♨️بمناسبت یادواره شهید محسن جعفری ، فردا، در #گلزارشهدای_شیراز
✍همسرانه:
از ویژگی های بارز شهید که باعث میشد تو زندگی مشترکمون من هر روز بهش دلگرم تر بشم، چشم پاکی ایشون بود؛
من به یاد دارم وقت هایی رو که ایشان وقتی نامحرم بی حجابی رو میدید به آسمون نگاه میکرد یا مهمانی هایی که نامحرمی درآن بی حجاب بود شرکت نمیکرد،
حتی عروسی فامیل بیشتر آخر مراسم میرفت هدیه میداد یا جایی مینشستند که کمتر کسی ایشان را ببیند.
در وصیت نامه شهید نوشته بود:
پشتیبان ولایت فقیه باشید و بدون شک و تردید به رهنمودهای رهبر عزیز ودلسوزمان حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) عمل نمایید.
#شهید محسن جعفری
#شهدای_فارس
💠در تمام مجالس و مراسم های عزاداری با پای برهنه شرکت می کرد.
حتی در تظاهرات های انقلاب پا برهنه بود.
در شب و روز پیروزی انقلاب تمام مدت پا برهنه در خیابان ها می دوید و کارمی کرد.
بعد هم وقتی وارد سپاه و بسیج شد پا برهنه بود حتی در سخت ترین عملیات ها هم حاضر نبود کفش به پا کند.
شب عملیات والفجر 8، مسئول هماهنگی اجرای عملیات بود. با پای برهنه کار هایش را پیش می برد. می گفت: «مگر شما قصد کربلا ندارید، کربلا را باید با پای برهنه رفت! »
همین پای تاول زده اش در شناسایی جسدش خیلی کمک کرد.
دو سه شب پشت سر هم خواب می دیدم علی اکبر شهید شده و جنازه اش گم شده است. چند روز بعد که از خط آمد جریان را برایش گفتم. گفت:
«خواب دیدی خیر باشه، چون به این موضوع فکر می کنی خوابش را هم می بینی! »
قبل از والفجر ۸من برگشتم جهرم. چند ماه بعد خواب تعبیر شد، علی اکبر شهید شد و جنازه اش چند روزی گم شد!
**
#شهید علی اکبر رحمانیان
سمت: فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر 33 المهدی فارس
#سالگردشهادت
🌱🌷🌱🌷
💢 #رزمنده_شجاع_واحد_تخریب_لشکر_ویژه_۲۵_کربلا (( #شهید یداله گوران اوریمی_#شهادت ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ #فاو))
.
▪️دوست شهید- تقی گوران : من با برادر شهید در روستای نبی آباد سکونت داشتیم. تعدادی نهال نارنگی، لیمو و پرتقال آوردم که در باغ بکارم چون دست تنها بودم با موتور از روستای نبی آباد به منزل پدرم آمدم تا کسی را برای کمک ببرم این نهال ها را بکاریم .دیدم یدالله خونه ست.اصرار کرد من به شما کمک می کنم من و او با هم با موتور رفتیم. در مسیر راه می گفت: این روستا ما هیچ وقت آباد نمی شود مگر این که شهیدی از محل برخیزد. یادت باشه من اولین شهید این محل هستم طی این حرف ها به منزل رسیدیم و شروع به کاشتن درخت کردیم.
.
یکی مانده بود درخت ها تمام شود گفت: این درخت را من خودم خاکش را می ریزم با دست خودم می کارم از من به عنوان یادگاری نگه داشته باش همین هم شد آن درخت برکتی است برای ما و یادگار روزی که آن عزیز این را کاشت.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💌 #قسمتی از #وصیتنامه #شهید یحیی اسفندیاری کلایی ( #میاندرود)🩸 #شهادت : ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ #فاو :
.
▫️ای مادر! تو مرا از قادر متعال به امانت گرفتی و در دامن پاکت برای خدا و در راه اسلام تربیت نمودی. اکنون نیز مرا عازم جبهه های حق علیه کفر کردی. میدانم زحمتهای زیادی برایم کشیدهای. از تو سپاسگزارم. اگر میخواهی قبول شوی از خداوند برایم طلب شهادت کن.مادرم هرگاه خبر شهادت مرا آوردند، نماز شکر به جای آور. به یقین بدان من در آخرت به دست و پا بوسی شما خواهم آمد و تو نیز در پیش فاطمهی زهرا روسفید میشوی.
.
#سالروز_شهادت
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠هر سال چندین روز قبل از فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت زهرا(س)، بچه های مسجد دور هم جمع می شدند و بساط عزاداری حضرت رو فراهم می کردند. یکی از این برنامه ها، برپایی خانه نمادین حضرت زهرا (س) و درب نیم سوخته بود.
محسن با ارادت ویژه ای که به ساحت مقدس مادر سادات داشت، هرسال پای ثابت این برنامه بود؛
توی همه ی کارهایی که لازم به کمک بود، از بنایی گرفته تا پخش چای و شربت، پیش قدم بود.
