4_6021404197482660978.mp3
837.6K
🔸ترتیل صفحه 028 قرآن کریم
با صدای استاد حامد ولی زاده
🔸مقام : ماهور
🛑 فایل بدون ترجمه
☘️☘️☘️☘️
.
4_6021404197482660979.mp3
1.68M
🔸ترتیل صفحه 028 قرآن کریم
با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام ماهور
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
.
┄━═━━⊰❀﷽❀⊱━━═━┄
✍ نکته تفسیری صفحه ۲۸
من نزدیکام:
به آسمان نگاه میکنیم و فضایی بیکران با میلیاردها ستاره و سیاره که نمیتوانیم بزرگیاش را تصور کنیم. به زمین مینگریم و میلیاردها موجود بیجان و جاندارش که هر یک پر از هزار راز و رمز هستند. صدایی میشنویم؛ صدایی از همهی هستی که با تمام وجود میگوید «خدا». جستوجوکنان دنبال او میرویم. نشانههایش را میبینیم؛ ولی خودش را نه. آن قدرت بینهایت، مهربان و هستی بخش کجاست؟ نزد پیامبرش میرویم و از «او» میپرسیم، و از زبان او میشنویم که خدا میگوید:«من نزدیکام؛ نزدیکتر از رگهایتان به شما؛ نزدیکتر از خودتان به خودتان.»
به خودمان فکر میکنیم: قلبمان میتپد، خون در رگهایمان جریان دارد، نفس میکشیم، میخوابیم و بیدار میشویم و رشد میکنیم و خودمان هیچ اختیاری در این کارها نداریم.
کیست که چنین میکند؟
آیا خدایی که دور است، لحظه به لحظه میتواند وجود ما را اداره کند؟ نه، امکان ندارد. بلکه او نزدیک است، دوستمان دارد، صدایمان را میشنود و از ما خواسته است که با او سخن بگوییم.
این آیه، یکی از لطیفترین و زیباترین پیامهای خدا به ما انسانهاست.
یک بار دیگر آیه را میخوانیم و در عبارات آن بیشتر دقّت میکنیم: «بندگان من»، «در بارهی من»، «من نزدیکام»، «هنگامی که مرا بخوانند»، «اجابت میکنم»، «باید بپزیرند مرا و به من ایمان آورند».
چقدر مهربان است! با اینکه ذرهای به ما نیاز ندارد، مرتّب خودنمایی میکند تا دل ما را به خود جذب کند.
آفریدگار جهان به ما پیغام داده که چون دوست مهربانی در کنار ماست، دعای ما را میشنود و مستجاب میکند و از ما خواسته که به دعوتش پاسخ مثبت دهیم.
دعوت او، پیام قرآن و ندای پیامبرش است، و پذیرفتن دعوتش، برای رشد خود ماست و به او سودی نمیرساند.
«دعا»، یکی از اسرار جهان است؛ زیرا انسان به وسیلهی آن، با قدرت بیپایان هستی ارتباط برقرار میکند و از او نیرو و انرژی میگیرد.
خدا به وسیلهی قرآن و پیامبر صلوات الله علیه ، بارها ما را به دعا دعوت کرده است.
ما کار و تلاش میکنیم تا در دنیا و آخرت، زندگی خوبی داشته باشیم؛ ولی کار و تلاش ما که لازم است، فقط یک روی سکّه است، و روی دیگر آن، هزاران هزار اسباب و علّت دیگر است که از دست ما خارج است. حتّی کار و تلاش ما، به وجود عوامل دیگری مانند سلامت جسم و روان، مشروط است. اینجاست که معنای دعا روشنتر میشود. ما به وسیلهی دعا با خدای جهان که تمام موجودات و همهی اسباب و علل در اختیار او هستند، رابطه برقرار میکنیم و از او میخواهیم که در رسیدن به اهدافمان، به ما کمک کند.
طبق وعدهی خداوند در قرآن، او دعای بندگانش را مستجاب میکند؛ یعنی هیچ دعایی را بی پاسخ نمیگذارد.
