#یادداشت
یادداشتی بر موضع اخیر فاضل میبدی؛
جداسازی حوزه و حاکمیت محصول اسلام حداقلی
سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا:
اسلام دو چهره دارد، یکی حداکثری و دیگری حداقلی. چهره اول را دینشناسان راستین میشناسند و میشناسانند؛ اما صورت دومش تنها مورد علاقه کسانی است که یا شناخت دقیق از دین ندارند یا نمیخواهند امت با همه ظرفیتهای اسلام آشنا شوند تا در نتیجه با سوء استفاده از این ترفند، مردم را در جهل نگاه دارند و محصولش را در کنشهای اجتماعی و سیاسی برداشت کنند.
در نگاه حداقلی به دین، جز پوستهای بیرمق از مناسک چیز دیگری یافت نمیشود و نظریهپردازان این جریان اسلام را بیشتر در عرصههای فردی و جداشده از آرمانهای مشترک اجتماعی و سیاسی برجسته میسازند.
طرفداران اسلام حداقلی، مبارزه با ظلم و طاغوت را باور ندارند، چون به مقولههای اجتماعی ایمان ندارند. در صحنه خدمت به مردم معمولا غایب هستند و حرکتهای جهادی را زیر سؤال میبرند، چون مردم را لایق خدمات رسانی نمیدانند. کنشگری سیاسی را هم تا جایی که با منافع فردی سازگاری داشته باشد به رسمیت میشناسند، چون به اصول اسلام سیاسی و سیاست اسلامی پایبندی چندانی ندارند.
اما در مقابل، چهره حداکثری از اسلام نشانگر تمام رفتارهای اجتماعی و سیاسی است و مناسک فردی را هم زیربنای تقویت روابط بین جمعی میداند.
بزرگ مرد این جریان، امام خمینی(ره) است که اسلام را در تمام عرصهها سیاسی میدانست و بر این ادعا قسم جلاله بر زبان جاری میساخت.
امام بین رفتارهای پاپ و آخوندهای مقدس مآب با آنچه مورد تأیید اسلام راستین است فرق میگذاشت و اعتقاد داشت با تسبیح چرخاندن و نشستن در گوشهای دنج نمیتوان علم اسلام گرایی را برافراشته ساخت.
خمینی کبیر اسلام و روحانیت اصیل را با خدمت به خلق معرفی میکرد و به رسمیت میشناخت. اما فریادگران اسلام حداقلی خدمت صادقانه را تنها در قالب بیان و قلم محدود میسازند و با رفتارهای جهادی سروکاری ندارند و ماکیاولوار معتقدند که حتی اگر توسعه منجر به پایمال شدن حق مردم شود ملالی نیست.
با این اوصاف نباید تعجب کرد از کسانی که همصدا با ضد انقلاب و سلطنت طلبها، برچسب آخوند حکومتی را بر پیشانی روحانیت اصیل داغ میکنند تا جدایی مردم و روحانیت و نظام را نهادینه سازند.
مصاحبه فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه با روزنامه همدلی از همین سنخ است. او هرچند ادعا کرده که وابستگی به حکومت جز با هدف تحقق منافع مردم توجیهی ندارد و تلویحا رفتار آخوندهای مدافع حکومت را تأیید کرده است؛ اما با این حال به روایاتی استناد کرده که از همنشینی با حاکم و سلطان نهی کردهاند. اگر بخواهیم خوشبینانه قضاوت کنیم باید بگوییم گویا وی توجه نداشته است که ملاک در این احادیث دوری گزیدن از سلطان ستمگر است و اگر در روایتی به طور مطلق چنین چیزی آمده با برخی دیگر تخصیص میخورد. به عبارتی هرگاه از همنشینی با سلطان نکوهش شده است منظور حکمرانان ستمگر بودهاند.
بهعنوان نمونه این روایت در کتاب میزان الحکمه به نقل از بحار الانوار آمده که پیامبر اکرم فرمودند: "إیّاکُم وأبوابَ السُّلطانِ وحَواشِیَها؛ فإنَّ أقرَبَکُم مِن أبوابِ السُّلطانِ وحَواشِیها أبعَدُکم مِنَ اللّهِ عَزَّوجلَّ، ومَن آثَرَ السُّلطانَ على اللّهِ عَزَّوجلَّ أذهَبَ اللّهُ عَنهُ الوَرَعَ وجَعَلَهُ حَیرانَ.
زنهار از درگاه و درباریان سلطان؛ زیرا که نزدیکترین شما به درگاه و درباریان سلطان دورترین شماست از خداوند عز و جل؛ و هر که سلطان را بر خداوند عز و جل ترجیح دهد، خداوند، پارسایى را از او ببرد و سرگشته و حیرانش سازد. "
این روایت به طور مطلق از همنشینی با سلاطین یعنی صاحبان قدرت و حکومت نهی کرده، اما با برخی روایات دیگر تخصیص میخورد. از جمله در این کلام رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «مَن مَدَحَ سُلطانا جائرا وتَخَفَّفَ وتَضَعضَعَ لَهُ طَمَعا فیهِ، کانَ قَرِینَهُ إلى النارِ»:
هر که به طمع چیزى، سلطان ستمگرى را مدح گوید و خود را در برابر او خوار و پست سازد، همنشین او در آتش خواهد بود. "
ادعای نویسنده با حدیث دیگری از پیامبر اکرم تأیید میشود که فرمود: "السُّلطانُ العادِلُ المُتَواضِعُ ظِلُ اللّهِ ورُمحُهُ فی الأرضِ. سلطانِ دادگرِ فروتن، سایه خدا و نیزه او در زمین است. "
بهتر بود جناب فاضل میبدی قبل از این که برداشت نادرست از روایات را به مخاطبان القاء کند، یک بار دیگر ادبیات حدیثی را بازخوانی میکرد تا در جایگاه یک استاد حوزه و دانشگاه مرتکب این اشتباه فاحش نشود؛ اما میشود طور دیگری هم درباره این برداشت غلط قضاوت کرد و گفت کسی که چشمش معطوف به اسلام حداقلی است، اسلام ناب را نمیبیند./918/ی702/س
yon.ir/1oukf
#محمدهادی_سمتی
#خبرگزاری_رسا
#فاضل_میبدی
#روزنامه_همدلی
#اسلام_سیاسی
#اسلام_حداقلی
#اسلام_حداکثری
@MHSemati
#باز_نشر
#یادداشت_مرتبط
پرونده منشور روحانیت؛
یادداشت | فراتر از "اجتهاد مصطلح"
مادامی که فقه در کتابها و سینه علما مستور بماند، ضرری متوجه جهان خواران نیست و روحانیت تا در همه مسایل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمیتواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا
«مثل یک لوح آسمانی پیام منشور روحانیت امام را مکرر بخوانید». این جملهای است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای، ۱۰ روز بعد از صدور منشور روحانیت در خطبههای نماز جمعه تهران بیان کردند.
منشور روحانیت پیامی است که سوم اسفند ۶۷ توسط رهبر فقید و کبیر انقلاب اسلامی با حدود ۳۰ عنوان اصلی صادر شده است.
امام خمینی رحمتالله علیه این دستنوشته را با سلاموصلوات بر ارواح شهیدان و بهویژه شهدای روحانیت آغاز میکند و در ادامه حوزههای علمیه را مهمترین پایگاه تشیع و اسلام مینامد.
ایشان سپس ویژگیهایی را برای روحانیون اصیل بر میشمارد که فهرستش اینچنین است:
جمعآوری علوم اسلامی با امکانات بسیار کم و محدود.
تکیهگاه محرومان و مستضعفان.
تحمل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخمزبانها و در نهایت شهادت در راه خدا.
مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام.
پیکار با سرمایهداران زالوصفت و ناسازگاری با آنها.
زهد و تقوا و ریاضت، فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا.
دست رد زدن به سینه هرگونه منت و ذلت.
بهکارگیری هنر و صداقت و تعهد برای ترویج فقاهت.
مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب.
احساس مسؤولیت در برابر تودهها.
متن کامل این یادداشت را در #خبرگزاری_رسا بخوانید:
http://rasanews.ir/002VkZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از نهمین #گعده_یادداشت_خوانی نویسندگان حوزوی با حضور شاعران، نویسندگان و خبرنگاران، در سالن همایشهای #خبرگزاری_رسا
http://rasanews.ir/002ZhG
@MHSemati
http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
#یادداشت
✍ تباه شدن سرمایه کشور شادمانی ندارد
یکم:
ساعت ۵۵: ۱۰ صبحِ ۴ خردادِ ۱۳۵۹ است. مصادف با ۱۰ رجب ۱۴۰۰ قمری.
سه روز مانده به زادروز امیرالمؤمنین و امام روحالله برای سخنرانی در حسینیه ساده و بیآلایش جماران آمادهشده است.
رهبر بزرگ انقلاب نخست از فخرالدین حجازی فراوان گله میکند که چرا تعابیر و تعاریف غرورانگیز را درباره ایشان بهکاربرده است.
سپس امام خمینی آیه ۵۵ سوره ذاریات (فَانّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُومِنینَ) را میخواند و سخنش را ادامه میدهد.
حاضران در این دیدار نمایندگان ملت هستند که به فراخور آغاز به کار نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در جماران گردآمدهاند.
امام راحل رضوانالله علیه در این سخنرانی که پانزده بار واژه خدمت را بهکار برده است خاطرهای از زمان رضاشاه پهلوی نقل میکند و میگوید:
"من در بعضی مجالس زمان رضا خان رفتهام در مجلس به عنوان تماشاگری و مجالس دیگری هم که از آن زمان تا اخیر بوده است شنیدهام. آنجایی که من دیدهام، مجلس، مجلس شورا نبوده است، مجلس مبارزه بین افراد در آمال خودشان بود؛ جنگ و نزاع بود. "
حضرت روحالله راستگویی و خدمت را مایه تربیت مردم میداند و نمایندگان را آگاه میسازد که با سلاح اخلاق اسلامی وارد مجلس بشوند.
امام چند رهنمود برجسته را خطاب به نمایندگان به زبان میآورد.
سفارش نخست این است که مجلس شورای اسلامی باید محل مشورت و گفتگو درباره مسائل مربوط به ملت و اسلام باشد.
ایشان در ادامه نمایندگان را از پرداختن به غرضهای شخصی پرهیز میدهد و مجلس را شایسته تصفیه حساب نمیداند.
امام رعایت قانون و حدودِ کارهای نمایندگی را هم به نمایندگان گوشزد میکند.
امام امت در واپسین فرازها آرزو میکند که مجلس شورای اسلامی از جهت اخلاقی کامل باشد و نمایندگان معلم جامعه و ملت باشند.
دوم:
بر پایه گزارش وبسایت اقتصاد ۲۴، هر جلسه نمایندگان در مجلس هزینهای برابر تجهیز گرمایش ۱۷ هزار کلاس درس را دارد یعنی چیزی بیش از ۵ میلیارد تومان ناقابل. اگر فکر میکنید این رقم خیلی نجومی است میزان کارکرد آب و برق و هزینههای نگهداری و دیگر پولهایی که باید هزینه شود را در نظر بگیرید تا باورش آسانتر باشد.
اگرچه این آمار مربوط به قبل است و معلوم نیست اکنون چه رقمی بر دوش کشور تحمیل میشود.
