#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌹 هرگاه حامد به مراسمی یا هیئتی می رفت، می گفت ای کاش روضه ی حضرت عباس (ع) بخوانند. ارادت عجیبی به حضرت عباس (ع) داشت.
👌 در این حدیث شک نکنید که می فرماید :
هرکس به هرآنچه دل بسته روز قیامت با همان محشور می شود.
😔 حامد نیز موقع شهادت شبیه حضرت ابالفضل (ع) شده بود... هم چشمانش را داده بود هم دستانش را؛ اگر به تمام اعضای بدن قمر منیر بنی هاشم تیر زده بودند بدن حامد نیز سر تا پا ترکش بود. حامد در راه و مرام #حضرت_عباس (ع) بود، مثل ایشان شهید شد و قطعا با خود ایشان نیز محشور می شود.
👥 کسانی که در بیمارستان حامد را دیده بودند، هرکس حالش را می پرسید به آنها می گفتند به مقتل حضرت ابالفضل مراجعه کنید.
#شهید_حامد_جوانی
#راوی_پدر_شهید
#مدافع_حرم
🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه
💢نزدیک،اما دور از دسترس…
✳️بی عشوه ولی مهربان ...
💯اوست اسطوره ی #وقار در قله ی #عفاف ...
❌هر خارو خسی عاشقش نمی شود و زیباییش را هر نگاه و دل بیماری لمس نمیکند ...
او پیش از انتخاب شدن انتخاب میکند و پیش از معشوق شدن عـــ❤️ــاشق ...
عشق اولش خــ💚ــداست و بس☝️...
❣با زیرکی گوی #حیا را از دست دیو هوس می رباید ...
✅او همان بانوی #چادری عفیف، در پس پرده ی حجاب است...
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
🌸🌸دوستان ما باید دیدمون رو نسبت به اتفاقاتی که برامون میفته عوض کنیم..
🌼🌼اونی که این اتفاقات رو کنار هم میچینه خداست،
😊😊 خدایی که خیلی مهربونه و مارو یه عالمه دوست داره
☺️👇باهم ببینیم:
🌺🌼🌺🌼🌺🌼
🌴 سوره بقره آیه 216 🌴
🕋 وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
😰 ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﻴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ.
😍 ﻭ ﻳﺎ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻴﺪ.
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعــــلــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_صد_بیست_هفت ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ ــ چی شده؟ ــ سردار تماس گرفت،گفت که همه چیز
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_صد_بیست_هشت
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
نگاهی به خیابان انداخت،راه زیادی تا خانه نمانده بود ،اما پاهایش خیلی درد می کردند،و احساس می کرد از پیاده روی زیاد ،ورم کرده اند.
امروز ماشین خراب شده بود و آن را به تعمیر برد و مجبور بود در این وقت شب مقداری از راه را پیاده بیاید.
به سمت هایپر مارکت سر خیابان رفت و خرید کرد.
خسته و کیسه به دست به طرف خانه رفت در این ساعت از شب کسی در خیابان نبود،تاریکی خیابان ترسی بر دلش انداخت.
با افتادن سایه ای جلوی قدم هایش لحظه ای شوکه در جایش ایستاد اما دوباره به راه رفتن ادامه داد،اینبار به قدم هایش سرعت بخشید.
با شنیدن صدای قدم هایی محکمی که پشت سرش برداشته می شد، متوجه شد که این سایه متعلق به مرد است.
از اینکه مرد کاری نمی کرد،ترسش را بیشتر کرد،در همین افکار بود که کیفش کشیده شدو بر زمین پرت شد.
جیغ بلندی کشید و با وحشت به عقب برگشت،با دیدن مردی درشت هیکل با صورتی خشن و زخمی،دوباره جیغی کشید و به عقب قدم برداشت.
اما آن مرد پوزخندی زد و قدمی برداشت و فاصله را پر کرد،
کیسه های خرید از دست سمانه بر روی زمین افتادند،سیب ها بر روی زمین ریختند و برای چند ثانیه نگاه مرد را به خود کشاندند.
سمانه که تا این لحظه پاهایش بر زمین خشک شده بودند،فرصت را غنیمت شمرد و شروع به دویدن کرد،مرد نگاهی به سمانه انداخت که با سرعت به سمت در می دوید.