امّا گاهی از اوقات آنچه ما از خدا میخواهیم، برآورده نمیشود؛ زیرا او میداند که اجابت خواستهی ما به صلاحمان نیست. در این صورت، چیزی بهتر از آن را در دنیا یا آخرت به ما میدهد. یا اینکه ما خدا را به زبان خواندهایم؛ ولی در دل به افراد و سببهای دیگر دل بستهایم. در حقیقت، خدا را از دل نخواندهایم. شاید هم گناهی کردهایم و باید اوّل آن را جبران کنیم و از خدا پوزش بطلبیم.
پیشوای اوّل ما شیعیان به فرزند خود امام حسن مجتبی علیه السلام میفرماید:
«خداوند، کلید گنجهایش را در دستان تو قرار داد؛ بدینصورت که به تو اجازه داد از او درخواست کنی. پس هرگاه بخواهی، میتوانی به وسیلهی دعا، درهای نعمتش را باز کنی و باران رحمتش را بر خود فرود آوری. پس مبادا تأخیر در استجابت دعا، تو را نومید کند؛ که چه بسا خداوند دعایت را دیرتر مستجاب میکند تا پاداش بیشتری به تو بدهد.» [1]
[1] . نهج البلاغه ، نامه31 ، (ص: 399)
#تفسیر
.
0028
❣️ مهدی شناسی
آن حدیث را همه شنیدهاند كه اسلام بر پنچ چیز مبتنى است كه مهمترین آنها ولایت است. یا فرمود: كسى كه امامش را نشناسد، یعنى نداند از چه كسى باید اطاعت كند، اگر در این حال بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.
شناختن امام عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف این نیست كه آدم اسمش و اسم پدر و مادرش را بداند؛ بلكه به این معنا است كه او را به ولایت و امامت بشناسد. او را ولىّ امر و واجب الإطاعه بداند؛ زیرا اگر نداند از چه كسى باید اطاعت كند، در بازىهاى سیاسى هضم و گمراه خواهد شد و آنگاه جامعهی اسلامى به تفرقه و از هم پاشیدگى تهدید خواهد شد.
بر این مقامِ مطاع بودن، اسمهاى گوناگونى را مىتوان اطلاق كرد. اسمى كه در فرهنگ ما پس از انقلاب رایج شده، «ولایت» است.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)، مقام ولایت امر مسلمانان را داشت و از این رو اطاعتش بر همهی مسلمانها واجب بود.
به عقیده ما شیعیان، این مقام، پس از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به امیرمؤمنان(علیه السلام) منتقل شد. این همان نقطه افتراقِ شیعیان با فرقههاى دیگر اسلامى است.
ما معتقدیم كه این مقام از طرف خداى متعالى به امیرمؤمنان(علیه السلام) افاضه شد؛ همانگونه كه به شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) افاضه شده بود. همان كسى كه گفت: وَ أَطَیعُوا الرَّسُول، بعدش فرمود: وَ أُولِى الاَْمْرِ مِنْكُمْ، و مصداق أولِى الأَمر چنان كه در حدیث جابر و دیگر روایات آمده است، دوازده امام معصوم(علیهم السلام) هستند.
جابر بن عبداللّه انصارى مىگوید: وقتى خداوند، آیه یَا أَیُّها الَّذینَ ءامَنوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ را بر پیامبر گرامىاش محمّد(صلى الله علیه وآله) نازل كرد، من از حضرت پرسیدم: اى رسول خدا! خدا و رسولش را شناختیم. اكنون اولوالامر را به ما معرّفى كن كه خداى تعالى طاعت آنان را دوشادوش طاعت تو قرار داده است. حضرت فرمود: اى جابر! آنان جانشینان من و امامان مسلمانان پس از منند كه اوّلشان على بن ابى طالب و سپس حسن و آنگاه حسین و بعد از او على بن الحسین و آنگاه محمّدبن على كه در تورات به باقر معروف است و تو او را درك خواهى كرد، چون او را دیدار كردى، از جانب من سلامم را برسان، و سپس صادق جعفربن محمد، و بعد از او موسى بن جعفر و آنگاه على بن موسى، و بعد از وى محمّدبن على و سپس على بن محمّد و آن گاه حسن بن على و در آخر، همنام من محمّد است كه هم نامش نام من است و هم كنیهاش كنیه من است. او حجت خدا بر روى زمین و یادگار الاهى بین بندگان خدا است. او پسر حسن بن على است. او است آن كسى كه خداى متعالى نام خودش را به دست او در مشرق و مغرب عالم مىگستراند و اوست كه از اولیاء و شیعیانش غیبت مىكند؛ غیبتى كه در آن بسیارى از همراهان از اعتقاد به امامت او برمىگردند و فقط كسى بر اعتقاد به امامت او استوار مىماند كه خداى تعالى دلش را براى ایمان آزموده باشد.