حتی اگر بر فرض محال روزی یکمیلیون هم هزینه اداره مجلس باشد آیا میتوان پذیرفت که وقت نمایندگان ملت صرف دعواهای شخصی و جناحی بشود؟
ما هم بسیار ذوقزده میشویم و سر حال میآییم که فلان نماینده در مجلس به آنیکی اتهام زده و آن دیگری هم حسابی از خجالتش درآمده است.
حواسمان هم نیست که این "از خجالت در آوردن" چه قدر دارد از جیب خودمان کم میکند و سرمایه ما و نسل بعدی را بر باد میدهد.
#محمد_هادی_سمتی
#خبرگزاری_رسا
http://rasanews.ir/002ZpY
@MHSemati
حجت الاسلام ذوالنور در گفتگو با #خبرگزاری_رسا :
مواضع بنده تغییری نکرده است
وی با بیان اینکه سنگر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در جهت منافع ملی فعال خواهد بود، اظهار کرد: مواضع بنده برای همگان مشخص بوده و هیچکدام از آنها تغییر نکرده است.
حجت الاسلام ذوالنور ادامه داد: ممکن است برخی بگویند چرا آقای ذوالنور در مقابل سفیر انگلیس لبخند بر لب داشته است؛ مگر ما در سنگر درگیری با انگلیسی ها قرار داشتیم که لبخند نزنیم؟ اگر ما لبخند آقای ظریف در مذاکرات را نقد کردیم، نگفتیم که چرا خندیده است، بلکه منظورمان این بود که جای «رحماء بینهم» و «اشداء علی الکفار» عوض شده است؛ ما می گفتیم که چرا مسؤولان دستگاه دیپلماسی در برابر غربی ها لبخند می زنند و کسانی را که دلسوز نظام و مدافع منافع ملی هستند را محکوم می کنند.
رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: بنده با همه افراد با روی خوش و لبخند برخورد می کنم و این را همه نمایندگان مجلس و افرادی که از نزدیک با من در ارتباط هستند می دانند؛ اگر لبخندی هم در دیدار سفیر انگلیس زده شده است، لبخند وادادگی نیست.
وی افزود: ما به دولتمردان همواره توصیه می کردیم که فریب لبخند دیگران را نخورند و بدانند که پشت لبخند غربی ها مواضع سرسخت وجود دارد.
متن کامل را از اینجا بخوانید:
http://rasanews.ir/002a0X
#یادداشت
✍ وقت جوانسازی دولت اسلامی در گام دوم
باشگاه نویسندگان حوزوی #خبرگزاری_رسا |#محمد_هادی_سمتی
قطار انقلاب به سلامت از ایستگاه چهلم عبور کرده و در حال حرکت است.
در چهلمین ایستگاه نقشه جغرافیایی برای ادامه راه نیز ابلاغ شده و کلید واژه اصلی نقشه راه _بیانیه گام دوم انقلاب_ نیز تقویت جوانان مؤمن انقلابی است.
رهبر انقلاب اسلامی در آخرین دیدار با دانشجویان تکملهای بر بیانیه زدند و به صراحت فرمان روشن و امیدبخشی را صادر کردند. ایشان در آن دیدار با تأکید بر نشاط و امید به عنوان دو ویژگی جوانان ایرانی ایجاد زمینه روی کار آوردن یک دولت جوان و حزباللهی را گوشزد کردند.
بررسی حدود چهل انتصاب اخیر توسط حضرت آیت الله خامنهای نشان میدهد ایشان در قامت یک رهبر تراز اول و زمان سنج، راهبرد جوانگرایی را پیش گرفتهاند و با جهتدهی به نیروهای انقلابی سعی دارند تا علاوه بر توانمندسازی آنها، چرخه تحول در عرصه مسئولیتهای گوناگون را به حرکت در آورند و اندک اندک فرمان ماشین انقلاب را به دست جوانان انقلابی بسپارند.
البته این به معنای نادیده گرفته شدن جوانان در چهل سال اول نیست؛ اما الآن به اقتضای گذشت چهل سال از پیروزی نهضت و پا به سن گذاردن شخصیتهایی که روزگاری جوان بودهاند، نوبت به جوانان دهه شصتی و اندکی قبلتر از آن رسیده است. این نکته از آن جهت مورد توجه است که جوانگرایی نیز به معنای پیرزدایی نیست بلکه در بیانیه گام دوم ضروت استفاده از تجربههای گذشته مورد تأکید قرار گرفته است.
این راهبرد کلیدی رهبر نظام البته نیاز به هم افزایی دارد. باید دولت و زیر مجموعههای آن برای جوانسازی تلاش کنند و در غیر این صورت جز در نهادهای زیر نظر رهبری اتفاق خوشایندی رخ نخواهد داد.
ورود جوانان به عرصه مدیریت نظام که به تعبیر رهبری یک تحول عظیم خواهد بود نیازمند سازوکارهایی است که ایشان آنها را تشریح کردهاند و عملیاتی شدن این موارد به عهده جوانان متعهد حزب اللهی است.
شناخت درست صحنه، جهتگیری مشخص و عامل امیدبخش سه عنصر لازم برای وارد شدن در بدنه مدیریتی است.
آیتالله خامنهای علاوه بر تبیین این عناصر راهکارهایی را نیز بیان کردهاند که عبارت است از تشکیل کارگروههای فرهنگی و سیاسی و تشکیل نهضتهای مربوط به مسائل بین المللی.
تشکیل و راهاندازی گروههای علمی و کرسیهای آزاداندیشی نیز نباید از چشم جوانان دور بماند.
مسئلهای که بارها مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته است و با وجود ظرفیت بالای کرسیهای نظریه پردازی برای دولتسازی، چندان جدی گرفته نشده است.
اگرچه به نظر میرسد برجستهترین راهکار برای ایجاد تحول عظیم و مقدمه سازی برای تمدن اسلامی، رونق دادن به فعالیتهای سیاسی یا به عبارت درستتر تبیین سیاسی است.
رهبر انقلاب در توضیح این مطلب میگویند:
"کار سیاسی فقط حزببازی نیست؛ نشستن، تحلیل سیاسی کردن، حوادث سیاسی را شناختن، فهمیدن، منتقل کردن، یکی از آنکارهای بسیار اساسی است که حرکت عمومی جامعه را تسریع میکند، شکل میدهد و کمک میکند؛ یکی از کارها این است."
تشکیل دولت جوان و حزب اللهی لازمه رسیدن به تمدن اسلامی و پایان دادن به سلطه نظام سرمایهداری و ضد انسانی غربی است.
جوانان ایرانی وظیفهدارند زمینه این اقدام مبارک را فراهم سازند.
متن یادداشت در خبرگزاری رسا:
http://rasanews.ir/002aBr
@MHSemati
http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
#یادداشت_روزانه
✍ پاسداشت روز خبرنگار
همه چیز از یک انتخابات شروع شد.
انتخابات انجمن های علمی دانشگاه.
در میان نامزدها، سردبیر بخش فرهنگی و اجتماعی رسا نیوز را دیدم.
با یک گفتگوی ساده در تلگرام و ارسال یادداشتی که به تازگی نوشته بودم،پایم به #خبرگزاری_رسا باز شد.
از آن روز تا الآن درست یکسال و هشت ماه و ۶ روز می گذرد و من همچنان یک #رسا_نویس هستم.
به جرأت می گویم که در سابقه فعالیت رسانه ای که داشته ام،هیچ کسی به اندازه دوست خوبم حجت الاسلام علی اسفندیار مرا تشویق و ترغیب نکرده است.
هرچند روز #خبرنگار گذشته است اما زمان برای ابراز ادب و احترام همچنان باقی است.
برای ایشان و همکارانشان آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم رسا نیوز همیشه سرفراز باشد.
#محمد_هادی_سمتی
شنبه ۱۹ مرداد ۹۸
پی نوشت:
متن کامل اولین یادداشت من در رسا:
http://rasanews.ir/002Gsz
@MHSemati
#یادداشت
باشگاه نویسندگان حوزوی #خبرگزاری_رسا | #محمد_هادی_سمتی
✍ فلسطین ناموس اسلام است
یکم:
فدک نام روستایی است در حجاز و مسافتش با مدینه به اندازه دو یا سه روز است.
این زمین نخست از آنِ یهودیان بود و سرانجام در سال هفتم هجری قمری آن را به پیامبر واگذار ساختند. گرچه در طول تاریخ بارها از خاندان پیامبر گرفتهشده و دوباره به آنها بازگردانده شده است.
سید ابن طاووس در کتاب "کشف المحجه" مینویسد: درآمد سالیانه فدک 24000 دینار و بنابر روایتی 70000 دینار بوده است.
بههرروی فدک تنها تِکهای زمین نیست و نبوده است. بلکه نماد حکومت شیعی بر روی زمین است و خلفای اموی و عباسی نیز به این مسئله آگاه بودند.
در تاریخ آمده که روزی هارونالرشید عباسی به موسی بن جعفر علیه السّلام پیشنهاد کرد فدک را پس بگیرد.
حضرت نخست نپذیرفت و چون پافشاری فراوان خلیفه عباسی را مشاهده کرد فرمود من فدک را با گستره جغرافیایی که خود تعیین میکنم پس میگیرم.
هارون پرسید حدود فدک کجاست و امام پاسخ داد که اگر من مرزش را به تو بگویم هرگز آن را باز پس نمیدهی.
هارون امام را سوگند داد که لب به سخن بگشاید و حضرت فرمود:
- مرز نخستش عدن (یمن) است.
- چهره خلیفه در هم رفت.
- کرانه دومش سمرقند (ازبکستان) است.
- رنگ از رخ هارون پرید.
- مرز سومش آفریقا است.
- چهره خلیفه سیاه شد.
- کرانه چهارمش نیز سیف البحر (دریای خزر و سواحلش در شمال ایران) است
هارون هنگامیکه سخن امام را شنید گفت دیگر برای ما چیزی باقی نماند پس بیا جای من بنشین. حضرت موسی بن جعفر فرمود: من گفتم اگر مرز آن را تعیین کنم فدک را نخواهی داد و خلیفه از همان هنگام تصمیم به کشتن پیشوای هفتم گرفت.
دوم:
مسئله فلسطین در زمان ما همانندِ تاریخچه فدک است. بیش از آنکه خاک و شمار مردم فلسطین اهمیت داشته باشد آرمان این سرزمین است که برای ما ارزش دارد و نابود ساختن اندیشه صهیونیسم که خود را به ناروا ملت برگزیده خدا میداند یک وظیفه است.
فلسطین مسئله نخست جهان اسلام است و بیتالمقدس که روزگاری قبله مسلمانان بوده اکنون نماد ایستادگی و پایداری است. چالش استکبار با همه آزادی خواهان جهان نیز بر سر این است که چرا یکسوی مبارزاتشان به سمت نابودی اسرائیل میرسد.
امام خمینی رحمتالله علیه 19 مهر 1347 _مصادف با 18 رجب 1388_ در گفتگو با نماینده جنبش فتح با تأکید بر وجوب دفاع درراه اسلام میگوید:
"در شرایط اسفانگیز فعلی بر هر مسلمانی لازم است که کلیه نیروهای خویش را برای آزاد کردن سرزمینهای اشغالشده و انتقام از اشغالگران به کار گیرند. «و اللَّه ولی التوفیق» و جای تردید نیست که وظیفه یک نفر مسلمانی که در دورترین نقطههای جهان به سر میبرد همان وظیفهای است که خلق مسلمان فلسطین امروز به آن مسئول است، مسلمانان به مثابه دست واحدند و همه در مسئولیت عمومی یکساناند."
