#حدیث_روز
✨ امام کاظم(ع):
بپرهیز از اینکه در راه طاعت خدا از دارایى خویش مضایقه کنى که دو برابرش را درنافرمانى خدا خرج کنى.
📚 بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۳۲۰
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#داستانهای_قرآنی
داستان قرآنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم
#قسمت_بیست_و_هشتم
💚سپاه قریش موقعی به حدود مدینه رسید که مسلمانان از کار خندق فراغت یافته و مانعی بزرگ در سر راه دشمن بوجود آورده بودند .
💚مکیان از دیدن خندق دجار حیرت شدند . زیرا این کار در بین عرب سابقه نداشت . ولی ندانستند که این نظریه ، وسیله یک مسلمان ایرانی ، یعنی سلمان فارسی اظهار و مورد عمل قرار گرفته است .
💚جنگجویان قریش ، در نظر داشتند بدون پیاده شدن در مدینه کار مسلمانان را یکسره کنند و برگردند . ولی در این حال خود را ناچار دیدند که خیمه ها بر سر پا کنند و مدینه را محاصره نمایند .
💚حی بن اخطب ، دیگرباره فعالیت خود را آغاز کرد و برای ملاقات ( کعب بن اسد ) فرمانروای یهودیان بنی قریظه ، به پای قلعه آنها آمد . ولی کعب از پذیرفتن و ملاقات او امتناع نمود .
💚حی بن اخظب دست بردار نبود و با هر نیرنگی بود ، کعب را راضی کرد که چند لحظه با او ملاقات نماید . در این ملاقات ، حی بن اخطب گفت : برای تو عزت دنیا را آورده ام . کعب گفت : بخدا قسم که تو ذلت و خواری دنیا را آورده ای .
💚گفت : اینک قبائل نیرومند قریش و غطفان با عزمی راسخ آمده اند که از اینجا باز نگردند تا کار محمد و یارانش را خاتمه دهند . حال موقع آن است که تو هم با ما هماهنگ شوی و ما را در این راه کمک کنی .
💚این خبر ، یعنی خبر پیمان شکنی یهود بنی قریظه در این موقع حساس ، بر وخامت اوضاع مدینه افزود و مسلمانان را سخت نگران ساخت . زیرا این مطلب از دو سوی حائز اهمیت بود .
💚یکی آنکه نیروی قابل ملاحظه ای بر تعداد دشمنان میافزود و دیگرآنکه زحماتی که مسلمین در حفر خندق متحمل شده بودند ، بی اثر می شد و دشمن می توانست از طریق اراضی و قلاع بنی قریظه به آسانی وارد مدینه شود .
#ادامه داستان در قسمت بعد .....
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#داستانهای_قرآنی
داستان قرآنی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم
#قسمت_بیست_و_نهم
💚روزهای محاصره کم کم به طول انجامید . سپاهیان مکه احساس خستگی کردند و از اینکه تاکنون نتیجه ای بدست نیامده افسرده خاطر شدند .
💚یکی از روزها ( عمرو بن عبدود ) ، فارس یلیل ، به همراهی ( منبه بن عثمان ) و ( نوفل بن عبدالله ) بر اسبهای خود نشسته و از یکی از نقاط خندق ، که عرضش کمتر بود با یک پرش اسب ، خود را به اردوگاه مسلمین نزدیک ساختند .
💚عمرو که سوابقش در میدان های جنگ بسی درخشان وصیت شجاعتش سراسر منطقه عربستان را فراگرفته بود ، فریاد زد :
💚کیست که به میدان من آید و با من زورآزمائی کند ؟ ! نفس در سینه مسلمانان بند آمده و همه سر به زیر افکنده بودند .
💚عمر بن خطاب که شاید بیش از دیگران دچار اضطراب و ترس شده بود ، برای اینکه عذری جهت ترس خود و سایرین بتراشد ، شرحی درباره شجاعت عمرو و سوابق او به عرض رسانید و بیشتر به وحشت و هراس مردم افزود .
💚رسول خدا ( ص ) بی آنکه به سخنان بی مورد عمر اعتنائی کند ، یا بدان جوانی گوید ، خطاب به مسلمانان کرد و فرمود : کیست که به مبارزه این بت پرست اقدام کند ؟ !
💚در آن حال که سکوت مرگباری بر مردم حکومت میکرد و از هیچ جا صدائی شنیده نمی شد ، یک صدا ، آری فقط یک صدا از حنجره پاک و معصوم علی ( ع ) ، به ندای رسول الله ( ص ) ، جواب مثبت گفت ،
#ادامه داستان در قسمت بعد .....
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#داستان زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله❤️
#ادامه دارد ...
#رفتن به پارت اول
👇👇👇
https://eitaa.com/Lootfakhooda/4716
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
tanha_masir_3.mp3
15.84M
#تنها مسیر
#جلسه سوم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
https://eitaa.com/Lootfakhooda/5040