هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اوج رذالت دولت #تروریست #آمریکا در ساخت #سلاح بیولوژیکی
آمریکا کشوری که حتی از #حشرات سلاح میسازد😓😱
هر جا پای #مرگ و #کشتار #انسان ها در میان است، اسم #شیطان_بزرگ میدرخشد..
راست گفت آیت الله مشکینی: #مرگ_بر_آمریکا ذکر است، عبادت است👌
#بیوتروریسم #جنگ_بیولوژیک #ژنتیک #میکروبیولوژی #زیست_شناسی #علم #ترامپ #شیطان #شیطانی #بیل_گیتس #جنایتکار
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_یکم
💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف اتاق بر سرم کوبیده شد. عدنان کنار دیوار روی زمین نشسته بود، یک دستش از شانه غرق خون و با دست دیگرش اسلحه را سمتم نشانه رفته بود.
صورت سبزه و لاغرش در تاریکی اتاق از شدت عرق برق میزد و با چشمانی #شیطانی به رویم میخندید. دیگر نه کابوسی بود که امید بیداری بکشم و نه حیدری که نجاتم دهد، خارج از شهر در این دشت با عدنان در یک خانه گرفتار شده و صدایم به کسی نمیرسید.
💠 پاهایم سُست شده بود و فقط میخواستم فرار کنم که با همان سُستی به سمت در دویدم و رگبار #گلوله جیغم را در گلو خفه کرد.
مسیرم را تا مقابل در به گلوله بست تا جرأت نکنم قدمی دیگر بردارم و من از وحشت فقط جیغ میزدم. دوباره گلنگدن را کشید، اسلحه را به سمتم گرفت و با صدایی خفه #تهدیدم کرد :«یه بار دیگه جیغ بزنی میکُشمت!»
💠 از نگاه نحسش نجاست میچکید و میدیدم برای تصاحبم لَهلَه میزند که نفسم بند آمد. قدمهایم را روی زمین عقب میکشیدم تا فرار کنم و در این #زندان راه فراری نبود که پشتم به دیوار خورد و قلبم از تپش افتاد.
از درماندگیام لذت میبرد و رمقی برای حرکت نداشت که تکیه به دیوار به #اشکم خندید و طعنه زد :«خیلی برا نجات پسرعموت عجله داشتی! فکر نمیکردم انقدر زود برسی!»
💠 با همان دست زخمیاش به زحمت موبایل حیدر را از جیبش درآورد و سادگیام را به رخم کشید :«با #غنیمت پسرعموت کاری کردم که خودت بیای پیشم!»
پشتم به دیوار مانده و دیگر نفسی برایم نمانده بود که لیز خوردم و روی زمین زانو زدم. میدید تمام تنم از #ترس میلرزد و حتی صدای به هم خوردن دندانهایم را میشنید که با صدای بلند خندید و اشکم را به ریشخند گرفت :«پس پسرعموت کجاست بیاد نجاتت بده؟»
💠 به هوای حضور حیدر اینهمه وحشت را تحمل کرده بودم و حالا در دهان این #بعثی بودم که نگاهم از پا در آمد و او با خندهای چندشآور خبر داد :«زیادی اومدی جلو! دیگه تا خط #داعش راهی نیس!»
همانطور که روی زمین بود، بدن کثیفش را کمی جلوتر کشید و میدیدم میخواهد به سمتم بیاید که رعشه گرفتم، حتی گردن و گلویم طوری میلرزید که نفسم به زحمت بالا میآمد و دیگر بین من و #مرگ فاصلهای نبود.
💠 دسته اسلحه را روی زمین عصا میکرد تا بتواند خودش را جلو بکشد و دوباره به سمتم نشانه میرفت تا تکان نخورم.
همانطور که جلو میآمد، با نگاه #جهنمیاش بدن لرزانم را تماشا میکرد و چشمش به ساکم افتاد که سر به سر حال خرابم گذاشت :«واسه پسرعموت چی اوردی؟» و با همان جانی که به تنش نمانده بود، به چنگ آوردن این غنیمت قیمتی مستش کرده بود که دوباره خندید و مسخره کرد :«مگه تو #آمرلی چیزی هم پیدا میشه؟»
💠 صورت تیرهاش از شدت خونریزی زرد شده بود، سفیدی چشمان زشتش به سرخی میزد و نگاه هیزش در صورتم فرو میرفت. دیگر به یک قدمیام رسیده بود، بوی تعفن لباسش حالم را به هم زد و نمیدانستم چرا مرگم نمیرسد که مستقیم نگاهم کرد و حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«پسرعموت رو خودم #سر بریدم!»
