8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 #میلاد_امام_علی(ع)
💐شکاف آیا دلیلش چیست؟
💐وقتی خانه #در دارد!!
🎙 #صابر_خراسانی
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#در غم فراق مادر
#از زبان دختر داغدیده
#تشیع جنازه و خاکسپاری
#مجالس ختم و ترحیم
--------------- -------
شمع و گل و پروانه
ماتم زده بر خانه
از داغِ گلِ خانه
آ تش زده کاشانه
مادر مرو از خانه
مادر مرو از خانه
گریان شده این دختر
نالان شده این دختر
زد به سینه و بر سر
از داغِ غمت مادر
مادر مرو از خانه
مادر مرو از خانه
با سینه ی سوزانم
با دیده ی گریانم
از داغ غمت مادر
روضۂ تو می خوانم
مادر مرو از خانه
مادر مرو از خانه
ای مرغ اجل زارم
من داغ به دل دارم
ای طبیب درد من
از داغ تو بیمارم
مادر مرو از خانه
مادر مرو از خانه
مادر تو سفر کردی
ز دنیا تو گذر کردی
بشکسته پر و بالم
مرا بی بال وپر کردی
----------------
شاعر و ستایشگر اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
#در فراق صاحب الزمان (عج)
#دیماه۱۴۰۱
پروانه صفت با غم تو سوخته ام من
چشمان دلم را به رَهَت دوخته ام من
لطفی کن و من را زِ فِراقت نده آزار
جانا تو بیا دست از این فاصله بردار
ای عشق ببین بی سر و سامان تو باشم
چندی است که دیوانه و حیران تو باشم
من سائلم و دست به دامان تو هستم
بیمار توام ، چشم به درمان تو هستم
دیدی که سر راه تو بر خاک فِتادم
بر گِرد رَهَت صورت خود را بنهادم
جز خال لب صورت تو در نظرم نیست
یعنی که به جز ذکر تو وِرد سحرم نیست
مجنونم و هر لحظه گرفتار تو گشتم
خون از مُژه می بارم و من زار تو گشتم
مَپسند که از کوی تو آواره شوم من
در راه رسیدن به تو بیچاره شوم من
گر رُخ بِنمایی همه جا یار تو گردم
من مشتریِ یوسفِ بازارِ تو گردم
ای یوسف گُم گشته ی زهرا مددی کن
حالا که به راه تو نشستم نظری کن
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#خاطرات_شهید
💠زهی خیال باطل
●| یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «میخواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمیخوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را میفرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار میکنی که الان بروی؟
●عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمینگیر میشم میترسم وابستگی من را زمینگیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت
●چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه همقسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچهها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید میرفت.
📎پ ن : شهیــدی ڪہ ماننـد مادرش زهــــــرا بین #در و #دیــوار
سوخت و پــــرڪشیـد .
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#سالروز_شهادت
#در آسمان مدینه ستاره..
#سرود ویژۀ ویژۀ سالگرد ازدواج امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
در آسمان مدینه ستاره باران بود
ستاره بود و همه کوچه ها چراغان بود
خدا دو نور خودش را رسانده بود به هم
عجیب نیست اگر شهر نورافشان بود
ملائکه همگی آمدند روی زمین
از ازدحام ملک شهر راهبندان بود
فرشته ها همه از آن سفره شام می خوردند
ولیمه ی علی و فاطمه فراوان بود
شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود
چه مجلسی که در آن جبرئیل مهمان بود
چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد
عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود
در آسمان و زمین شور و جشن و همهمه است
که روز عروسی و عقد علی و فاطمه ست
شب عروسی و عقد دو درّ ناب خداست
همه مخارج این جشن با حساب خداست
اگر که هر دو جهان خواستگار زهرا بود
علی میان همه اول انتخاب خداست
برای دادن پاسخ اگر تامل کرد
رسول منتظر دیدن جواب خداست
سزاست مهریه ی فاطمه علی باشد
برای این که علی مظهر کتاب خداست
ظهور فاطمه را هیچ کس نخواهد دید
چرا که پیش علی هست و در حجاب خداست
کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد
همیشه مستحق آتش عذاب خداست
به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد
به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد
ز این به بعد تو همخانه ی علی هستی
علی ست شمع و تو پروانه ی علی هستی
نبی سپرد به دست وصی نگینش را
از این به بعد تو دردانه ی علی هستی
اگر چه ساقی کوثر علی شده کوثر
تویی و صاحب میخانه ی علی هستی
به خاطر تو علی روزی اش دو چندان شد
تو رزق و روزی روزانه ی علی هستی
اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر
بدون شک تو هم شانه ی علی هستی
فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند
خدای عز و جل نیز عقدشان را خواند
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#عروسی_حضرت_زهرا_و_امام_علی_علیهم_السلام
🌸🍃☘🌸🍃☘🌸
🔶 #نقل است که مرحوم کوثری گفتهاند:
🔵 محرم از خانه خارج شدم به قصد
رفتن به مراسمات و روضه خوانی،
در راه کودکانی اصرار کردند در موکب
کوچکشان برایشان درحد چند بیت روضه
بخوانم. اول صرف نظر کردم و پس از
اصرارشان رفتم و چند بیت روی منبرِ
آجری شان خواندم
🟢 #تمامکهشد برای پذیرایی چای برایم
آوردند که در خانه یا جای دیگری چنین
چایی هرگز نمیخوردم، برای اینکه کودکان
دلخور نشوند، یواشکی چای را گوشهای
ریختم و تشکر کردم و رفتم به مراسمات
سنگینی که داشتم برسم ...