لبخندی از سر رضایت زد،به هدفش رسیده بود،با گام های بلند اما آرام و محکم به سمت در رفت.
سمانه به محض رسیدن به در دکمه ایفون را چندین بار فشرد،
نگاه ترسانش را دوباره به سوی مردی کشید که خونسرد به سوی او قدم برمیداشت ،کشید.
این آرامش و خونسردی برا چه بود؟
منظور این است که به راحتی او را در چنگ میگیرد؟؟
با این فکر سمانه وحشت زده با گریه ،پی در پی به در مشت می زد،و سمیه خانم را صدا می کرد.
می دانست سمیه خانم تا از پله ها پایین بیاید و در را باز کند،زمان میبرد،اما باز امیدش را از دست نداد،و با صدای بلند اسم سمیه خانم را فریاد می زد،لابه لای فریاد هایش ناخوداگاه اسمی را فریاد زد،که برای چند لحظه مرد را در جایش خشک کرد.
اما بعد از چند دقیقه مرد به سمتش امد.
اما اینبار با قدم های بلند تر و سریعتر،سمانه محکم تر بر در می زد و هق هق هایش دیده اش را تار کرده بودند،
با احساس نزدیک شدن مرد به او و دستی که به طرف او دراز شد.
در باز شد و او داخل خانه رفت و سریع در را بست.
تیمور نگاهی به در بسته انداخت،صدای هق هق و ترسیده ی دختری که پشت در بود،به او انرژی می داد و لبخند عمیقی بر لبانش نشاند.
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
#نماز_شب_آخر 🕊
مهدے از شناسایـے ڪه اومد نیمہ شب بود و خوابید . بچہ ها ڪہ براے نماز شب بیدار شده بودند او را صدا نڪردند چون مےدونستند حسابـے خستہ ست .
اما او صبح ڪه براے نماز بیدار شد با ناراحتے گفت مگر نگفتہ بودم منم براے نماز شب بیدار ڪنید ؟
دلیلش را گفتند ؛
آه سردے ڪشید و گفت :
افسوس شب آخر عمرم ، نماز شبم قضا شد ...
فردا شب مهدے هم بہ خیل شهیدان پیوست .
#شهید_مهدی_سامع
🕊|🌹 @masjed_gram
🌺❤️✨❤️🌺
#انتخاب_همسر
🌸باور نمیکنم خدا به کسی بگوید:
" نه...! "
🌸خدا فقط سه پاسخ دارد:
☘١- چشم....
☘٢- یه کم صبر کن....
☘٣- پیشنهاد بهتری برایت دارم....
🌸همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو...
👈شاید خداست که در آغوشش می فشاردت
برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن!
💗صبر اوج احترام به حکمت خداست ...🙌
🌺❤️✨🍃✨❤️🌺
@masjed_gram
#تلنگر
🌸🌸یک آرزویی که اکثر سالکین دارند و کلا برای این جهت، سیر وسلوک را شروع کرده اند، تربیت نفس، یا تهذیب و تزکیه است،...
🌺🌺در هیچماه و مناسبتی حقیر ندیدم که ایجور اختصاصی بر تربیت نفس انگشت گذاشته باشند الا در شعبان، آنهم از راه صدقه...
🌷🌷لذا هر کس میخواهد نفسش تربیت شود، این ماه را با صدقه شروع و ادامه دهد تا آخر ...
☺️👇باهم ببینیم:
🌴آیات 103و104 سوره توبه🌴
🕋«خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ان صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
🕋أَلَمْ يَعْلَمُواْ ان اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَان اللّهَ هُوَ التَّوَّآب الرَّحِيمُ
🌹از اموال آنان صدقه اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه شان سازى و برايشان دعا كن؛ زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست
🌹آيا ندانسته اند كه تنها خداست كه از بندگانش توبه را میپذيرد و صدقات را مى گيرد و خداست كه خود توبه پذير مهربان است،
🔔🔔خلاصه شعبان المعظم، یک دوره ی فشرده ی تربیتی ست،
انشاءالله بتوانیم در این ماه با استغفار و صدقه، چنان نفس مان را تربیت و تزکیه کنیم که صداقتمان را تثبیت کنیم، و با صداقت وارد ماه مهمانی خداوند، یعنی رمضان شویم،
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