#شهدای_نظربیگ
زندگینامه شهید حسین صلواتی
شهید حسین صلواتی یکم فروردینماه سال ۱۳۴۱ در شهرستان همدان و در خانواده ای مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد. پدرش حاج محمد مغازه فروش لوازم خانگی داشت و از این طریق روزی حلال کسب میکرد و تلاش داشت فرزندان خود را با سرشتی پاک و خداجوی پرورش دهد.
سال ۱۳۴۸ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد اما به دلیل مشکلات موجود موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. پس از آن مشغول کار شد و همانند پدر شغل آزاد را برای خود انتخاب کرد تا از این طریق ضمن تامین مخارج زندگی خود کمک خرج خانواده نیز باشد.
سالهای انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی شهرستان همدان به مبارزه با رژیم طاغوت برخاست و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران از هیچ کمک و اقدامی فروگذار نبود.
پس از پیروزی انقلاب به بسیج مستضعفین پیوست و مشغول خدمت به خانواده محرومان و مستضعفان جامعه شد. سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد که از وی به یادگار مانده است.
در سال های دفاع مقدس به صورت داوطلب روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در برابر تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق به مرزهای ایران ایستادگی نموده و بار دیگر دین خود را به اسلام و انقلاب ادا نماید. در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید.
سرانجام پس از ماهها مجاهدت در راه خدا در نهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به جمع یاران و همرزمان شهید خود پیوست. آرامگاه وی در گلزار شهدای باغ بهشت زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است. برادرش علی نیز به شهادت رسیده است.
@MASJEDNAZARBEAG
هدایت شده از مُنتَظِرِمنتظَر
صدا ۰۶۰.m4a
11.54M
تحلیل توافق ایران و چین، حجة الاسلام نبویان
کانال منتظرمنتظر
@montazermontazarjamshidi
#حکمتی_از_نهج_البلاغه
قسمت:بیست و نهم
موضوع:ترغیب به دوری از گناه
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ.
امام علیه السلام فرموده است: (از نافرمانی) دوری کنید دوری کنید به خدا سوگند هر آینه (گناهان را چنان) پنهان نموده که گویا (آنها را) آمرزیده و بخشیده است (پس اکنون که مهلت داده و گناهان را پنهان نموده ترس و دوری از خشم او واجب است، و باید معصیت نکرده از گذشته پشیمان بوده توبه نمائید، زیرا همان طور که حلم و بردباریش بسیار است عقاب و کیفرش سخت می باشد).
@MASJEDNAZARBEAG
هدایت شده از نورمجرّد
🍃ثواب روزۀ ماه پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله🍃
حضرت رسول الله صلّی الله علیه وآله
🔸شعْبَانُ شَهْرِي وَ شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ شَهْرِي كُنْتُ شَفِيعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ صَامَ يَوْمَيْنِ مِنْ شَهْرِي غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ مِنْ شَهْرِي قِيلَ لَهُ اسْتَأْنِفِ الْعَمَل
🌷شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه خداوند عزّوجلّ است؛
🌷پس هر کس یک روز از ماه مرا روزه بگیرد، من در روز قیامت شفاعت کنندۀ او خواهم بود؛
🌷و هر کس دو روز از ماه مرا روزه بگیرد تمام گناهان گذشته اش آمرزیده می شود؛
🌷و هر کس سه روز از ماه مرا روزه بگیرد به او گفته می شود: از نو عمل را آغاز کن!
📚«الأمالی» شیخ صدوق ص ۱۹
🆔 @nooremojarrad_com
هدایت شده از نورمجرّد
🌱از هم اکنون که ماه شعبان است...🌱
علّامه آیت الله حسن زاده آملی مدّظلّه العالی
🔹...ماه مبارک رمضان ماه امساک و سحر خيزى و شب زنده دارى و قدر يافتن و قرآن شنيدن و قرآن شدن و سرمشق گرفتن در پيش است،
🔹از هم اكنون كه ماه شعبان و ميقات شهر الله است غسل توبه كن و به لباس وفا و ولا از دل و جان مُحرم شو و از صميم قلب لبّيک لبّيک گو و در خويشتن سفرى كن و گرد كعبۀ عشق طواف كن كه دستى از غيب برون آيد و كارى بكند.
📚«هزار و یک کلمه» ج ۲ ص ۲۱۴
🆔 @nooremojarrad_com
#معرفی_کتاب
نام کتاب:جوان اعجوبه
موضوع:زندگی نامه و خاطرات شهید سید مصطفی الحسینی
انتشارات:گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
@MASJEDNAZARBEAG
هدایت شده از شاخص
19.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 آیا انتخابات به ظهور ربط دارد؟
🔺پاسخ حجت الاسلام #پناهیان، به سخنان چند روز گذشته اش در مورد #انتخابات و #ظهور
🌍 eitaa.com/shakhes1 ایتا
🌍http://sapp.ir/shakhes.1 سروش
#کتابخانه_نظربیگ
#معرفی_کتاب
نام کتاب:تفسیر نور
نویسنده: آیت الله مکارم شیرازی
موجود در مسجد نظربیگ
@MASJEDNAZARBEAG
🔴 همبند امام زمان قلابی!
یکی از دوستانم چند سال پیش به خاطر پخش شبنامه علیه رئیس مجلس وقت، به زندان لنگرود قم افتاد. بگذریم از این که یک ماه در حبس بود و وقتی برگشت دو سال خاطره تعریف میکرد. بقیه ماجرا را از زبان خودش بشنوید:
🔹 در زندان با یک امام زمان همبند بودیم! با او در حیاط والیبال بازی میکردیم و در بوفه ساندویچ میخوردیم. یک روز سر ادعای امامتش شرطبندی کردیم. تصمیم گرفتیم یک کار خارق العاده در نظر بگیریم که اگر توانست انجام دهد به او ایمان بیاورم و برایش یک سوسیسبندری از بوفه بگیرم و اگر نتوانست او برایم یک همبرگر دستی بگیرد و بیخیال ادعاهایش شود. گفت: «من میتونم پیشبینی کنم غذای امروز چیه؟» گفتم: «خوب چیه؟» گفت: «ماهی سرخکرده با خرما و نون محلی.» گفتم: «داداش اون غذای زندان زاویرا بود و یوسف پیغمبر هم زندانیش بود. اینجا لنگرود قمه و تو داری آب خنک میخوری!» گفت: «تو کاری نداشته باش به این کارها. امشب غذا ماهی و خرما و نون محلیه.» گفتم: «خدا کنه. من که خسته شدم از سیبزمینی آبپز و تخممرغ آشغال» نفس عمیقی کشید و گوشه زندان افتاد به خاک. سر به سجده گذاشت و شروع کرد به مناجات. اشک میریخت و ضجه میزد. میشنیدم چه میگوید: «خدایا تو رو به حرمت اجداد طاهرینم، تو رو به قداست نبی مکرم اجازه نده این نامردها که من رو مظلومانه زندانی کردن جلوی بیدار شدن این جوون رو بگیرن. خدایا نور هدایتت رو بر قلب پاک این جوون بتابون و این کمترین رو سربلند کن. برحمتک یا ارحم الراحمین»
🔹 از سجده بلند شد تمام صورتش خیس اشک بود. تحت تاثیر قرار گرفتم. لحظهای در دلم گفتم: «نکنه حق با این باشه. نکنه تا الان دربارهاش خطا میکردم.» متوجه تردید من شد. شال سبزش رو بست به دور کمر و گفت: «نگران نباش. ما اهل بیت بخشندهایم. کسی خطا بکنه دستش رو میگیریم و به روش نمیاریم.» گفتم: «خدا حفظتون کنه و به من بصیرت بده.»
تا موقع شام، در استرس بودم و نگرانی. نکند در این ایام حرمت حجت خدا را زیر پا گذاشته باشم. بالاخره استرس تمام شد و چشم بصیرتم باز. شام را آوردند: املت گوجه با پیاز!
#مدعیان_دروغین
🆔 @emame_zaman