🔴 #شب که آمدم خانه از خستگی به
خواب رفتم، در خواب مادرسادات را
دیدم. فرمود: فلانی، تنها روضه ای که
از تو قبول شد همان چند بیتی بود که
برای آن کودکان خواندی، و اینکه آن چای
را که ریختی در کناری، من آن چای را با
دستِ خودم برایت ریخته بودم😭😭
🟢 #در این حال از خواب بیدار شدم و
فهمیدم روضه هایی که ما تحویلشان
نمیگیریم، اهل بیت حواسشان هست 🖤🥀
✅ #خلاصه اینکه هیئت داری به بزرگی
هیئت و کثرت جمعیت نیست، به
#اخلاص و #نیتپاک هست.
الأعمال بالنِّیّات ..
#در فراق صاحب الزمان (عج)
#دیماه۱۴۰۱
پروانه صفت با غم تو سوخته ام من
چشمان دلم را به رَهَت دوخته ام من
لطفی کن و من را زِ فِراقت نده آزار
جانا تو بیا دست از این فاصله بردار
ای عشق ببین بی سر و سامان تو باشم
چندی است که دیوانه و حیران تو باشم
من سائلم و دست به دامان تو هستم
بیمار توام ، چشم به درمان تو هستم
دیدی که سر راه تو بر خاک فِتادم
بر گِرد رَهَت صورت خود را بنهادم
جز خال لب صورت تو در نظرم نیست
یعنی که به جز ذکر تو وِرد سحرم نیست
مجنونم و هر لحظه گرفتار تو گشتم
خون از مُژه می بارم و من زار تو گشتم
مَپسند که از کوی تو آواره شوم من
در راه رسیدن به تو بیچاره شوم من
گر رُخ بِنمایی همه جا یار تو گردم
من مشتریِ یوسفِ بازارِ تو گردم
ای یوسف گُم گشته ی زهرا مددی کن
حالا که به راه تو نشستم نظری کن
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
❤️یاد خاطرات عاشقان خدا
#در این چند صباحی که زنده ایم مرتب به وسیلهی خدا آزمایش می شویم و هر لحظهی عمر ما آزمایش است
#شکست هست، پیروزی هست، سختی هست، راحتی هست، همه چیز هست ولی آنچه بیش از همه مطرح است، آزمایش خداست.
#شهید_ابراهیم_همت🌹
#شادی_روح_پاکش_صلوات🌹
🌹🍃🌹🍃
#خاطرات_شهید
💠زهی خیال باطل
●| یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «میخواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمیخوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را میفرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار میکنی که الان بروی؟
●عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمینگیر میشم میترسم وابستگی من را زمینگیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت
●چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه همقسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچهها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید میرفت.
📎پ ن : شهیــدی ڪہ ماننـد مادرش زهــــــرا بین #در و #دیــوار
سوخت و پــــرڪشیـد .
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#سالروز_شهادت
قسمت پنجم
پسرم🥀 😭😭
در روز جمعه ۳۰ شهریور ۱۳۶۹ زودتر از همیشه به محل اقامه نماز جمعه رفت تا بازرسے بهترے داشته باشه وقتے ڪه در آنجا حاضر شده بود میبینه ڪه هنوز درها باز نشده ، براے همین به پارک لاله رفت.
#در پارک لاله با صحنهاے مواجه میشه و میبینه ڪه چند پسر اراذل در حال اذیت ڪردن یک دختر هستند ، غلام عباس🥀 تذڪر میده ، آن چند نفر به #پسرم حمله میڪنند و با ۷ بار ضربه چاقو به قلب و ناحیه شڪم ، او را به شهادت🥀 میرسانند.😭😭😭
ڪسانے ڪه پسرم را به بیمارستان امام خمینے (ره) منتقل ڪردند ، نحوه شهادت را تعریف ڪردند زمانے ڪه به بیمارستان رسیدیم پسرم شهید🥀 شده بود. پرستار حاضر روے آن را باز ڪرد و براے آخرین بار پسر#۱۵ سالهام را دیدم.😭
ادامه دارد👇👇
1_14659924253.mp3
3.33M
زخم دلم بهتر نمیشه
حیدر اون حیدر نمیشه
زخم سرم هر چی که باشه
آی زخم میخ #در نمیشه
#استودیویی
#ایام_فاطمیه🏴
#محمد_اسداللهی🎙
══❈═₪❅🏴❅₪═❈══