eitaa logo
- نویسنده ِ مبهم .
100 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
863 ویدیو
72 فایل
نویسندگی؟! خیر! ترشحات‌ذهنِ‌انسان . مینویسم‌از‌اعماق‌قلب . اندکی‌نویسنده‌و‌کمی‌عکاس . کپی؟! باذکر‌نامِ‌نویسنده .
مشاهده در ایتا
دانلود
https://DigiPostal.ir/cjvi8fn هدیه‌بنده‌به‌شما‌خانواده‌بزرگ‌خادم‌الشهدا و مدافعان‌حرم کارت‌پستال‌ساخت‌خودمون کپی‌حلال
بسم‌الله رمانِ‌میراثِ🕳بی‌بهانه ؟𝒫𝒜𝑅𝒯3: _چیه‌خب‌‌‌هرچی‌باشه‌من‌می‌پذیرم _برواونور‌بچه یکم‌فاصله‌گرفت‌درحدی‌که‌تایید‌کردیم‌که‌نمیشنوه _خب‌چیکار‌کنیم؟ _به‌نظر‌من‌خوردن‌آب‌و‌زرد‌چوبه‌عالیه _سه‌تا‌لیوان‌یکی‌آب‌و‌زرد‌چوبه‌یکی‌آب‌و‌نمک‌یکی‌آب‌و‌فلفل‌همراه‌با‌زردچوبه‌و‌دارچین _اقا‌گناه‌داره‌بچه‌چرا‌دارین‌ظلم‌میکنین دل‌و‌رودش‌میریزه‌بهم _خانوما‌دخالت‌نکنن‌شوخی‌پسرانه‌همینه شما‌تجربه‌نکردین‌که‌بفهمین _کی‌میره‌آماده‌کنع؟خانوما‌داوطلب‌نشن‌که‌میدونم‌دلش‌و‌ندارن _من‌میرم‌امیرعلی _حله‌مهدی‌بدو‌برو رفتم‌تواشپز‌خونه‌ _چیکار‌داری؟ _هیچی‌خانوما‌کار‌خصوصیه سه‌تا‌لیوان‌آب‌ریختم‌و درستشون‌کردم واه‌واه‌آقا‌کمیل‌از‌همین‌الان‌تو‌دستشویی‌میبینمت‌چه‌دل‌دردی‌بگیره!.. سینی‌رو‌بردم‌پیشش نشسته‌بود‌وسط‌‌خانوما‌دوبه‌دو‌روبه‌رو‌هم آقایون‌هم‌دست‌و‌پای‌کمیل‌و‌داشتن _خب‌آماده‌ایی؟؟ _چیه‌اینا؟ _معجون‌گل‌گاو‌زبون‌چیزی‌نیست‌یکیش‌و‌انتخاب‌کن همشون‌قبلا‌رو‌مهدی‌تست‌شده‌میبینی‌که‌سالمه _مطمعنین؟ _حله‌داداش‌تو‌با‌این‌دل‌و‌جیگر‌داری‌می ی‌سوریه؟خاک‌تو‌سرت _حله‌میخورم اونی‌که‌قیافش‌بهتره‌ به‌کناریه‌اشاره‌کردم _کدوم‌‌این؟ رو‌وسطیه‌که‌مخلوطی‌از‌همشون‌بود‌‌اشاره‌کرد _اینو‌بده گرفتم‌بردم‌سمت‌دهنش _باز‌کن‌هواپیما‌داره‌میاد دهنشو‌باز‌کرد‌بردم‌سمت‌دهنش _نخور‌آقا‌کمیل؟ _چرا؟مگه‌چیه؟ _دیگه‌دیره‌پسرخوب‌بخور‌بچه‌جان تا‌ته‌و‌ریختم‌تو‌حلقش‌چند‌باری‌اوق‌زد‌سرخ‌شد‌انگار‌اتیش‌از‌کلش‌بلند‌میشد‌جلو‌دهنشو‌گرفت‌و‌مستقیم‌رفت‌تو‌توالت همه‌زدیم‌زیر‌خنده _بابا‌گناه‌داشت‌الان‌تااخر‌شب‌باید‌باشه‌تو‌دستشویی _چیکار‌کردین‌با‌بچم؟ _اوخ‌زنعمو‌شیرین‌اومده _صاحاب‌بچه‌اومد _هیچی‌مامان‌جان‌جرأت‌حقیقت‌بود _اینا‌چیه‌ان؟ _مجازات‌های‌آقا‌کمیل کمیل‌از‌دستشویی‌دراومد‌نیومده‌دوباره‌رفت‌تو دیگه‌داشتیم‌زمین‌و‌گاز‌میزدیم‌‌و‌همه‌با‌چشمای‌غورباغه‌ایی‌نگامون‌میکردن _چتونه؟ _آقا‌کمیل‌مخلوط‌زردچوبه‌و‌فلفل‌و‌نمک‌خورده _خدامرگم‌بده‌زرد‌چوبههههه؟ _آره‌آره‌زنعمو‌آخ‌دلم _واه‌واه‌واه‌امیرمحمد‌تو‌نمیدونستی‌کمیل‌به‌زرد‌چوبه‌حساسیت‌داره؟ _مگه‌حساسیت‌داره؟ _بچم‌معده‌درد‌میگیره‌این‌چه‌کاری‌بود! کمیل‌از‌دستشویی‌دراومد‌ایندفعه‌دوباره‌برنگشت‌تو‌‌قرمزه‌قرمز‌شده‌بود‌زیر‌چشاش‌هم‌گودی‌افتاده‌بود _خیلی‌‌بیشعورین‌آخ‌دلمممم دوباره‌رفت‌تو‌دستشویی _بریم‌عضو‌میز‌گرد‌بزرگترا‌بشیم این‌حالا‌حالاها‌تو‌دستشویی‌موندگاره ادامه‌دارد