رهبر کبیر انقلاب همچنین بهمنماه 1349 _1390 هجری قمری_ در پیام به زائران خانه خدا چارهاندیشی برای آزادی سرزمین فلسطین_ از چنگال صهیونیسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت_ را ناگزیر میداند و میگوید:
"اگر سران کشورهای اسلامی از اختلافات داخلی دستبردارند و با اهداف عالیه اسلام آشنا شوند و بهسوی اسلام گرایش پیدا کنند، اینگونه اسیر و ذلیل استعمار نمیشوند. این اختلافات سران کشورهای اسلامی است که مشکله فلسطین را به وجود آورده نمیگذارد حل شود. اگر هفتصد میلیون مُسْلم _جمعیت مسلمان در آن زمان_، با این کشورهای عریض و طویل، رشد سیاسی داشتند و با هم متحد و متشکل شده در صف واحد قرار میگرفتند، برای دولتهای بزرگ استعمار ممکن نبود که در ممالک آنها رخنه کنند تا چه رسد به مشتی یهود که از عمال استعمارند."
سوم:
حج یک عمل سیاسی است و برجسته ترین مسائل سیاسی و اجتماعی دنیای اسلام در موسم حج نمایان می گردد. موضوع فلسطین نیز به عنوان اولویت اول همیشه در حج مطرح می شود و تنها دلیلش این است که فلسطین ناموس اسلام است.
شنبه ۱۹ مرداد ۹۸
آدرس یادداشت در خبرگزاری رسا:
http://rasanews.ir/002aMC
@MHSemati
http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
#یادداشت
#خبرگزاری_رسا
#محمد_هادی_سمتی
✍ انقلابخواری با روکش عدالتخواهی
در اصل 22 قانون اساسی چنین آمده است: "حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند."
پدیده کوهخواری و زمینخواری از مصادیق تعرض به مال و حقوق اشخاص است و مجازاتش نیز در قانون مشخص شده است؛ اما تصرف و خوردن همیشه مربوط به زمین و کوه و دریا نیست. انقلاب نیز گاهی خورده میشود.
انقلاب یک حرکت و جهش است برای رسیدن به آرمانها و هیچوقت نیز متوقف نمیشود؛ اما سرعتش قابل کند و تند شدن است و انقلاب خواری مایه کندشدن حرکت انقلاب است.
ایدهها، حرفها و رفتارهای نو به نو مایه افزایش سرعت انقلاب میشود و در مقابل عواملی هم وجود دارد که نفسهای ماشین انقلاب را به شماره میاندازد و دیرتر به مقصد میرساند.
به طور مثال عدالت خواهی های بیحساب و کتاب _ بخوانید عدالت خواری_ و متهم ساختن افراد بر اساس شنیدهها و بدون سند و مدرک و صدور حکم بدون صلاحیت قانونی از عوامل انقلاب خواری محسوب میشود. بازار این پدیده نیز در فضای مجازی خیلی گرم است و عدالت خواران هرچند در برخی موارد به موفقیتهایی نیز دست مییابند اما اثری که از خود برجای میگذارند و در ذهنها ماندگار میشود چندان مطلوب نیست و جامعه را به خمودی و بی اعتمادی به حاکمیت دچار میسازد.
بی در و پیکر بودن فضای مجازی روز به روز بر شدت تولید گونههای مختلف عدالت خواری میافزاید و پرورش میدهد.
عامل دیگری نیز برای انقلاب خواری قابل طرح است؛ یعنی عدهای در مجامع و جلسات عمومی به نام انقلابیگری و با ادعای اصلاح امور دست به حرکتهای رادیکالی و نیمه خشن میزنند و میکروفون به دستان را سرجایشان مینشانند و از پشت تریبون یا بالای منبر به پایین میکشند. کسانی هم که انقلاب خواری را با انقلابی گری اشتباه گرفتهاند برای آنها کف میزنند و این رفتار را نشانه غیرت انقلابی میدانند.
اما باید با صدای بلند گفت که این رفتارهای غیر منطقی و احساسی نه تنها هیچ کمکی به پیشبرد جریان انقلابی گری نخواهد کرد بلکه در دراز مدت به آنتی تز انقلاب تبدیل خواهد شد.
نکتهای که باید مورد دقت قرار بگیرد این است که انقلاب خواران، گویا شاخصههای انقلاب را مبنای کار خود قرار نمیدهند و با اجتهادهای نادرست به یکباره زیر میز میکوبند و همه چیز را بر هم میزنند. غافل از این که انقلابی گری مثل هر رفتار دیگری قاعده و قانون دارد و هر کنش و واکنشی در قاموس این اصل اساسی نمیگنجد.
من با به هم زدن مجلس مخالفم؛ هر مجلسی که میخواهد باشد
مایلم برای باورپذیری مخاطبان دو نمونه از بیانات رهبر انقلاب را در این باره مطرح کنم:
حضرت آیت الله خامنهای در دیدار رمضانی سال 95 با دانشجویان ضمن تأکید بر لزوم موضع گیری در مسائل مختلف چند نکته مهم را برای جلوگیری از ایجاد معارضه با دولتها بیان میکنند.
یکم: اعلام موضع باید اوّلاً مستدل باشد و شامل اطلاعات غلط نباشد تا دیگران نتوانند دربارهاش خدشه کنند.
دوّم: اینکه موضع گیری بهنگام باشد. گاهی اوقات موضعگیری در یک مورد و یک چیزی، در یک وقت خوب است، [امّا] فردایش خوب نیست؛ یعنی بیفایده است یا گاهی هم مضر است؛ باید حواستان باشد بهنگام این کار را انجام بدهید.
سوم: اجتماع داشته باشید در مسائل مهم و به شیوهی درست. اینکه مثلاً فرض کنید علیه برجام بروند جلوی مجلس شورای اسلامی اجتماع کنند، من فکر نمیکنم یک منطقی پشت سر این باشد؛ خب، حالا مگر نمایندگان مجلس چقدر فرصت دارند؟ اجتماعِ درست این است که شما یک سالنی اجاره کنید یا در اختیار بگیرید، پانصد نفر، هزار نفر، دو هزار نفر، ده هزار نفر دانشجو آنجا جمع بشوند، دو نفر سه نفر با مطالعهی قبلی بروند آنجا بهطور استدلالی حرف بزنند؛ این مهم است. این حرف، هم به گوش نمایندهی مجلس میرسد، هم به گوش نمایندهی دولت میرسد، هم به گوش نمایندهی رهبری میرسد؛ اینجور اجتماعاتی مهم است. یا در قضایایی که گاهی بعضی از مجموعههای دانشجویی میخواهند خطشکنی کنند، اگرچنانچه فرض بفرمایید یک عدّهای میخواهند از خطّ قرمزهای نظام عبور کنند و خیلی هم افتخار میکنند و میخواهند شجاعت به خرج بدهند، جلادت _ دلیری_ به خرج بدهند و از خطّ قرمزهای نظام عبور کنند، خیلی خب، اینجا اجتماع جسمانی بسیار خوب است؛ البتّه نه به معنای اینکه بروید مجلس آنها را به هم بزنید. بنده قبلاً هم گفتهام، الان هم میگویم، ده بار دیگر هم میگویم؛ من با به هم زدن مجلس مخالفم؛ هر مجلسی که میخواهد باشد. به هم زدن مجلس یک کاری است بیفایده و احیاناً مضر؛ اقلّش این است که بیفایده است، اکثرش این است که مضرّ است. چه لزومی دارد؟ خیلی خب، آنها آنجا جلسه تشکیل دادهاند و علیه فلان مبنای انقلابی دارند بحث میکنند؛ بسیار خوب، شما همانجا اعلام بکنید که فردا یا پسفردا ما در اینجا -آنها آنجا، شما
#یادداشت
#محمد_هادی_سمتی
#خبرگزاری_رسا
#دختر_طلبه_همدانی
#بانوی_مظلوم_همدانی
✍ از این چادر تا آن چادر
صحنه اول:
از کنار کوچه یا خیابان گذر میکنید و چشمتان به راننده یک موتورسیکلت میافتد که در پشت سرش زنی را سوار کرده و چادرش نیز نزدیک است که میان چرخهای موتور گیر کند و حادثهای رخ بدهد، شما هر طور که بتوانید راننده موتور را از این پیش آمد آگاه میکنید و آنها نیز از شما برای این محبت سپاسگزاری میکنند و می روند. نه کسی شما را سرزنش می کند و نه دوربین های موبایل فعال می شود.
صحنه دوم:
شماری زن و مرد در گوشه پارک نشستهاند و سرگرم خوردن غذا هستند. وضعیت پوشش خانمها هیچ خوب نیست. دختر مسلمانی که دلش برای دین میتپد سراغشان میرود و از آنها درخواست میکند که حجابشان را رعایت کنند ولی با ناسزا و کتک و پاره کردنِ چادر پاسخش را میدهند.
صحنه سوم:
مأمور کلانتری در مواجهه با پدر و دختری که امربهمعروف کردهاند گفته است به شما چه ربطی دارد که تذکر میدهید!
چرا فرهنگِ نادرستِ به من چه و به تو چه در صحنه اول وجود ندارد و آن راننده موتور و زنی که همراه او هست چنین سخنی نمیگویند؟
اندوهِ جملهای که از زبان مأمور کنترل نظم اجتماعی _که در نظام اسلامی خدمت میکند_ شنیده میشود بهمراتب بیشتر از ناسزا و کتکی است که نثار دختر جوان و طلبه شده است.
پرهیز از بیحجابی و بدپوششی به فرهنگسازی نیاز دارد؛ اما بیشتر از اینکه دنبال رواج دادن پوشش باشیم باید به مردم و به مأموران امنیت یاد بدهیم و آنها را به این باور برسانیم که هیچ تفاوتی میان چادری که میان چرخهای موتور گیر میکند و چادری که از سر دختران و زنان این کشور میافتد نیست و هر دو امنیت را به خطر میاندازد.
http://rasanews.ir/002b9G
https://eitaa.com/MHSemati
https://sapp.ir/MHSemati
به دلیل اهانت های شرم آور به جناب حجت الاسلام مهدی مسائلی لازم دیدم دوباره #باز_نشر کنم.
یادداشت | مقابله غلط با رفتار غلط
دستگاه تبلیغاتی ضد دین فعالیت وسیع و همه جانبه دارد تا مظاهر دینی را سُست و بی ارزش جلوه بدهد و به خیال خام خودشان می خواهند مردم را از آن چه مقدس می دانند فراری بدهند.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حضرت صادق علیه السلام دوستی داشت که هیچگاه از ایشان جدا نمی شد. روزی همراه با امام در بازار نعلین فروشان راه می رفت و غلامش نیز در پشت سر آن ها می آمد. صاحب غلام به عقب برگشت و هرچه چشم چرخاند او را ندید. بعد از چند بار جستجو بالاخره سروکله غلام پیدا شد. آن مرد از فرط عصبانیت صدا زد "ای فرزند زن بدکاره کجا رفته بودی؟" امام صادق علیه السلام تا این جمله را شنید دست بر پیشانی مبارک زد و فرمود "سبحان الله،چرا به مادرش نسبت زنا می دهی؟ من تصور می کردم پرهیزکار هستی اما اکنون می بینم که چنین نیستی"صاحب غلام پاسخ داد" فدایت شوم ای فرزند رسول خدا، مادر او از قبیله سِندی و مشرک است" اما حضرت به او فرمود" آیا نمی دانی که هر امتی برای خودشان نوعی ازدواج دارند؟ از من دور شو و دیگر نزد من نیا "و تا هنگام مرگ هرگز دیداری بین حضرت و آن مرد صورت نگرفت.*
بیان این روایت مقدمه ای بود برای این که یک موضوع بسیار مهم گوشزد شود. همیشه افرادی وجود دارند که از روی نادانی یا حتی با کمال اطلاع و دقت سخنی درباره مقدسات دینی بر زبان جاری می کنند که بخشی از جامعه آن حرف ها را توهین قلمداد می کنند و خشمگین می شوند و البته عده ای نیز در پی پاسخ و برطرف ساختن شبهه بر می آیند که کار لازم و بسیار خوبی است. اما نکته اینجا است که تعدادی از کسانی که این سخنان توهین آمیز را برنمی تابند پا را فراتر از مرز شرع می گذارند و بدون هیچ مسامحه و چشم پوشی گوینده آن کلمات را تکفیر می کنند و خارج از دین می دانند یا نسبت زنازادگی و حرام لقمه بودن می دهند.
