eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
716 ویدیو
38 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی وابستش بودم بهش می گفتم : زمان بیشتری رو توی خونه بمون. اما اگه نمی تونست کار و وقتش رو طوری تنظیم کنه که کنارم باشه من وقتم رو تنظیم می کردم که کنارش باشم و همراهش می شدم.☺️❤️ چند بار پیش اومد که مصطفی قرار بود به گشت شبانه بسیج بره و من با اصرار همراهش شدم. اعتراض می کرد می گفت : نمی تونم تو رو با بچه کوچیک توی ماشین تنها بزارم 😒 اما من بهش می گفتم : در ماشین رو قفل می کنم و منتظرش می مونم تا کارهاش تموم بشه. برام مهم نبود که مثلا ساعت 12 شبه و توی ماشین منتظرشم همین که کنار مصطفی بودم خیییلی خوب بود.❤️👌 🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🔹پوسترهای جدید پرسش و پاسخ ↩️پوستر شماره 8 👤 #استاد_احسان_عبادی #پرسش_و_پاسخ_مهدوی تصویر باز ش
🔹پوسترهای جدید پرسش و پاسخ ↩️پوستر شماره 9 👤 #استاد_احسان_عبادی #پرسش_و_پاسخ_مهدوی تصویر باز شود .🌸☝️ @masjed_gram ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
💐 سبک زندگی قرآنی 💐 🍂 مومن باش 🍂 🌐💠⚜⚜💠🌐 🌺⇦چتر بازها چه لذتی میبرند از سقوط، هر چه ارتفاع بیشتر سقوط برای آنها لذت بخش تر است. چرا؟ چون پشت آنها به چترگرم است 🌸⇦ایمان چیزی شبیه چتر نجات است، کسی که ایمان دارد دیگر از سقوط و افتادن و تهدید هیچ هراس ندارد. این است که قران کریم توصیه به ایمان دارد و می فرماید: 🕋 یا أیُها الُّذینَ آمَنُوا آمنُوا 📣 ای کسانی که ادعای ایمان دارید حقیقتا ایمان بیاورید 💠بخشی از آیه 136 سوره نساء💠 قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_چهل‌وشش •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ گفتم: خ
🌸🍃 🍃 ❤️ •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ 💠 صمد که رفته بود دو سه روزه برگرده الان بیست روز بود که نه خودش اومده بود نه پدرش!!! ✨یه روز خدیجه بهم گفت: مامان تو که رفته بودی نون بگیری عمو شمس الله اومد و یکی از عکسای بابا رو برد، ناراحت شدم که چرا اومده و من نبودم عکس برداشته رفته!!!😢🙄😒 📿 صدای در اومد، بچه ها با شادی می گفتن، بابا اومد، در رو باز شد که دیدم برادرم و پدر شوهرم هستن😳🙄 پدرشوهرم پیر تر شده بود، خاک آلوده بود، با اوقات تلخی جواب سوالم که گفتم صمد کجاست رو داد و گفت ما تنها اومدیم صمد موند منطقه!!! - چطور در رو باز کردید؟ پدرشوهرم دست پاچه شد👇 -...کلید...! در خودش باز بود!! نمی خواستم جلوش وایسم پس اصراری نکردم ولی در باز نبود! دلم شور میزد رفتم خونه همسایه زنگ بزنم به صمد ولی رفتار خانم دارابی هم یجوری بود گفت هر چی شماره میگیره انگار خط ها خرابه، ناراحت شدم و برگشتم خونه!!!😢😔 💟داشتم از دلشوره میمردم دوباره رفتم خونه خانم دارابی، بهم گفت با شوهرش حرف زده و اونم گفته که حال صمد خوبه ولی وقتی خواستم که دوباره زنگ بزنه تا با صمد حرف بزنم زنگ میزد و میگفت مشغوله🙄😒خانم دارابی مثل همیشه نبود، انگار اتفاقی افتاده بود و اونم خبر داشت. ✳️وقتی رسیدم خونه دیدم پدرشوهرم و داداشم قران رو برداشتن و دارن وصیت نامه صمد رو میخونن🙄😳 - خوابمون نمیبرد اومدیم یکم قران بخونیم! لجم گرفته بود از پنهان کاری هاشون! لب گزیدم و گفتم: چی از من پنهون میکنید؟ صمد شهید شده؟ قرآن رو ازش گرفتم و گذاشتم رو قلبم و گفتم صمد شهید شده میدونم!!😭😭 ⚫️🎋🎋🎋🎋⚫️ ⬛️برادرم زد زیر گریه! منم زدم زیر گریه و وصیت نامه رو برداشتم و گفتم صمد جان بچه هات هنوز کوچیکن😓 این چه وقت رفتن بود😢بی معرفت، بدون خداحافظی؟ یعنی من ارزش خداحافظی هم نداشتم؟؟؟😭😭😭 دستم رو روی قران گذاشتم👇 -خدایا😭تو رو قسم به این قرانت، همه چی دروغ باشه، صمدم دوباره برگرده😭ای خداااا صمدم رو برگردون😭 پدرشوهرم سرش رو روی دیوار گذاشت، گریه می کرد و شونه هاش میلرزید، خدیجه و معصومه هم انگار فهمیده بودن، طفلی ها پابه پا من گریه می کردن.سمیه رو پاهام نشسته بود و اشکام رو پاک می کرد، مهدی خیره خیره نگام می کرد، زهرا بغض کرده بود.😭⚫️😭⚫️😭 پدر شوهرم لابه لا هق هقش صمد و ستار رو صدا می زد و مهدی رو بغل کرد و شعرای سوزناک ترکی میخوند.😭😭😭 یه دفعه ساکت شد و گفت: صمد تو وصیت نامش نوشته به همسرم بگید زندگی کنه. نوشته بعد من مهدی مرد خونه است.😔😢 ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• هر شب در ڪانال☺️👇🏻 📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
💌 نگاه اشتباه ما به نماز #پیام_معنوی 🌺 🍃🌺 @masjed_gram
🌹امام علي عليہ السلام مي‌فرمایند: 💠رَوِّ تَحْـزِمْ، فـإذا اسْتَــوْضَحْتَ فاجْـزِمْ💠 ✔️فڪر ڪڹ، تـا دور انديش شوے؛ و چوڹ همـہ جوانـب ڪار برايـت روشڹ شد، 👈 آڹ گاه تصميـم قطعي بگيـر❗️ 📚 ميزاڹ الحڪمة ج ۳ ص ۵۴ 🌺 🍃🌺 @masjed_gram
#احکام 💠نگاه مردبه غیرهمسر ✨ ✨✨ @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢محمد پارسا سه ساله با لحن بچه گانه و با و ناراحتی میگفت😢: مامان نذار شوهرت بره، گناه داره، میره شهید میشه💔. ایوب فقط میخندید😂. 💢نیایش بعد از رفتن پدرش میزد😫 و گریه میکرد و به من میگفت: بابا اگر شهید بشه تقصیر تو😩، من رفتن بابام رو از چشم تو میبینم، همه بابا دارن من ندارم.😭 💢حالا بعد از پدرشون می گویند: دلم برای بابام میسوزه که تیر به سرش زدن😔😔. ایوب میگفت: مریم جان، من میدانم 🕊میشوم و فیلم از من زیاد بگیر، بچه‌ها بزرگ شدند پدرشان را ببینند. 💢روزهای آخر صدایش میکردم. موقع رفتن گفتم: ایوب جان ننوشتی، گفت: نمازت را بخوان همه چیز خود به خود حل میشود👌. فقط من را ببخش که نتوانستم مهریه ات را کامل بدهم😔. 💢عکس های و سید حسن نصرالله را قبل از رفتن خرید و گفت: اینها تمام من هستند🌹، وقتی نگاه به عکس آقا میکنم انرژی میگیرم😍❤️، و همه آن عکسها را با خودش به برد . 🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🎓 #ڪــ🎒ــــلاس درس مهدویت 💠 شناخت امام مهدی"عج" از دوران #تولد تا #حکومت جهانی: ⬅️ #قسمت_دوم 1⃣
