eitaa logo
محمد هادی سمتی
165 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
132 ویدیو
22 فایل
📣 کانال شخصی محمدهادی سمتی ✅ طلبه حوزه علمیه قم ✅ سوابق: https://eitaa.com/MHSemati/2935 ✅ راه های ارتباطی: https://eitaa.com/MHSemati/2925 ✅ صفحه من در ویراستی: https://virasty.com/Hadisemati
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 مبارزه با فساد در قلب پاستور ✍️ ‏"انسان، گرگِ انسان است" این جمله از _فیلسوف سیاسی اهل انگلیس_ نقل‌شده ‏است. می‌خواسته بگوید آدم‌ها برای رسیدن به منافع خود مانند گرگ باهم می‌جنگند و تنها ‏عنصری که می‌تواند آن‌ها را کنترل کند تشکیل حکومت و استفاده از قدرت قهریه است.‏ با استفاده از این جمله هابز می‌خواهم بگویم رئیس دولت طراز باید در برابر ‏گرگ باشد و هیچ‌چیز و هیچ‌کسی نتواند در راه مبارزه با این غده سرطانی که از بدتر است ‏مانع او شود.‏ _هرکه باشد_ باید علاوه بر اجرای تصمیم‌های صحیح و کارگشا در آینده، ‏همین الآن و تا قبل از نسبتش را با فساد ستیزی روشن کند و باید مردم از لابه‌لای ‏سخنان و رفت آمدهای تبلیغاتی‌اش درک کنند که او برای شکستن کمر فساد قامت برافراشته ‏قصدی جدی دارد تا بلافاصله بعد از تحویل حکم تنفیذش یک‌راست سراغ لانه‌های فساد برود و تله ‏انفجاری را برای یک انهدام بزرگ به کار بیندازد.‏ شاید خواننده این یادداشت با خودش می‌گوید چرا این‌قدر شعار می‌‌دهی اما واقعیت این است که ‏سیزدهمین رئیس‌جمهور ایرانِ پا در چله دوم گذارده، نمی‌تواند جز این بیندیشد. البته اگر به مبانی ‏انقلاب باوری عمیق و صادقانه داشته باشد و مدام فریاد بزند که تا فساد و ‏‏ هست، هست؛ و تا مبارزه هست، ما هستیم.‏ کار سخت اما این است که تیغ تیز جراحی فساد را به دست ‏بگیرد و از درون خانه شروع کند. از کوچک تا بزرگ و از آبدارچی و نظافتچی تا رئیس دفتر و ‏وزیرانش هیچ‌کدام استثناء نباشند و اگر فاسد بودنشان به اثبات رسید برای کنار گذاشتنشان تردید ‏نکند و چنانچه صدای مردم و رسانه‌ها بلند شد که آقای رئیس‌جمهور دزد را از خانه بیرون کن، جای ‏تیغ را با جیغ عوض نکند و نخواهد خط قرمز فساد زدایی را دور اطرافیانش ترسیم کند.‏ ما آرزو می‌کنیم که رئیس دولت سیزدهم مدیریت ضد فساد را به‌جای مهندسی فساد بنشاند و از ‏بالا تا پایین‌دست‌ترین مدیران دولتی را از نزدیک شدن به فساد اقتصادی و اداری پرهیز بدهد و ‏خودش نیز به صاحبان ثروت و سرمایه نزدیک نشود.‏ ‏ ‏‎ باید خودش را بداند و به این حقیقت که "نمی‌شود ما در ‏زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند. بیانات ‏رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام،23/05/1370" باورمند باشد.‏ حالا ما در آستانه یک تغییر هستیم، تغییری که یا جسم نیمه‌جان را جان می‌بخشد یا ‏بارقه امید و طنین شکسته شدن تدریجی استخوان‌های فساد را رقم خواهد زد.‏ مردم از و بانیان نانجیبش گله‌مندند و می‌خواهند رئیس‌جمهور آینده مثل گرگ بر سر ‏راه فساد بایستد.‏ 📣 معارف ناب امام و رهبری را اینجا پیگیری کنید: https://eitaa.com/joinchat/1687224385C9d8b257e8f
محمد هادی سمتی
🗒 چرخ و فلک قدرت یا فرصتی برای خدمت؟ 🔰 نقدی بر انتخاب دکتر #علیرضا_زاکانی به عنوان #شهردار_تهران
🗒 چرخ و فلک قدرت یا فرصتی برای خدمت؟ ✅ بخش اول ✍️ شهردار تهران شد.‏ این بدترین خبر روزهای اخیر است.‏ به چه دلیل این را می گویم؟ لطفاً با من تا انتها همراه باشید.‏ یک نفر برای رسیدن به تلاش کرده و توانسته را به خودش جلب کند و ‏به مجلس_شورای_اسلامی راه پیدا کرده است تا با تدوین و اصلاح قوانینی که به حال ملت ‏سود دارد زندگی آن‌ها را رونق بدهد.‏ تلاش چند باره‌اش برای تمدید استقرار بر روی صندلی سبز هم شاهدی بر این نکته است که ‏مجلس را محلی برای خدمت قلمداد می‌کند.‏ اما ناگهان در میانه راه مسیر عوض می‌شود و این فرد از روی صندلی سبز به جای دیگری ‏می‌رود. البته ان شاءالله به قصد خدمت.‏ خوب اگر هدف خدمت است چرا در مجلس نمی‌ماند؟ آیا رتق و فتق امور موکلان و شهروندان مسئله‌ای است که توان بیشتری از پست و ‏جایگاه جدید لازم دارد؟ آیا نماینده مردم بعد از مدتی احساس می‌کند که در مجلس کاری از دستش ساخته نیست؟ آیا وکیل مردم به هزینه‌هایی که به خاطر برگزاری انتخابات میان دوره‌ای بر ملت و از جیب ملت ‏هدر می‌رود فکر می‌کند یا این مسئله را دست چندم می‌داند و اولویتی مهم‌تر از نمایندگی ‏موکلانش پیدا کرده است؟ من هرچه با خودم فکر می‌کنم به پاسخ قانع کننده‌ای نمی‌رسم.‏ به یاد این سخن رهبر انقلاب میافتم که خطاب به مسئولان وقت فرموده ‏بودند:‏ ‏"در ، هر جا که قرار گرفته‌اید، همان‌جا را بدانید و آگاه باشید که ‏همهٔ کارها به شما متوجه است. چند ماه قبل از رحلت امام (رضوان‌اللَّه‌علیه)، مرتب از من ‏می‌پرسیدند که بعد از اتمام دورهٔ می‌خواهید چه‌کار کنید. من خودم به مشاغل ‏فرهنگی زیاد علاقه دارم؛ فکر می‌کردم که بعد از اتمام دورهٔ ریاست جمهوری به گوشه‌یی بروم ‏و کار فرهنگی بکنم. وقتی از من چنین سؤالی کردند، گفتم اگر بعد از پایان دورهٔ ریاست ‏جمهوری، امام به من بگویند که بروم رئیس عقیدتی، سیاسی گروهان ژاندارمری زابل بشوم - ‏حتّی اگر به جای گروهان، پاسگاه بود - من دست زن و بچه‌ام را می‌گیرم و می‌روم! واللَّه این را ‏راست می‌گفتم و از ته دل بیان می‌کردم؛ یعنی برای من زابل مرکز دنیا می‌شد و من در آن‌جا ‏مشغول کار عقیدتی، سیاسی می‌شدم! به نظر من بایستی با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت ‏کشید؛ در این‌صورت، خدای متعال به کارمان برکت خواهد داد. ۱۳۷۰/۱۲/۰۵"‏ آیا مسئولان و سیاسیون مملکت به این نکته راهبردی باور دارند که هرجا باشند مرکز دنیا و ‏محلی برای خدمت است یا خدای ناکرده دیوار بی توجهی به سخنان رهبر کشور اوج گرفته و ‏مانع از عملیاتی ساختن مطالبات ایشان شده است؟ گویا جریانی در کشور حاکم است که افرادی را در یک چرخ و فلک سوار ‏می‌کنند و هر از چند گاهی یکی یا دو تا را پیاده می‌سازند و در یک کابین دیگری سوار می‌کنند؛ ‏یعنی آدم‌ها عوض نمی‌شوند و فقط جایشان تغییر می‌کند.‏ اگر غیر از این باشد چرا و به چه مجوزی یک نفر را از کرسی مجلس بر می‌دارند و بیل و کلنگ ‏شهرداری را به دستش می‌دهند؟ اگر ملاک خدمت است که در هر دو جا می‌شود انجامش داد و به ویژه در مجلس که در رأس ‏امور هم هست بیشتر.‏ ادامه دارد... http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
محمد هادی سمتی
🗒 چرخ و فلک قدرت یا فرصتی برای خدمت؟ ✅ بخش اول ✍️ #محمد_هادی_سمتی ‏#علیرضا_زاکانی شهردار تهران ش
🗒 چرخ و فلک قدرت یا فرصتی برای خدمت؟ ✅ بخش دوم و پایانی ✍️ تعجب می‌کنم وقتی می‌بینم فردی در واکنش به انتخاب شهردار جدید تهران می‌گوید:‏ ‏"این انتخاب شروع پیشرفت و توسعه در تهران است"‏ یعنی موکلان و حق پیشرفت و توسعه ندارند یا چوب خطشان پر شده و لبریز از ‏پیشرفت شده‌اند و حالا نوبت مردم تهران است؟ تا حرف می‌زنی برخی می گویند فلانی آدم قدرت طلبی نیست و حتماً فردی در طراز او پیدا ‏نشده است.‏ من هم نمی‌گویم او قدرت طلب است اما پس با این سخن که "من در بهترین جای کشور یعنی ‏مرکز پژوهش‌های مجلس نوکری مردم رو می‌کنم خیلی بده آدم یه جایی باشه هی دنبال این باشه ‏که جای دیگه بره!" چه کنیم؟ علاوه بر این که اگر قبول دارید این فرد انسان توانمندی است پس برای پیدا کردن فردی همطراز ‏که جایگزین وی در کرسی نمایندگی باشد چه کنیم؟ احتمالاً نمی‌خواهید بگویید که جایگاه #‏نماینده_مجلس از شهردار کمتر است؟ به نظرم اشکال کار یک مسئله مبنایی است که گریبان را می‌گیرد و آن عبارت ‏است از این‌که سیاستمدار برای خدمت کردن حدومرز جغرافیایی تعیین می‌کند و با توجیه‌ها و ‏تکلیف سازی‌ها، در دام می‌افتد وگرنه این خیلی بد است که آدم از جایگاه نمایندگی ملت ‏انصراف بدهد.‏ برخی هم برای توجیه این سخن رهبر انقلاب که از رها کردن صندلی مجلس انتقاد کردند ‏می‌گویند منظور ایشان نمایندگان تازه‌وارد بوده است و شامل حال فردی که چند دوره در مجلس ‏بوده است نمی‌شود.‏ به این دوستان می‌گویم این توجیه درنتیجه چه تفاوتی ایجاد می‌کند؟ مگر فرقی دارد که کسی ‏سال اول نمایندگی یا سال دهمش باشد و صندلی سبز را به سمت مقصد دیگری رها کند؟ اصرار بر این‌که به تبدیل بشود عین فرمایش ایشان است و حرف ‏بنده نیست اما گویا برخی توجیه‌ها و اولویت سازی های کاذب و تناقض‌های فکری مانع از توجه ‏به اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای است.‏ به‌هرحال یک‌بار دیگر هشدار و مطالبه رهبری را درباره آسیب‌های مجلس مرور کنید:‏ ‏"یکی از آسیب‌ها این است که نماینده از اوّلی که وارد مجلس می‌شود، نقشهٔ رسیدن به فلان ‏پستِ مثلاً اجرائی را در سر خودش بپروراند -که وزیر بشود، مدیر بشود، فلان [مسئول] بشود- ‏نه این وظیفهٔ نمایندگی بسیار مهم است.‏ اگر انسان برای خدا کار بکند و درست‌کار بکند، از وظایف اجرائی اهمّیّتش بیشتر است... ‏این‌جور نباشد که ما تا وارد مجلس شدیم، به فکر بیفتیم که خب حالا چه‌کار کنیم که مثلاً در ‏مرحلهٔ بعد یا در فلان دولت به فلان پست [برسیم]؛ این‌ها آسیب‌ها است،... مراقب باشید. در ‏این زمینه بایستی هیئت نظارت فعّال باشد؛ هیئت نظارتی که نظارت [دارد] بر رفتار نمایندگان ‏بایستی در این زمینه فعّال باشد؛ امّا بیش از نظارت، آن خود شما و مراقبت‌های ‏درونی خود شما است که می‌تواند کارآمد باشد و شما را از این آسیب‌ها محفوظ بدارد."‏ با انتخاب شهردار تهران و احتمال انتخاب یکی دیگر از نمایندگان سه‌گانه مردم قم به‌عنوان وزیر ‏کابینه، دوباره باید انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس برگزار شود که علاوه بر تحمیل هزینه و صرف ‏وقت برای مردم و دولت، اعتماد موکلان هم خدشه‌دار می‌شود.‏ آیا بی توجهی به اعتماد عمومی حق الناس نیست؟ http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
🗒 چرخ و فلک قدرت یا فرصتی برای خدمت؟ 🔰 نقدی بر انتخاب دکتر به عنوان بخش اول بخش دوم و پایانی ✍️ http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 کیهان نویس دیروز، طعنه و کنایه زنِ امروز ☑️ نقدی بر درباره کنش سیاسی جریان انقلابی ✍ مهدی نصیری مدیرمسئول و سردبیر وقت در دهه 70، با انتشار یادداشتی در کانال ‏شخصی‌اش انقلابی‌ها را مُشتی آدم مُتوهم و کاسبِ رند خطاب کرده است و باورهای ‏شخصی و غلط خودش را به نسبت داده است.‏ بر این اساس لازم می دانم چند نکته را درباره مرقومه معاون سیاسی در دهه 80 بیان کنم: ‏1⃣ مدیرمسئول سابق ادعا می‌کند که اصولگرایان انقلابی و ولایی ‏را همچون حکومت مولا علی _علیه‌السلام_ قلمداد کرده و خود را عمار و مالک اشترهایی ‏می‌دانند که باید با طلحه و زبیرها در جناح مقابل مبارزه کنند.‏ کاش مهدی نصیری بتواند برای این ادعای ناصواب خود دست‌کم چند مصداق از میان ‏انقلابی‌های اصیل معرفی کند که چنین ادعا و همچون اندیشه‌ای دارند؛ وگرنه بر قلم راندن آنچه ‏بیشتر ناشی از است تا باور قلبی، راه چاره کوبیدن جریان انقلابی نیست.‏ ‏2-‏ معاون فرهنگی دفتر نمایندگی رهبر انقلاب در در دهه 80، و ‏گفتمانی پیش روی را این می‌داند که باوجود یکدست شدن ، دیگر ‏هیچ بهانه‌ای برای فرار از مسئولیت‌ها پذیرفته نیست جز آن‌که عده‌ای ، ‏و را کشف کنند تا بتوانند همه کاسه و کوزه‌های مشکلات کشور را به گردن ‏آن‌ها بیندازند.‏ این اوج بی انصافی فردی است که روزگاری در مهم ترین نهادهای حاکمیتی عهده دار مسئولیت بوده است. ‏3-‏ نصیری با این پیش‌فرض که اکنون تمامی نفوذی‌ها و غرب‌زده‌ها از بدنه حاکمیت بیرون ‏رفته‌اند انقلابیون را به متهم می‌کند و ادعا دارد که از نگاه این جریان همه ‏مشکلات بر عهده منتقدان و مخالفان داخلی است که از حمایت و همراهی اکثریت مردم ‏هم برخوردارند. او بر اساس کدام معیار و ملاکی وضعیت موجود را خالی از عرض اندام نفوذی ها و غرب زده ها می داند؟ آیا و به ویژه تفکر غرب زدگی که نصیری برخلاف رویه فعلی اش در گذشته محصولات و فناوری اش را تخطئه می کرده است با تغییر دولت ها،به یکباره از میان می رود؟ البته مهدی نصیری برای طرح ادعای حمایت و همراهی اکثریت مردم با منتقدان و ‏مخالفان داخلی نیز مصداقی بیان نکرده است و تیری در تاریکی رها کرده و عبور کرده ‏است.