عیدی‌بنده:)))
https://harfeto.timefriend.net/16967859072249 انتقادات،نظرات،پیشنهادات باما‌درمیان‌بگذارید نظر‌ندید‌همونو‌ادامه‌میدم‌اینو‌نمینویسم
فاطمه‌ای‌فرشته‌خیرات بر‌تـو‌و‌خاندان‌تو‌صلوات میلاد‌دختر‌نبوت، همسر‌ولایت، مادر‌امامت، بر‌شما‌مبارک‌باد🌸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوکر حسینتیم خیلی سااااااله مادر مبارک✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان از اونجایی شروع شد که وحشی گری های داعش رو پخش کردن نشون دادن که چطور سر از تن شهید حججی جدا کردن خب بالاخره غیرت داشت، مرد بود تصمیم گرفت بره از حرم سیده زینب سلام الله علیها دفاع کنه بره، سرش بره بره، نزاره پای اون نامردا، اون بی غیرتا به حرم خواهر اربابش برسه خب خانوادش باور نمیکردن فکر میکردن مثل همیشه داره شوخی میکنه ولی واقعیت چیزه دیگه ای بود اون واقعا دلش پر میزد برای دفاع از حرم به غیرتش بر خورده بود همسرش نگران بود ولی چیزی نمیگفت دوتا دختراش نگران بودن ولی چیزی نمیگفتن دختراش رو چنان با حقوق کارگری آبرومندانه به اینجا رسونده بود که هیچی کم و کسر نداشتن خیلی به باباشون وابسته بودن مثلا اولین باری که رفت کربلا دختر بزرگه شب گریه میکرد که چرا بابا منو تنها گذاشته خلاصه به باباشون خییییلی وابسته بودن این تصمیم دختراشو شکست همه دعا، دعا میکردن سریع این داعشی ها نابود بشن که نره از طرفی هم یک شخصی که هیچ کس نمیشناختش طی یک سخنرانی قول داد داعش تا دو ماهِ دیگه نابود بشه خب اینا هم دلشون به قول کسی خوش بود که اصلا نمیشناختنش دخترا سنی هم نداشتن روزا همینطور میگذشت تصمیم بابا قطعی تر میشد تا اینکه ... تا اینکه خبر رسید داعش نابود شده دخترا از خوشحالی بال درآوردن از خوشحالی اشک میریختن اون شخصی که فقط یک بار دیده بودنش و یکبار اسمش رو شنیده بودن، شد قهرمانشون آخه حاج قاسم نزاشت باباشون بره سوریه حاج قاسم به قولش عمل کرد دخترا خوشحال بودن تا اینکه چندسال بعد شب خوابیدن صبح بیدار شدن و اولین خبر، خبر شهادت حاج قاسم بود خبر آسمانی شدن قهرمان زندگیشون رو شنیدن خب واسشون خیلی دردناک بود تا مدت ها فقط اشک میریختن و گریه میکردن اصلا این خبر رو باور نمیکردن اما واقعی بود سردار دلها، جان فدا، قهرمان ملت، شهید حاج قاسم سلیمانی شهید شد به آرزوش رسید پاداش تمام رشادت ها و جهاد در راه خدا رو دید شادی روح تمام شهدا به خصوص شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای حشدالشعبی 1:20 فاتحه ای رو همراه 5 صلوات قرائت کنید
به گلزار شهدا کرمان بمب زدن😓😥
20 کشته داده است