🎓 🎒ــــلاس درس مهدویت 💠 شناخت امام مهدی"عج" از دوران تا جهانی: ⬅️ 👤 چگونگی تولد : 🔹الف): ✍..در روایات فراوان، از پیامبر اکرم(ص)نقل شده است که مردی از خاندان او به نام«مهدی» قیام خواهد کرد و بنیان ستم را واژگون خواهد ساخت. فرمانروایان ستمگر عباسی با اطلاّع از این روایات در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را به قتل رسانند. ♥️بنابراین از زمان امام جواد(ع)زندگی امامان معصوم علیه السلام بامحدودیت‌های بیشتری همراه گشت و در زمان امام حسن عسکری علیه السلام به اوج خود رسید به گونه ای که کمترین رفت و آمد به خانه آن بزرگوار از نظر دستگاه حکومت، مخفی نبود.! 🔰پیداست در چنین شرایطی باید تولّد آخرین حجّت حق و موعود الهی در پنهانی و به دور از چشم دیگران می‌بود. به همین دلیل حتی نزدیکان امام یازدهم از جریان ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بی اطلاّع بودند و تا چند ساعت پیش از تولّد نیز، نشانه‌های بارداری در نرجس خاتون مادر بزرگوار امام دوازدهم، دیده نشد. 👌حکیمه خاتون، دختر گرامی امام جواد علیه السلام، جریان ولادت را چنین حکایت کرده است: ◀️امام حسن عسکری علیه السلام به دنبال من فرستاد و فرمود: «ای عمّه! امشب افطار نزد ما باش! چرا که شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب [آخرین] حجّت خود بر روی زمین را آشکار خواهد کرد. پرسیدم: مادر او کیست؟فرمود:نرجس! 👈گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست.فرموند: سخن همان است که گفتم پس [بر نرجس] وارد شدم و سلام کردم و نشستم.او پیش آمد تا کفش هایم را بیرون آورد و به منگفت: بانوی من حال شما چطور است؟ 🔻گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی! 🔹سخن مرا نپذیرفت و گفت: عمّه جان چه می‌فرماییدگفتم: دخترم، امشب خداوند متعال به توپسری عطا می‌فرماید که سرور دنیا و آخرت خواهد بود.پس خجالت کشید و حیا کرد. 💎حکیمه گوید: پس از نماز عشاء، افطار کردم و در بستر خود آرمیدم و هنگام نیمه شب برای انجامِ نماز [شب] برخاستم و آن را به جای آوردم در حالی که نرجس [به آرامی] خوابیده بود بدون آنکه اتفاقی برایش روی دهد. پس از انجام تعقیبات [نماز] خوابیدم. سپس هراسان بیدار شدم و حال آن که او همچنان در خواب بود. لحظاتی بعد برخاست و نماز [شب] گزارد و خوابید. 💯حکیمه ادامه می‌دهد: بیرون آمدم و در جستجوی فجر [سپیده ]به آسمان نگریستم.پس فجر اوّل [۱] را مشاهده کردم و نرجس همچنان در خواب بود. پس به شک افتادم! ناگاه امام حسن عسکری(ع) از جایگاه خود ندا برآورد: ای عمّه شتاب مکن! امر [ ولادت] نزدیک است. نشستم و به قرائت سوره‌های «سجده» و «یس» مشغول شدم که نرجس با اضطراب بیدار شد. ♻️به سرعت نزد او رفتم و گفتم: «اسم الله علیک» [2] [ نام خدا بر تو باد ] آیا چیزی احساس می‌کنی؟ 🌀گفت: آری ای عمّه گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار که این همان است که با تو گفتم.در این هنگام ضعفی من و نرجس را فرا گرفت.پس به صدای سرورم [ نوزاد تولّد یافته ] به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او را در حال سجده دیدم! در آغوشش گرفتم و او را کاملا پاکیزه یافتم! 🔗ادامه دارد.. ✍..پی نوشتها: 📕1):نگین آفرینش_جلد(1)ص44_45. "عج" @masjed_gram ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─