احساس کردم #حنجرهام بریده شد که نفسهایم به خسخس افتاد و دیگر نه نفس که جانم از گلو بالا آمد. اسلحه را رو به صورتم گرفت و خواست دست زخمیاش را به سمتم بلند کند که از درد سرشانه صورتش در هم رفت و عربده کشید.
💠 چشمان ریزش را روی هم فشار میداد و کابوس سر بریده حیدر دوباره در برابر چشمانم جان گرفته بود که دستم را داخل ساک بردم. من با حیدر عهد بسته بودم #مقاوم باشم، ولی دیگر حیدری در میان نبود و باید اسیر هوس این بعثی میشدم که نارنجک را با دستم لمس کردم.
عباس برای چنین روزی این #نارنجک را به من سپرد و ضامنش را نشانم داده بود که صدای انفجاری تنم را تکان داد. عدنان وحشتزده روی کمرش چرخید تا ببیند چه خبر شده و من از فرصت پیش آمده نارنجک را از ساک بیرون کشیدم.
💠 انگار باران #خمپاره و گلوله بر سر منطقه میبارید که زمین زیر پایمان میجوشید و در و دیوار خانه به شدت میلرزید. عدنان مسیرِ آمده را دوباره روی زمین خزید تا خودش را به در برساند و ببیند چه خبر شده و باز در هر قدم به سمتم میچرخید و با اسلحه تهدیدم میکرد تکان نخورم.
چشمان پریشان عباس یادم آمد، لحن نگران حیدر و دلشورههای عمو، #غیرتشان برای من میتپید و حالا همه #شهید شده بودند که انگشتم به سمت ضامن نارنجک رفت و زیر لب اشهدم را خواندم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_دوم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺مصاحبه تکان دهنده دختر بهایی مسلمان شده با تلویزیون
🔺هر بهایی یک مبلغ است، باید مبلغ باشند
🔺 بهایی ها از سه سالگی بچه های خود را مغزشویی میکنند اما به مسلمانها میگویند بچه های خود را آزاد بگذارید و رها کنید
🔺 بهاییت قیامت را انکار میکند، و بها را خدا میداند!!!
🔺 من و همسرم هر وقت از تلویزیون ضریح اهلبیت را می دیدیم اشک میریختیم که چرا ما این پشتوانه های معنوی را نداریم 😔
جالبه بهایی ها به حجاب ما گیر میدن و میگن نه به حجاب اجباری ولی خودشون ازدواج اجباری دارند 🤕
#بهایی #بهاییت #مسلمان #بهاالله #اسلام #اهلبیت #حرم #مغزشویی #کودکان #مبلغ #قیامت #خدا #فرقه_شیطانی #شیطانی #تازه_مسلمان #رهیافته #حجاب #حجاب_اجباری #ازدواج_اجباری
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺مصاحبه تکان دهنده دختر بهایی مسلمان شده با تلویزیون
🔺هر بهایی یک مبلغ است، باید مبلغ باشند
🔺 بهایی ها از سه سالگی بچه های خود را مغزشویی میکنند اما به مسلمانها میگویند بچه های خود را آزاد بگذارید و رها کنید
🔺 بهاییت قیامت را انکار میکند، و بها را خدا میداند!!!
🔺 من و همسرم هر وقت از تلویزیون ضریح اهلبیت را می دیدیم اشک میریختیم که چرا ما این پشتوانه های معنوی را نداریم 😔
جالبه بهایی ها به حجاب ما گیر میدن و میگن نه به حجاب اجباری ولی خودشون ازدواج اجباری دارند 🤕
#بهایی #بهاییت #مسلمان #بهاالله #اسلام #اهلبیت #حرم #مغزشویی #کودکان #مبلغ #قیامت #خدا #فرقه_شیطانی #شیطانی #تازه_مسلمان #رهیافته #حجاب #حجاب_اجباری #ازدواج_اجباری
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
🔴 چرا #صهیونیستها به دنبال تخریب #مسجدالاقصی هستند؟!
