eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
33.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
☜ و درود خدا بر او، فرمود: (كميل بن زياد مى‌گويد: امام دست مرا گرفت و به سوى قبرستان كوفه برد، آنگاه آه پردردى كشيد و فرمود) اى كميل بن زياد! اين قلب‌ها بسان ظرفهايى هستند، كه بهترين آنها، فراگيرترين آنهاست، پس آنچه را مى‌گويم نگاه‌دار. مردم سه دسته‌اند؛ دانشمند الهى و آموزنده‌اى بر راه رستگارى و پشّه‌هاى دست خوش باد و طوفان و هميشه سرگردان، كه به دنبال هر سر و صدايى مى‌روند و با وزش هر بادى حركت مى‌كنند، نه از روشنايى دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند. اى كميل: دانش بهتر از مال است، زيرا ، نگهبان تو است و مال را تو بايد نگهبان باشى، مال با بخشش كاستى پذيرد؛ امّا علم با بخشش فزونى گيرد و مقام و شخصيّتى كه با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مى‌گردد. اى كميل بن زياد! شناخت علم راستين (علم الهى) آيينى است كه با آن پاداش داده مى‌شود و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مى‌كند و ، نام نيكو به يادگار گذارد. دانش، فرمانروا و مال فرمانبر است. اى كميل! ثروت اندوزان بى ، مرده گرچه به ظاهر زنده‌اند؛ امّا دانشمندان، تا دنيا برقرار است زنده‌اند، بدن‌هايشان گرچه در زمين پنهان؛ امّا ياد آنان در دل‌ها هميشه زنده است. بدان كه در اينجا (اشاره به سينه مبارك كرد) دانش فراوانى انباشته است، اى كاش كسانى را مى‌يافتم كه مى‌توانستند آن را بياموزند؟ آرى تيز هوشانى مى‌يابم؛ امّا مورد اعتماد نمى‌باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده و با نعمت‌هاى خدا بر بندگان و با برهان‌هاى الهى بر دوستان خدا فخر مى‌فروشند. يا گروهى كه تسليم حاملان حق مى‌باشند؛ امّا ژرف انديشى لازم را در شناخت حقيقت ندارند، كه با اوّلين شبهه‌اى، شك و ترديد در دلشان ريشه مى‌زند؛ پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانش‌هاى فراوان من نمى‌باشند. يا فرد ديگرى كه سخت در پى لذّت بوده و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن كه در ثروت اندوزى حرص مى‌ورزد، هيچ كدام از آنان نمى‌توانند از پاسدارى كنند و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند و چنين است كه دانش با دارندگان دانش مى‌ميرد. آرى! خداوند! زمين هيچ گاه از حجّت الهى خالى نيست، كه براى خدا با برهان روشن قيام كند، يا آشكار و شناخته شده، يا بيمناك و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود و نشانه‌هايشان از ميان نرود. تعدادشان چقدر؟ و در كجا هستند. به خدا سوگند! كه تعدادشان اندك ولى نزد خدا بزرگ مقدارند، كه خدا به وسيله آنان حجّت‌ها و نشانه‌هاى خود را نگاه مى‌دارد، تا به كسانى كه همانندشان هستند بسپارد و در دل‌هاى آنان بكارد. آنان كه دانش، نور حقيقت بينى را بر قلبشان تابيده و روح را دريافته‌اند، كه آنچه را خوشگذاران‌ها دشوار مى‌شمارند، آسان گرفتند و با آنچه كه ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند. در دنيا با بدن‌هايى زندگى مى‌كنند، كه ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است. آنان جانشينان خدا در زمين، و دعوت كنندگان مردم به دين خدايند. آه، آه، چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم! كميل! هر گاه خواستى باز گرد.