‏ ‏4-‏ عجیب‌تر آن‌که مهدی نصیری ادعای دیگری هم در لابه‌لای سطور یادداشت خود مطرح ‏کرده و گو این‌که در این کشور زندگی نمی‌کند یا به هیچ رسانه‌ای دسترسی ندارد، قدرت ‏عمده کشور در سال‌های اخیر را به انقلابیون منتسب می‌کند. سال های اخیر یعنی دقیقاً چند ‏سال؟ آیا نصیری می‌تواند مدیریت 8 ساله را هم به شکم ‏انقلابیون ببندد یا می‌خواهد این هشت سال را از تاریخ محو کند؟ ‏5-‏ آیا مهدی نصیری که روزگاری عهده‌دار در شورای سیاست‌گذاری ائمه ‏جمعه بوده و علی‌القاعده خطی و مشی سیاسی خطبه‌های را نیز راهبری ‏می‌کرده است از ابتدا بر این باور بوده که انقلابیون خود را قوم برگزیده خداوند و می‌دانند و منتقد و مخالف را با برچسب شیطان و نفوذی می‌نوازند یا در سال‌های ‏بعد به این پندار حیرت‌انگیز دست‌یافته است؟ ‏6-‏ مدیرمسئول وقت کیهان در بخشی دیگر از یادداشت خود ادعا کرده است که مشکلات و ‏کمبودهای کشور ریشه در گفتمان حاکم بر نظام دارد و ربطی به این جریان و آن جناح ‏ندارد. در حالیکه از سویی دیگر ادعا و اعتراف می‌کند که قدرت عمده کشور در ‏سال‌های اخیر در اختیار انقلابیون _بخوانید صاحب اختیاران نظام_ بوده است. معنای این سخن آن است که او قبول دارد همیشه و در ‏تمامی دوران چهل‌وچندساله نظام،تنها انقلابیون در بدنه مدیریتی حضور نداشته‌اند و بخشی از قدرت و مدیریت اجرایی هم در اختیار جریان غیرانقلابی بوده است و آن ها نیز اشتباهاتی داشته اند. حالا این تناقض چگونه برطرف می شود؟ آیا ممکن است که در برهه ای قدرت تحت اختیار جریان غیر همسو با نظام باشد و همزمان ریشه مشکلات به گفتمان نظام برگردد؟ به عبارتی دیگر آیا اشتباه جریان مقابل هم باید به سبد انقلابی‌ها _یا اصل نظام_ ریخته ‏شود؟ ‏7-‏ مهدی نصیری که پیش‌تر در مصاحبه با ایرنا از همدلی و همفکری‌اش با بسیاری از مواضع ‏اصلاح‌طلبان خبر داده بود، ادعا می‌کند که شیوه حکمرانی جمهوری اسلامی هرروز بسته‌تر ‏و غیر مردمی‌تر می‌شود اما این حقیقت را نمی‌گوید که غیر مردمی‌ترین و بسته‌ترین ‏روش مدیریتی مربوط به جریانی است که باور راسخ به انقلاب نداشته و ندارند. چه در ‏زمره کارگزاران و اصلاح‌طلبان و اعتدال گرایان باشند و چه در زیر بیرق اصولگرایی خود ‏را جای‌داده باشند.‏
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 مبارزه از زیر لحاف!‏ | نقدی بر انقلابی گری عاری از عقلانیت ✍ یکم: مبارزه از زیر لحاف یا اِسلکتیویسم (به انگلیسی:‏‎ Slacktivism‏) به فعالیت‌های مجازی‌ای اطلاق می‌شود ‏که در کاربر احساس رضایت کاذب از انجام عملی مثبت را برمی‌انگیزاند. _آشفتگی سیاسی، ص 36، پاورقی_‏ هر کاری که انجام دادنش با هیجانِ بی مبنا باشد جز این عنوان شایسته نام دیگری نیست.‏‌ هوار کشیدن و عربده‌کشی بی‌حساب‌وکتاب در که با یک سیم‌کارت یا مودم و یک تلفن همراه زمینه‌اش فراهم ‏می‌شود شاید اندکی گردوخاک ایجاد کند اما پایانی چیزی جز خستگی و درماندگی ندارد.‏ دوم: مولوی در مثنوی حکایتی را نقل می‌کند که در یک شهر مسلمان‌ و مسیحی‌ نشین در آن زندگی، مؤذّن بدصدایی وارد ‏محلّه مسلمان‌ها شد و چند وعده اذان گفت. او خیلی بد اذان می‌گفت. یک روز مرد نصرانی از محلّه‌ای دیگر به محلّه ‏مسلمان‌ها آمد و گفت: این مؤذّن شما کجاست؟ می‌خواهم از او تشکّر کنم که یک مشکل بزرگ ما را حل کرده است! مشکل ‏این بوده که او دختری داشت که می‌خواست مسلمان شود و این‌ها مانعش بودند. ولی آن مؤذن بدصدا، با آن صدایش، این ‏دختر را از مسلمانی منصرف کرده بود و مرد نصرانی می‌گفت: ما حل این مشکل را مدیون آن مؤذنیم، زیرا او بود که دختر ‏ما را به ما برگرداند‎.‎ سوم: در اولین دیدار با سه کلیدواژه ، و را از مؤلفه‌های ‏حرکت و برشمردند و دولتمردان را به همراه با پیوست سه‌گانه مذکور مُکلف ساختند.‏ این اولین بار نیست که نسبت به پیوست کردن با کنش گری انقلابی فرمان می‌دهد و البته طیفی از ‏افراد و جریان‌های مدعی انقلابی گری هم با انواع استدلال‌ها و برداشت‌های آزاد تلاش می‌کنند تا از کنار این دستورالعمل ‏عبور کنند.