مادربزرگ حواسش به شمعدانیها بود. گاه حتی همین که چرخی میزد کنار حوض و نگاهشان میکرد، کافی بود برای قد کشیدنشان. بعدها فهمیدم عشق مراقبت میخواهد. چیزی مثل زمزمهی اینکه “حواست به من باشد...
#حواستبهمنباشد
#سخن_بزرگان👌💥
🍀حاج اقا قرائتی:
فردی گناهکار بود و به او تذکر دادم او هم جواب داد و گفت: ای بابا حاج آقا فکر کنم تو خدا را نمیشناسیخدا خیلی خیلی بخشنده و کریمه!!!استاد قرائتی هم که الحق و والانصاف استاد مثال هستند پاسخ داد: بانکم خیلی خیلی پول داره ولی تو بری بگی بده میده؟ نه نمیده...!
چون حساب و کتاب داره..!!!
〰〰〰👏〰〰👏〰〰〰👏
یکی را گفتند: چگونه تنهایی
را تحمل میکنی؟
گفت: من همنشین خدایم هستم
هر وقت خواستم
او با من سخن بگوید
قرآن میخوانم
و هرگاه بخواهم
من با او سخن بگویم
نماز میخوانم
💎〰〰〰〰💎〰〰〰💎
مادربزرگ حواسش به شمعدانیها بود. گاه حتی همین که چرخی میزد کنار حوض و نگاهشان میکرد، کافی بود برای قد کشیدنشان. بعدها فهمیدم عشق مراقبت میخواهد. چیزی مثل زمزمهی اینکه “حواست به من باشد...
#حواستبهمنباشد
❤️〰〰〰〰❤️〰〰〰〰❤️
.
✅جامعه سالم بود
تا وقتی که پزشکی هم شد شغل😄
🔴 اینقدی ک دکترا آدمو از مرگ میترسونن😒
خدا بنده هاشو نمیترسونه😂😂😂
👏👏〰🤣🤣〰👏👏〰🤣🤣