eitaa logo
عاشقان شهید بهنام محمدی
140 دنبال‌کننده
59.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
458 فایل
عاشقان شهید بهنام محمدی راد مسجد سلیمان مزار شهدای گمنام به یادشهیدان محمدحسین فهمیده.سعید طوقانی. علیرضا کریمی. مهرداد عزیز الهی.مصطفی کاظم زاده.احمد علی نیری.رضا پناهی 28 / 7 /1359 شهادت خرمشهر 1345/11/12 تولد خرمشهر @MOK1345 @MOK1225
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•حالا که اومدی پیشم... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── "يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .." *بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت رو‌ش نوشته ...* «آن کو‌ که در این مزار شریف آرمیده است امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است» *گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحم‌میاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..* «گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است» *گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو‌ چشماشه..* حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو‌ واکن بغل کن بغضم بازم، غریبیمو‌ تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو تو‌ وقتی اومدی گفتم‌که تقصیرِ دل من بود تو‌ که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه *خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..* کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست «بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا» حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پا میشم به زورم باشه می خندم *بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..* مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی :هادی جان فدا *تو‌که هر وقت من ومیدیدی میخندیدی تو‌که هر وقت دخترتو‌ میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم‌ پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو‌ میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو‌ پاره ی تن منی، تو‌میخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام‌ میشم‌ خوشحال میشم ... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم‌. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو‌ کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام‌ هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رو‌دید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت تو‌خرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...‌* سوختی سوختم شبیه همیم تو آغوش هم ضریح همیم با تَن بی تَن برای منی کمم که بیای بابای منی *بابا ببین دخترتو ..* چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار نبودی سرم داد کشیدن تو بازار مگه دختر تو نداره کِس وکار پایِ زخمم به تو‌ نرسید کجا بودی زجر موهامو‌ کشید کار دنیاست دوتا دل تنگ به هم برسن تو‌کاخ یزید *بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی رو‌پنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو‌ چشمم رو‌ می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو‌ نزنه اون لبارو‌ نرنه ..‌بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم رو‌گرفتم...* از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقام‌ٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون‌ جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و‌ دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین ..... کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیم‌کرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت رو‌خضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر رو‌آورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای بابا دیگه نفس نکشید .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈• تداوم رسالت‌های انقلابی با خون شهیدان آمیخته است؛ نیروهایی که در راه آرمان و عقیده از جان و مال خویش گذشتند تا به اعتلای نظام جمهوری اسلامی کمک نمایند. از جمله این شهدا، شهید عباس بابائی است که تواضع و فروتنی، ساده زیستی، تصمیم گیری صحیح و مناسب در شرایط مختلف،مردمداری، روحیه نظم و انضباط وی میتواند سرمشق همگان باشد ╰═━⊰🕊🌸🌺🕊⊱━═╯
•٠✉️ وصیت نامه شهید عباس بابایی 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭═━⊰༅𖣔✾‌🇮🇷✾𖣔༅⊱━═╮ ╰═━⊰🕊🌸🌺🕊⊱━═╯
خاطره رهبر معظم انقلاب از شهید بابایی چند روز قبل خانواده‌ی شهید بابایی اینجا آمده بودند؛ این خاطره یادم آمد و برای آنها گفتم. سال 61 شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجه‌ی این جوان حزب‌اللّهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ‌تمامی ارتقاء دادیم، آن‌وقت آخرین درجه‌ی ما سرهنگ‌تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را می‌تراشید و ریش می‌گذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند، کار سختی بود، دل همه می‌لرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، می‌لرزید، که؛ آیا می‌تواند؟ اما توانست. وقتی بنی‌صدر فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت می‌کردند؛ حرف می‌زدند، اما کار نمی‌کردند؛ اما او توانست همان‌ها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونه‌ای از این قضایا را نقل کرد. خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبان‌هایی بود که از اول با نظام ناسازگاری داشت. شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با اینکه نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ‌تمامِ چندساله بود؛ سن و سابقه‌ی خدمتش هم بیشتر بود، در میان نظامی‌ها این چیزها خیلی مهم است، یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود. شهید بابایی می‌گفت "دیدم در دعای کمیل شانه‌هایش از گریه می‌لرزد و اشک می‌ریزد. بعد رو کرد به من و گفت: «عباس! دعا کن من شهید بشوم!»" این را بابایی پس از شهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. او الآن در اعلی علّیّین الهی است؛ اما بنده که 30 سال قبل از او در میدان مبارزه بودم، هنوز در این دنیای خاکی گیر کرده‌ام و مانده‌ام! ما نرفتیم؛ معلوم هم نیست دستمان برسد. تأثیر معنوی این‌گونه است. خود عباس بابایی هم همین‌طور بود؛ او هم یک انسان واقعاً مؤمن و پرهیزگار و صادق و صالح بود. (بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی 1383/10/23) ╭═━⊰༅𖣔✾‌🇮🇷✾𖣔༅⊱━═╮ ╰═━⊰🕊🌸🌺🕊⊱━═╯
خوابش رو دیدم ازش پرسیدم : راسته که میگن موقع شهادت امام حسین <ع> میاد کنار شهید ؟! جواب داد وقتی تیر خوردم قبل از اینکه روی زمین بیفتم امام حسین «ع» منو گرفت به روایت همسر شهید
54.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑نماهنگ: دنبال حسینم تقدیم نگاه شما خوبان 🌹 ایشالا به زودی اربعین، کربلا همدیگه رو ببینیم 💔 🎤 با نوای: کربلایی محسن عراقی 🎼 تنظیم و میکس: عرفان یامولایی 🎬 تدوین:حمیدرضا پناه 🔱 تهیه شده در : هیئت حضرت ام المصائب (س) شهرری موسسه هنری پناه و نجوا
دنبال حسینم.mp3
4.59M
🛑قطعه«دنبال حسینم» 🎤 با نوای: کربلایی محسن عراقی 🎼 تنظیم و میکس: عرفان یامولایی 🔱 تهیه شده در موسسه هنری نجوا
21.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 السلام علیکِ یا بنت الحسین ✅در خدمت گروه هم نوایی ندای حق بودیم با تولید یک اثر جانسوز، به مناسبت شهادت سه ساله اباعبدالله (ع)، حضرت رقیه (س) که در ایام شهادت ایشون از رسانه نجوا منتشر خواهد شد. ⬅️ با هم لحظاتی از ضبط این قطعه رو تماشا می کنیم
24.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بُرشی از نماهنگ «دنبال حسینم» با اجرای کربلایی محسن عراقی
19.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ارائه خدمات نوجوانان مشهدی در چایخانه قاسم بن الحسن عرصه میدان شهدا به عزاداران حسینی مراسم تعزیه و نمایش آئینی ◼️ همه روزه از ساعت 17 الی 19 با پذیرایی نوجوانان مشهدی، در خدمت زائران و مجاوران حریم رضوی هستیم... ☕️ چایخانه حضرت قاسم بن الحسن(ع) نوجوانان قاسم بن الحسن(ع) ┏━━━━━━━━━━━━┓ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ┗━━━━━━━━━━━━┛
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 جبهه های ما کربلا بود و شیر بچه های لشکر ویژه ۲۵ کربلا اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا ... . 🎥 قبل از ویژه ۲۵ به پنج_📆 ۱۳۶۵ _🎙 در جمع ...