‏ ماجرای و حواشی تمام‌نشدنی‌اش مانند و و رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در ‏و و در این اواخر هم قصه پر غصه ، بروز شدت یافته برخی رفتارها و سخنان عاری از سه‌گانه عاقلانه، ‏خردمندانه و فکورانه است که به مدد فضای بی‌دروپیکر مجازی هرروز که نه بلکه هرلحظه افروخته‌تر می‌شود.‏ گاهی انسان احساس می‌کند دوز تعصب و لجاجت به‌اندازه‌ای بالا می‌رود که هرگز نمی‌شود و نباید از قضاوت‌های منصفانه ‏و عقل محور سخن گفت زیرا نتیجه‌اش محکوم شدن به انحراف عقیده و مانند این است.‏ نه هرکه سر بتراشد قلندری داند و نه هر آدمی که فکر می‌کند در همه‌چیز صاحب‌نظر است و باید همه را برای پذیرش ‏ادعاهایش قانع سازد قابل‌اعتنا و توجه است اما افسوس که سیاه‌چاله فضای مجازی و خلوت گزیدن با تلفن همراه، این یار ‏همیشه حاضر در نظرها قربانی‌های خودش را یک‌به‌یک نابود می‌کند و برخی که می‌پندارند مؤذن خوش‌صدا هستند اما ‏درواقع همچون ماری خطرناک و سمّی می‌گزند و می‌روند و تلفاتش روی دست می‌ماند.‏ کاش واکسنی برای وجود داشت و می‌شد آدم‌ها را دست‌وپابسته به مصافش بُرد تا شاید اندکی این انقلابی ‏گریِ بی مبنا و بی‌حساب‌وکتاب التیام پیدا کند و آدم‌هایی که از زیر لحاف می‌خواهند همه قله‌ها را فتح کنند و به ‏خیال خودشان کاری می‌کنند کارستان اندکی آرام و قرار بگیرند.‏ انقلاب قلم | نقد،تبیین و تحلیل 🆔@‌enqelabeqalam_ir
هدایت شده از نهضتِ روایت
🗒 عبور از خطوط قرمز تبیین | منتشر شده در خبرگزاری حوزه مسئله تبیین ازجمله عناصر اصلی شکل‌دهنده انقلاب اسلامی است. اگر نبود ‏گفت‌وشنودهای افراد تأثیرگذار انقلابی و از این شهر به آن شهر رفتن و حضور در ‏میان مردم و افشاگری درباره حقایق حکومت طاغوت، انقلاب جوانه نمی‌زد تا چه ‏رسد که بخواهد چهل‌وچندسالگی‌اش را نیز ببیند.‏ فرمان درباره تبیین از سالیان گذشته صادرشده است و ایشان بارها نسبت ‏به بیان مسائل گوناگون برای افکار عمومی مطالبه داشته‌اند. بنابراین هرچند جدید و تازه نیست اما باید درباره اصل تبیین به‌عنوان شاه‌کلید حل ‏بسیاری از رخدادهای جامعه و دنیای پیرامون، گفت‌وگوهای زیادی شکل بگیرد و ‏اهالی قلم را تشریح کنند. فارغ از اهمیت اساسی این مسئله، رعایت ‏چهارچوب و شیوه‌های صحیحِ روشن ساختن ذهن‌ها هم غیرقابل‌چشم‌پوشی است. ‏نکته عجیب و تأمل‌برانگیز در این زمینه آن است که باگذشت چند روز از سخنرانی ‏ چیزی که به چشم می‌آید برجسته‌سازی فرمان تبیین از سوی ‏کاربران و فعالان رسانه‌ای است اما پیوست‌هایش که رعایت سه‌گانه اخلاق، ‏عقلانیت و منطق است کمتر موردتوجه قرارگرفته و در حالت بدبینانه باید بگوییم ‏اصلاً در کانون توجه کاربران نبوده است.‏ این نکته زنگ خطری است برای حال و آینده. به عبارتی برداشت التقاطی از ‏سخنان امام جامعه و ایمان به بعض و کفر به بعض دیگرش به‌هیچ‌وجه قابل‌قبول ‏نیست و به نظر می‌رسد یک جریان مرموز در پشت‌صحنه مشغول هدایت‌گری ‏میدان است تا از پیوست‌های مهم فرمان رهبری به‌سادگی عبور ‏کند و تنها به سراغ آن بخش‌هایی برود که از هیجان و احساس برآمده است و ‏قسمت‌های سخت و لغزنده را کنار بزند بی‌آنکه متوجه باشد.‏ پرهیز از دشنام، تهمت و فریب و دروغ از اصول قطعی تبیین است که آیت‌الله ‏خامنه‌ای در قامت رهبر دینی و سیاسی درباره اجتناب شدید از آن‌ها تذکر می‌دهند ‏اما گویا شنیدن و به جان خریدن این پیوست‌ها چندان برای مخاطبان خوش نمی‌آید ‏و ترجیح می‌دهند خود را به نشنیدن بزنند. رهبر انقلاب از کلیدواژه در ‏کنار تبیین استفاده می‌کنند اما آیا افشاگری ضابطه و قانون ندارد؟ جالب اینجا است ‏که ایشان افشاگری را با الگو گیری از رفتار حضرت زینب سلام‌الله علیها هماهنگ ‏می‌دانند و این یعنی هیچ سخن غیرمنصفانه و به‌دوراز متانت در افشا کردن حقایق ‏راه ندارد و کسی حق ندارد به نام تبیین و افشاگری بلندگو بردارد و مانند پنبه‌زن‌ها ‏چوب‌بر آبرو و حیثیت مردم و جامعه و نظام بزند.‏ نادیده و ناشنیده گرفتن پیوست‌های قطعی تبیین و افشاگری هشداری است ‏بی‌پایان. نباید اجازه بدهیم افراد و جریان‌های سودجو، مردم و به‌ویژه جوانان را به ‏دریافت پیام‌های ناقص از سوی فرمانده عادت بدهند.‏ 🔰 انقلاب قلم | نقد،تبیین و تحلیل 🆔@enqelabeqalam_ir
