546_حضرت زینب سلام الله علیها
مجلس یزید
سرت در طشت ، پا به پای من سوخت
چو گیسویت ، به این یلدای من سوخت
به قربان لبت ، این رسم عشق است
تو خوردی خیزران ، لبهای من سوخت
#حضرت_زینب_س
#مجلس_یزید
#دوبیتی
#اسارت
#شام #مجلس_یزید
اينجا شرار ناله آتش بر فلك زد
اينجا عدو بر زخم پيغمبر نمك زد
از مدخل اين شهر تا كنج خرابه
دشمن ميان كوچه زينب را كتك زد
اينجا لباس عيد پوشيدند زنها
پاى سر ببريده رقصيدند زنها
اينجا زدند آل على را ظالمانه
شد بسته بر يك ريسمان ده نازدانه
با دست بسته كودكى نقش زمين شد
برداشتند او را ولى با تازيانه
اينجا سر راه اسيران ايستادند
اينجا به زين العابدين دشنام دادند
اينجا به نوك نيزهها هجده قمر بود
خورشيد زهرا جلوهگر از طشت زر بود
لبهاى خونينش بهم مىخورد اما
چشمش به سوى زينب خونين جگر بود
او با لب خونين دم از محبوب مىزد
دشمن به پاسخ بر دهانش چوب مىزد
اينجا عدو ظلم و ستم همواره كرده
با چوب، زخم بغض دل را چاره كرده
زينب كه صبر از صبر او مىبرد حيران
در پاى طشت زر گريبان پاره كرده
مىرفت چون بالا و پايين چوب كينه
مىزد به روى ماه خود سيلى سكينه
#غلامرضا_سازگار
زمزمه، زمینه مصائب شام
وای از شام خراب
دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب
وای از شام خراب
پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب
وای از شام خراب
ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب
وای از شام خراب
این یهودیا میدادن مارو خارجی خطاب
تو روی نیزه ها بودی
من تو سر و صدا بودم
تو روی نیزه میدیدی
من تو شلوغیها بودم
تو سنگ و چوب میخوردی
من تازیانه میخوردم
تو از رو نیزه افتادی..
من باز دوباره میمُردَم
میزنم فریاد، بسته شد دستام
ای امان از شام، ای امان از شام
سنگْ میخوردیم، از روی هر بام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
وای از شام خراب
سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب
وای از شام خراب
توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب
وای از شام خراب
شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب
وای از شام خراب
پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب
آرامش منو بُردن..
چی به روزِ من آوَردن
دوره کجاوهی زن ها
مردا هلهله می کردن
خولی با دستِ خونآلود
دستای مارو می بنده
پا نیزه ی علی اصغر
داره حرمله می خنده
حرمله میبُرد، ما رو تویِ عام
ای امان از شام، ای امان از شام
بسته شد چشمات، بسته شد چشمام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
آه از بزم یزید
رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید..
آه از بزم یزید
شمر خنده میزد و رقیه ناله میکشید
آه از بزم یزید
قدِ خواهر تو با ضربه ی خیزران، خَمید..
آه از بزم یزید
زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید
لب های قاری قرآن...
باید که بوسه بارون شه
نه اینکه با یه چوبدستی
لعل لباش پُر از خون شه
ناموسِ آل پیغمبر
باید پرده نشین باشه
حالا ببین اوضاعمو..
زینب میونِ اوباشه
ما کجا وُ این، بزم پُر آلام
ای امان از شام، ای امان از شام
دشمنت میزَد، سیلی بر ایتام
ای امان از شام، ای امان از شام
ای امان از شام......
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمینه_مصائب_شام
#مصائب_شام
#مجلس_یزید
.
#راس_الحسین
#روضه_های_سر_بریده_و_مجلس_یزید_لعین
ای شاه دین که شاهرگت زیر تیغ رفت
تا آسمان ز آل تو فریاد جیغ رفت
این سر، سری نبود که بر نیزه ها شود
این حنجری نبود که بر نیزه ها شود
بر شاخه ی درخت که جای سر تو نیست
در دیر راهبان که سرای سر تو نیست
راس ترا چگونه به خورجین گذاشتند
یا در تنور خولیِ بی دین گذاشتند
گاهی به زیر پای ستوران سرت فتاد
گاهی به دست نحسِ جهودان سرت فتاد
□ □ □
حالا میان تشت طلا جلوه کرده ای
در بزم شومِ شام بلا جلوه کرده ای
بزم شراب، جای تو و عترتت نبود
این جشنها سزای تو و عترتت نبود
آن ظلم ها که کوفه بما کرد بس نبود؟
ما را بنام خارجی آورد بس نبود؟
حالا میان خنده ی مستانِ بی نماز
ما دست بسته ایم و زبان یزید باز
بد زخمه ای به تاب و تبت میزند یزید
با چوب خیزران به لبت میزند یزید
با آستینِ پاره و بی معجر و نقاب
ناموسِ تو به لفظ کنیزی شده خطاب
کاری بکن برای دفاع از یتیم خود
دانم که حفظ میکنی آخر حریم خود
قرآن بخوان که آبروی کاروان تویی
تنها پناه قافله ی بانوان تویی
قرآن بخوان که ناله ی زهرا رسد بگوش
فریاد نازدانه ات آقا رسد بگوش
رحمی به حالِ این دلِ از غم کباب کن
آقا ترحمی به نگاه ریاب کن
#محمود_ژولیده ✍
#مجلس_یزید
.
۸
(مجلس یزید)
بر اسیران شده روز همه همچو شام
خون شده هر دلی از ستم شهر شام
دل آن ها شکست
دست آن ها ببست
وای از این شام۲
دشمنان کودکان را بی بهانه زدند
بر اسیران ز کین با تازیانه زدند
بوده شام خراب
بهر آن ها عذاب
وای از این شام۲
دست کودکان را بسته عدو با طناب
حرم حسین را برده به بزم شراب
خونجگر زینب است
جان او بر لب است
وای از این شام۲
سر پاک حسین درون یک تشت زر
زده بر قلب اهل بیت عصمت شرر
او بود نور عین
سر پاک حسین
وای از این شام۲
سر ببریده دم ز حی محبوب زد
دشمن دون به لب های حسین چوب زد
حضرت ساجدین
زین ستم دلغمین
وای از این شام۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#مجلس_یزید
#زنجیر_زنی #زنجیرزنی
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
.
#زمزمه
#اسارت
#شام
#مجلس_یزید لعنت_الله_علیه
۱۱۲۷
تک و تنها زینب
دست تنها زینب
پاشو از جا عباس
بین مستا زینب
****
شامیا جار زدن
طعنه بسیار زدن
خواهرت رو داداش
سر بازار زدن
****
زنم از دل فریاد
دشمن آزارم داد
سر اصغر از نی
روی خاکا افتاد
****
منم و بند طناب
منم و بزم شراب
حرمله خنده میکرد
به لالایی رباب
#محمود_اسدی_شائق ✍
.👇