سخن این است که برخوردهای این چنینی با کدام منطق دینی سازگاری دارد؟
اگر فردی درباره هزینه کردن در مورد سفرهای زیارتی یا بازسازی عتبات عالیات سخنی می گوید که باعث ناراحتی می شود آیا دلیلی شرعی وجود دارد که بتوان او را تکفیر کرد یا حرام زاده خطاب کرد؟ کدام آئین و مکتب اجازه داده است که عده ای بی پروا این گونه نسبت های زشت بدهند؟
یا مثلا اگر کسی برای خالی کردن عقده و تصفیه حساب شخصی، روضه خوان ها را متحجر خطاب می کند پاسخش را باید داد اما با کمال ادب و احترام نه با فحاشی و نسبت های ناروا.
این یک مرض مزمن است که گریبانگیر برخی افراد مؤمن و متدین و حتی انقلابی شده است که هرگاه با چنین افرادی مواجه می شوند عنان از کف می دهند و با قصد قربت فحش می دهند و لعنت می فرستند.
به نظر نویسنده این سطور، یک عامل در شکل گیری این اقدام تخریبگر رفتار غلط و خلاف شرع برخی از گردانندگان و اعضای هیئت های مذهبی است که حتی تفاوت لعن را با دشنام نمی دانند و در مجالس و منابر علاوه بر لعن علنی دشمنان اهل بیت علیهم السلام زبان به دشنام باز می کنند و حاصلش می شود این چیزی که امروز در فضای مجازی مشاهده می شود.
رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی اسفند ماه 1371 در دیدار با اعضای مجلس خبرگان ضمن تأکید بر مقابله و برخورد با حرف های غلط، رعایت مصلحت و حکمت را شرط مقابله دانسته و می گویند" کسی که حرفی زده و به نظر یکی کفر بوده، نباید تکفیر شود. اگر هم بناست کسی تکفیر شود، تکفیر حدی دارد، میزانی دارد و مربوط به مبادی و مراتب خاصی است. اینطور نباشد که یک نفر منبری به خودش حق بدهد برود منبر و نفری را که به نظر او کافر است، تکفیر کند. بالاخره جامعه، جامعهی اسلامی است. اگر کسی کافر است یا مسلم است، باید معلوم باشد. این، به عهدهی هر کسی نیست. علاوه بر اینکه اصلاً صحیح و مؤثر هم نیست. امروز باید با بیان - البته با شجاعت و صراحت - و با قوت علمی وارد میدان شد. اگر کسی حرف بدی زده، بلافاصله باید ده تا، پنجاه تا و صد تا حرف صحیح در مقابل او مطرح شود. از حوزه علمیه و از جاهای دیگر، نوشته شود، گفته شود و پخش شود."
هرگز معنای آن چه تاکنون گفته شد انکار حرف های بی ارزش و سخیف دشمنان دین و اهل بیت علیهم السلام نیست و نمی توان از کنار تهمت ها و شبهه پراکنی ها گذشت. دستگاه تبلیغاتی ضد دین فعالیت وسیع و همه جانبه دارد تا مظاهر دینی را سُست و بی ارزش جلوه بدهد و به خیال خام خودشان می خواهند مردم را از آن چه مقدس می دانند فراری بدهند ولی راه برخورد حتی با دشمنان لجوج، فحاشی و هرزه گویی نیست./۸۴۱/ی۷۰۴/س
حجت الاسلام محمد هادی سمتی
پی نوشت:
*الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 324
شنبه شانزدهم تیر 1397
#محمد_هادی_سمتی
#خبرگزاری_رسا
#تکفیر
#لعن
#هیئت
#انقلابی
http://rasanews.ir/002OTy
http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
#باز_نشر
#یادداشت
#خبرگزاری_رسا
اشاره:
بهمن ماه ۹۶ به مناسبت سخنان رئیس دولت دوازدهم درباره رفراندوم (همه پرسی) یادداشت ذیل را نوشتم.
البته قرار بود در دو بخش منتشر شود اما فرصت تدوین بخش دوم فراهم نشد.
گمان می کنم همین مقدار هم برای روشن شدن مسئله کافی باشد.
حالا نیز دوباره رئیس دولت دست به دامان حربه همه پرسی شده است و خواندن این سطور برای فهم مسئله مفید است.
✍ مزایا و معایب رفراندوم
«قانون اساسی ثمره انقلاب و میراث امام بزرگ ما است. بسیاری از مشکلات به دلیل عمل نکردن به قانون اساسی است. قانون اساسی معیار ماست. هر که قانون اساسی را قبول دارد، انقلابی است و همه باید به قانون اساسی عمل کنیم. قانون اساسی بنبستها را برداشته و ظرفیت بسیار بزرگی دارد.»
جملات بالا بخش هایی از سخنان رئیس دولت دوازدهم است که در راهپیمایی 22 بهمن بیان شده است و کسی هم با آن مخالفتی ندارد.
اما آن چه که حواس ها را به خود جمع کرد و مورد بحث و بررسی مخالفان و موافقان قرار گرفت بخش مهمی از صحبت های رئیس دولت است که به بیان موضوع همه پرسی _رفراندوم_ اختصاص یافت.
روحانی گفته است "اگر جایی ما با هم بحث داریم باید به اصل 59 قانون اساسی مراجعه کنیم. اگر در دو تا مسأله اختلاف نظر داریم، جناحها اختلاف دارند، دعوا و شعار ندارد، صندوق آراء را بیاوریم و طبق اصل 59 قانون اساسی هر چه مردم گفتند، به آن عمل کنیم، این ظرفیت قانون اساسی ماست و باید به ظرفیتهای قانون اساسیمان عمل کنیم."
برای روشن شدن موضوع ابتدا باید تعریف رفراندوم، شرایط و ضوابط و مزایا و معایبش معلوم شود.
رفراندوم چیست؟
این واژه به معنای «مراجعه به مردم» است و شیوه ای است برای تشخیص عقیده عمومی از راه مراجعه مستقیم به مردم.
این راه حل اولین بار در سده شانزدهم در سویس برای معلوم کردن نظر مردم ایجاد کننده این کشور درباره مسائل مهم به کار برده شد.
رفراندوم یکی از چهار راه تشکیل «دموکراسی مستقیم» است. دموکراسی واژه ای است برگرفته از واژه های یونانی دموس (demos) به معنی مردم و کراسیا (krato یا cratia) به معنای قدرت و به طور خلاصه یعنی قدرت مردم.
دموکراسی یا مستقیم است که فقط در دولت های خیلی کوچک با چند هزار جمعیت قابل اجرا است، یا غیر مستقیم است که در دولت های جدید که وسعت و جمعیت زیاد دارند به اجرا گذاشته می شود.
در دموکراسی های جدید میلیون ها تن زندگی می کنند و هرچند امروزه دموکراسی مستقیم مربوط به گذشته ها تلقی می شود؛ اما برخی تدابیر دموکراسی مستقیم، مانند رفراندوم، ابتکار عام، بازخوانی و «پله بیسیت» را برخی از کشورها به روش های مختلفی مورد استفاده قرار داده اند زیرا رشد ارتباطات سریع امکان مراجعه به همه شهروندان را برای مقاصد محدود و معین فراهم کرده است. این چهار روش در واقع به این دلیل مورد پذیرش قرار گرفته اند که عملکرد سیستم های انتخاباتی،هیئت های نمایندگی و احزاب سیاسی نامطلوب بوده است.
این راه ها از جنبه مثبت، حاکمیت نهایی مردم و تابعیت مکانیسم معمولی حکومتی از خواستها و آرزوهای انتخاب کنندگان را بدون مداخله احزاب سیاسی تأیید می کنند.
انواع رفراندوم
رفراندوم دو نوع است: 1) اجباری یا الزام آور 2) اختیاری یا انتخابی.
رفراندوم وقتی اجباری می شود که همه قوانین از نوع معین لزوما باید برای قبول یا رد پیش از تبدیل شدن به قانون به مردم مراجعه شود و کاملا دموکراتیک است؛ زیرا نیاز به بیان عقیده عمومی دارد. اما هرگاه قانون مصوب قوه مقننه بنا به درخواست عده معینی از شهروندان برای نظرخواهی نهایی به مردم تسلیم شود رفراندوم اختیاری خوانده می شود.
مزایا و معایب رفراندوم
اما همه پرسی مزایا و معایبی هم دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد:
۱. اصلاح قوه مقننه
۲. ارتباط مداوم بین انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان(این ارتباط همیشه از راه انتخابات عمومی ادواری تأمین نمی شود)
۳. رفراندوم تضمین می کند که هیچ قانونِ مخالف با افکار عمومی تصویب نخواهد شد.
۴. البته موقعیت و اقتدار قوه مقننه را نابود می کند.
۵. به مردم اختیاری می دهد که برای اِعمال آن شرایط لازم را ندارند.
۶. نظر عموم مردم را به درستی منعکس نمی کند. (زیرا تعداد شرکت کنندگان در رفراندوم اغلب کم است)
۷. در مسائل حیاتی باعث تأخیر غیر لازم و زیانبار می شود.
۸. ماهیت مشارکت مردم بیشتر جنبه منفی دارد.
۹. فکرِ واقعی مردم را بیان نمی کند.
۱۰. بسیار هزینه دارد.
۱۱. برای کشورهای وسیع مناسب نیست.
پایان بخش اول/۸۴۱/پ۲۰۰/س
حجت الاسلام محمدهادی سمتی
پی نوشت
عالم،عبدالرحمن،بنیادهای علم سیاست،تهران،نشر نی،1373، فصل یازدهم ص 293 تا 319
آدرس یادداشت در خبرگزاری رسا:
http://rasanews.ir/fa/news/555213/مزایا-و-معایب-رفراندوم
https://eitaa.com/MHSemati
#باشگاه_نویسندگان_رسا/ #محمد_هادی_سمتی
✍ "مسئله چندهمسری، تله انفجاری انتخاباتی"
در اطرافتان چند نفر سراغ دارید که بیش از یک همسر داشته باشند؟
حساب مناطقی که رسمشان بر ازدواج مجدد است را جدا کنید. افرادی که همسرِ بیمار دارند یا به هر دلیل منطقیِ دیگری تصمیم به این کار گرفتهاند را هم کنار بگذارید. نیز زنان بیوه یا مطلقهای که معمولاً نمیتوانند بهعنوان همسر اول، موردتوجه مردان قرار گیرند و اگر مسئله تعدد زوجات در کار نباشد آنها باید برای همیشه بدون همسر باقی بمانند را استثنا کنید.