📋بسیج مستضعفان، اندیشه نابِ پیر جماران | ✍️ قضیه بسیج همان مسئله‌ای است که در صدر اسلام بوده است. وقتی جنگ می‌شد، طوایف مختلف می‌آمدند و به جنگ می‌رفتند و این مسئله جدیدی نیست و در اسلام سابقه داشته است؛ و چون مقصد ما اسلام است، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام؛ و همه مردم و هر کس در هر شغلی که هست مهیا باشد برای جلوگیری از کفر و الحاد و هجوم بیگانگان. امام خمینی (رضوان‌الله علیه)؛ 25 فروردین 1364 اندیشه تشکیل بسیج مستضعفین ایده‌ای ناب و برگرفته از مبانی مستحکم اسلام است که امام خمینی رضوان‌الله علیه آن را عملیاتی ساخت. حضرت روح‌الله بسیج را تنها یک اسم و ساختمان نمی‌داند بلکه موازین و شرایطی برای بارور شدن آن در نظر دارد. ما در این نوشتار بر اساس اسناد تاریخی، نگاه ممتاز امام به جایگاه بسیج را بررسی می‌کنیم: 1- چهارم آذر 58 ایشان در دیدار با جمعی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با تأکید بر این‌که در حال نبرد با بزرگ‌ترین زورگوی جهان _یعنی آمریکا_ هستیم، یادگیری فنون جنگی را یک ضرورت اعلام می‌کند و بر این باور است که ما باید بیست میلیون جوان تفنگدار داشته باشیم. 2- در منظومه فکری امام خمینی، بسیج مستضعفین باید الگویی برای همه جهان باشد و لازمه‌اش توجه به این نکته است که نباید اسلامیت بسیج متزلزل شود. به‌عنوان نمونه بیست و ششم آذر 58 ایشان در فرماندهان و مسئولان سپاه با انتقاد از رفتارهای خلاف قانون، آدم‌هایی که به اسم بسیج و سپاه و بدون ضابطه با مردم رفتار می‌کنند به کرم‌هایی تشبیه می‌کند که آفت اسلام و موجب فساد نهضت هستند و با مارکسیست‌ها تفاوتی ندارند. رفتارهای خارج از مدار آن‌قدر برای حضرت روح‌الله آزاردهنده بوده است که می‌گوید من در رژیم سابق از هیچ فشاری خسته نمی‌شدم ولی حالا از دست خودمان دارم خسته می‌شوم. 3- امام راحل اسلام را عزیزتر از همه‌چیز می‌داند و معتقد است برای حفظ حیثیت اسلام باید وحدت و انسجام بین نیروهای نظامی و مردمی حفظ بشود. 4- در اندیشه حضرت روح‌الله آنچه زمینه حفظ بنیان‌های بسیج را تضمین می‌کند ارتباط عمیق با مسجد است و باید پایگاه بسیج در قلب مسجدها باشد. 5- پایه خدمت در نهاد بسیج عبادت است و دوری از غرور و خودخواهی شرط پیروزی در این راه است. 6- نظم و انضباط در قوای نظامی نیز ازجمله ویژگی‌های بسیج است که امام راحل به‌طور ویژه درباره آن تأکید دارد. فعالیت‌های مرتبط با بسیج باید به‌گونه‌ای باشد که سایر نهادها از آن الگو بگیرند نباید طوری رفتار شود که تفکر بسیجی را خدشه‌دار کند. چهارم شهریور 59، رهبر کبیر انقلاب در جمع اعضای بسیج مستضعفین می‌گوید "من برای بار چندم است که به این قوای مسلح سفارش می‌کنم، به اینکه نظم در بین هر ارگانی که هست باید برقرار باشد و وظیفه‌دارند که بانظم باشند. اگر نظام بانظم نباشد، این نظام نیست"و پیداست که به‌احتمال تا زمان ایراد این سخنرانی نظم و نسق در برنامه‌های بسیج به‌طورجدی پیگیری نمی‌شده است. 7- امام خمینی بسیج را تنها عامل جلوگیری از نفوذ استکبار می‌داند. روشن است که لازمه مقابله در برابر نفوذ افزایش بصیرت سیاسی در بدنه نیروهای بسیجی است. 8- حضرت روح‌الله بسیجیان را امید اسلام می‌داند و گسترش هسته‌های مقاومت برای تشکیل حکومت بزرگ اسلامی را از وظایف مهم بسیج برمی‌شمارد. 9- آیت‌الله‌العظمی خمینی بسیج توده‌های مظلوم و مستضعف جهان بر ضد استکبار جهان خوار تا قطع طمع آنان نه‌تنها از کشورهای اسلامی که از همه ممالک تحت ستم جهان را امید داشت و البته در این راه قوی شدن و اتصال به ایمان الهی را شرط اساسی می‌دانست. 🆔https://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
🗒 چشم فتنه قلم را کور کنید، طلبه حوزه علمیه قم و دانش آموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام در آستانه سالروز ارتحال فقیه مجاهد مرحوم علامه مصباح یزدی رحمت الله علیه فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ اَلْفِتْنَةِ / من چشم فتنه را از حدقه در آوردم (کور کردم) / نهج البلاغه خطبه 93 این جمله حماسی و غرور انگیز درباره ماجرای و حوادث دوران خلافت حضرت امیر علیه السلام است. ما از کلمه فتنه ، حوادث میدانی و شورش و آشوب به ذهنمان می رسد ولی فتنه به معنای _ غبار آلود شدن و بهم ریختگی فضا_ می تواند با چرخش قلم رخ بدهد،حتی اگر نتیجه ای در کف میدان نداشته باشد. یعنی آن که آدم قداست مداد _ جوهر_ را فراموش می کند و حقد و کینه و جهالت و حماقت را یکسره در چند سطر خرج می کند و سفید را سیاه یا برعکس جلوه می دهد. فتنه قلم یعنی کسی که کمترین آشنایی با و و و ندارد،با سخیف ترین تعابیر،،،،صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام و مصداقی برجسته از بندگان صالح خدا را منفورترین افراد بنامد و حقد و کینه هایی در طراز اهل بدر و خیبر را با سرانگشت جهالتش انتشار بدهد. او و هرکسی که این چنین مسلکی دارد باید سزای آلوده ساختن قلم و از آن بالاتر مسموم کردن ذهن آدم ها را بدهد و برخورد شدید قضایی انتظاری نابجا نیست بلکه لازمه است و نمی تواند و نباید انتساب به شهید و شهادت یا همنشینی با مانع از اجرای قانون بشود. اما مهمتر از این ، وظیفه قلم به دستان متعهد است که فتنه قلم را با قلمی کردن جلوه های ناپیدا و ناشنیده از شخصیت های ارزشمند دینی جبران کنند. اشکال کار ما این است که در زمان زندگی دانشمندان و ، به دلیل حجاب حیات یا هر عذر دیگری ، ارزش افزوده زندگی این افراد را در مقابل چشم جامعه قرار نمی دهیم یا به سستی از کنارش عبور می کنیم. دوست و دشمن باید بدانند که زندگی یک عالم فرزانه مانند ، در موضع گیری های سیاسی _ به معنای حداقلی و جناحی اش_ خلاصه نمی شود. چقدر زشت و زننده است که یک جوان دور از آبادی و بی بهره از نَفَس و کلام مرحوم آقای مصباح، تمامی عمر هشتاد و چند ساله او را با حمایت از یک جبهه سیاسی مساوی کند و کینه های جناحی خود را بر تشخیص تکلیفی که از جانب یک صورت گرفته است غلبه بدهد و حتی این قدر متوجه نباشد که فهم تکلیف برای کسی که زندگی و جوانی اش را نه در پهنای باند مجازی بلکه در خط به خط کلمات آیه و روایت هزینه کرده است به مراتب آسان تر و البته ارزشمند تر است از فردی که تنها با غلیان احساس و هیجان تکلیفی را برای خودش تشخیص داده است. اگر یک عالم فرهیخته در حد و اندازه آیت الله مصباح هیچ کار دیگری جز تشخیص تکلیف و حمایت از یک فرد یا جریان انجام نداده باشد،باز نمی توان این را با کنش یک آدم عادی مقایسه کرد. بگذریم... جفای بزرگ در حق محمد تقی مصباح یزدی رضوان الله علیه آن است که کمتر کسی بداند لذت نشستن پای درس اخلاق او که در عین شیوایی بیان، حاوی پرمغزترین آموزه های بود هرگز از یاد نمی رود و با یادآمدن محروم شدن از هر جلسه ای که از دست رفته است آهی از نهاد برمی خیزد. پیرمردی که با تحمل رنج پیری و عوارضش اما در نهایت فروتنی هرشب خود را به محل می رساند و بی توجه به آن که عدد مخاطبانش کم است یا زیاد،بهترین دریافت هایش از را ارائه می کرد. ما جفا کرده ایم و جفا می کنیم که از آنچه دیده ایم و شنیده ایم نمی نویسیم و اجازه می دهیم تا فتنه قلم نشر پیدا کند و چهره ای ناموزون از زندگی و زمانه اسلام شناسان حقیقی به جامعه تحویل داده شود. باید آنقدر صفحه کاغذ _ حقیقی و مجازی _ را از شرح حال حقیقی امثال آیت الله مصباح پر کنیم تا کسی به خودش اجازه ندهد که از روی جهالت یا با اشاره و هدایتِ ، نورانیت ظاهر و باطن عالمان دینی را به لایک های عاری از ارزش بفروشد و بعد از آن که وانمود می کند پشیمان است همچنان نیش بزند و چنین القا کند که من عذرخواهی کردم اما شما باور نکنید! در فتنه قلم باید چشم فتنه را کور کرد و از حدقه در آورد. جنگ و جهاد قلم به این است که اجازه ندهیم محصول زندگانی سراسر برکت عالمی مجاهد همچون علامه مصباح با قلم های مسموم و کینه محور و فحش مدار به تاراج برود. حالا وقت جنگیدن است برای خشکاندن جوهر قلم هایی که زهر ترشح می کنند و چهره های ماندگار را به ثمن بخس کم فروغ می سازند. متن کامل این یادداشت در : yun.ir/muqqfe : https://eitaa.com/MHSemati/2078
هدایت شده از محمد هادی سمتی
📋بسیج مستضعفان، اندیشه نابِ پیر جماران | ✍️ قضیه بسیج همان مسئله‌ای است که در صدر اسلام بوده است. وقتی جنگ می‌شد، طوایف مختلف می‌آمدند و به جنگ می‌رفتند و این مسئله جدیدی نیست و در اسلام سابقه داشته است؛ و چون مقصد ما اسلام است، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام؛ و همه مردم و هر کس در هر شغلی که هست مهیا باشد برای جلوگیری از کفر و الحاد و هجوم بیگانگان. امام خمینی (رضوان‌الله علیه)؛ 25 فروردین 1364 اندیشه تشکیل بسیج مستضعفین ایده‌ای ناب و برگرفته از مبانی مستحکم اسلام است که امام خمینی رضوان‌الله علیه آن را عملیاتی ساخت. حضرت روح‌الله بسیج را تنها یک اسم و ساختمان نمی‌داند بلکه موازین و شرایطی برای بارور شدن آن در نظر دارد. ما در این نوشتار بر اساس اسناد تاریخی، نگاه ممتاز امام به جایگاه بسیج را بررسی می‌کنیم: 1- چهارم آذر 58 ایشان در دیدار با جمعی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با تأکید بر این‌که در حال نبرد با بزرگ‌ترین زورگوی جهان _یعنی آمریکا_ هستیم، یادگیری فنون جنگی را یک ضرورت اعلام می‌کند و بر این باور است که ما باید بیست میلیون جوان تفنگدار داشته باشیم. 2- در منظومه فکری امام خمینی، بسیج مستضعفین باید الگویی برای همه جهان باشد و لازمه‌اش توجه به این نکته است که نباید اسلامیت بسیج متزلزل شود. به‌عنوان نمونه بیست و ششم آذر 58 ایشان در فرماندهان و مسئولان سپاه با انتقاد از رفتارهای خلاف قانون، آدم‌هایی که به اسم بسیج و سپاه و بدون ضابطه با مردم رفتار می‌کنند به کرم‌هایی تشبیه می‌کند که آفت اسلام و موجب فساد نهضت هستند و با مارکسیست‌ها تفاوتی ندارند. رفتارهای خارج از مدار آن‌قدر برای حضرت روح‌الله آزاردهنده بوده است که می‌گوید من در رژیم سابق از هیچ فشاری خسته نمی‌شدم ولی حالا از دست خودمان دارم خسته می‌شوم. 3- امام راحل اسلام را عزیزتر از همه‌چیز می‌داند و معتقد است برای حفظ حیثیت اسلام باید وحدت و انسجام بین نیروهای نظامی و مردمی حفظ بشود. 4- در اندیشه حضرت روح‌الله آنچه زمینه حفظ بنیان‌های بسیج را تضمین می‌کند ارتباط عمیق با مسجد است و باید پایگاه بسیج در قلب مسجدها باشد. 5- پایه خدمت در نهاد بسیج عبادت است و دوری از غرور و خودخواهی شرط پیروزی در این راه است. 6- نظم و انضباط در قوای نظامی نیز ازجمله ویژگی‌های بسیج است که امام راحل به‌طور ویژه درباره آن تأکید دارد. فعالیت‌های مرتبط با بسیج باید به‌گونه‌ای باشد که سایر نهادها از آن الگو بگیرند نباید طوری رفتار شود که تفکر بسیجی را خدشه‌دار کند. چهارم شهریور 59، رهبر کبیر انقلاب در جمع اعضای بسیج مستضعفین می‌گوید "من برای بار چندم است که به این قوای مسلح سفارش می‌کنم، به اینکه نظم در بین هر ارگانی که هست باید برقرار باشد و وظیفه‌دارند که بانظم باشند. اگر نظام بانظم نباشد، این نظام نیست"و پیداست که به‌احتمال تا زمان ایراد این سخنرانی نظم و نسق در برنامه‌های بسیج به‌طورجدی پیگیری نمی‌شده است. 7- امام خمینی بسیج را تنها عامل جلوگیری از نفوذ استکبار می‌داند. روشن است که لازمه مقابله در برابر نفوذ افزایش بصیرت سیاسی در بدنه نیروهای بسیجی است. 8- حضرت روح‌الله بسیجیان را امید اسلام می‌داند و گسترش هسته‌های مقاومت برای تشکیل حکومت بزرگ اسلامی را از وظایف مهم بسیج برمی‌شمارد. 9- آیت‌الله‌العظمی خمینی بسیج توده‌های مظلوم و مستضعف جهان بر ضد استکبار جهان خوار تا قطع طمع آنان نه‌تنها از کشورهای اسلامی که از همه ممالک تحت ستم جهان را امید داشت و البته در این راه قوی شدن و اتصال به ایمان الهی را شرط اساسی می‌دانست. 🆔https://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85