هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
#اندرحکایت روزگار📃
روزی ، روزگاری شیخی بلند بالا و به غایت ریش قشنگ و حقوقدانی مدعی ، در رؤیاهای خود دست و پا می زد ، او در رؤیاهایش آنچنان پولش از پارو بالا میرفت که انگار سوار بر قالیچه ای جادویی ست و از آن بالا مردم لاغر و بیچاره را با لبخندی ملیح نظاره می کرد ، اتفاقا در رؤیای مبارک سحری در روز جمعه ، ناگهان خواب او را در ربود ،خوابی بس شیرین که در آن جیب مردم سوراخ شده بود و سکه های مردم به جیب شیخ ریش قشنگ جاری بود .
ناگهان به تلنگری شیخ ریش قشنگ از خواب پرید و خوابش را رؤیایی صادقه یافت، آری گویا او در خواب بود که نرخ بنزین بالا می رود و جیب شیخ از فراوانی نعمت در حال ترکیدن بود....
روزگار گذشت و گذشت ، حال شیخ ریش قشنگ در سرایش لمیده بود و شیخی خوش منظر و خوبروی بر مسند آن ریش قشنگ تکیه داده بود...
شیخ خوب رو هم رؤیاهایی داشت اما برای رسیدن به رؤیاهایش می بایست کفش آهنین به پا کند ، اما او از گروه پابرهنگان بود ، خواب از سرش پریده و در سحرهای مبارک جمعه ، دل به کوه و معدن و بیابان و کپرهای صحرا میزد...
او نه که رؤیا میدید ،بلکهکارهای رؤیایی می کرد...خدا قووتش دهد الهی...
این حکایات همچنان ادامه دارد...
با ما همراه باشید باحکایتی دگر در روزی دیگر...
📝 #حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
@bartaren
🌷 حضرت آیتالله #بهجت :
ما باید اهل #محاسبه باشیم، هرچند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدی هستیم یا #حسینی .
سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم تدارک(جبران) کنیم.
📚 بهجتالدعاء، ص١۴۴ (مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت آیتاللّٰه بهجت)
🎋🎋🦋🦋🦋
@Lootfakhooda