eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
... آبی نمونده تا. برا تو بیارم٣ مادر ببخش من رو. که شیری ندارم٣ چرا آخه با من قهری ای مادر بلاتکلیفم کردن علی‌اصغر علی جانم علی جانم ای پرستوی حرم. رو دستم بخواب٢ هی تلظی می‌کنی. امید رباب٢ هر دم دعام اینه. که بارون بباره٣ راحت بخواب مادر. عمو آب میاره٣ نکن گریه مادر حالِ من زاره دل من هم مثل تو عطش داره علی جانم علی جانم دیگه دارم می‌میرم. از این حال تو٢ دیگه جونی نداره. پر و بال تو٢ داشتم چی رویایی. برا تو عزیزم٣ حالا باید واست. فقط اشک بریزم٣ لباسات و با دست خودم دوختم ولی حالا با رویات فقط سوختم علی جانم علی جانم عیب نداره پسرم. کریمِ خدا٢ گریه کن ای پسرم. ولی بی صدا 〰〰〰〰〰〰〰
قربون صدا زدنت خیلی بی هوا زدنت حالا روی چادرمه خاک دست و پا زدنت من سر قرار اومدم توی نیزه زار اومدم از تو دل نکندم حسین با خودم کنار اومدم تا چشمم کار میکنه نیزه نیزه نیزه نیزه میبینم داره با تو چیکار میکنه نیزه نیزه نیزه نیزه میبینم گریه چشمام تار میکنه نیزه نیزه نیزه نیزه میبینم کی دلش اومد بزنه کی اومد لگد بزنه یه نفر یه حرفی به این شمرنابلد بزنه زندگی همینه حسین رسم دنیا اینه حسین کاشکی حال و روز تورو مادرت نبینه حسین رو خاک داغ کربلا کشته کشته کشته کشته میبینم من دفن اهل قرا کشته کشته کشته کشته میبینم حتی بالای نیزه ها کشته کشته ‌کشته کشته میبینم با قد کمون اومدم عشق من بمون اومدم من فقط به عشق خودت بین خاک و خون اومدم من برم کجا؟ چه کنم؟ بعد کربلا چه کنم؟ پیکره تو جا بمونه زیره نیزه ها چه کنم از تشنگی دور  و بر و تیره تیره تیره تیره میبینم این ساعت های اخرو تیره تیره تیره تیره میبینم توی مقتل برادر و تیره تیره تیره تیره مببینم   ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5913645177423007962.mp3
1.71M
قربون صدا زدنت خیلی بی هوا زدنت حالا روی چادرمه خاک دست و پا زدنت من سر قرار اومدم توی نیزه زار اومدم از تو دل نکندم حسین با خودم کنار اومدم تا چشمم کار میکنه نیزه نیزه نیزه نیزه میبینم داره با تو چیکار میکنه نیزه نیزه نیزه نیزه میبینم گریه چشمام تار میکنه نیزه نیزه نیزه نیزه میبینم کی دلش اومد بزنه کی اومد لگد بزنه یه نفر یه حرفی به این شمرنابلد بزنه زندگی همینه حسین رسم دنیا اینه حسین کاشکی حال و روز تورو مادرت نبینه حسین رو خاک داغ کربلا کشته کشته کشته کشته میبینم من دفن اهل قرا کشته کشته کشته کشته میبینم حتی بالای نیزه ها کشته کشته ‌کشته کشته میبینم با قد کمون اومدم عشق من بمون اومدم من فقط به عشق خودت بین خاک و خون اومدم من برم کجا؟ چه کنم؟ بعد کربلا چه کنم؟ پیکره تو جا بمونه زیره نیزه ها چه کنم از تشنگی دور  و بر و تیره تیره تیره تیره میبینم این ساعت های اخرو تیره تیره تیره تیره میبینم توی مقتل برادر و تیره تیره تیره تیره مببینم  
... بابا کجا بودی. که افتادم از پا٣ افتادم از ناقه. جا موندم تو صحرا٣ تو روی نی بودی دیدی حالم رو شکستن با کعبِ نیزه بالم رو عزیز من عزیز من زجر اومد بالا سرم. تنم شد کبود٢ کاش تو اون نیمه‌ی شب. عموم اونجا بود٢ دستام ورم کرده. مث چشم تارم٣ زخمی شده باهام. که آروم ندارم٣ کتک خوردم گشته صورتم نیلی صدات کردم خوردم ضربه‌ی سیلی عزیز من عزیز من سو نمونده تو نگام. شبیه چشات٢ اشک می‌ریزی برا من. بمیرم برات٢ باید بمیرم من. برای سر تو٣ این بار اگه رفتی. میاد دختر تو٣ نمی‌خوام دیگه زنده بمونم من آخه آزارم میده بابا دشمن عزیز من عزیز من خیلی سخته برام من. که بی تو باشم٢ پیش پاهات نمی‌شه. بابایی پاشم٢ 〰〰〰〰〰〰〰〰
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای امیــر کــرم یا حسن جان ای شهید سـتم یا حسن جان حَرَمَت در دل شیعـیان است گر نداری حرم یا حسن جان ای ،، یـــــادگار حیـــــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُمـــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ عالِمانی که نیکــو ســرشتند این حدیث از پیـمبر نوشتند که حسین وحسن هردومولا برجــــوانــــان اهل بهشتنـد ای،، یـــــــادگار حیــــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُمــــرَت پرپ وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای به روز جـــمل مرد میــــدان ای شــب قدر شـــب زنده داران مفتخـــر از تـو باشـــد کرامــت ای سجیّه تو را جود و احســان ای ،، یـــــــادگار حیـــدر ای ،، لالــــــه ی پیغـمبــر شد ،، گَُلِ عُمــــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ هم سکــوتـــت برای خـدا بود هم پیام تو صــدق و صفا بود صلح و صبر و قیام و قعودت ضــامــن نهضت کــــربــلا بود ای ،، یـــــــادگار حیـــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُمــــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تو امیری ولی بی سپاهی داده تاریخ عُمرت گواهی بعد بــابــایت اوّل غریبی جُــز خدایت نباشد پناهی ای ،، یـــــــادگار حـیــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُـمـــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دل تــــو پر ز زخــــم زبان بود جگرت خـون ز داغی گران بود خســته روحـــت ز نــامردمیهـا در گلـــوی تو بُغضــی نهان بود ای ،، یــــــــادگار حیــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُمــــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای که در کودکی قلبت افسرد گل عمر تو در کوچــــه پژمرد پیش چشمــــان بـــارانــی تو مــادرت از مغیـره کتک خورد ای ،، یـــــــادگار حــیــدر ای ،، لالــــــه ی پیغــمبــر شد ،، گَُلِ عُمـــــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کوچـــــه بود و تـو و آه مادر دشمـــــن آمد ســــر راه مادر آسمان پیش چشمت سیه شد بـر کبـــــــود رخ مــــاه مـادر ای،، یـــــــادگار حـیــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُمــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خصم حیدرچه ظلم وجفا کرد سینـه ات را به غم مبتــلا کرد ضرب سیـــلـی ثانی به پیشت با رخ مـــــادر تــــو چهــا کرد ای،، یـــــــادگار حـیــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُمـــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ تـو خطیب خـطا زاده دیدی از لبــش ســبّ بـابـا شنیدی تو به مسجـــد ز بـالای منبر طعـم تلخ غریبـــی چشیدی