eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
716 ویدیو
38 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🍃 📚 حرف اول و آخرم (علیه السلام) است : 🔶 خانم اوز دونوش تاکنون آثاری نیز به رشته تحریر درآورده که از آن جمله می‌توان به نقش اسلام در برابر غرب، منشور اسلامی، و غرض ورزی‌های خاورشناسان، اسلام و ، اسلام در تئوری و عمل، اسلام در برابر اهل کتاب، اسلام مورد حمله از خارج و داخل و غرب بالذات محکومت است اشاره کرد❗️   🔶 این بانوی ۲۸ ساله متولد آنکارا، اهل است. وی در ۱۶ سالگی مذهب جعفری را شناخت و به گفته خودش زمانی واقعا شیعه شد که علی(علیه السلام) را شناخت... 🔶 او توانست خواهران خود را مورد تاثیر قرار دهد و آنها را نیز به تشیع مشرف کند. خانم اوزدونوش دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی است و در مورد حجابش می‌گوید: «وقتی نام (سلام الله علیها) را می‌شنوم فقط غصه می‌خورم، خیلی ناراحت می‌شوم، ایشان در جوانی چقدر سختی و رنج کشیدند. ان‌شاءالله ایشان مرا به خاطر اشک بر علی(علیه السلام) کنند، حرف اول و آخرم علی است»❗️ قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
💠رنگ 🔰از طرف لشکر بهم گفتند: برای مراسم اربعین که فردا است یک تابلو بزرگ🎆 از تصویر سید نقاشی کن. رفتم خونه شروع کردم به کشیدن تصویر سید. آن موقع ناراحتی شدید اعصاب🗯 داشت. 🔰بهم گفت: اگه میشه این تابلو را ببر ، می ترسم رنگ🎨 روی فرش بریزه. به خانمم گفتم: بیرون هوا سرد☃ است. من زیر تابلو پهن کردم. مواظب هستم که رنگ نریزد❌ 🔰تصویر را قبل از تمام کردم. آمدم وسایل را جمع کنم که آخرین قوطی از دستم سُر خورد و ریخت روی فرش😱 نمی دانستم جواب همسرم را چه بدهم. به من گفته بود اما من نرفتم😥 🔰بالاخره بیدار شد. با آب💧 و دستمال هم خواستیم رنگ را پاک کنیم بی فایده بود. خانم من همین طور که با دستمال روی فرش می کشید گفت: خدایا، فقط برای اینکه این شهید🌷 (س) بوده سکوت می کنم. 🔰میگن اهل محشر در قیامت، سرهارا از عظمت✨ حضرت زهرا (س) به زیر می گیرند. بعد خانمم نگاهی به انداخت و ادامه داد: فردای قیامت به مادرت بگو که من این کار را برای شما کردم. شما سفارش ما را بکن، شاید ما را کنند.» 🔰صبح با هم از خانه🏡 بیرون آمدیم. آماده حرکت شدیم. همان موقع خانم همسایه جلو آمد و به خانم من گفت: شما را می شناسید⁉️ یکدفعه من و همسرم با تعجب😟 به هم نگاه کردیم. 🔰خانم من گفت: بله، مگه؟! خانم همسایه گفت: من یک ساعت پیش⌚️ خواب بودم. یک جوان با چهره نورانی✨ شبیه زمان جنگ آمد و خودش را معرفی کرد. بعد گفت: از طرف ما از معذرت خواهی کنید و بگویید به پیمانی که بستیم عمل می کنیم. شفاعت شما در قیامت با (س)😭 🕊|🌹 @masjed_gram