مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💠آخرین خداحافظی سجاد
🔰گريه ميكرد و ميگفت: سعيده جان خيلي دلم برايت تنگ ميشود بدان هميشه كنارت هستم. برايم دعا كن اگر ته دلت راضي شود همه چيز درست ميشود. پدر و مادرش قرآن را گرفته بودند و من كاسه آب دستم بود. جلوي در پوتينش را محكم بست. گفت: خيلي به تو اطمينان دارم واقعاً لياقتش را داري. رفت تا سركوچه و دوباره برگشت. مرا نگاه كرد و آب را پشت سرش ريختم. قرار بود برويم مشهد كه رفت سوريه. يك شب قبل از شهادت خواب ديدم در مشهد بعد از زيارت يك آقاي نوراني در دست چپم جاي حلقه انگشتر عقيق و در دست راستم انگشتري با نگين فيروزه و كف دستم چند تا مرواريد انداخت. وقتي براي سجاد تعريف كردم گفت تعبيرش اينكه يك سعادت بزرگي نصيبت ميشود. گفت: بيبي امضا كرده و كارمان درست ميشود.
#شهید_سجاد_عفتی
🕊|🌹 @masjed_gram