ای ،، یـــــــادگار حیــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُـمــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بعد بابا زبس خـون دلت شد غم چــراغ شـب محـفلت شد تو غریبی که در خانه ی خود همســــر بی وفـــا قاتلت شد ای ،، یـــــــادگار حیــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُــمــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ بسکه دیدی خیانت ز یاران بر تو گریان شـد ابر بهاران پیکـــــر نازنیـــن تو گردید وقــت تشییـــع تو تیرباران ای،، یـــــــادگار حیـــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُمــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظلوم (3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای که باشـــد عیان از مزارت غــــربت روح افـــــلاکــی تو مهدی و فاطمه هـر دو باشند زائــــــــر تــربـت خــاکــی تو ای،، یـــــــادگار حیــدر ای ،، لالــــــه ی پیغمبــر شد ،، گَُلِ عُمــــرَت پرپر وای ،، یا حسن یا مظوم(3) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اثر از: محمّد نعیمی (قم المقدّسه) تهیه و تنظیم کنندگان: علی وطنی (ورامین) ابوالفضل عامری (قم) ١۴٠١/۶/١٢
99.6K
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı ⇆ㅤ◁ㅤ ❚❚ ▷ㅤ↻ :خدا مادرم را کجا می برند،،، من و یک دل ومهر یک دلربا ندارد دلـم دلبــری جــز رضا رضا یار مایی-کس و کار مایی-حبیبی رضا (حبیبی رضا جان)۲(حبیبی رضا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مرا ذکر نامت نه امروز و بس بخوانم تو را تا که دارم نفس رضا ذکر لب ها-رضا جان زهرا-حبیبی رضا (حبیبی رضا جان)۲(حبیبی رضا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غم غربتت کُشته ما را بسی نگویم که طاقت ندارد کسی شهی در خراسان-غریب غریبان-حبیبی رضا (حبیبی رضا جان) ۲(حبیبی رضا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بپرسم من از خاک حجره غمت که در حال غربت شده محرمت چه آمد به یادت-که خواندی جوادت-حبیبی رضا (حبیبی رضا جان) ۲(حبیبی رضا) شعر محمدمبشری ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌─
284K
علیه السلام ▪️▪️▪️ "جانم فدایت جانم فدایت مهدی زهرا سرت سلامت"2 "ای عالم و آدم خاک پایت مهدی زهرا سرت سلامت"2 جانها فدای شال مشکی عزایت هفت آسمان افتاده آقا زیر پایت عرش خدا میلرزد از سوز صدایت بر دلت خیمه زد ، درد یتیمی وای از این غروب، سرد یتیمی2 مهدی فاطمه سرت سلامت4 ▪️▪️▪️ مرهم ندارد این داغ جانکاه آجرک الله بقیه الله2 امشب کشیدی از عمق دل، آه آجرک الله بقیه الله2 سوزانده اشک ماتم تو شیعیان را رخت عزا پوشانده آهت آسمان را عالم فدایت میکند جان جهان را ای پریشان رخ از/ گرد یتیمی وای از این غروب/ سرد یتیمی2 مهدی فاطمه سرت سلامت4 ➖➖➖ ✍مهدی کبیری سیدامیرحسین خوشرو .
