eitaa logo
مهدی عبداللهی
594 دنبال‌کننده
422 عکس
160 ویدیو
25 فایل
🌐 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اندیشه‌ورزی در قلمرو علوم عقلی اسلامی و علوم انسانی مهدی عبداللهی دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مدیر گروه فلسفه علوم انسانی دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه قم دکتری فلسفه اسلامی ارتباط با مدیر کانال: @mabd57
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا أباالفضل العباس به مرحوم ژولیده نیشابوری گفتند به صورت بداهه درباره ‎قمر_بني_هاشم (علیه السلام) شعری بگو كه پنج بار کلمه "چشم"داشته باشد، شعری سرود با ده کلمه چشم: چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محو چشمم، چشم ها وچشم من بر آب بود چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم، ز آب من سرا پا چشم و چشمم جانب ارباب بود شام میلاد قمر بنی هاشم سپهسالار سپاه عشق در معرکه نینوا بر همه محتاجان درگاه باب الحوائجی حضرتش گرامی باد. یا کاشف الکرب عن وجه الحسین إکشف کربنا بحق أخیک الحسین علیه السلام ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
🏴 انا لله و انا الیه راجعون إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَايَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. (الکافی، ج1، ص38) هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى ‏پوشد. ◼️ روح بلند حضرت آیت الله العظمی علوی ‌گرگانی به ملکوت اعلی پیوست. ◾️ فقدان این عالم جلیل القدر را به محضر حضرت ولی‌عصر (ارواحنا فداه)، مقام‌ معظم‌ رهبری (حفظه‌الله)، حوزه‌های علمیه و عموم مسلمانان جهان تسلیت عرض می‌کنیم. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
بسم الله‌ الرحمن الرحیم انتظار فرج از نگاه حضرت قدس سرّه (1) 🔹بعضی‌ها را به اين مى‏دانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان- سلام اللَّه عليه- را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحى هستند كه يك همچو اعتقادى دارند. بلكه بعضى از آنها را كه من سابقاً مى‏شناختم بسيار مرد صالحى بود، يك اسبى هم خريده بود، يك شمشيرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام اللَّه عليه- بود. اينها به تكاليف شرعى خودشان هم عمل مى‏كردند و نهى از منكر هم مى‏كردند و امر به معروف هم مى‏كردند، لكن همين، ديگر غير از اين كارى ازشان نمى‏آمد و فكر اين مهم كه يك كارى بكنند، نبودند. يك دسته ديگرى بودند كه انتظار فرج را مى‏گفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اينكه در جهان چه مى‏گذرد، بر ملت‏ها چه مى‏گذرد، بر ملت ما چه مى‏گذرد؛ به اين چيزها ما كار نداشته باشيم، ما تكليف‏هاى خودمان را عمل مى‏كنيم، براى جلوگيرى از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء اللَّه، درست مى‏كنند؛ ديگر ما تكليفى نداريم. تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كارى به كار آنچه در دنيا مى‏گذرد يا در مملكت خودمان مى‏گذرد، نداشته باشيم. اينها هم يك دسته‏اى، مردمى بودند كه صالح بودند. يك دسته‏اى مى‏گفتند كه خوب، بايد عالم پر [از] معصيت بشود تا حضرت بيايد؛ ما بايد نهى از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كارى مى‏خواهند بكنند؛ گناه‏ها زياد بشود كه فرج نزديك بشود. يك دسته‏اى از اين بالاتر بودند، مى‏گفتند: بايد دامن‏زد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام اللَّه عليه- تشريف بياورند. اين هم يك دسته‏اى بودند كه البته در بين اين دسته، منحرفهايى هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهايى هم بودند كه براى مقاصدى به اين دامن مى‏زنند. يك دسته ديگرى بودند كه مى‏گفتند كه هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهايى كه بازيگر نبودند، مغرور بودند به بعض رواياتى كه وارد شده است بر اين امر كه هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتى باشد، در صورتى كه آن روايات [اشاره دارد] كه هر كس علم بلند كند با علم مهدى، به عنوان «مهدويت» بلند كند، [باطل است.] حالا ما فرض مى‏كنيم كه يك همچو رواياتى باشد، آيا معنايش اين نيست كه تكليفمان ديگر ساقط است؟ يعنى، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا كه ما ديگر معصيت بكنيم تا پيغمبر بيايد، تا حضرت صاحب بيايد؟ حضرت صاحب كه تشريف مى‏آورند براى چى مى‏آيند؟ براى اينكه گسترش بدهند عدالت را، براى اينكه حكومت را تقويت كنند، براى اينكه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اينكه حضرت بيايند؟ حضرت بيايند چه مى‏كنند؟ حضرت مى‏آيند، مى‏خواهند همين كارها را بكنند. الآن ديگر ما هيچ تكليفى نداريم؟ ديگر بشر تكليفى ندارد، بلكه تكليفش اين است كه دعوت كند مردم را به فساد؟ به حسب رأى اين جمعيت، كه‏ بعضيشان بازيگرند و بعضيشان نادان، اين است كه ما بايد بنشينيم، دعا كنيم به صدام... ما اگر دستمان مى‏رسيد، قدرت داشتيم، بايد برويم تمام ظلم و جورها را از عالم برداريم. تكليف شرعى ماست، منتها ما نمى‏توانيم. اينى كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مى‏كند از عدالت؛ نه شما دست برداريد از تكليفتان، نه اينكه شما ديگر تكليف نداريد. ما تكليف داريم كه، اينكه مى‏گويد حكومت لازم نيست، معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آن طور فساد پر مى‏كند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست. آنكه مى‏گويد حكومت نباشد، معنايش اين است كه هرج و مرج بشود؛ همه هم را بكُشند؛ همه به هم ظلم بكنند براى اينكه حضرت بيايد. حضرت بيايد چه كند؟ براى اينكه رفع كند اين را. اين يك آدم عاقل، يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سياست اين كار را نكرده باشد كه بازى بدهد ماها را كه ما كار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر كارى مى‏خواهند انجام بدهند، اين بايد خيلى آدم نفهمى باشد! 📚 صحیفه امام، ج21، ص13-15 ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
بسم الله‌ الرحمن الرحیم انتظار فرج از نگاه حضرت قدس سرّه (2) مسأله اين است كه دست سياست در كار بوده؛ همان طورى كه تزريق كرده بودند به ملتها، به مسلمين، به ديگر اقشار جمعيتهاى دنيا كه سياست كار شماها نيست؛ برويد سراغ كار خودتان و آن چيزى كه مربوط به سياست است، بدهيد به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مى‏خواستند كه مردم غافل بشوند و سياست را بدهند دست حكومت‏ و به دست ظلمه، دست امريكا، دست شوروى، دست امثال اينها و آنهايى كه اذناب اينها هستند و اينها همه چيز ما را ببرند، همه چيز مسلمانها را ببرند، همه چيز مستضعفان را ببرند و ما بنشينيم بگوييم كه نبايد حكومت باشد، اين يك حرف ابلهانه است، منتها چون دست سياست در كار بوده، اين اشخاص غافل را، اينها را بازى دادند و گفتند: شما كار به سياست نداشته باشيد، حكومت مال ما، شما هم برويد توى مسجدهايتان بايستيد نماز بخوانيد! چه كار داريد به اين كارها؟ اينهايى كه مى‏گويند كه هر علمى بلند بشود و هر حكومتى، خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين برخلاف است. اينها نمى‏فهمند چى دارند مى‏گويند. اينها تزريق كرده‏اند بهشان كه اين حرفها را بزنند. نمى‏دانند دارند چى‏چى مى‏گويند. حكومت نبودن، يعنى اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، برخلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مى‏كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مى‏زديم؛ براى اينكه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست. و اين نفهمها نمى‏دانند چى مى‏گويند، هر حكومتى باشد حكومت [باطل‏] است! بلكه شنيدم بعضى از اشخاص گفته‏اند كه خوب با اين وضعى كه هست، الآن در ايران هست، ديگر ما نبايد تهذيب اخلاق بكنيم؛ ديگر غلط است اين حرفها! چيزى نيست ديگر حالا؛ حتماً بايد استاد اخلاق در يك محيطى باشد كه همه مردم فاسدند، شرابخانه‏ها همه بازند و- عرض مى‏كنم كه- جاهاى فساد همه بازند! اگر يك جايى باشد كه خوب باشد، آنجا ديگر تهذيب اخلاق لازم نيست، نمى‏شود، باطل است! اينها يك چيزهايى است كه اگر دست سياست در كار نبود، ابلهانه بود، لكن آنها مى‏فهمند دارند چى مى‏كنند. آنها مى‏خواهند ما را كنار بزنند. بله، البته آن پر كردن دنيا را از عدالت، آن را ما نمى‏توانيم [پر] بكنيم. اگر مى‏توانستيم، مى‏كرديم، اما چون نمى‏توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الآن عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، بايد بگيريم؛ تكليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم. اما نمى‏توانيم بكنيم؛ چون نمى‏توانيم بكنيم، بايد او بيايد تا بكند. اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه عليه- در هر صورت، اين مصيبتهايى كه هست كه به مسلمانها وارد شده است و سياستهاى خارجى دامن بهش زده‏اند، براى چاپيدن اينها و براى از بين بردن عزت مسلمين [است‏]. و باورشان هم آمده است خيليها. شايد الآن هم بسيارى باور بكنند كه نه، حكومت نبايد باشد، زمان حضرت صاحب بايد بيايد حكومت. و هر حكومتى در غير زمان حضرت صاحب، باطل است؛ يعنى، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بيايد درستش كند! ما درستش مى‏كنيم تا حضرت بيايد. 📚 صحیفه امام، ج21، ص15-17 ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
آنگاه که دعوت به پرستش خدای یگانه، شورش علیه امپراتوری بت‌ها بود و هیچ مردی جز علی (ع) جگر پذیرش اسلام را نداشت، یک زن تمام قامت ایستاد تا پیامبر آخرالزمان به او تکیه زند. (س) کدام ماه و خورشید را به معجزه در دستان محمد (ص) دیده بود که برای دومین بار به او بله گفت؟ در گوشه سجاده محقر محمد (ص) برق کدام سود سرشار چشم بازرگان سرشناس قریش را گرفته بود که کل مال‌التجاره‌اش را به خرید سهام اسلام اختصاص داد و بسی سود کرد از آنچه بخشیده بود. پیش از او هیچ تاجری چنین متاعی نخریده بود. هیچ بازرگانی با خدا داد و ستد نکرده بود. و چه نیکو بانوی نازپرورده قریش با نان خشک محمد (ص) در تحریم شعب ابیطالب ساخت و آخ هم نگفت. او با خدا ساخت و پاخت کرده بود. آنچه داشت باخت و خدا برای او آنچه خواست، ساخت. داغش بر دل محمد (س) نه آنچنان بود که در کلام آید. تو گویی یتیم قریش یکبار دیگر یتیم شد. او رفت تا فاطمه (س) ام ابیها شود. در عام الحزن، انتهای جنة المعلی، کمی آن‌طرف‌تر از شعب ابیطالب... ✍🏻