جابر مىگوید: عرضه داشتم اى رسول خدا! آیا در حال غیبتش سودى به حال شیعیانش خواهد داشت؟ فرمود: آرى، به آن خدایى كه مرا به نبّوت برانگیخت، شیعیانش به نور او روشن مىشوند و در غیبتش از ولایت او بهره مىگیرند؛ همان گونه كه مردم از خورشید بهرمند مىشوند، هرچند كه در پَسِ ابرها باشد. اى جابر! این از اسرار الاهى است كه در خزینه علم خدا پنهان است. تو نیز آن را از غیر اهلش پنهان بدار و جز نزد اهلش فاش مساز.
این همان مقام ولایت، امامت و حاكمیت بر امّت است كه براى امامان دوازدهگانهاى كه پیامبر به آن تصریح فرموده، ثابت است و آنچه در جامعهی ما ولایت فقیه شناخته مىشود، استمرار همین مقام است؛ زیرا خودشان فرمودند كه زمان غیبت، به فقیه جامعِ شرایط رجوع كنید؛ پس ولایتِ فقیهِ جامعِ شرایط، فرع ولایت معصومان(علیهم السلام) است.
ما در زمان غیبت امام زمان ارواحنا فداه، ولایتِ فقیه جامع الشّرایط را به وساطت حضرت، از طرف خدا مىدانیم؛ همان طور كه ولایت امثال مالك اشتر و محمّد بن ابى بكر را ولایتى از طرف خدا مىدانیم. از آن جا كه امیرمؤمنان(علیه السلام) آنها را تعیین فرموده بود و حضرت نیز از طرف خدا منصوب بود، آنها نیز منصوب با واسطه از طرف خداى متعالى بود، اند. به هر حال، مقام ولایت و حاكمیت، مقامى والاتر از مقام نبوّت و رسالت است؛ به گونهاى كه بسیارى از انبیاى الاهى، مقام نبوّت داشته؛ امّا مقام ولایت و فرمانروایى نداشتهاند. بنا بر نصّ آیات و روایات، خداوند، این مقام والا را به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) عطا فرموده است.