بَخشِ اوّل بادِ خَزان وَزید به بُستانِ مُصطفی پژمرد غُنچه های گُلستانِ مُصطفی در هم شکست قائمهء عرشِ اِیزدی خاموش شد چراغِ شَبستانِ مُصطفی دور از بدَن به دامنِ خاکِ سیه فِتاد آن سَر که بود زینتِ دامانِ مُصطفی انگشت بَهرِ بُردَن اَنگشتری بُرید دیوِ دَغل زِ دستِ سُلیمانِ مُصطفی بیجاده گُون شد از تَفِ گرما و تِشنگی یاقوت و لَعل و لؤلؤ و مَرجانِ مُصطفی تا چوبِ کینه خورد به دندانِ شاهِ دین از یاد شد شِکستَن دَندانِ مُصطفی بوی قمیصِ یوسفِ گُل پیرهن وَزید زد چاک دستِ غم به گریبان مُصطفی دار السلامِ خُلد که دار السُرور بود شد زین قَضیه کلبهء اَحزانِ مُصطفی یکباره آبِ کُوثر و تَسنیم و سَلسَبیل خون شد زِ اشکِ دیدهء گریانِ مُصطفی طوبی خَمید و حُور پَریشان نمود موی از آهِ سرد و حالِ پریشان مُصطفی در موقعِ دنی' فتدلی' که شد دراز دستِ خدا به بستنِ پیمانِ مُصطفی پیمانه ای زِ خونِ جگر بر نَهاد، حق بعد از قبولِ پیمان بر خوانِ مُصطفی یعنی بنوش خون که شبِ و روزت این غذاست خون خور همی که خونِ تو را خونبها خدا است چون مُصطفی قَدح زِ کفِ دوست نوش کرد اندرزِ پیرِ عشق به جان بند گُوش کرد زان باده ساغری به کَفِ مُرتضی نَهاد او را هم از شَرابِ مُحبت خَموش کرد ساقیّ کُوثر از میِ خمخانهء بلا جامی کشید و جا به درِ میفروش کرد بوسید دستِ پیرِ دبستانِ عشق تا شاگردیش به مَکتبِ دانش سروش کرد بر داشت پَرده از رخِ مَعشوق لَم یَزل آن کَش خدای بُرد و جهان پَرده پُوش کرد با تارکِ شکافته در مَسجد اُوفتاد آن کش محمّدِ عَربی زیبِ دوش کرد فوّاره سان زِ جبهتِ پاکش زِ جای تیغ جوشید خون و قَلبِ جَهان پُر زِ جوش کرد زد چاک پیرهن حَسن و شد حسین به تاب کُلثوم در فَغان شد و زینب خُروش کرد آن یک به گریه گُفت که هُوشم زِ سر پَرید کز جوهرِ نخست که تاراجِ هُوش کرد گُفت آن دگر که ساقیِ تَسنیم و سَلسَبیل این باده را، زِ دست که امروز نُوش کرد؟ شَه در میانه پَرتوِ رخسارِ یار دید جان را فدای جلوهء روی نکوش کرد خرگه بُرون زِ خلوتِ آن جَمع بر نَهاد پَروانه بود و جان به سرِ شَمع بَرنَهاد آمد به یادم از غمِ زَهرا و ماتمش آن مُحنتِ پیاپی و رنجِ دَمادَمش آن دیدهء پُر آبش و آن آهِ آتشین آن قلبِ پُر زِ حَسرت و آن حالِ درهمش آن دستِ پُر زِ آبله و آن شانهء کبود آن پهلوی شکسته و آن قامتِ خَمش دردی که بود داغِ پدر آخر الدّواش زخمی که تازیانه همی بود مَرهمش از دیده ای سرشک فِشان در غمِ پدر وَز دیده ای نَظاره به حالِ پسر عَمش یک سو سَریر و تَختِ سُلیمانِ دین تُهی یک سو به دستِ اَهرمن اُفتاده خاتمش توحید را بدید خَراب است کشورش اسلام را بدید نِگُون است پَرچمش مُصحف ذلیل و تالی مُصحف اَسیرِ غم مَنسوخ نصِّ واضح و آیاتِ مُحکمش گه یاد کردی از حسن و هَفتمِ صَفر گه از حسین و عاشرِ ماهِ محرّمش آتش زدی به جانِ سِماعیل و هاجَرش خون ریختی زِ دیدهء عیسی و مَریمش از گریه اش مَلایکِ گَردون گِریستند کرّوبیان به ماتمِ او خون گِریستند آه از مُصیبتِ حسن و حالِ مُضطرش اَحشای پاره پاره و قَلبِ مُکدّرش آن دردها که در دلِ غَمگین نَهفته داشت و آن زَهرها که در جگر اَفروخت آذرش آن طعنه ها که خورد زِ دشمن به زندگی و آن تیرها که زد پسِ مُردن به پیکرش یک لَحظه ساغرش نشد از خونِ دل تُهی بعد از شَهادتِ پدر و فُوتِ مادرش نَگُشود چهره شاهدِ دولت به خَلوتش نَنهاد پا عَقیلهء صحّت به بسترش اللَّه اکبر از لبِ آبی که نیم شب نوشید و سَر زد از جگر اللَّهُ اکبرش زِ الماسِ سُوده، رنگِ زُمرّد گرفت سیم یاقوت کرد جزع و چو بیجاده گُوهرش آهی کشید و طشت طَلب کرد و خونِ دل در طشت ریخت نزدِ ستم دیده خواهرش زینب چو دید طَشتِ پُر از خون فَغان کشید گُویی به خاطر آمد از آن طشتِ دیگرش چندان کشید آه که آتَش گرفت چَرخ چندان گِریست خون که گُذشت آب از سَرش طشتِ زَر و حُضورِ یَزید آمدش به یاد از دَست شد شکیبش و از پا در اُوفتاد ادامه دارد
. علیه_السلام با ابوفاضل هر کسی درافتاده یاد جوونی های حیدر افتاده توی صفین دیدن همه که هر کی با آل علی درافتاده ور افتاده قمر بنی هاشمی و شیر نر نسل فاطمی و تاج سر نوکرای اربابی درگیر غم اعظم توام اسیر پر علم توام امیر نوکرای اربابی یا اباالفضل خون حیدر تو رگهاته جاری یا ابالفضل معنی عزت و اقتداری یا ابالفضل تا خدا هست تو هم موندگاری الدخیل یا عباس گم نمی‌شم تا که تویی نور راهم چشم ازم برداری قطعاً گمراهم نه فقط ما هستیم خراب عشق تو دل به تو دادن حتی ارمنیا هم عشق تو عشق بین المللی شاگرد درس شیر جملی الفرار کار دشمنه پیش تو تویی که فوق ادراکی و تو پسر پدر خاکی و آرزومه اومدنِ پیش تو یا ابالفضل چشمه ی فیض و فضل خدایی یا ابالفضل تو که با هر غریب آشنایی یا ابالفضل کاری کن تا بشم کربلایی الدخیل یا عباس یا ابوفاضل ذکر لبمه هر دم مخصوصا وقتی درگیر غم و دردم یه نگاهی بندازی روبراه میشم میام زیارتت دور تو میگردم به سرم هوای حرمتو مدیون بخشش و کرمتو ممنون حضرت ام بنینم هر دفه میام روضه ی تو یا حرمت یا میشینم پای علمت مهمون حضرت ام بنینم امَّ العباس بانی روضه های علمدار امَّ العباس دستتو رو سر ما نگهدار امَّ العباس تو دل سخیا یاور و یار مدد یا ام البنین .👇
. علیه_السلام ضربان قلب من حسن یا حسن خوبیاتو باید عالم و آدم بگن پدرم گفته بهم توی مشکلات برو یک راست به خود کریم رو بزن عمریه که فقط به تو رو میزنم ریزه خوار سر سفره ی حسنم مونس من تو بی کسی هامه همیشه هرجا یادش همرامه هر کسی دل به دلبری داده افتخار من همینه حسن آقامه حسن آقا جان منو به اشکای مادرم بخشیدی هر کسی اومد تو با کرم بخشیدی توو سخاوت و کرم تویی بینظیر نکنه سائل اومد حرم بخشیدی ابتدای کرم انتهای کرم فقر مطلق ما تو خدای کرم کاش بمونیم ما همیشه با تو فکر سائل ها کیه تنها تو لحظه ی مرگم ای حسن جانم خیلی دوست دارم ببینم رخ زیباتو حسن آقا جان ✍ 👇👇
. خستم از دنیا و خستم از این روزای درموندگی سخته نشه حرفاتو حتی به رفیقای خوبت بگی صبرم حدی داره خستم از نامردی زندگی من از همه دل کندم دلتنگم واسه روزای بچگی یاد اون روزا میخوام من بزنم صدا حسین از ته دل بگم چقد دوست دارم بابا حسین پدری کردی واسه منه بیچاره اونکه با تو باشه دیگه چی کم داره دل به دل راه داره اینه اعتقادم من دوسش دارم پس آقام دوسم داره ابا عبدالله جانم ابا عبدالله می‌خوام مثل اون روزا با تو درد دل کنم بابا حسین خواستن بیفتم از پا اما گرفت دستم رو تنها حسین حرفامو نشنیدن به حالم خندیدن الا حسین دلگرمی این زمین افتاده بوده هر وقت هر جا حسین گفتم توی مشکلات من جای دعا حسین سریع به داد من رسید دست گرم بابا حسین سایه ی لطفت عمری رو سرم بوده کی شبیه تو عادتش کرم بوده کاش بشه وقت مرگم بگم آقا جان نذر غم تو چشمای ترم بوده ابا عبدالله جانم ابا عبدالله .👇