اما سال ۹۹ آخرین فاطمیه ای بود که آقا محسن برای غربت و مظلومیت حضرت زهرا(س) عزاداری کرد.
یکی از رفقای شهید تعریف می کرد ایام فاطمیه ۹۹ در محل کار در زاهدان بودیم که آقا محسن بخاطر مشغله کاری و مأموریت ها کمتر می رسید توی مراسمات عزاداری فاطمیه شرکت کنه؛
یادمه یک روز در همین ایام فاطمیه، بعد از نماز ظهر و عصر درب اتاق آقا محسن رو باز کردم و دیدم محسن با یکی از همکاران توی اتاق نشسته بودند و با صوت روضه حضرت زهرا(س) که در حال پخش بود، سر به زیر گریه می کردند.
🏴
یادم به این شعر افتاد:
دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام...
غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام میخرد...
#شهید محسن جعفری
#شهدای_فارس
#سالگردشهادت
🍃🌷🍃🌷🍃
#سیره_شهدا
🌷 اتش سنگینی روی خط بود. خلیل پشت لودر نشسته بود و با مهارت خاصی در میان ترکش ها و خمپاره ها خاکریز می زد. ناگهان, لودر از حرکت ایستاد. فکر کردیم اتفاقی برای خلیل افتاده, اما پیاده شد و شروع کرد به قدم زدن. دویدم سمتش, گفتم چی شده, تو این وضعیت حساس چرا کار را رها کردی.
سر به زیر گفت:یک لحظه غرور مرا گرفت که چه خوب دارم کار می کنم!
گفتم نکند دارد برای نفسم کار می کنم. پیاده شدم تا غرورم بریزد, بعد که حس کردم برای خدا کار می کنم, کار را ادامه می دهم!
چند دقیقه بعد, سبکبال سوار شد و کار را تمام کرد...
🌱🌹🌱🌹
#شهید خلیل پرویزی
#شهدای_فارس
سمت:فرمانده ستاد پشتیبانی و مهندسی جهاد فارس
#ایام_شهادت
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پایان ۳۶ سال صبر و دلتنگی؛ 😭🥀
مادری که سالهاست دلتنگ فرزندش بود ...
#شهید محمد سپاسدار
#شهدای_فارس
💠 نماز می خواند. از نماز که فارغ شد رو به من گفت: مادر بعد از رفتن من گریه نکن اگر می خواهی گریه کنی تا هستم گریه کن!
بی اختیار اشک هایم شروع به چکیدن کرد. گفت: مادر من الان کجا دارم می روم؟
گفتم: در مسیر الهی، در مسیر حق، در راه مکه!
گفت: پس مکه رفتن که گریه نداره، خوشحالی داره. هر وقت من شهید شدم، تو باید سجده شکر بجا بیاری!
گفتم: بیا تا خودم برایت زن بگیرم و روی سرت نقل بپاشم!
گفت مادر موقع شهادتم آنقدر نقل بریزی که هیچ کس نتواند آنها را جمع کند.
صورتم را بوسید و خداحافظی کرد.
💠وقتی پیکر شهیدش آمد، شب در خواب خیلی گریه کردم. دیدم با خنده آمد و گفت: مادر من شهید شدم، زنده شدم!
گفتم: پس چرا هر چه صدایت زدم نیامدی؟
گفت: مادر من همه جا کنارت بودم و جوابت می دادم، اما شما نمی شنیدید.
🌱🌷🌱
#شهید مجید اقناعی
#شهدای_فارس
🌊 #فاتح_عملیات_قدس
#یار_چمران_و_حاج_حسین_بصیر
.
▫️سردار شهید سید مهدی کاظمی.
متولد ۱۳۳۹ محمودآباد.همرزم شهید چمران در جنگهای نامنظم.سال ۶۳ وارد سپاه شد.حاج بصیر علاقهی خاصی به سیدمهدی داشت.سال1363، با بانو حسنی پیمان ازدواج بست که ثمرۀ آن دختری به نام سیده مهدیه بود. سیده مهدیه اما، فرصت دیدار پدر را نداشت. او پس از شهادت سیدمهدی به دنیا آمد.▫️ با اینکه زمان کوتاهی از ازدواجش می گذشت، دوباره دیار دوست را در پیش گرفت . گویا آبهای هورالعظیم با عملیات قدس خود، چشم انتظاری این سردار سرافراز را می کشید و می خواست پاداش چندین ساله مجاهدت اش را که شهادت در راه خدا بود، به وی هدیه نماید و بدن مطهرش را با آبهای مواج و نیلگونش غسل دهد.۲۵ خرداد ۱۳۶۳ سید مهدی در هورالعظیم آسمانی شد.🇮🇷
.
📩 #قسمتی از #وصیتنامه #شهید:
تو ای همسرم! از تو تشکر می کنم که همیشه مشوق من بودی در رفتن به جبهه هیچ وقت هم مانع رفتن من به جبهه نمی شدی و اول زندگی شیرین خویش متحمل گرفتاری های زیادی شدی و امیدوارم که در روز قیامت با حضرت زینب (س) محشور شوی.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#شادی_روحش_صلوات
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا