eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•ای داغدار اصلی .... امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...*
4_5895697260712301477.mp3
29.63M
|⇦•کوچه به کوچه.... وتوسل به امام زمان روحی له الفدا و حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از آن شبی که زجـــــر مرا دســـت عمـــه داد لکنــــت زبان من، مـــــــــداوا نمی‌شــــود پیـــــر زنـــی که موی مــرا می‌کـــشید گفت: زلفی که سوخته گره‌اش وا نمی‌شود
|⇦•ای دو عالم حریمِ محترمت... روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ * السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِي وَ عَلَى آبَائِه…* ای دو عالم حریمِ محترمت من و لطف و عنایت و کرمت *خودت رو امشب مشهد ببین، تو حَرَمِ امام رضا، از کدوم صحن وارد میشدی؟ از بابُ الرضا می اومدی؟ از بابُ الجواد می اومدی؟ صحن آزادی؟ صحن انقلاب؟ صحن جمهوری؟ صحن قدس؟ از هر کجا که واردِ حرم میشدی، امشب هم با پای دل وارد شو، برو کنارِ ضریح، نمی دونم پایینِ پا زیارت نامه میخوندی یا بالا سر، یا پیشِ روی مقدسِ امام رضا می ایستادی؟ امشب شبِ دلِ، عشق بازی کن، با مولات حرف بزن، امام رضا کسی رو دست خالی بر نمی گردونه....* بس‌ که آقا و مهربان هستی دل آلوده‌ام شده حرمت جز تو اُلفت به کَس نمی‌گیرم دلِ خود از تو پس نمی‌گیرم خوش‌ترین ذکرِ من حکایت توست مدح تو، وصف تو، روایتِ توست کس نگوید که من فقیر هستم همه دارایی‌ام ولایتِ توست *امید به این دارم اون لحظه ی آخرِ عُمرم بیایی، امید به این دارم شبِ اولِ قبرم بیایی، امید به این دارم اون لحظه ای که نامه ی اعمالم رو به دستم میدن بیایی..." وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ، إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا " امام رضا فرموده اند: هر کس به زیارت من بیاد من در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيها نجاتش مى دهم... امشب با پای دل وصل شو به حرم امام رضا، بگو: آقاجان! من نتونستم بیام اما شما اسم من رو جزو زائرانتون بنویسید، امشب این دلت رو به پنجره فولادش گِره بزن...آقاجان!* گرچه آلوده‌ام ، اگر پَستم به شما خانواده دل بستم تو به چشمان بسته‌ام نوری تو به اُنسِ فقیر، مَسروری در میانِ ائمۀ اطهار بـه امامِ رئوف، مشهوری تو به اُفتاده، بال می‌بخشی تو نکرده سؤال، می‌بخشی *هنوز زائر دردش رو نگفته دردش رو دوا میکنی...* دل ما هر چه هست خانۀ توست کوه غم‌های ما به شانۀ توست گر چه بار گناه آوردم بـه حریمت پناه آوردم استاد حاج غلامرضا سازگار *امام رضا به آیت الله بهجت رحمت الله علیه فرموده بود: اگه کسی به ما پناه بیاره ما ردش نمی کنیم... آهوی بیابان بهش پناه آوُرد ضامنش شد، به مرد صیاد گفت: من ضامنِ آهو میشم بذار بِره... اون شتر از قصاب خانه فرار کرد، صاحب شتر میگه یازده تا شتر بود من آوُرده بودم قصاب خانه یکیشون فرار کرد، از فاصله ی زیادی نمی دونم راه حرم رو از کجا بلد بود، یکسره دوید تا حرم، همون جا جلو پنجره فولاد زانو زد، گریه می کرد، امام رضا پناهش داد... امشب تو هم به امام رضا بگو من دو ماه اشک ریختم، به من هم امشب پناه بده، بحق خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها...* آبروی من را نبر مولا به همه گفته ام رضا دارم تو رئوفِ همه رئوفانی هیچ کس را زِ در نمیرانی
roze_emam_reza_1.mp3
11.57M
|⇦•ای دو عالم حریمِ محترمت... روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یا امام رضـــــــــــا! اگر بناست که لطف کسی به ما برسد خدا کند فقط از جانب شما برسد نخواه منت بیگانه بر سرم باشد خوش است خیر همیشه از آشنا برسد @navaye_asheghaan
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ مادر شهید: روستای ما یک مدرسه بیشتر نداشت و آن هم دبستان بود. آن وقتها عبدالحسین تو کلاس چهارم ابتدایی درس می خواند با اینکه کار هم می،کرد نمره اش همیشه خوب بود. یک روز از مدرسه که آمد، بی مقدمه گفت: از فردا اجازه بدین دیگه مدرسه نرم من و باباش با چشم های گرد شده به هم نگاه کردیم همچین درخواستی حتی یکبار هم سابقه نداشت. باباش گفت:« تو که مدرسه رو دوست داشتی برای چی نمی خوای بری؟» آمد چیزی بگوید بغض گلوش را گرفت همان طور بغض کرده گفت:« بابا از فردا برات کشاورزی می کنم، خاکشوری می کنم هر کاری بگی می کنم ولی دیگه مدرسه نمی رم». این را گفت و یکدفعه زد زیر گریه حدس زدیم باید جریانی اتفاق افتاده باشد آن روز ولی هر چه پیله اش شدیم چیزی نگفت روز بعد دیدیم جدی جدی نمی خواهد مدرسه برود. باباش به این سادگی ها راضی نمی شد، پا تو یک کفش کرده بود که : «یا باید بری مدرسه ،یا بگی چرا نمی خوای بری» آخرش عبدالحسین کوتاه آمد گفت: «آخه بابا روم نمی شه به شما بگم.» گفتم:« ننه به من بگو.» سرش را انداخته بود پایین و چیزی نمی گفت فکر کردم شاید خجالت می کشد دستش را گرفتم و بردمش تو اتاق دیگر کمی ناز و نوازشش کردم گفت و با گریه گفت:« ننه اون مدرسه دیگه نجس شده!» «چرا پسرم؟» 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
. |⇦•دریا به دیده ی تر.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── آه از همان زمان که دختر ز روی تل گفت ما را ببین پدر جان معجر به سر نداریم *ابی عبدالله وارد خيمه امام سجاد شد، روی یه فرش پوستی آقا امام سجاد بیمار و تب دار افتاده ، عقیلة العرب داره پرستاری میکنه، آقا خواست بلند شه اینقده بی حال بود نتونست... به عمه جانشون فرمودن: عمه جان کمک کنیدمن یه مقدار بلند شم من و به خودتون تکیه بدید..عمه سادات کمک کردن زیر بغل های آقا رو بلند کردن نیم خیز به خودشون تکیه دادن یه نگاه به بابا کرد...بابا چه خبر؟ سوال هایی کرد، صدا زد: بابا از عموم عباس چه خبر؟ بی‌بی زینب یه نگاه به ابی عبدالله سر پایین انداخت، چی میخواد آقا بگه؟ ابی عبدالله اشکاشون سرازیر شد فرمودند: پسرم! عموت عباس رو کشتن کنار فرات، دستاشو از بدنش جدا کردن..اونقده حضرت گریه کرد بی حال شد..به حال آومد، باز هم اشک ریخت..صدا زد بابا از برادرم علی اکبر چه خبر؟ از زهیر چه خبر؟ از حبیب چه خبر؟ از مسلم عوسجه چه خبر؟ تیر خلاصی رو ابی عبدالله زد راحتش کرد"يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ" بابا راحتت کنم غیر از من و تو تو خيمه ها هیچ مردی باقی نمونده، همه رو شهید کردن...* دریا به دیده ی تر من گریه می کند آتش ز سوز حنجر من گریه می کند سنگی که می زنن به فرقم ز روی بام بر زخم تازه ی سر من گریه می کند از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک زنجیر هم به پیکر من گریه می کند ریزد سرشک دیده ی اکبر به روی نی اینجا به من، برادر من گریه می کند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
4_5801118958413153396.mp3
1.43M
مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم _ حاج محمد طاهری↯ عطر تو زینت فضای روضه ها، مهدی بیا هجر تو از پا می اندازد مرا، مهدی بیا مهربان تر از پدر و مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا فَلاَندُبَنَّکَ از دردِ فراق وَ لَأَبْكِيَنَّ صَبَاحاً وَ مَسَاء، مهدی بیا به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین زودتر با ذوالفقارِ مرتضی،مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیافتد از لبم عمر من آمد به سر با ذکر یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین درمسیرِ از نجف تا کربلا،مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر از دل گهواره میخواند تو را مهدی بیا ________
4_5801118958413153396.mp3
1.43M
مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب هفتم محرم _ حاج محمد طاهری↯ عطر تو زینت فضای روضه ها، مهدی بیا هجر تو از پا می اندازد مرا، مهدی بیا مهربان تر از پدر و مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا فَلاَندُبَنَّکَ از دردِ فراق وَ لَأَبْكِيَنَّ صَبَاحاً وَ مَسَاء، مهدی بیا به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین زودتر با ذوالفقارِ مرتضی،مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیافتد از لبم عمر من آمد به سر با ذکر یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین درمسیرِ از نجف تا کربلا،مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر از دل گهواره میخواند تو را مهدی بیا ________
. |⇦•حالا که اومدی پیشم... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── "يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .." *بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت رو‌ش نوشته ...* «آن کو‌ که در این مزار شریف آرمیده است امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است» *گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحم‌میاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..* «گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است» *گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو‌ چشماشه..* حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو‌ واکن بغل کن بغضم بازم، غریبیمو‌ تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو تو‌ وقتی اومدی گفتم‌که تقصیرِ دل من بود تو‌ که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه *خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..* کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست «بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا» حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پا میشم به زورم باشه می خندم *بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..* مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی :هادی جان فدا *تو‌که هر وقت من ومیدیدی میخندیدی تو‌که هر وقت دخترتو‌ میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم‌ پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو‌ میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو‌ پاره ی تن منی، تو‌میخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام‌ میشم‌ خوشحال میشم ... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•عشق یکی... زیارت اربعین امام حسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── عشق یکی حسین یکی خدا یکی کعبه شد یکی کربلا یکی یا حسین بگو شدی فدای کی ؟ که حالا فدات میشن یکی یکی "اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ" *خیلی معانی برا این قتیل ُالعبرات آوردن. خدا رحمت کنه آقای حائری شیرازی رو ایشون یه عبارت روضه ای میگفت: میگفت این قتیل العبره، حسین کشته ی اشکه، کدوم اشک؟ ایشون می گفت شاید یکیش این باشه، حسین کشته ی اشکای زینبه. وقتی رو صورت رو زمین افتاده بود،جبرائیل پرها رو باز کرد. عالم روضه ست دیگه. جبرائیل پرهاتو جمع کن زینبمو ببینم. زینب داره نگام میکنه.* "اللّٰهُمَّ إِنِّى أَشْهَدُ أَنَّهُ وَ لِيُّكَ وَابْنُ وَلِيِّكَ،صَفِيُّكَ وَابْنُ صَفِيِّكَ، الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ، أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ، وَاجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلادَةِ، وَجَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ، وَقَائِداً مِنَ الْقَادَةِ، وَذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ، وَأَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَىٰ خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ، فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ،وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ، وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ، وَقَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيا، وَبَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنىٰ، وَشَرَىٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ" حسین برا چند درهم چه دَرهَمت کردند... "وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدَّىٰ فِي هَوَاهُ، وَأَسْخَطَكَ وَأَسْخَطَ نَبِيَّكَ وَأَطَاعَ مِنْ عِبادِكَ أَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ، وَحَمَلَةَ الْأَوْزارِ، الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ، فَجاهَدَتهُمْ فِيكَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّىٰ سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَاسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ؛ اللّٰهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِيلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً أَلِيماً. . .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇👇
. |⇦•سلام ما به تو .. شهادت امام حسن عسکری علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── "یَا أَبا مُحَمَّدٍ، یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَا سْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ" سلام ما به تو سامرای اطهر تو سلام ما به حرمخانه ی منور تو سلام بر تو و بر حُرمتت که جبرائیل جبین گذاشته بر آستانه ی درِ تو سلام ما به تو ای عسکری لقب که خدا نهاده خیل ملک را معین و عسکر تو سلام ما به شکوه، به شوکت و عِلمت که آگه است از این قدر و جاه داور تو آقا جان! قسم به عمر کمت.... *می‌دونی امام عسکری چند سالشون بود به شهادت رسیدن؟ جوونای مجلس خوب دقت کنن.. امام عسکری علیه السلام بیست و هشت سالشون بود. اما زهر کاری کرده بود که بدن حضرت میلرزید،دستانش می لرزید..* قسم به عمر کم ات ای گل بهشت رسول دوباره زنده شده یاد عمرِ مادر تو *امشب اگه بدونی کی داره گریه میکنه آرام نمی شینی.. امشب اگه بدونی کی اشکش جاریِ قرار نداری.. امشب امام زمانمون شاله عزا رو گردن انداخته میگه بابای غریبم، بابای مظلومم..* سلام ما به دل پاره پاره ات هر دم سلام اهل سماواتیان به پیکر تو سلام ما به تو و آن گلی که از داغت شرر گرفته دل او کنار بستر تو *قربون اون آقای پنج ساله‌ای برم که داغ بابا دید..تازه طفل پنج ساله نیاز به نوازش بابا داره..نیاز داره سایه ی بابا بالا سرش باشه..دیدی تو خود ما یه بچه پنج ساله که داغ بابا میبینه میگید حیفه چقدر سخته بچه ی پنج ساله بی بابا شه....* ز بس که رعشه بجانت فتاده بود از زهر به دست او شده سیراب لعل اطهر تو *عقیل میگه امام زمان عج رو صدا کردم گفتم..آقا بیا! آقا بیا! بابای غریبتون صداتون میکنه میگه دیدم دوان دوان اومد یه نگاه کرد. دید بابا تو بستر افتاده رنگش پریده، دستش داره می‌لرزه. بابا قربونت برم چی شده ؟امام عسکری یه نگاه کرد به قد و بالای فرزند دلبندش پنج سالشه،اشک از چشمان امام عسکری جاری شد..بابا! این کاسه آبو به لبم بگذار. بابا! من بار سفر بستم...می دونی گریه امام زمان برای چیه؟ برای اینکه یه عده‌ای خونه ی حضرت رو محاصره کردن میخوان پسرش مهدی رو دستگیر کنند..* بعد من سر به بیابان بگذاری شب و روز باشد از حالت زارت خبرم، مهدی جان! *آقا یا امام عسکری سرت تو بغل فرزندت امام زمان بود سرت رو سینه ی عزیز دلبندت حضرت مهدی بود از دنیا رفتی..اما بمیرم برای غریبی که سرش رو خاک گرم کربلا بود داشت با خدا راز و نیاز می‌کرد. یه وقت متوجه شد سینه‌اش سنگین شد.. یه نگاه کرد دید شمر با خنجر برهنه...