بسم الله‌ الرحمن الرحیم 😓 اعتراف تلخ: ما شيعيان بايد اعتراف كنيم كه بيش از ديگران درباره كسى كه افتخار نام پيروى او را داريم ظلم و لااقل كوتاهى كردهايم. اساساً كوتاهيهاى ما ظلم است. ما نخواسته و يا نتوانستهايم على را بشناسيم. بيشتر مساعى ما درباره تنصيصات اكرم صلى الله عليه و آله درباره عليه السلام و سبّ و شتم كسانى كه اين نصوص را ناديده گرفتهاند بوده است، نه درباره شخصيت عينى مولا على. 💢 غافل از اين كه اين مشكى كه عطار الهى به حق معرّف اوست خود بوى دلاويزى دارد و بيش از هر چيز لازم است مشامها را با اين بوى خوش آشنا كرد، يعنى بايد آشنا بود و آشنا كرد. معرفى عطار الهى به اين منظور بوده كه مردم با بوى خوش آن آشنا شوند، نه اينكه به گفته عطار قناعت ورزند و تمام وقت خويش را صرف بحث در معرفى وى كنند نه آشنايى با او. آيا اگر از ديگران مى بود با او همين گونه رفتار مى شد؟ كشور ايران كانون شيعيان على عليه السلام است و مردم ايران فارسى زبان اند. شما نگاهى به شرحها و ترجمه هاى فارسى نهج البلاغه بيفكنيد و آن گاه در باره كارنامه خودمان قضاوت كنيد. 💢 💢 به طور كلى اخبار و و همچنين از نظر الهى و همچنين از نظر ساير مضامين با اخبار و احاديث و دعاهاى مسلمانان غيرشيعى قابل مقايسه نيست. مسائلى كه در يا يا مطرح است، در هيچ كتاب غيرشيعى مطرح نيست. آنچه در كتب غيرشيعى در اين زمينه مطرح است، احياناً مسائلى است كه مى توان گفت قطعاً مجعول است، زيرا برخلاف نصوص و اصول قرآنى است و بوى تجسيم و تشبيه مى دهد. اخيراً هاشم معروف حسنى در كتابى كه به نام «دراسات فى الكافى للكلينى و الصحيح للبخارى» تأليف كرده است ابتكار خوبى به خرج داده، مقايسه مختصرى ميان صحيح بخارى و كافى كلينى از نظر روايات مربوط به الهيات به عمل آورده است. 📚 شهید مطهری، مجموعه آثار، ج16 (سیری در نهج البلاغه)، ص382 ✍️ کانال مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
بسم الله‌ الرحمن الرحیم ♦️پنج قرن تمدن اسلامى فراموش شده♦️ علامه شهید آیت الله مطهری 🔸ديشب بعد از سخنرانى، يكى از برادرها آمد با كمال صداقت از من سؤالى پرسيد، گفت مخالفان سؤالى از ما مى كنند كه اگر اسلام به عنوان يك ايدئولوژى قادر بود ملتى را نجات بدهد و سر پاى خودش نگه دارد، تمدنى به وجود آورد، فرهنگى به وجود آورد، يك واحد اجتماعى به وجود آورد، چطور در طول اين چهارده قرن يك نمونه هم نتوانست به وجود آورد؟ 🔸 به آن برادر عرض كردم: به همان دليل كه پنج قرن چنين تمدنى را به وجود آورد و من و تو از تاريخ خودمان بى خبريم. ما چقدر بايد از تاريخ خودمان بى خبر باشيم! اسلام پنج قرن (پانصد سال) تمدنى را در سه مركز بزرگ (اندلس، مصر، و بغداد و ايران) به وجود آورد كه مجموع اينها را «تمدن اسلامى» مى نامند. 🔸يكى از نيرنگهاى غرب اين بود كه در پوست ملل مسلمان رفت [و ميان آنها در باب تمدن اسلامى تفرقه ايجاد كرد.] چون نمى شد اين تمدن گذشته را انكار كرد، در پوست عربها رفت و گفت تمدن عرب. حتى گوستاو لوبون وقتى كتاب مى نويسد مى گويد تمدن عرب. گو اين كه مترجم فارسى اش گفته تمدن اسلام و عرب، ولى او مى گويد تمدن عرب، براى اين كه عرب بگويد اين تمدن مال من بود. ولى وقتى كه به ايران مى آمدند نقيض و ضد آن را به ايران تلقين مى كردند كه اين تمدنى كه در گذشته بوده تمدن ايرانى بوده، بو على سينا وابسته به تمدن ايرانى است و از بقاياى تمدن 2500 ساله پيشتر است! در جشن 2500 ساله چقدر كوشش مى كردند روى مسئله استمرار فرهنگى تكيه كنند كه ما در 2500 سال پيش يك فرهنگ را آغاز كرديم و آن فرهنگ با روح خاصى كه داشته است ادامه داشته تا به زمان ما رسيده است؛ بو على سينا، ابو ريحان بيرونى، حافظ، مولوى و خواجه نصير الدين طوسى زاده آن فرهنگ اند، همان روح است كه تا زمان ما استمرار پيدا كرده؛ در صورتى كه اين يك دروغ محض است. 🔸تمدنى كه در دوره اسلام شروع شد با يك روح مخصوص شروع شد. اين تمدن مثل هر تمدن ديگرى از تمدنهاى ديگر جهان استفاده كرد اما به صورت تغذيه نه به صورت التقاط، مثل هر جاندار جوانى كه پيدا مى شود و از محيط خودش تغذيه مى كند، ولى معنى تغذيه اين است كه او را هضم مى برد و به شكل خودش در مى آورد و روح خودش را به او مى دهد. اما كارى كردند كه ملت ما از تاريخ خودش بى خبر و به آن بى اعتقاد و بى اعتماد باشد. 