#داستانهای_قرآنی
داستان قرآنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم
#قسمت_چهل_ویکم
این خبر ، هیجانی عظیم و غیر قابل توصیف در مسلمانان ایجاد نمود و رسول اکرم ( ص ) سوگند یاد کرد که از قریش انتقام بگیرد . سپس در همان نقطه زیر درختی نشست و مسلمانان با آن حضرت بیعت کردند که در این راه تا پای جان ایستادگی کنند .سپس رسول خدا ( ص ) دستور داد هر چه می توانند از افراد قریش به اسارت بگیرند . در همان شب پنجاه نفر از قریشیان بوسیله مسلمین اسیر شدند .
🔰اسیر شدن پنجاه نفر از قریش ، در مکه بی اندازه مهم تلقی شده و قریشیان بخاطر نجات این گروه موافقت کردند که مسلمانان بازداشت شده را آزاد نمایند .سپس سهیل بن عمرو و حفص بن احنف را فرستادند که با رسول اکرم ( ص )درباره امضاء قرارداد صلح مذاکره کنند . این دو تن به عنوان نماینده قریش به پیشگاه رسول الله ( ص ) باز یافتند .
🍁سهیل که از بت پرستان متعصب و نادان مکه بود ، به رسم جاهلیت سلام کرد و گفت : من از جانب قریش ماموریت دارم با شما پیمان عدم تعرض یا قرارداد صلح امضاء کنم به دستور رسول خدا ( ص ) ، امیرالمومنین ( ع ) ، قلم به دست گرفت و بر روی صحیفه ای چنین نوشت :
بسم الله الرحمن الرحیم
❗️سهیل که چشمانش به این نام مقدس افتاد گفت : ما ، رحمن و رحیم نمی شناسیم .باید این قرارداد بر طبق روش جاهلیت با جمله ( بسمک اللهم ) آغاز شود . با این پیشنهاد موافقت شد و به جای : ( بسم الله الرحمن الرحیم ) جمله ( بسمک اللهم ) نوشته شد .
#ادامه داستان درقسمت بعد ....
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