#داستانهای_قرآنی
داستان قرآنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم
#قسمت_سی_و_سوم
💠نسیم ملایمی وزید . گرد و خاک را به یک سو کشاند . وضع میدان روشن شد . علی ( ع ) با فتح و پیروزی ، در حالی که سر بریده عمرو بن عبدود را به دست داشت و قطرات خون از شمشیرش به خاک می افتاد ، به سوی پیامبر اسلام ( ص ) آمد .
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
🌸رسول خدا ( ص ) فرمود :
ضربت علی در روز خندق گرانبهاتر است از عبادت جن و انس تا روز قیامت و این گفتار مبالغه نیست .
🌸زیرا اگر فداکاری علی در آن روز نبود ، اساس اسلام به دست عمرو بن عبدود و سربازان احزاب ، ویران می شد و اثری از خداپرستی باقی نمی ماند .
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
🌻کشته شدن عمرو ، پشت نیروی قریش را درهم شکست . منبه بن عثمان و نوفل بن عبدالله که همراه عمرو از خندق جسته بودند ، با دیدن پیکر خونین او پا به فرار گذاشتند . نوفل هنکام فرار در خندق افتاد و مسلمانان په او سنگ می زدند و آخر کار او هم با شمشیر علی ( ع ) کشته شد .
🌻شبی از شبها که هنوز قوای دشمن ، مدینه را در محاصره داشت و مسلمانان سخت ترین حالات را می گذراندند ، مردی به نام نعیم بن مسعود از طایفه غطفان به حضور رسول اکرم ( ص ) شرفیاب شد و اظهار داشت :
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
┄┅┅┄┅┄ ┄🍃🌸🍃┄┅┄ ┅ ┅┄
🌻یا رسول الله ! من اسلام اختیار کرده ام ولی هیچکس از مسلمانی من اطلاع ندارد . اینک من در اختیار شمایم . به هر چه فرمان دهی ، اطاعت می کنم . رسول خدا ( ص ) فرمود : برو و در خفا به اسلام خدمت کن و در صورتی که بتوانی بین دشمنان تفرقه انداز .
#ادامه داستان درقسمت بعد ...
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