چه کینه ای از این #مسجد دارند؟👆
هدفشان رسیدن به چیست؟👆
#معراج #پیامبر #حضرت_محمد #شیطان #ابلیس #هیکل_سلیمان #هیکل_شیطان #معبدسلیمان #سلیمان #داود #صهیونیسم #اسرائیل #یهودی #یهود #مسلمان #جادو #طلسم_سیاه #ذوالقرنین #شیطانی #قدس #فلسطین
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چرا #صهیونیستها به دنبال تخریب #مسجدالاقصی هستند؟!
چه کینه ای از این #مسجد دارند؟👆
هدفشان رسیدن به چیست؟👆
#معراج #پیامبر #حضرت_محمد #شیطان #ابلیس #هیکل_سلیمان #هیکل_شیطان #معبدسلیمان #سلیمان #داود #صهیونیسم #اسرائیل #یهودی #یهود #مسلمان #جادو #طلسم_سیاه #ذوالقرنین #شیطانی #قدس #فلسطین
👉 @roshangarii 🚩
تفسیر زیبای #زن_زندگی_آزادی توسط محمدرضاپهلوی درمصاحبه با فالاچی:
زن درزندگی مرد،اهمیت نداردمگر زیبا وجذاب باشد
شمازنان حتی یک سرآشپز بزرگ نداشتید.هیچ چیزبزرگی نداشتید،هیچ چیز!
شمازنان وقتی بقدرت میرسید بیرحم و سنگدل هستید.شما مکارهستید؛شمازنان، #خبیث و #شیطانی هستید،همه شما
@BisimchiMedia
✡️ قول نتانیاهو به حاخام اعظم خباد برای زمینهسازی ظهور دجال
1️⃣ #بنیامین_نتانیاهو نخستوزیر کنونی رژیم صهیونیستی، یک سیاستمدار معمولی نیست. او حتی به یک معنا، یک رئیس دولت افراطی، به آن مفهوم که نفتالی بنت و آویگدور لیبرمن چنین شناخته میشوند، نیست.
2️⃣ او آشکارا فردی است که از دوران جوانی توسط #محافل_فرقهای صهیونیستی مورد شناسایی قرار گرفت و اصطلاحاً او را برکشیدند و مرحله به مرحله به بالاترین جایگاه در رژیم اشغالگر قدس رساندند، تا پیشبرندهٔ پروژههای شوم و #شیطانی این محافل، نه تنها برای فلسطین و منطقه، که کل صحنهٔ بینالملل باشد.
3️⃣ در ویدئوی بالا مربوط به ۱۹۹۰، نتانیاهو به حضور حاخام #مناخم_مندل_اشنیرسون رهبر جنبش افراطی #خباد_لوباویچ میرسد.
4️⃣ اشنیرسون به او میگوید:
👈 #ماشیح (منجی یهود که از نظر ما همان #دجال واقعی است) هنوز ظهور نکرده است.
5️⃣ نتانیاهو میگوید:
👈 «ما در حال تلاش هستیم»
6️⃣ و حاخام با تحکّم میگوید حتماً تلاشهای نتانیاهو کافی نبوده است و باید لحظهای را در راه تسریع #ظهور_ماشیح هدر ندهد.
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter
✡️ بلای مُدپرستی
1⃣ این مسأله یک نکتهٔ روانشناختی دارد که توجه به آن برای ما بسیار کارساز است. آدمیزاد یک انگیزهٔ درونی دارد که میخواهد همرنگ جماعت شود، و وقتی میبیند عدهای امتیازات و ویژگیهایی دارند، میخواهد همهچیز را از آنها بگیرد. میگوید هر جور آنها راه میروند، من هم باید راه بروم؛ از فرق سر تا ناخن پا باید #فرنگی شویم!
2⃣ نمونههای کوچکی که همهٔ ما با آن آشناییم همین مُدهای لباس و اصلاح سر و صورت است. گاهی افراد بهدنبال مُدهایی میروند که اصلاً هیچ وجه معقولی ندارد. این ویژگی به این دلیل است که انسان دو گرایش دارد. خدا همانطور که انبیاء را برای هدایت انسان فرستاده، شیطان را نیز قرار داده تا #انتخاب معنا پیدا کند. چنین میلی در انسان وجود دارد که اگر پذیرفت که کسی بر او امتیازی دارد، بهشدّت میخواهد از او در همهٔ امور تبعیّت کند. این میل ریشهٔ #شیطانی دارد.
