#داستانهای_قرآنی
داستان قرآنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم
#قسمت_بیست_و_سوم
💚از حوادث ناگواری که در آن روز واقع شد ، شهادت حمزه سیدالشهداء ، عموی پزرگوار پیغمبربود . وی در حالی که مردانه می کوشید و از دین خدا و پیغمبرش حمایت می کرد ، با حربه ای که وحشی به سوی او پرتاب کرد ، از پای درآمد و به زمین افتاد . وحشی پهلوی او را شکافت و جگرش را درآورده ، برای هند ، زن ابوسفیان به ارمغان برد .
💚هند ، پاره ای از جگر پاک حمزه را در دهان گذاشت که ببلعد ، و با این که چیزی از گلوی او پائین نرفت معروف به ( جگر خوار ) شد و مردم معاویه و اولاد او را ( فرزندان هند جگر خوار ) می نامیدند .
💚جنگ احد به نفع قریشیان پایان یافت . سپاهیان مکه در حالی که از موفقیت خود لبخند بر لب داشتند ، میدان جنگ را به سوی مکه ترک گفتند .
💚پیامبر اسلام ، کنار کوه ایستاده و به آن تکیه داده بود . یارانش از گوشه و کنار به دور او جمع می شدند . ولی از آمدن حمزه خبری نبود . رسول اکرم ( ص ) با نگرانی و تشویش ، علی ( ع ) را برای کسب خبر و اطلاع از حمزه به میدان فرستاد . مدتی گذشت از بازگشت علی ( ع ) هم خبری نشد .
💚رسول خدا ، شخصا به میدان قدم گذاشت و به جستجو پرداخت . ناگهان منظره ای هولناک و وحشت آور در برابر آن حضرت آشکار شد .
#ادامه داستان در قسمت بعد ...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨@Lootfakhooda ✨