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر. و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد . گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود. ( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم یعنی در و می باشد. اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند و که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و در مال و است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک و ¹ و غیر اینها . ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم ، گناهکار را دهد شاید کند یا کردار نیکی که اثر آن را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد . و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود . اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است . اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند . دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد . در گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد. و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت خلیل علیه السّلام هستند و می شوند و با و خود جمع شده و در باره آنها می کنند و با هم به می روند‌. ---------------------------------------------------- 1- علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8). 【 ۶ از ۷ 】
123 - خانه مهمانکُش و نیز جناب آقای سبط نقل فرمودند که مرحوم آقا سید ابراهیم شوشتری که یکی از ائمه جماعت اهواز و بسیار محتاط و مقدس بود پس از سخت پریشان و مبتلا به فقر و تهیدستی می گردد به طوری که از عهده مخارج خود و خانواده اش برنمی آید، ناچار مخفیانه به می رود و نزد یکی از طلبه های شوشتر در مدرسه می ماند. چند ماه که می گذرد کاروانی از شوشتر می آید و به او خبر می دهند که خانواده ات از رفتن تو به نجف باخبر شده اند و اینک و پدر و مادر و خواهرانت آمده اند . نامبرده سخت پریشان می شود که در این موقعیت که نه جا دارد نه تمکن مالی، چه کند؟ به هر طوری که بود سراغ خانه خالی را از این و آن می گیرد به او نشانه دکانداری را می دهند که کلید خانه خالی در دست او است، به او مراجعه می کند، می گوید بلی ولی این خانه بدقدم است و هرکَس در آن نشسته مبتلا به پریشانی و مرگ زودرس می شود. سید می گوید چه مانعی دارد ( اگر هم بمیرم چه بهتر از این زندگی فلاکت بار، زودتر راحت می شوم ) پس کلید خانه را می گیرد و داخل خانه می گردد می بیند تار عنکبوت همه جا را گرفته و خانه پر از کثافت و آشغال است و معلوم است که مدتها مسکون نبوده است. پس از نظافت، خانواده اش را در آن جای می دهد، شب که می خوابد ناگهان می بیند عربی با عقال لف (که از عقالهای معمولی عربی سنگین تر و محترمانه تر است) آمد و با تشدد بر روی سینه اش نشست و گفت سید چرا در خانه من آمدی؟ الان تو را خفه می کنم . سید در جواب گفت : من سید اولاد پیغبرم گناهی ندارم. عرب گفت : بلی چرا در خانه من نشستی؟ سید گفت : حالا هرچه بفرمایی انجام می دهم و از تو هم اکنون اجازه می گیرم. عرب گفت : خوب حالا یک چیزی. باید در سرداب بروی و آن را پاک و تمیز کنی و پرده گچی که بر آن کشیده شده برداری، آنگاه قبر من پیدا می شود باید زباله های آن را بیرون بری و هرشب یک حضرت علیه السّلام (ظاهرا گفته بود) بخوانی و روزانه فلان مقدار (که از خاطر ناقل محو گردیده) قرآن بخوانی، آن وقت مانعی ندارد در این خانه بمانی. سید گوید : به همان ترتیب سطح سرداب را که گچینه بود کندم به قبر رسیدم و سرداب را تنظیف کردم و هر شب زیارت و هر روز به مشغول بودم، ولی از جهت مخارج، سخت در فشار بودم تا اینکه روزی در صحن مطهر نشسته بودم، شخصی که بعد معلوم شد حاج رئیس التجار معروف به سردار اقدس وابسته شیخ خزعل بود، مرا دید و احوالپرسی کرد و به عدد افراد خانواده ام یک لیره عثمانی داد و ماهیانه مبلغ معین مُکفی حواله داد و خلاصه وضعیت معیشت ما خوب شد و کاملاً در آسایش واقع شدیم . ارواح به قبرشان علاقه مندند این داستان مانند پاره داستانهای دیگر که نقل شد، گواه صدقی است بر بقای ارواح در و اطلاعشان بر گزارشات این عالم. و از این داستان به خوبی دانسته می شود که ارواح به محل دفن بدن و قبر خود علاقه مندند. توضیح مطلب آنکه : روح سالها با بدن بوده و به وسیله آن کارها انجام داده، ها و دانش ها کسب کرده، بندگی ها نموده و کارهای نیک کرده است و در برابر، خدمتها به آن بدن نموده و در و تدبیر آن رنجها برده است. از اینجاست که محققین گفته اند علاقه نفس با بدن علاقه عاشق و معشوق است. بنابراین، که از بدن فاصله می گیرد از آن قطع علاقه کلی نخواهد کرد و هرجا بدن باشد به آن محل بخصوص نظر دارد؛ پس اگر ببیند آن محل زباله دانی یا محل گناه و کثافت کاری شده سخت رنجیده می شود و مباشرین این زشتکاری را نفرین می نماید و شکی نیست که نفرین ارواح مؤثر است ، چنانچه در این داستان گفته شد آنهایی که در آن خانه ساکن می شدند چه نکبت‌هایی به آنها می رسید و به خیال فاسد خود می گفتند خانه بدقدم است . ولی اگر کسی قبر را نظیف کند و نزد آن اعمال شایسته از قبیل انجام دهد شاد می شوند و برایش می کنند چنانچه درباره سید مزبور گفته شد که به زیارت و قرائت قرآن نزد آن قبر، چه گشایش‌ها که برایش شد.