پاسخ تقریباً نزدیک به صفر است؛ یعنی این مسئله جز در موارد خاص ما به ازای خارجی ندارد.
اگر این مطلب را قبول دارید باید بگویم که بحثهای فراگیر و رسانهای درباره چندهمسری تقریباً بیجا است. تا چه رسد به اینکه بخواهیم درباره مهارتهای چندهمسری کارگاه آموزشی برگزار کنیم.
متصدیان و شرکتکنندگان در این کارگاه آیا بیش از یک همسر دارند یا قصد جدی بر انجامش؟ اگر پاسخ هر دو سؤال منفی باشد پس تشکیل این کارگاه چه منفعتی دارد؟
مطابق آنچه برخی مفسرین گفتهاند، کسانی که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و ازنظر" جسمی" و" مالی" و" اخلاقی" مشکلی برای آنها ایجاد نمیشود و قدرت بر اجرای عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خوددارند مجاز به انجام این کار هستند.
در برخی تفاسیر گفتهشده است که مسئله جواز تعدد زوجات بااینکه در بعضی از موارد یک ضرورت اجتماعی است و از احکام مسلم اسلام محسوب میشود اما تحصیل شرایط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیداکرده است، زیرا زندگی در سابق یکشکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمیآمد ولی در عصر و زمان ما باید کسانی که میخواهند از این قانون استفاده کنند مراقب عدالت همهجانبه باشند و اگر قدرت بر این کاردارند چنین اقدامی بنمایند؛ و اقدام به این کار نباید از روی هوی و هوس باشد.
با توجه به موارد بالا گفته توجه به چند نکته در این مسئله ضروری است:
1- اولین اصل در موضوع چندهمسری، رعایت عدالت است. نمیتوان بدون لحاظ این مهم به سایر زوایا پروبال داد.
2- در وضعیت فعلی جامعه، اولویت اصلی فراهمسازی شرایط ازدواج برای دختران و پسران مجرد و توجه به مسئله افزایش جمعیت است. هرچند چندهمسری در افزایش جمعیت دخیل است اما راهحل منطقی و عاقلانه ترغیب جوانان به ازدواج و سپس فرزند آوری است.
3- نیز طرح این مسئله باعث شده و میشود تا اولویت اصلی جامعه که سامان دادن به معیشت و اقتصاد است به حاشیه برود و همه توان فعالان فرهنگی و اقتصادی برای رفعورجوع چندهمسری هزینه شود و فرصتها بهراحتی تمام بر باد هوا برود.
4- آسیب بعدی طرح موضوع چندهمسری ایجاد و افزایش شکاف میان متدینین باکسانی است که یا بهرهای از تدین ندارند یا پایبندی کمتری نسبت به مسائل دینی نشان میدهند. ادامه مذاکرات مجازی و مطبوعاتی دراینباره بیش از آنکه نتیجه مثبتی داشته باشد به بدبینی بیشتر منجر خواهد شد.
5- این مسئله از جهت دیگری هم مورد مناقشه است. ما هنوز شاهد رواج رسم غلطی در بیشتر نقاط کشور هستیم که ازدواج دوباره مرد و زن مصیبتدیده را بسیار زشت محسوب میکنند و اگر فردی که همسرش را ازدستداده اقدام به تجدید فراش کند او را مورد شماتت قرار میدهند. بهتر است بهجای جستوخیز برای مسئلهای که نتیجهاش تقریباً هیچ است برای از بین بردن این رسم ناپسند خودمان را بهزحمت بیندازیم.
آنچه در طی چند ماه گذشته تاکنون رخداده و میدهد نشان از این دارد که برجستهسازی مسئله حقوق زنان یک حربه انتخاباتی برای جذب رأی بیشتر است. اگر این مسئله درست باشد _ آنچنانکه در سخنان برخی مسئولان بهوضوح یافت میشود_ بنابراین باید طرح مسئله چندهمسری و ضریب دادن به آن را در حلقه متخصصان جنگ روانی جستجو کنیم. آنها با طرح این مسئله به این هدف خواهند رسید که قشر متدین را هوسباز و شهوتران نشان بدهند و درنتیجه دستیابی به کرسیهای مجلس را برای افرادی که تظاهر بیشتری به تدین دارند سخت خواهند ساخت.
مسئله چندهمسری را باید در کنار موضوع ورود زنان به ورزشگاه و دوچرخهسواری بانوان موردمطالعه قرارداد.
کمک به فعالسازی این تله انفجاری انتخاباتی یک گناه نابخشودنی است.
آدرس یادداشت در #خبرگزاری_رسا :
http://rasanews.ir/fa/news/626992/آیا-چندهمسری-تله-انتخاباتی-است
https://eitaa.com/MHSemati
#یادداشت/#خبرگزاری_رسا/#محمد_هادی_سمتی
✍ ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد
...واضح است که کرونا همه را بهپای مرگ نمیبرد و روشنتر است که این ویروس هم ازجمله وسیلههای پایان زندگی انسانها است. پس خوب است که به این بهانه اندکی بیشتر به مرگ فکر کنیم.
اگر قرار باشد نسل انسان زندگی ابدی دنیایی داشته باشد، لایقترین آنها انسان کامل و پیامبر خدا است اما خداوند به پیامبرش خطاب میکند که تو نیز از این دنیا میروی.
متن کامل در کانال شخصی:
https://eitaa.com/MHSemati/1230
🆔@MHSemati
درج یادداشت "ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد" در بخش پربازدیدهای #خبرگزاری_رسا
✍ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد
ویروس کرونا. این جمله کوتاه بیشترین و پربازدیدیترین اخبار دنیا را به خودش اختصاص داده است. طبیعی است که عدهای از آن میترسند چون کرونا را مساوی با مرگ میدانند.
واضح است که کرونا همه را بهپای مرگ نمیبرد و روشنتر است که این ویروس هم ازجمله وسیلههای پایان زندگی انسانها است. پس خوب است که به این بهانه اندکی بیشتر به مرگ فکر کنیم.
اگر قرار باشد نسل انسان زندگی ابدی دنیایی داشته باشد، لایقترین آنها انسان کامل و پیامبر خدا است اما خداوند به پیامبرش خطاب میکند که تو نیز از این دنیا میروی.
در تفسیر نمونه این نقل تاریخی آمده است که خلیفه دوم بعد از وفات پیامبر اکرم مرگ آن حضرت را منکر بود و میگفت ممکن نیست پیامبر بمیرد و اگر کسانی گمان کنند پیامبر مرده است باید دستوپایشان قطع شود! وقتی خلیفه اول این سخن را شنید به سراغ او آمد و بعضی از آیات را که دلالت بر مرگ پیامبر داشت برایش خواند و خلیفه دوم در پاسخش گفت به خدا سوگند این اولین بار بود که این آیه را شنیدم.
در روایات اهلبیت علیهمالسلام نیز فراوان سخن از یاد مرگ است. مرگ آگاهی و یاد آوریش برای جلوگیری از سرکشی و طغیان انسان است. اندیشیدن به مرگ آنچنان ارزشی دارد که پیامبر اکرم یاد مرگ را با فضیلتترین عبادتها قلمداد میکند. آدمهایی که به مرگ ایماندارند و به آن فکر میکنند بهتر و زیباتر زندگی میکنند، چون میدانند که باید برای سفر ابدی آماده شوند و دنیا آنها را فریب نمیدهد.
مرحوم امام راحل رضوانالله علیه در شرح چهل حدیث منشأ بدبختیهای انسان را در به حاشیه رفتن مرگ آگاهی میداند و میگوید: "اینهمه بدبختیهای ما برای نقص ایمان و عدم اطمینان است. اگر آن طوری که به زندگانی دنیا و عیش آن اطمینان داریم و مؤمن به حیات و بقای این عالم هستیم، بهقدر عشر _یکدهم _آن به عالم آخرت و حیات جاویدان ابدی ایمان داشتیم، بیشتر دل ما متعلق به آن بود و علاقهمند به آن بودیم و قدری درصدد اصلاح راه آن و تعمیر آن برمیآمدیم، ولی افسوس که سرچشمه ایمان ما آب ندارد و بنیان یقین ما بر آب است، ناچار خوف ما از مرگ از فنا و زوال است؛ و علاج قطعی منحصر آن واردکردن ایمان است در قلب به فکر و ذکر نافع و علم و عمل صالح"
ما از مرگ میترسیم و باید همه این ترس در وجودمان فراگیر باشد اما تفاوتی هست میان ترسیدن ما از مرگ و هراس بندگان صالح خدا از آن.
امام خمینی این تفاوت را بهخوبی تبیین میکند و میگوید ما اگر از مرگ میترسیم به این دلیل است که دنیازدهایم و آرزوهای بلند و دست نایافتنی داریم بنابراین مرگ را دوست نداریم اما بندگان صالح خدا هرچند از مرگ میترسند ولی آن را زشت و ناپسند نمیدانند:
"و اما حال کمّل و مؤمنین مطمئنین، پس آنها کراهت از موت ندارند گرچه وحشت و خوف دارند؛ زیرا که خوف آنها از عظمت حقتعالی و جلالت آن ذات مقدس است، چنانچه رسول خدا، صلّی اللّه علیه و آله، میفرمود: فأین هول المطّلع! _پس چگونه خواهد بود وحشت روز حساب _ و حضرت امیرالمؤمنین، سلام اللّه علیه، در شب نوزدهم وحشت و دهشت عظیمی داشت، باآنکه میفرمود: و اللّه لابن أبی طالب آنس بالموت من الطّفل بثدی أمّه. «به خدا قسم که پسر أبو طالب به مرگ مأنوستر است از بچه به پستان مادرش.» بالجمله، خوف آنها از امور دیگر است، مثل خوف ما پا بستگان به آمال وامانی و دل دادگان به دنیای فانی نیست."
به تعبیر شهید سید محمدباقر صدر "ائمه اطهار به ما آموختهاند پیوسته به یاد مرگ باشیم. یاد مرگ مفیدترین علاج حب دنیا است. انسان به یاد مردنش باشد. همه معتقدیم مردم روی زمین همه میمیرند، ولی این مرگ را برای دیگران تصور میکنیم نه برای خود، برای ریشهکنی حب دنیا لازم است مرگ خود را برای خود مجسم سازیم، نصب العین قرار دهیم."
داستان کرونا دیر یا زود تمام میشود اما داستان مرگ هرگز تمام نخواهد شد. مهم این است که به خودمان بقبولانیم که ما هم میمیریم. شاید امروز و شاید فردا و باید خودمان را برای سفری طولانی و نامحدود مهیا کنیم.
و چه خوش سعادت اند کسانی که مرگ را همچون بوییدن سیب خوش عطری در آغوش میگیرند و درحالیکه زنده هستند میمیرند یعنی هرلحظه خودشان را برای مرگ آماده میسازند.
به قول مولوی: ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد ...
متن کامل یادداشت در خبرگزاری رسا:
https://rasanews.ir/002hrj
🆔https://eitaa.com/MHSemati
#یادداشت
#باز_نشر
#خبرگزاری_رسا
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗓 امام منهای خط امام، تهدید این روزها/ تحریف بنیانگذار (۴۵)
✍ #زهرا_نجاتی، طلبه و مبلغه حوزه علمیه
«اگر یکوقت مردم ببینند آقایان وضع خودشان را تغییر دادهاند و آن چیزی را که نسبت به روحانیون در دلشان بوده است، از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.»
آهنگ این کلام امام راحل که در تیرماه ۶۴ در دیدار اعضای خبرگان، به زبان آوردند، هم چنان در گوش زمان میپیچد.