ادامه دارد
#ولایت
جنگ روایت ها ۰۰۵.mp3
6.57M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📖 جنگ روایت ها - جلسه پنجم
#سخنرانی
🔴 صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی در عصر جمعه...🔊
🔵 این صلوات از امام زمان ارواحنا فداه صادر شده است
و سيد بن طاووس :
از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب غافل نشو
💡 چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است :
🌀بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَخَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ،
الْمُنْتَجَبِ فِى الْمِيثَاقِ،
🌸الْمُصْطَفىٰ فِى الظِّلالِ، الْمُطَهَّرِ مِنْ كُلِّ آفَةٍ، الْبَرِىءِ مِنْ كُلِّ عَيْبٍ، الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجَاةِ، الْمُرْتَجَىٰ لِلشَّفاعَةِ، الْمُفَوَّضِ إِلَيْهِ دِينُ اللّٰهِ،
🌹اللّٰهُمَّ شَرِّفْ بُنْيَانَهُ، وَعَظِّمْ بُرْهَانَهُ، وَأَفْلِجْ حُجَّتَهُ، وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ، وَأَضِئْ نُورَهُ، وَبَيِّضْ وَجْهَهُ،
🌸 وَأَعْطِهِ الْفَضْلَ وَالْفَضِيلَةَ، وَالْمَنْزِلَةَ وَالْوَسِيلَةَ، وَالدَّرَجَةَ الرَّفِيعَةَ، وَابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ،🤲
🌹وَصَلِّ عَلَىٰ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَقَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، وَسَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ،
🌹وَصَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ،
🌹وَصَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، ووَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ؛
🌹وَصَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ،
🌹 وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ،
🌹 وَصَلِّ عَلىٰ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ،
🌹 وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ،
🌹وَصَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُوسىٰ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ،
🌹 وَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ،
🌹وَصَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ،
🌹وَصَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ،
🌹وَصَلِّ عَلَى الْخَلَفِ الْهادِى الْمَهْدِيِّ إِمَامِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثِ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِينَ؛
🌸اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ، الْعُلَماءِ الصَّادِقِينَ، الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ، دَعَائِمِ دِينِكَ، وَأَرْكَانِ تَوْحِيدِكَ،
وَتَراجِمَةِ وَحْيِكَ، وَحُجَجِكَ عَلَىٰ خَلْقِكَ،
🍃 وَخُلَفَائِكَ فِى أَرْضِكَ، الَّذِينَ اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِكَ، وَاصْطَفَيْتَهُمْ عَلَىٰ عِبَادِكَ، وَارْتَضَيْتَهُمْ لِدِينِكَ،
🌼وَخَصَصْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِكَ، وَجَلَّلْتَهُمْ بِكَرَامَتِكَ، وَغَشَّيْتَهُمْ بِرَحْمَتِكَ، وَرَبَّيْتَهُمْ بِنِعْمَتِكَ، وَغَذَّيْتَهُمْ بِحِكْمَتِكَ،
وَأَلْبَسْتَهُمْ نُورَكَ، وَرَفَعْتَهُمْ فِى مَلَكُوتِكَ، وَحَفَفْتَهُمْ بِملائِكَتِكَ، وَشَرَّفْتَهُمْ بِنَبِيِّكَ،
صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
🌼اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ عَلَيْهِمْ،
صَلَاةً زَاكِيَةً نَامِيَةً كَثِيرَةً دَائِمَةً طَيِّبَةً، لَايُحِيطُ بِهَا إِلّا أَنْتَ، وَلَا يَسَعُهَا إِلّا عِلْمُكَ، وَلَا يُحْصِيهَا أَحَدٌ غَيْرُكَ .
🌼 اللّٰهُمَّ وَصَلِّ عَلَىٰ وَلِيِّكَ الُْمحْيِى سُنَّتَكَ، الْقَائِمِ بِأَمْرِكَ،
الدَّاعِى إِلَيْكَ، الدَّلِيلِ عَلَيْكَ، حُجَّتِكَ عَلَىٰ خَلْقِكَ، وَخَلِيفَتِكَ فِى أَرْضِكَ، وَشَاهِدِكَ عَلَىٰ عِبَادِكَ .
اللّٰهُمَّ أَعِزَّ نَصْرَهُ، وَمُدَّ فِى عُمْرِهِ، وَزَيِّنِ الْأَرْضَ بِطُولِ بَقائِهِ .
🌼اللّٰهُمَّ أَكْفِهِ بَغْىَ الْحَاسِدِينَ، وَأَعِذْهُ مِنْ شَرِّ الْكَائِدِينَ، وَازْجُرْ عَنْهُ إِرَادَةَ الظَّالِمِينَ، وَخَلِّصْهُ مِنْ أَيْدِى الْجَبَّارِينَ
اللّٰهُمَّ أَعْطِهِ فِى نَفْسِهِ وَذُرِّيَّتِهِ وَشِيعَتِهِ وَرَعِيَّتِهِ وَخَاصَّتِهِ وَعَامَّتِهِ وَعَدُوِّهِ وَجَمِيعِ أَهْلِ الدُّنْيا مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ،
وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ مَا أَمَّلَهُ فِى الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ .
#صلوات
.
4_6026140257919960056.mp3
819.2K
🔸ترتیل صفحه 029 قرآن کریم
با صدای استاد حامد ولی زاده
🔸مقام : بیات
🛑 فایل بدون ترجمه
☘️☘️☘️☘️
4_6026140257919960057.mp3
1.67M
🔸ترتیل صفحه 029 قرآن کریم
با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام بیات
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
☘️☘️☘️☘️
┄━═━━⊰❀﷽❀⊱━━═━┄
✍️ نکته تفسیری صفحه ۲۹:
از در خانه وارد آن شوید:
مراسم حج که از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام سابقه دارد، پس از او مانند بسیاری دیگر از دستورهای خدا، از راه صحیح خود خارج شد و با خرافات و مفاهیم شیطانی در هم آمیخت.
کعبه، نماد پرستش خدای یکتا، به بت خانه تبدیل شد و آن مراسم توحیدی، به نمایش شرک و بت پرستی تغییر کرد.
یکی از رسوم خرافی این بود که مردم در زمان حج، وارد شدن از در خانه را برای شخص مُحرِم ممنوع میدانستند. به همین سبب، در پشت خانه هایشان تونلی حفر می کردند و از آن وارد خانه هایشان می شدند و می پنداشتند که بدین وسیله عمل نیکی انجام داده اند! امّا خدای دانا که دستورهایش، حکیمانه و برای سعادت بشر است، آن رسم جاهلانه را رد کرد و فرمود: «از در خانه ها وارد آن شوید.» بدین ترتیب، به همه فهماند که برای ورود به هر جایی باید از راه درست آن وارد شد.
آری، هر مقصدی، راهی، و هر کاری، روش خاصی دارد.
راه ورزیده شدن بدن، ورزش، و راه ورزیده شدن فکر، مطالعه و تحقیق است.
این قانون عمومی خداست، و اگر کسی که در پی رسیدن به هدفیست، راه و روش خاصّ آن را طی نکند، بی شک به آن هدف نمی رسد.
امام محمّد باقر علیه السلام فرمود:
«منظور آیه این است که در هر کاری باید از راه خودش وارد شد.»[1]
رسیدن به سعادت ابدی، بزرگترین هدف انسان است. این هدف نیز راه و روش خودش را دارد. پیامبر صلوات الله علیه برنامه ی سعادت را برای انسان ها آورد؛ ولی دسترسی به آن فقط یک راه دارد، و آن مراجعه به سخنان امامان است.
آیا کسی جز علی علیه السلام و فرزندان پاک او می تواند ادعا کند که از راه و روش پیامبر صلوات الله علیه کاملاً آگاه است و آن را به خوبی می شناسد؟
به این ترتیب روشن می شود که چرا پیامبر صلوات الله علیه به امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «ای علی، من شهر علم هستم و تو دروازهی آن هستی، و کسی که از دروازه ی شهر وارد شود، به آن می رسد. ای علی، تو راه ورود به پیشگاه من هستی، و من راه ورود به پیشگاه خدا هستم؛ بنابراین هر کس بخواهد به وسیله ی راهی غیر از تو به پیشگاه من برسد، به من نخواهد رسید، و هر کس بخواهد از راهی به جز من به پیشگاه خدا برسد، به او نخواهد رسید.»[2]
آری، راه رسیدن به خشنودی خدا و بهشت جاوید، پیروی از امامان معصوم و به کار بستن راه و روش آنان است، و کسانی که برای رسیدن به سعادت، راه و روشی غیر از این انتخاب کرده اند، هرگز به منزلگاه سعادت نخواهند رسید.
امام باقر علیه السلام فرموده است: «خاندان پاک پیامبر تا روز قیامت، راههای رسیدن به خشنودی خدا و دعوتکنندگان به بهشت و راهنمایان به سوی آن هستند.» [3]
[1] . تفسیر عیاشی ؛ ج1 ، ص87
[2] . وسایل الشیعه، ج27، ص76
[3] . مجمع البیان ، ج2 ، ص509
#تفسیر
.