3⃣ #بنیاسرائیل دیدند عدهای که زندگی خوشی دارند و در جای خوش آب و هوا با بتخانه و بتهای زیبایی زندگی میکنند، گفتند ما هم اگر بخواهیم مثل اینها شویم، باید بُت داشته باشیم؛ همان چیزهایی که در دل بسیاری از جوانهاست که میگویند اگر بخواهیم مثل فلان هنرمند شویم باید قیافهمان چنین باشد، باید شلوارمان هم مثل آنها پاره باشد! آخر ایندو چه ربطی به هم دارد؟! اگر آن طرف ویژگی خوبی دارد آن خوبیاش را یاد بگیر!
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter
✡️ قول نتانیاهو به حاخام اعظم خباد برای زمینهسازی ظهور دجال
1️⃣ #بنیامین_نتانیاهو نخستوزیر کنونی رژیم صهیونیستی، یک سیاستمدار معمولی نیست. او حتی به یک معنا، یک رئیس دولت افراطی، به آن مفهوم که نفتالی بنت و آویگدور لیبرمن چنین شناخته میشوند، نیست.
2️⃣ او آشکارا فردی است که از دوران جوانی توسط #محافل_فرقهای صهیونیستی مورد شناسایی قرار گرفت و اصطلاحاً او را برکشیدند و مرحله به مرحله به بالاترین جایگاه در رژیم اشغالگر قدس رساندند، تا پیشبرندهٔ پروژههای شوم و #شیطانی این محافل، نه تنها برای فلسطین و منطقه، که کل صحنهٔ بینالملل باشد.
3️⃣ در ویدئوی بالا مربوط به ۱۹۹۰، نتانیاهو به حضور حاخام #مناخم_مندل_اشنیرسون رهبر جنبش افراطی #خباد_لوباویچ میرسد.
4️⃣ اشنیرسون به او میگوید:
👈 #ماشیح (منجی یهود که از نظر ما همان #دجال واقعی است) هنوز ظهور نکرده است.
5️⃣ نتانیاهو میگوید:
👈 «ما در حال تلاش هستیم»
6️⃣ و حاخام با تحکّم میگوید حتماً تلاشهای نتانیاهو کافی نبوده است و باید لحظهای را در راه تسریع #ظهور_ماشیح هدر ندهد.
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter
✡️ قول نتانیاهو به حاخام اعظم خباد برای زمینهسازی ظهور دجال
1️⃣ #بنیامین_نتانیاهو نخستوزیر کنونی رژیم صهیونیستی، یک سیاستمدار معمولی نیست. او حتی به یک معنا، یک رئیس دولت افراطی، به آن مفهوم که نفتالی بنت و آویگدور لیبرمن چنین شناخته میشوند، نیست.
2️⃣ او آشکارا فردی است که از دوران جوانی توسط #محافل_فرقهای صهیونیستی مورد شناسایی قرار گرفت و اصطلاحاً او را برکشیدند و مرحله به مرحله به بالاترین جایگاه در رژیم اشغالگر قدس رساندند، تا پیشبرندهٔ پروژههای شوم و #شیطانی این محافل، نه تنها برای فلسطین و منطقه، که کل صحنهٔ بینالملل باشد.
3️⃣ در ویدئوی بالا مربوط به ۱۹۹۰، نتانیاهو به حضور حاخام #مناخم_مندل_اشنیرسون رهبر جنبش افراطی #خباد_لوباویچ میرسد.
4️⃣ اشنیرسون به او میگوید:
👈 #ماشیح (منجی یهود که از نظر ما همان #دجال واقعی است) هنوز ظهور نکرده است.
5️⃣ نتانیاهو میگوید:
👈 «ما در حال تلاش هستیم»
6️⃣ و حاخام با تحکّم میگوید حتماً تلاشهای نتانیاهو کافی نبوده است و باید لحظهای را در راه تسریع #ظهور_ماشیح هدر ندهد.
✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter