✨مرکز امور خانواده آذربایجانشرقی✨
#هفت_شهر_عشق #قسمت_بیست_و_چهار آیا محمّد بن حَنیفِه را به یاد می آوری؟برادر امام حسین'علیه السلام'
#هفت_شهر_عشق
#قسمت_بیست_و_پنج
همسفر من! برخیز! مگر صدای شترها را نمی شنوی؟ مگر خبر نداری که کاروان امام حسین'علیه السلام' آماده حرکت است؟
این کاروان به سوی کوفه می رود. همه سوار شده اند. کجاوه ها را نگاه کن! زینب علیهاالسلام هم عزم سفر دارد. همه اهل و عیال امام همراه او می روند.
امام رو به همه می کند و می فرماید:《ما به سوی شهادت می رویم.》
آری، امام آینده این کاروان را بیان می کند. مبادا کسی برای ریاست و مال دنیا با آنها همراه شود.
خواننده عزیزم! ما چه کار کنیم؟ آیا همراه این کاروان برویم؟ گمانم دل تو نیز مثل من گرفتار این کاروان شده است. یکی فریاد می زند:
《صبر کنید به کجا چنین شتابان؟》.
آیا این صدا را می شناسی؟ او محمّد بن حنیّفه است که می آید. مهار شتر امام حسین'علیه السلام' را می گیرد و چنین می گوید:《برادر جان! دیشب با شما سخن گفتم که به سوی کوفه نروی. گفتی که روی سخنم فکر می کنی. پس چه شد؟ چرا این قدر عجله داری؟》
امام حسین'علیه السلام' می فرماید:《برادر! دیشب، پس از آن که تو رفتی در خواب پیامبر را دیدم. او مرا در آغوش گرفت و به من فرمود که ای حسین، از مکّه هجرت کن. خدا می خواهد تو را آغشته به خون ببیند.》
اشک در چشم محمّد حنیّفه حلقه می زند.
" اِنّا لله وَ اِنّا اِلَیهِ رَاجِعُون "
این سفری است که باز گشتی ندارد. این آخرین دیدار با برادر است. پس برادر را در آغوش می گیرد و به یاد آغوشِ گرم پدر می افتد.
محمّد بن حنیّفه با دست اشاره ای به سوی کجاوه زینب علیها السلام، می کند و می گوید:《برادر! اگر به سوی شهادت می روی چرا اهل و عیال خود را همراه می بری؟》.
امام در جواب می فرماید:《خدا می خواهد آنها را در اسارت ببیند.》
چه می شنوم؟ خواهرم زینب علیها السلام بر کجاوه اسیری، سوار شده است؟
آری، اگر زینب علیهاالسلام در این سفر همراه امام حسین'علیه السلام' نباشد، پیام او به دنیا نمی رسد.
من با شنیدن این سخن خیلی به فکر فرو می روم.
شاید بگویی چرا خدا اراده کرده است که اهل و عیال پیامبر اسیر شوند؟ مگر خبر نداری که اگر امام حسین 'علیه السلام' آنها را در شهر می گذاشت، نمی توانست به هدف خود برسد.
یزید دستور داده بود که اگر نتوانستند مانع حرکت امام حسین'علیه السلام' به کوفه شوند، نقشه دوم را اجرا کنند. آیا می دانی نقشه دوم چیست؟
یزید خیال نمی کرد که حسین 'علیه السلام' زن و بچّه اش را همراه خود ببرد، به همین دلیل، نقشه کشید تا موقع خروج امام از مکّه، زن و بچّه آن حضرت را اسیر کند تا امام با شنیدن این خبر، مجبور شود به مکّه بازگردد تا ناموسش را از دست دشمنان نجات دهد و در این بازگشت است که نقشه دوم اجرا می شود و امام به شهادت می رسد.
ولی امام حسین'علیه السلام' ،یزید را به خوبی می شناسد. می داند که او نامرد است و این طور نیست که فقط با خود او کار داشته باشد. بنابراین، امام با این کار خود، دسیسه یزید را نقشه بر آب می کند.
#ادامه_دارد
#شبتون_پراز_یاد_خدا
💞@MF_khanevadeh