سالهاست جریان ناکثین و قاسطین انقلاب تلاش میکنند تا ناکارآمد جلوه دادن مکتب امام، منسوخ شدن و تحریف آن را در برنامههای خود قرار داده و راه امام را به بیراهه بکشانند. عدهای که ازقضا به لحاظ ژن و نسبت، نزدیکتریناند، اما مهر تحریف بر عقاید امام زدهاند.
پردهٔ اخیر این جنایت با بالوپر دادن به اعضای نهضت آزادی در جماران، رقم خورد. اعضای نهضتی که امام، آن را بیدین و ضد اسلام تلقی میکرد و مردم را از خطر اعتماد به آن بر حذر میداشت و هنگامیکه اعضای بیت و منتسبین به امام در ترویج آن نقش ایفا کنند شائبهٔ انحراف بیشتر جان میگیرد. انحرافی که خطرش بارها توسط فرزند خلف امام، به طیف انقلابیون گوشزد شده است.
در این میان سؤال اساسی آن است که هدف از تحریف امام چیست؟
روشن است هرقدر دشمن بتواند جامعه و بدنه انقلاب را از افکار و اصول ناب امام که پایه و مبانی انقلاباند، دچار تحریف کند، بیشتر به هدف نابودی انقلابی نزدیک میشود. انقلابی که در نگاه امام و رهبری، همان انقلابی است که انسان را به عصر تمدن اسلامی میرساند.
طبیعی است جوانان بهعنوان آیندهسازان این مرزوبوم و نیروی انسانی و فکری انقلاب، اولین طعمههای این خبیثان سیاسی در تحریف افکار امام راحلاند تا بهزعم باطل خود و رویارویی با اهداف و آرمانهای امام و مقام معظم رهبری، بتوانند ولایتفقیه را از جهتدهی جامعه در مسیر انقلاب اسلامی، خارج کنند.
سؤال بعدی این است که این تحریف به چه شکل صورت میگیرد؟
تحریف ابتدا در مبانی و پایههای فکری مثل ضرورت استقلال، عدم وابستگی به آمریکا و غرب در همهٔ زمینههای علمی، فرهنگی و اقتصادی، رخ میدهد.
در گام دوم جریان تحریف تلاش میکند تا به دنبال اثبات عدم کارآمدی تفکر امام بعد از زمان جنگ، باشد.
و درنهایت تمام ارزشها و آرمانهای زمان انقلاب نظیر ساده زیستی، انقلابی گری، آمریکا و دشمنستیزی را موردحمله قرار دهد. خطری که امام سالها پیش دربارهاش هشدار داده بود.
نکته قابلتوجه آن است که این جریان حتی در زمان حیات امام هم با نسبتهای ناروا از قبیل عقبماندگی و ناآگاهی به زمان ایشان را از هجمههای خود بینصیب نگذاشتند.
راه مبارزه با تحریف چیست؟
امروز مبارزه با جریان تحریف بنیانگذار از مهمترین وظایف است و کلیدیترین ابزار مبارزه نیز عبارت است از شناخت اندیشه ناب امام راحل ازطریق مطالعه و بازخوانی اندیشه امام درتاریخ وکتاب صحیفه امام و وصیتنامه ایشان بخصوص برای نسل جوان. زیرا امام بدون خط امام، عنصری تحریفشده وبی هویت است که جریان تحریف تلاش میکند آن را با امامِ برخاسته از مکتب اسلام ناب جایگزین کند.
#تحریف_امام
#یادداشت
#خبرگزاری_رسا
هدایت شده از انقلابِ قَلم
🗓 سالوسها مشغول کارند/ تحریف بنیانگذار (۴۷)
✍️ #محمد_هادی_سمتی،طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام
امام خمینی در جمع دانشجویان و طلاب، جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۴۳ فرمودند «و الله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کردهاند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه میگیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم».
جملات بالا بخشی از تابلوی نمایشگر اندیشه ناب امام راحل رضوانالله علیه است و عمق باور امام را به مکتب اسلام حکایت میکند.
اما یک جریان منسجم و پیچیده از مشاهده این تابلو احساس ناخوشایندی و خطر کرده است و مدتها است که تصمیم گرفته تابلو را تغییر بدهد و حتی اگر لازم باشد پایههایش را از جا دربیاورد.
جریان تحریف به این نتیجه رسیده است که امامِ باورمند به مبارزه با استکبار و استعمار در تاروپود انسانهای آزادیخواه ریشه دوانیده و آنقدر اوج گرفته است که دیگرکسی به تحریف گران کوتاهقد نیمنگاهی هم نمیاندازد پس راه چارهای وجود ندارد جز اینکه قامت امام را آنقدر کوتاه کند که یا از قد و قواره این جریان کوچکتر بشود و یا حداقل همطراز باشد.
نتیجه این دستوپا زدنهای پیدا و پنهان در چند عرصه حاصل میشود:
عرصه اول تغییر افکار جامعه درباره امام است. جریان تحریف باید آنقدر پیش برود تا در ذهن همهکسانی که امام را دیده یا ندیدهاند اینگونه القاء کند که امام تنها شخصیتی مذهبی و عالم دینی دور از سیاست و اجتماع بوده و با دنیای اطرافش هیچ پیوندی برقرار نمیکرده است.
تحریفکنندگان خط امام میخواهند بنیانگذار انقلاب را آنگونه جلوه بدهند که درگذر زمان هیچکسی او را با پرچمداری مبارزه با طاغوت و استکبار و فریاد زننده بر سر ظالمان به ملتها نشناسد و چه راهی بهتر از اینکه حضرت روحالله در ذهن و فکر مردم تنها با عنوان کسی که وعده دهنده آب و برق رایگان بوده است شناخته بشود _هرچند که او هیچوقت این جمله را بر زبان نیاورده باشد_ و در لابهلای این دروغپردازیها اساسیترین عناصر اندیشه پیر جماران پنهان و به قهقرا خواهد رفت.
ساختوساز اشرافی در مقبره امام راحل تنها بخشی از خط تحریف است که سبب میشود تا مردم و بهویژه آیندگان در فهم اندیشه ناب آیتاللهالعظمی سید روحالله خمینی دچار تضاد فکری بشوند و نتوانند رابطه گفتار و کردار ترویج گر ساده زیستی را با این بنای فاخر تطبیق بدهند و آنهمه سخن که او در ستایش زندگی عاری از تجمل و نکوهش زیست اشرافی بر زبان جاری میکرد در لابهلای زرقوبرق مرقدش پنهان شود.
عرصه دوم در مقام تحریف امام مربوط است به مهندسی کنش گری سیاسی مردم که سبب میشود تا ملت در انتخاب مسئولان دچار اشتباه یا تردید بشوند و با پیامدهای منفی انتخاب خود دستوپنجه نرم کنند.
جریان تحریف در این عرصه تلاش کرده و میکند تا امام امت را منادی صلح و سازش با دنیا جلوه بدهد و مبارزه با سرمایهداری ضد مردمی را از منظومه فکری حضرت روحالله محو کند تا دیگرکسی به یادش نیاید که امام خمینی مبارزه را با رفاهطلبی سازگار نمیدانست و بر این باور بود که هرکس مبارزه درراه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان را با سرمایهداری و رفاهطلبی مزاحم یکدیگر نداند الفبای مبارزه را نشناخته است.
تحریفکنندگان نانجیب خط امام تلاش میکنند تا برخلاف تأکید و دغدغه حضرت روحالله صندلیهای قدرت در اختیار سرمایهداران و مرفهان بیدردی قرار بگیرد که با نصیحت و پند و اندرز اصلاح نمیشوند و مردم را از مبارزه برای کنار گذاشتن تشنگان قدرت منصرف سازند.
نتیجه این راهبرد تحریفی آن است که آن کسانی درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند از گردنه خارج شوند و کسانی بر مسند قدرت قرار بگیرند که باور عمیقی به مکتب امام ندارند.
هرچند جریان تحریف هرگز از پای نمینشیند و به تلاشهای ضد دینی و ضد مردمی خود ادامه خواهد داد اما با اینهمه آنچه دستوپا زدنهای آنها را به آب در هاون کوبیدن تبدیل میسازد رسوا کردن اندیشه و عمل ریاکارانه این جریان است که حضرت روحالله آنها را سالوس صفت و اسلام نمایان دغلبازی نامیده است که وفاداری و تعهدشان به جمهوری اسلامی نمایشی و پوشالی بوده است.
#تحریف_امام
#یادداشت
#خبرگزاری_رسا
#تحریریه_منار
هدایت شده از انقلابِ قَلم
📋 رفاهِ جمهور و رفعِ تبعیض،شرط تداوم جمهوریت
✍ #محمد_هادی_سمتی،طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام[#سردبیر_منار]
شد جمهوری اسلامی به پا / که هم دین دهد، هم دنیا به ما
این بیت اول از شعری است که ابوالقاسم عبدالله فرد متخلص به حالت آن را برای اولین سرود رسمی جمهوری اسلامی خلق کرد.
مضمون این بیت البته مطابق با آرمانهای #انقلاب_اسلامی ایران است و همان دغدغهای است که سبب شد تا بیست میلیون و 147 هزار و 55 نفر از واجدین شرایط رأی دادن در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 تعرفه سبزرنگ را به صندوق بیاندازند و تنها 2 درصد از شرکتکنندگان نظرشان با این عده مخالف بود.
مردم ستم دیده از ظلم و سرکشی پهلوی هنگامیکه شعارهای گوشنواز آیتاللهالعظمی سید روحالله خمینی را شنیدند تصمیم گرفتند تا سرنوشت خود را تغییر بدهند و برای برطرف شدن فقر و فساد و تبعیض تا پای جان ایستادند.
آمارها نشان میدهد که باوجود درآمدهای سرسامآور نفتی در دوران #حکومت_پهلوی اول و دوم اما بهجز اطرافیان دربار و طبقه سرمایهدار وضعیت معیشتی سایر مردم در سطح پایین قرار داشت.
بهعنوان نمونهای از بیتوجهی حاکمان دوره ستمشاهی باید از مخارج سنگین جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی یادکرد که "در یک تخمین سرانگشتی، مخارج این جشن 300 میلیون دلار برآورد شده است" (مجموعه کتابهای این روزها، روایتی از دست آوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی)
مردم این چیزها و مواردی دیگر از فقر و فساد را لمس کرده بودند که خونشان به جوش آمد و کوچه و خیابان را با خون خود رنگین کردند تا از یوغ طاغوت رهایی یابند.
درنتیجه این وضعیت وقتی صندوقهای رأی برای برپایی حکومت جمهوری اسلامی در دسترس مردم قرار گرفت 98 درصد پاسخ شان مثبت بود و البته امیدوار بودند که با استقرار حکومت جدید #عدالت و #رفاه_اجتماعی را با گوشت و پوست شان لمس کنند.