با زبان کسی را نرنجانید مطلب مهم دیگری که اینجا باید متذکر شد لزوم مواظبت و مراقبت از آفتها و گناهان ( زبان ) است که از آن جمله خواندن مسلمان به لقبی زشت که او را ناراحت کند یا به کلمه ای که او را رنجیده سازد تا جایی که از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت شده که به غلام و کنیز خود خطاب غلامی و کنیزی ننمایید بلکه یا بُنیّ ! بگویید ؛ یعنی ای فرزندم ! یا فتاه ! بگویید ای جوان ! یا جوانمرد ! نبابد این قسم گناه را کوچک و ناچیز دانست؛ زیرا : اولاً: هر گناهی را که آدمی ناچیزش گرفت، بزرگ و در نامه عملش ماندنی خواهد شد. ثانیاً : این قسم گناه، آمرزیده شدنش علاوه بر و عذرخواهی از خداوند، متوقف بر عذرخواهی و دلجویی از آن کسی است که او را رنجانده و گاه می شود که مزاح تندی با مسلمانی می کند و او را می رنجاند و کار خود را خطا و گناهی نمی داند تا از او دلجویی و عذرخواهی نماید و پس از مرگش به همین یک گناه مدتها گرفتار خواهد بود و شاهد این مطلب آیه شریفه : (هر کَس هم‌وزن ذرّه بدی کند آن را می بیند)¹ لطف خدا در ارتباط به ارواح مطلب دیگری که باید دانسته شود این است که یکی از ابواب رحمت الهی ارتباط زنده ها به مرده هاست از دو جهت : یکی اتصال زنده ها در بعض رؤیاهای صادقه به ارواح مردگان و اطلاع یافتن به پاره ای از گزارشات و حالات آنها و خبرهایی که آنان از امور نهانی می دهند و سبب می شود که و بقای ارواح و تصدیق آنچه در شرع وارد شده است. و همچنین ارتباط ارواح به زنده ها برای خود مرده ها هم در برخی موارد نافع است مانند اصلاح پاره ای از گرفتاریهای آنها مانند همین داستان که خاطر آن مخدره علویه را خشنود گرداند و شواهد و نظایر آن فراوان است تنها به نقل یک داستان اکتفا می شود . چاقو را به صاحبش می رساند مرحوم استاد احمد امین در کتاب( التکامل فی الاسلام) نقل کرده است : دو نفر مأمور پست، تهران را به منظور زیارت قبر علیه السّلام ترک کردند و چون دولت اجازه مسافرت به عتبات مقدسه را به کسی نمی داد ناچار از راه قاچاق رفتند، در بیابان شوره زاری گرفتار شدند و به قدری تشنگی بر آنها فشار آورد که یکی از آنها از تشنگی مُرد و دیگری سخت به زحمت افتاد و بالأخره خودش را به تهران رسانید. پس از مدتی آن دوست و همکار و همسفر خود را در خواب دید که در باغ زیبایی با کمال راحتی به سر می برد، از حال او پرسید، پاسخ داد خدا را سپاسگزارم کاملاً راحتم ولی عقربی🦂 همه روزه پیش من می آید و انگشت ابهام پای مرا نیش می زند و به قدری مرا رنج می دهد که نزدیک است جان بدهم! به من خبر داده اند که این ناراحتی برای این است که روزی در خانه فلان دوستم مهمان بودم و ضمن اینکه با دوستم باقلا می خوردم، چاقوی کوچکی از خانه او سرقت کردم و آن را در گوشه سمت چپ در فلان نقطه خانه ام پنهان ساخته ام، از تو انتظار دارم که به خانه ام بروی و سلام مرا به همسرم برسانی و از قول من به او بگویی که چـ🔪ـاقو را به تو بدهد و به صاحبش برگردانی و از او برای من بخشش بخواهی، شاید خداوند از خطای من بگذرد. این شخص گوید من طبق خوابی که دیده بودم عمل نمودم، مرتبه دیگر دوستم را در خواب دیدم که در کمال خوشی و راحتی است و از من سپاسگزاری نمود. مظالم را کاملاً بررسی می نمایند در روضه کافی، حدیث 79 حدیثی طولانی در باره حساب خلایق در قیامت و گرفتن حقوق و مظالم از حضرت علی بن الحسین علیه السّلام نقل نموده تا اینکه می فرماید خداوند می فرماید : (منم خدایی که شایسته پرستش جز من نیست، حاکم دادگستری هستم که خلاف نگوید، میان شما به داد و عدالت خود قضاوت کنم، امروز در بر من به کسی ستم نرود، امروز از نیرومند داد ناتوان بستانم و از بدهکار حق بستانکار بگیرم و با حسنات و سیئات تقاص بدهکاریها را بنمایم. امروز است که هیچ ستمکاری از این گردنه در برابرم نگذرد و مظلمه ای از کسی به گردن او باشد. ای مردمان به هم بیاویزید و هر حقی به گردن کسی دارید که در دنیا به ستم از شما باز گرفته از او بخواهید و من خود گواه شما هستم بر علیه او ) . و در آخر حدیث است که یک مرد قرشی به آن حضرت گفت ای پسر پیغمبر هرگاه مرد مؤمنی حقی به گردن کافری دارد از آن کافر که اهل دوزخ است در برابر آن چه بستاند؟ امام فرمود : ( از گناهان آن مرد مسلمان به اندازه حقی که به گردن آن کافر دارد کم می شود و آن کافر به اندازه آنها به همراه عذاب کفر خود معذّب شود) آن مرد قرشی گفت هرگاه مسلمانی به گردن مسلمانی حقی دارد چگونه حقش از آن مسلمان دریافت شود ؟ امام فرمود : (برای آن مسلمان بستانکار از حسنات مسلمان بدهکار ظالم بگیرند و بر حسنات آن ستم کشیده بیفزایند) ----------------------------------------------------- 1- وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثقالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ (سوره زلزلت ، آیه آخر)
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ "تجربه " تجربه پس از مرگ کسی که مجوز پخش تلویزیونی نگرفت... ╭─── │ 🌙 @Mabaheeth ╰──────────