‌دانید که جهان تنها پنج دقیقه است که به وجود آمده است. در هر دو فرض، خاطرات ما شبیه به هم خواهند بود. یعنی حتی اگر جهان پنج دقیقه پیش به وجود آمده باشد، شما همچنان خاطرات خود را به همان شکل به یاد خواهید آورد. حتی شواهدی که برای اثبات قدمت ۱۴ میلیارد ساله‌ی جهان است، در جهان پنج دقیقه‌ای نیز به همان اندازه معتبر به نظر می‌رسند. بنابراین، سوال اصلی این است که چطور می‌توانیم مطمئن باشیم که در جهان ۱۴ میلیارد ساله زندگی می‌کنیم و نه در جهانی پنج دقیقه‌ای؟ اگر جهان پنج دقیقه پیش به وجود آمده باشد، بیشتر خاطرات ما درباره گذشته کاذب خواهند بود. شکاکان بر این باورند که هیچ راهی برای تمییز میان این دو فرض وجود ندارد. در نتیجه، حافظه ما غیرقابل اعتماد است و ما به گذشته معرفت نداریم. مصطفی بسمل 📕 Epistemology: 50 Puzzles, Paradoxes, and Thought Experiments in Philosophy [2022] ➖➖➖ 🌐@EpistemeHub | کانال معرفت‌شناسی
🔘 شک دکارتی و نقدی بر آن دكارت، همه افكار خود را از محسوسات و معقولات و منقولات، مورد شک و ترديد قرار داد با خود گفت: شايد اين‏طور كه من حس مى‏ کنم يا فكر مى‏كنم يا به من گفته‏اند، نباشد و همه آن‏ها مانند آنچه در عالم خواب بر من ظاهر مى‏شود خيال و انديشه محض باشد، و اصلا چه دليلى هست كه اين‏طور نيست؟ پس كليه افكار من (حتى اصل عدم تناقض) باطل شد و هيچ اصلى براى من باقى نماند كه به آن اعتقاد كنم آن‏ گاه متوجه شدم كه طبق این نگاه باید «در هر چيزى ترديد كنم» آن‏گاه همين انديشه کردن خویش را دليل بر وجود انديشه كننده قرار داد و به وجود خود مطمئن شد و گفت: «مى‏انديشم، پس هستم» یعنی به اینکه شک دارم،شکی ندارم سپس همين اصل را پايه ساير اصول قرار داد و پيش رفت 🔸 یکی از اشکالات سخن دكارت‏ این است که اگر انسان اين اصل (اصل عدم تناقض) را نيز مورد ترديد قرار دهد نمى‏تواند آن نتيجه (من مى‏انديشم، پس هستم) را بگيرد زيرا با فرض عدم امتناع تناقض مى‏تواند بگويد: من مى‏انديشم در عين حال اصلًا نمى‏انديشم و نيز مى‏تواند بگويد: من هستم در عين اين كه نيستم! حقيقت مطلب اين است كه امتناع تناقض پايه جميع علوم و ادراكات است و اگر از اين يک اصل فكرى صرف نظر شود، هيچ علمى استقرار پيدا نخواهد كرد! از اين جهت است كه فلاسفه از قديم گفته‏اند: با انكار اين اصل، هيچ حقيقتى را نمى‏توان اثبات كرد 📚برگرفته از کتب اصول فلسفه و روش رئاليسم،علامه طباطبایی؛ ج‏۱ ،ص۱۱۴ مسئله شناخت،شهید مطهری؛ص۲۱، ۲۲ https://t.me/Defenseof_philosophy