* آه! شمر روی سینه اش بنشسته بود استخوان سینه اش بشکسته بود * آدم هرچی دردم داره هرچی سختی هم داره اما نمی‌خواد خواهرش ببینه نمی‌خواد دخترش بشنوه یه مرتبه نگاه کرد دید زینب اومده بالای بلندی..* آتش است اینجا نسوزی چون سپند یا برو، یا چشمهایت را ببند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•غَسِّلنِی بِاللَّیل.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس استاد میرباقری •✾• "يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ" *شنیده‌اید روزهای آخر دیگر بسترنشین شده بود نمی‌توانست از جا برخیزد حتی از بعضی از نقل‌ها استفاده می‌شود.نمی‌توانست از این پهلو به آن پهلو بچرخد. وقتی اون دو نفر امیرالمومنین رو واسطه کردن برای دیدار حضرت آمدند روبروی بی بی نشستند. فرمود: روی مرا از این‌ها برگردانید. شما از این جمله چه استنباط می‌کنید؟ دوباره آمدن مقابل روی حضرت نشستند باز فرمودند: صورت مرا از این‌ها برگردانید. درد امانش نمی‌داد ولی نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد چه کرد بی بی؟ با کدام توان معجزه کرد.. مثل امروز گفتند از بستر برخاست به امور خانه رسیدگی کرد. گفتن عزیزانش را شستشو داد. حتی گفتن خودش رو شست و شو داد بدن را شستشو داد کار امیرالمومنین را آسان کند. لذا وقتی حضرت وارد شدن در منزل دیدن شرایط خانه تغییر کرده..نقل شده فرمودند: دختر رسول خدا الحمدالله حالتون بهتره شده. فرمود: نه علی جان دارم دست و پای خودم را جمع می‌کنم. آماده رفتنم. پدرم به من فرمود: فردا شب مهمان ما هستی. غوغا در دل امیرالمومنین به پا شد.. وقتی کار سخت‌تر شد که فرمود: علی جان کنار بسترم بشین می‌خواهم وصیت کنم. سفارش‌هایی فرمود وصایایی فرمود. بعد فرمود: آقا جان! آمادگی دارید وصیت کنم برای دفن خودم اگر معذورید دیگری رو وصی قرار بدم؟ فرمود: نه فاطمه جان! دختر رسول خدا هرچه باشه عمل می‌کنم. فرمود: علی جان پس "غَسِّلنِی بِاللَّیل، کَفِّنِّی باللَّیل، دَفِّنِّی بِاللَّیل وَ لا تَعلَم اَحداً" کسی با خبر نشود خودت شبانه مراسم مرا انجام بده میدونست خیلی به امیرالمومنین سخت می‌گذره ولی چاره نبود نمی‌دونم با اینکه حضرت می‌دانست این روز روز آخره فاطمه اشه.. چرا چگونه نمی‌دونم با فاطمه خداحافظی کرد این یک وداع بود.خداحافظی کرد وقت نماز مغرب مسجد رفت در مسجد نشسته بود دید حسنین وارد شدند. اشک می‌ریزن "ماتت اُمنا فاطمه" گفتن امیرالمومنین این تعبیر علامه مجلسی "غُشی عَلیه" بعضی تعابیر آمده با صورت به زمین خورد امیرالمومنین. به سرعت خودش را به خانه رسانید ولی دید کار از کار گذشته این هم یک وداع سخت بود. هرچه صدا زد جواب نشنید کمر بست به وصیت فاطمه‌اش عمل کنه. لذا شنیده‌اید فرمود:ابوذر به مردم بگو متفرق شوند. بیگانه‌ها بروند نباشند. وقتی همه رفتند، چراغ‌های مدینه خاموش شد. خودش شمعی به پا کرد به عزیزانش هم سفارش کرد می‌خواهم مادر را غسل بدم مبادا بلند گریه کنید دشمن بیدار بشود لذا گفتن آستین‌ها را به دندان گرفته بودند. مبادا صداشون بلند بشه.. فرمود: حالا اسما تو آب بریز من بدن فاطمه رو از زیر پیراهن شست و شو بدهم. اسما میگه دیدم حضرت دست از غسل دادن برداشت بلند بلند گریه می‌کند. سوال کرد آقا خودتون فرموده بودید بچه‌ها بلند گریه نکنند.. نقل اینه فرمود اسما هنوز خون تازه از زخم های بدن فاطمه جاری است. هنوز آثار غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه باقیست. بدن را غسل داد در کفن پیچید بچه‌ها آمدند برای آخرین بار خداحافظی کردن.با محبت بچه‌ها را از مادر جدا کرد بندهای کفن را بست. اینم وداع دوم حضرت بود. وداع سوم وقتی بود بدن را تحویل رسول خدا داد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═