امام خمینی رحمتالله علیه عصر 12 فروردین 58 در پیام رادیویی به ملت ایران و برای حفظ امید مردم به کارمندان و کارگران و سایر طبقات مستضعف وعده داد که حکومت جمهوری اسلامی ایران برای آنها کار درست میکند وزندگیشان را مرفه خواهد کرد. وعدهای که دولتهای پس از انقلاب با همه کموکاستیها بهطور چشمگیری به آن عمل کردند ولی هنوز مسئله معیشت و اقتصاد در صدر جدول خواستههای مردم است و اکنون به پاشنه آشیل مشارکت مردم در انتخابات آینده تبدیلشده است. مردم باید برای گستراندن سفره خود کمترین نگرانی را داشته باشند تا امید و آرزوی دهه 50 در بهترین وضعیت قرار بگیرد و احساس مسئولیت آنها را برای سهیم شدن در سرنوشت مملکت برانگیزد. واضح است که دعوت به مشارکت برای مردم خسته از صفهای طولانی مرغ و گوشت و ناراحت از قیمتهای غیرواقعی میوه و سایر نیازهای اولیه کار سختی است و اگر در ماههای پایانی عمر دولت اتفاق خوشایندی رخ ندهد و مردم تصمیم مسئولان برای برقراری رفاه و آسایش را به چشم نبینند نمیشود چندان به نتیجه انتخابات خوشبین بود.
بهعبارتیدیگر معیشت و مشارکت باهم گرهخوردهاند و تداوم جمهوریت بستگی به این دارد که رفاه دستی بر سر معیشت بکشد. رهبر انقلاب اسلامی که همیشه مسئله معیشت را مورد تأکید قرار میدهند در پایان مراسم درختکاری سال 99 دوباره از خوب نبودن وضعیت معیشت مردم سخن گفتند و آن را یک غصه بزرگ نامیدند و این زنگ خطری است برای پایین آمدن سطح شرکت مردم در انتخابات.
در سال گذشته خط فقر به حدود 10 میلیون رسید و طبق اعلام یک مقام مسئول 40 درصد مردم در زیر این خط نامهربان قرار دارند و این معیار خوبی است برای پیشبینی رونق یا بیرمقی مشارکت و به هر میزان که مرغ و میوه از دسترس مردم دورتر شوند مشارکت هم از سوی دیگر با جمهوریت فاصله میگیرد و جمهوری اسلامی را با بحران مقبولیت مواجه خواهد ساخت.
هرچند معنای آنچه گفته شد نادیده گرفتن سایر متغیرها و عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه برای مشارکت نیست اما نمیتوان و نباید از خطری که در بیخ گوش جمهوریت نظام است چشمپوشی کرد.
مردم ایران البته در حساسترین و سختترین شرایط نشان دادهاند که بهنظام برخاسته از اسلام که فطرت شان با آن گرهخورده است ایماندارند ولی اگر ببینند و بشنوند که با تبعیض و فساد بهطورجدی برخورد میشود و نجومی بگیران بیانصاف و بیوجدان مجالی برای عرضاندام ندارند، گرانی و بیپولی را تحمل خواهند کرد و پایههای جمهوریت را با ستون مستحکم مشارکت حفظ خواهند کرد.
#یادداشت
#سخن_سردبیر
#روز_جمهوری_اسلامی
#خبرگزاری_رسا
🌐 همچنین می توانید متن کامل یادداشت را در خبرگزاری رسا بخوانید.
🆔@manaar_ir
هدایت شده از محمد هادی سمتی
#یادداشت
باشگاه نویسندگان حوزوی #خبرگزاری_رسا | #محمد_هادی_سمتی
✍ فلسطین ناموس اسلام است
یکم:
فدک نام روستایی است در حجاز و مسافتش با مدینه به اندازه دو یا سه روز است.
این زمین نخست از آنِ یهودیان بود و سرانجام در سال هفتم هجری قمری آن را به پیامبر واگذار ساختند. گرچه در طول تاریخ بارها از خاندان پیامبر گرفتهشده و دوباره به آنها بازگردانده شده است.
سید ابن طاووس در کتاب "کشف المحجه" مینویسد: درآمد سالیانه فدک 24000 دینار و بنابر روایتی 70000 دینار بوده است.
بههرروی فدک تنها تِکهای زمین نیست و نبوده است. بلکه نماد حکومت شیعی بر روی زمین است و خلفای اموی و عباسی نیز به این مسئله آگاه بودند.
در تاریخ آمده که روزی هارونالرشید عباسی به موسی بن جعفر علیه السّلام پیشنهاد کرد فدک را پس بگیرد.
حضرت نخست نپذیرفت و چون پافشاری فراوان خلیفه عباسی را مشاهده کرد فرمود من فدک را با گستره جغرافیایی که خود تعیین میکنم پس میگیرم.
هارون پرسید حدود فدک کجاست و امام پاسخ داد که اگر من مرزش را به تو بگویم هرگز آن را باز پس نمیدهی.
هارون امام را سوگند داد که لب به سخن بگشاید و حضرت فرمود:
- مرز نخستش عدن (یمن) است.
- چهره خلیفه در هم رفت.
- کرانه دومش سمرقند (ازبکستان) است.
- رنگ از رخ هارون پرید.
- مرز سومش آفریقا است.
- چهره خلیفه سیاه شد.
- کرانه چهارمش نیز سیف البحر (دریای خزر و سواحلش در شمال ایران) است
هارون هنگامیکه سخن امام را شنید گفت دیگر برای ما چیزی باقی نماند پس بیا جای من بنشین. حضرت موسی بن جعفر فرمود: من گفتم اگر مرز آن را تعیین کنم فدک را نخواهی داد و خلیفه از همان هنگام تصمیم به کشتن پیشوای هفتم گرفت.
دوم:
مسئله فلسطین در زمان ما همانندِ تاریخچه فدک است. بیش از آنکه خاک و شمار مردم فلسطین اهمیت داشته باشد آرمان این سرزمین است که برای ما ارزش دارد و نابود ساختن اندیشه صهیونیسم که خود را به ناروا ملت برگزیده خدا میداند یک وظیفه است.
فلسطین مسئله نخست جهان اسلام است و بیتالمقدس که روزگاری قبله مسلمانان بوده اکنون نماد ایستادگی و پایداری است. چالش استکبار با همه آزادی خواهان جهان نیز بر سر این است که چرا یکسوی مبارزاتشان به سمت نابودی اسرائیل میرسد.
امام خمینی رحمتالله علیه 19 مهر 1347 _مصادف با 18 رجب 1388_ در گفتگو با نماینده جنبش فتح با تأکید بر وجوب دفاع درراه اسلام میگوید:
"در شرایط اسفانگیز فعلی بر هر مسلمانی لازم است که کلیه نیروهای خویش را برای آزاد کردن سرزمینهای اشغالشده و انتقام از اشغالگران به کار گیرند. «و اللَّه ولی التوفیق» و جای تردید نیست که وظیفه یک نفر مسلمانی که در دورترین نقطههای جهان به سر میبرد همان وظیفهای است که خلق مسلمان فلسطین امروز به آن مسئول است، مسلمانان به مثابه دست واحدند و همه در مسئولیت عمومی یکساناند."
رهبر کبیر انقلاب همچنین بهمنماه 1349 _1390 هجری قمری_ در پیام به زائران خانه خدا چارهاندیشی برای آزادی سرزمین فلسطین_ از چنگال صهیونیسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت_ را ناگزیر میداند و میگوید:
"اگر سران کشورهای اسلامی از اختلافات داخلی دستبردارند و با اهداف عالیه اسلام آشنا شوند و بهسوی اسلام گرایش پیدا کنند، اینگونه اسیر و ذلیل استعمار نمیشوند. این اختلافات سران کشورهای اسلامی است که مشکله فلسطین را به وجود آورده نمیگذارد حل شود. اگر هفتصد میلیون مُسْلم _جمعیت مسلمان در آن زمان_، با این کشورهای عریض و طویل، رشد سیاسی داشتند و با هم متحد و متشکل شده در صف واحد قرار میگرفتند، برای دولتهای بزرگ استعمار ممکن نبود که در ممالک آنها رخنه کنند تا چه رسد به مشتی یهود که از عمال استعمارند."
سوم:
حج یک عمل سیاسی است و برجسته ترین مسائل سیاسی و اجتماعی دنیای اسلام در موسم حج نمایان می گردد. موضوع فلسطین نیز به عنوان اولویت اول همیشه در حج مطرح می شود و تنها دلیلش این است که فلسطین ناموس اسلام است.
شنبه ۱۹ مرداد ۹۸
آدرس یادداشت در خبرگزاری رسا:
http://rasanews.ir/002aMC
@MHSemati
http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
🗒 چشم فتنه قلم را کور کنید
✍ #محمدهادی_سمتی، طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام
فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ اَلْفِتْنَةِ / من چشم فتنه را از حدقه در آوردم (کور کردم) / نهج البلاغه خطبه 93
این جمله حماسی و غرور انگیز درباره ماجرای #فتنه_بنی_امیه و حوادث دوران خلافت حضرت امیر علیه السلام است.
ما از کلمه فتنه ، حوادث میدانی و شورش و آشوب به ذهنمان می رسد ولی فتنه به معنای _ غبار آلود شدن و بهم ریختگی فضا_ می تواند با چرخش قلم رخ بدهد،حتی اگر نتیجه ای در کف میدان نداشته باشد.
#فتنه_قلم یعنی آن که آدم قداست مداد _ جوهر_ را فراموش می کند و حقد و کینه و جهالت و حماقت را یکسره در چند سطر خرج می کند و سفید را سیاه یا برعکس جلوه می دهد.
فتنه قلم یعنی کسی که کمترین آشنایی با #عرفان و #فقه و #فلسفه و #اخلاق ندارد،با سخیف ترین تعابیر،#عالمِ_مجاهد،#استاد_اخلاق،#فیلسوف_اسلامی،صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام و مصداقی برجسته از بندگان صالح خدا را منفورترین افراد بنامد و حقد و کینه هایی در طراز اهل بدر و خیبر را با سرانگشت جهالتش انتشار بدهد.
او و هرکسی که این چنین مسلکی دارد باید سزای آلوده ساختن قلم و از آن بالاتر مسموم کردن ذهن آدم ها را بدهد و برخورد شدید قضایی انتظاری نابجا نیست بلکه لازمه #برقراری_عدالت است و نمی تواند و نباید انتساب به شهید و شهادت یا همنشینی با #اهل_سیاست مانع از اجرای قانون بشود.
اما مهمتر از این ، وظیفه قلم به دستان متعهد است که فتنه قلم را با قلمی کردن جلوه های ناپیدا و ناشنیده از شخصیت های ارزشمند دینی جبران کنند.
اشکال کار ما این است که در زمان زندگی دانشمندان و #فرهیختگان_بزرگ_اسلام، به دلیل حجاب حیات یا هر عذر دیگری ، ارزش افزوده زندگی این افراد را در مقابل چشم جامعه قرار نمی دهیم یا به سستی از کنارش عبور می کنیم.
دوست و دشمن باید بدانند که زندگی یک عالم فرزانه مانند #علامه_مصباح_یزدی ، در موضع گیری های سیاسی _ به معنای حداقلی و جناحی اش_ خلاصه نمی شود.
چقدر زشت و زننده است که یک جوان دور از آبادی و بی بهره از نَفَس و کلام مرحوم آقای مصباح، تمامی عمر هشتاد و چند ساله او را با حمایت از یک جبهه سیاسی مساوی کند و کینه های جناحی خود را بر تشخیص تکلیفی که از جانب یک #فقیه_اسلام_شناس صورت گرفته است غلبه بدهد و حتی این قدر متوجه نباشد که فهم تکلیف برای کسی که زندگی و جوانی اش را نه در پهنای باند مجازی بلکه در خط به خط کلمات آیه و روایت هزینه کرده است به مراتب آسان تر و البته ارزشمند تر است از فردی که تنها با غلیان احساس و هیجان تکلیفی را برای خودش تشخیص داده است.
اگر یک عالم فرهیخته در حد و اندازه آیت الله مصباح هیچ کار دیگری جز تشخیص تکلیف و حمایت از یک فرد یا جریان انجام نداده باشد،باز نمی توان این را با کنش یک آدم عادی مقایسه کرد.
بگذریم...
جفای بزرگ در حق محمد تقی مصباح یزدی رضوان الله علیه آن است که کمتر کسی بداند لذت نشستن پای درس اخلاق او که در عین شیوایی بیان، حاوی پرمغزترین آموزه های #اسلام_ناب بود هرگز از یاد نمی رود و با یادآمدن محروم شدن از هر جلسه ای که از دست رفته است آهی از نهاد برمی خیزد.
پیرمردی که با تحمل رنج پیری و عوارضش اما در نهایت فروتنی هرشب #ماه_رمضان خود را به محل #درس_اخلاق می رساند و بی توجه به آن که عدد مخاطبانش کم است یا زیاد،بهترین دریافت هایش از #اخلاق_اسلامی را ارائه می کرد.
ما جفا کرده ایم و جفا می کنیم که از آنچه دیده ایم و شنیده ایم نمی نویسیم و اجازه می دهیم تا فتنه قلم نشر پیدا کند و چهره ای ناموزون از زندگی و زمانه اسلام شناسان حقیقی به جامعه تحویل داده شود.
باید آنقدر صفحه کاغذ _ حقیقی و مجازی _ را از شرح حال حقیقی امثال آیت الله مصباح پر کنیم تا کسی به خودش اجازه ندهد که از روی جهالت یا با اشاره و هدایتِ #سیاست_بازان، نورانیت ظاهر و باطن عالمان دینی را به لایک های عاری از ارزش بفروشد و بعد از آن که وانمود می کند پشیمان است همچنان نیش بزند و چنین القا کند که من عذرخواهی کردم اما شما باور نکنید!
در فتنه قلم باید چشم فتنه را کور کرد و از حدقه در آورد.
جنگ و جهاد قلم به این است که اجازه ندهیم محصول زندگانی سراسر برکت عالمی مجاهد همچون علامه مصباح با قلم های مسموم و کینه محور و فحش مدار به تاراج برود.
حالا وقت جنگیدن است برای خشکاندن جوهر قلم هایی که زهر ترشح می کنند و چهره های ماندگار را به ثمن بخس کم فروغ می سازند.
#یادداشت
متن کامل این یادداشت در #خبرگزاری_رسا:
yun.ir/hsfcab
#یادداشت_مرتبط:
https://eitaa.com/MHSemati/2078
🗒 حفظ پیوند با طلاب، علاج نفوذ در حوزه
✍ #محمد_هادی_سمتی،عضو مجمع نمایندگان طلاب حوزه علمیه قم
ارتباط عمیق با طلاب. این کلیدواژه از مهمترین محورهای بیانات رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان طلاب است. ۱۳۹۴/۱۲/۲۵
تأکیدهای فراوان نسبت به ارتباط دوسویه با بدنه و لایههای درونی حوزه نشانگر این نکته است که راه علاج #نفوذ در قلب #حوزه_های_علمیه تنها درگرو نشست و برخاست نمایندگان و مدیران حوزوی با طلاب است.
در همان دیدار رهبر انقلاب از سرمایهگذاریهای هدفمند برای تربیت نیروی غیرانقلابی پردهبرداری میکنند و کمفروغ و بیرمق ساختن #اسلام_سیاسی را هدف اصلی #جریان_غرب_گرا برای رخنه در بین حوزویان میدانند.
نفوذ در حوزه و تغییر #فکر_سیاسی و اعتقادی طلاب بهویژه در قم که #پایگاه_انقلاب است خطری جدی است که چنانچه علاج نشود تا بالاترین سطح علمی یعنی مرجعیت پیش میرود.
باید بدانیم که اگر طلبه را رها کردیم و جویای وضعیت زندگی و تحصیلی او نشدیم و به دانستن کلیات و دورنمایی در این مورد اکتفا کردیم راه را برای بهرهبرداریهای سودجویانه #جریان_غیر_انقلابی و هموار ساختن #نفوذ_فکری گشودهایم.
فهمیدن مشکلات و گرههای ذهنی طلبه ازجمله رسالتهایی است که بر عهده #نمایندگان_طلاب و مجموعه #مدیران_حوزوی قرار دارد و اگر گرهگشایی بهصورت اصولی و صحیح صورت نگیرد سبب میشود تا طلبه نوجوان و جوان برای حل مسائل ذهنیاش به جاهایی پناه ببرد که نتیجه اش پذیرش سلطه نفوذ است و سبب می شود تا این فرد موریانه وار راهش را از مسیر اصلی جدا کند و درنهایت با کوله باری از علم اما متأثر از افکار التقاطی و انحرافی عصا کش افراد دیگری شود که آنها نیز به بیماری نفوذ مبتلا شدهاند و این چرخه همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
با توجه به هشدار اخیر حضرت آیتالله مکارم شیرازی درباره نفوذ در دستگاه مرجعیت ضرورت دارد تا درباره پیوند عمیق متولیان با بدنه طلاب و کور کردن روزنههای نفوذ برنامهریزی دقیق و بلندمدت شکل بگیرد.
نادیده گرفتن خطر جریان نفوذ مصداق این بیت است:
خشت اول گر نهاد دیوار کج تا ثریا میرود دیوار کج
💠 پرونده نفوذ در قلب اسلام را در #خبرگزاری_رسا دنبال کنید:
yun.ir/htrjd6
🗒 چشم فتنه قلم را کور کنید
✍ #محمدهادی_سمتی، طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام
#باز_نشر در آستانه سالروز ارتحال فقیه مجاهد مرحوم علامه مصباح یزدی رحمت الله علیه
فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ اَلْفِتْنَةِ / من چشم فتنه را از حدقه در آوردم (کور کردم) / نهج البلاغه خطبه 93
این جمله حماسی و غرور انگیز درباره ماجرای #فتنه_بنی_امیه و حوادث دوران خلافت حضرت امیر علیه السلام است.
ما از کلمه فتنه ، حوادث میدانی و شورش و آشوب به ذهنمان می رسد ولی فتنه به معنای _ غبار آلود شدن و بهم ریختگی فضا_ می تواند با چرخش قلم رخ بدهد،حتی اگر نتیجه ای در کف میدان نداشته باشد.
#فتنه_قلم یعنی آن که آدم قداست مداد _ جوهر_ را فراموش می کند و حقد و کینه و جهالت و حماقت را یکسره در چند سطر خرج می کند و سفید را سیاه یا برعکس جلوه می دهد.
فتنه قلم یعنی کسی که کمترین آشنایی با #عرفان و #فقه و #فلسفه و #اخلاق ندارد،با سخیف ترین تعابیر،#عالمِ_مجاهد،#استاد_اخلاق،#فیلسوف_اسلامی،صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام و مصداقی برجسته از بندگان صالح خدا را منفورترین افراد بنامد و حقد و کینه هایی در طراز اهل بدر و خیبر را با سرانگشت جهالتش انتشار بدهد.
او و هرکسی که این چنین مسلکی دارد باید سزای آلوده ساختن قلم و از آن بالاتر مسموم کردن ذهن آدم ها را بدهد و برخورد شدید قضایی انتظاری نابجا نیست بلکه لازمه #برقراری_عدالت است و نمی تواند و نباید انتساب به شهید و شهادت یا همنشینی با #اهل_سیاست مانع از اجرای قانون بشود.
اما مهمتر از این ، وظیفه قلم به دستان متعهد است که فتنه قلم را با قلمی کردن جلوه های ناپیدا و ناشنیده از شخصیت های ارزشمند دینی جبران کنند.
اشکال کار ما این است که در زمان زندگی دانشمندان و #فرهیختگان_بزرگ_اسلام، به دلیل حجاب حیات یا هر عذر دیگری ، ارزش افزوده زندگی این افراد را در مقابل چشم جامعه قرار نمی دهیم یا به سستی از کنارش عبور می کنیم.
دوست و دشمن باید بدانند که زندگی یک عالم فرزانه مانند #علامه_مصباح_یزدی ، در موضع گیری های سیاسی _ به معنای حداقلی و جناحی اش_ خلاصه نمی شود.
چقدر زشت و زننده است که یک جوان دور از آبادی و بی بهره از نَفَس و کلام مرحوم آقای مصباح، تمامی عمر هشتاد و چند ساله او را با حمایت از یک جبهه سیاسی مساوی کند و کینه های جناحی خود را بر تشخیص تکلیفی که از جانب یک #فقیه_اسلام_شناس صورت گرفته است غلبه بدهد و حتی این قدر متوجه نباشد که فهم تکلیف برای کسی که زندگی و جوانی اش را نه در پهنای باند مجازی بلکه در خط به خط کلمات آیه و روایت هزینه کرده است به مراتب آسان تر و البته ارزشمند تر است از فردی که تنها با غلیان احساس و هیجان تکلیفی را برای خودش تشخیص داده است.
اگر یک عالم فرهیخته در حد و اندازه آیت الله مصباح هیچ کار دیگری جز تشخیص تکلیف و حمایت از یک فرد یا جریان انجام نداده باشد،باز نمی توان این را با کنش یک آدم عادی مقایسه کرد.
بگذریم...
جفای بزرگ در حق محمد تقی مصباح یزدی رضوان الله علیه آن است که کمتر کسی بداند لذت نشستن پای درس اخلاق او که در عین شیوایی بیان، حاوی پرمغزترین آموزه های #اسلام_ناب بود هرگز از یاد نمی رود و با یادآمدن محروم شدن از هر جلسه ای که از دست رفته است آهی از نهاد برمی خیزد.
پیرمردی که با تحمل رنج پیری و عوارضش اما در نهایت فروتنی هرشب #ماه_رمضان خود را به محل #درس_اخلاق می رساند و بی توجه به آن که عدد مخاطبانش کم است یا زیاد،بهترین دریافت هایش از #اخلاق_اسلامی را ارائه می کرد.
ما جفا کرده ایم و جفا می کنیم که از آنچه دیده ایم و شنیده ایم نمی نویسیم و اجازه می دهیم تا فتنه قلم نشر پیدا کند و چهره ای ناموزون از زندگی و زمانه اسلام شناسان حقیقی به جامعه تحویل داده شود.
باید آنقدر صفحه کاغذ _ حقیقی و مجازی _ را از شرح حال حقیقی امثال آیت الله مصباح پر کنیم تا کسی به خودش اجازه ندهد که از روی جهالت یا با اشاره و هدایتِ #سیاست_بازان، نورانیت ظاهر و باطن عالمان دینی را به لایک های عاری از ارزش بفروشد و بعد از آن که وانمود می کند پشیمان است همچنان نیش بزند و چنین القا کند که من عذرخواهی کردم اما شما باور نکنید!
در فتنه قلم باید چشم فتنه را کور کرد و از حدقه در آورد.
جنگ و جهاد قلم به این است که اجازه ندهیم محصول زندگانی سراسر برکت عالمی مجاهد همچون علامه مصباح با قلم های مسموم و کینه محور و فحش مدار به تاراج برود.
حالا وقت جنگیدن است برای خشکاندن جوهر قلم هایی که زهر ترشح می کنند و چهره های ماندگار را به ثمن بخس کم فروغ می سازند.
#یادداشت
متن کامل این یادداشت در #خبرگزاری_رسا:
yun.ir/muqqfe
#یادداشت_مرتبط:
https://eitaa.com/MHSemati/2078