0029
❣️ مهدی شناسی
مقام سومى كه خداوند بزرگ، غیر از مقام نبوّت و رسالت، به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) عطا فرمود، مقام قضا است.
هر جامعهاى به افرادى امین و مطمئن نیاز دارد تا در مشاجرههاى حقوقى یا جزایى، داورى كنند.
امر قضا، غیر از امرى است كه ولىّ امر صادر مىكند.
در این خصوص، گاهى قاضى، قاضى تحكیم است؛ یعنى دو نفر با هم توافق مىكنند كه هرچه فلانى گفت، عمل مىكنیم. این داورى، همیشه كارساز نیست؛ بلكه باید ضامن اجرا نیز داشته باشیم.
مقامى كه به طور رسمى از طرف خداى متعالى واجب الإطاعه است، آن قاضى است كه به امر خدا مستند باشد.
در این باره آیات فراوانى فرود آمده است:
فَلا وَ رَبِّكَ لا یُؤْمِنُونَ حتّى یُحَكِّمُوكَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِى أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً.
این آیه بسیار كوبنده و قاطع است و بسیار جاى تأمّل دارد.
خداوند با تأكیدى كم نظیر، دو مرتبه مىفرماید:
نه، نه، قسم به خداى تو كه این مردم ایمان ندارند، مگر این كه در مسائل اختلافى شان به تو مراجعه كنند و هرچه را تو داورى كردى، از ته دل بپذیرند و حتّى در دلشان هم درباره داورى تو گله و شكایتى نداشته باشند.
ایمان واقعى این است كه درباره داورى قاضى اسلام چنان تسلیم باشند كه در دلشان هم احساس نگرانى نكنند و بگویند: هرچه حكم اسلام است، روى سر و چشم؛ امّا اگر كسى به قاضى اسلام اعتراض كند، در حالى كه قاضى طبق حكم خدا و نصّ قرآن یا نصّ حدیث متواتر حكم كرده باشد، اعتراضِ او با این آیه قرآن نمى سازد.
این آیه بدین معنا است كه مسلمانان واقعى باید در برابر حكم اسلام تسلیم محض باشند و حتّى در دلشان هم احساس تنگى و كدورت نكنند كه چرا چنین حكمى درباره ما صادر شده است.
اگر صد در صد هم به ضررشان هست، با طیب خاطر بپذیرند؛ زیرا حكم خدا است و باید در برابر آن سرِ تسلیم فرود آورد.
این مقام قضا، مقام دیگرى است كه خداوند متعالى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) عطا فرموده است.
این مقام براى اهل بیت(علیهم السلام) نیز ثابت است.
اینها مقامهایى رسمى است كه خداوند به اهل بیت(علیهم السلام) عطا فرموده است.
مجموع مقامهایى كه خداى بزرگ به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) عطا فرموده بود، همه اش به اهل بیت(علیهم السلام) نیز منتقل مىشود، غیر از یك چیز و آن این كه آنها نبى و پیامبر نیستند. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) به امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود:
أَنتَ مِنّی بِمَنزلَةِهارُونَ مِن مُوسَى إِلاَّ أَنَّه لاَ نَبِىَّ بَعدی.
تو در مقایسه با من، به منزله هارون به موسى هستى، غیر از آن كه پس از من، هیچ پیامبر دیگرى نیست.
طبق آن چه در خطبه قاصعه آمده است، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) به امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود:
إِنَّكَ تَسمَعُ مَا أَسمَعُ وَ تَرى مَا أَرَى إِلاَّ أَنَّكَ لَستَ بِنَبىٍّ و لكنَّكَ وزیرٌ.
هر آن چه من مىشنوم، تو هم مىشنوى و آن چه من مىبینم، تو نیز مىبینى؛ ولى تو پیامبر نیستى.
امیرمؤمنان(علیه السلام) صداى وحى را مىشنید؛ ولى او مخاطب نبود؛ چون فقط پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) مخاطب وحى و نبوّت بود.
ادامه دارد
#ولایت
.