🔸سالهاست كه در ميان ما تبليغ مى كنند، يك تبليغ دروغ كه اسلام نه تنها تمدنى را پايه گذارى نكرد، تمدنهاى گذشته را هم نابود كرد، تمدن مصر و تمدن ايران را از بين برد. اينها كارهاى حساب شده است، مى خواهند ملت مسلمان به تاريخ اسلامى خودش بدبين شود. 🔸به آن دوست و برادر عزيز گفتم اگر اسلام در طول تاريخ و در بدو ظهور خود تا زمانى كه انحراف پيدا نشده بود- كه ريشه اين انحراف مسيحيت است- تمدنى ايجاد نكرده بود حرف شما درست بود، ولى پنج قرن بر دنيا سيادت فرهنگى و علمى داشته ايم. تمدن امروز اروپا در كمال صراحت خودش را مديون تمدن اسلامى مى داند. خوب است كه كتابهاى فارسى در همين زمينه چاپ شده. همان كتاب تمدن اسلام و عرب گوستاو لوبون را بخوانيد كافى است. كتاب كارنامه اسلام اثر يكى از اساتيد دانشگاه تهران را بخوانيد، روى مدارك ثابت مى كند كه تمدن امروز دنيا و تمدن اروپا تا چه حد مديون تمدن اسلام است! ولى ما از تاريخ خودمان بى خبريم. 🔸همچنين ما از فلسفه احكام خودمان بى خبر هستيم. من در موضوعاتى كه خودم روى آنها تحقيقا كار كرده ام برايم مثل روز روشن شده است كه فلسفه هاى اجتماعى و فلسفه هاى زندگى اسلامى به درجاتى مترقى تر از فلسفه هاى زندگى غربى است. 🔸ما چرا در فلسفه اجتماعى خودمان تعمق و غور نكنيم، چرا در فلسفه سياسى خودمان غور نكنيم؟ فلسفه سياسى ما چه بايد باشد؟ حتما بايد ما در فلسفه سياسى يكى از الگوهاى غرب را بگيريم؟ بايد در فلسفه سياسى تابع انگلستان يا آمريكا يا فرانسه و يا شوروى باشيم؟ آيا امكان ندارد كه فلسفه سياسى ديگرى وجود داشته باشد مترقى تر و عالى تر از آنها؟ چرا، امكان دارد. 🔸در فلسفه اقتصادى و نظام اقتصادى همين طور. در فلسفه اخلاق چطور؟ آيا اخلاق ما حتما بايد اخلاق به اصطلاح بورژوازى و سرمايه دارى باشد يا اخلاق سوسياليستى و اخلاق كمونيستى باشد؟ اخلاق ديگرى در دنيا وجود نداشته و ندارد و ما نمى توانيم از خودمان فلسفه اخلاق مستقل داشته باشيم؟ چرا، مى توانيم داشته باشيم. 📚 مرتضی مطهری، مجموعه آثار (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص221 ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
🎙 🔰 اتکا بر 🔷 تمدّن عظيم و حيرت انگيز جديد اروپايى كه چشمها را خيره و عقلها را حيران كرده است و امروز بر سراسر جهان سيطره دارد، به اقرار و اعتراف محقّقين بی‌غرض غربى، بيش از هر چيز ديگر از تمدّن با شكوه اسلامى مايه گرفته است. 🔹 مى‏ گويد: «بعضيها [از اروپاييان‏] عار دارند كه اقرار كنند كه يك قوم كافر و ملحدى [يعنى مسلمانان‏] سبب شده اروپاى مسيحى از حال توحّش و جهالت خارج گردد، و لذا آن را مكتوم نگاه مى‏ دارند، ولى اين نظر به درجه‏اى بى‏اساس و تأسّف آور است كه به آسانى مى ‏توان آن را ردّ نمود ... نفوذ اخلاقى همين اعراب زاييده اسلام، آن اقوام وحشى اروپا را كه سلطنت روم را زير و زبر نمودند، داخل در طريق آدميّت نمود و نيز آنان دروازه علوم و فنون و فلسفه را كه از آن بكلّى بی‌خبر بودند به روى آنها باز كرد و تا ششصد سال استاد ما اروپاييان بودند». (تمدّن اسلام و عرب، ص751) 🔹ويل دورانت در تاريخ تمدّن مى‏گويد: 🔸«پيدايش و اضمحلال تمدّن اسلامى از حوادث بزرگ تاريخ است. اسلام طىّ پنج قرن، از سال 81 هجرى تا 597 هجرى، از لحاظ نيرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نيك و تكامل سطح زندگانى و قوانين منصفانه انسانى و تساهل دينى [احترام به عقايد و افكار ديگران‏] و ادبيّات و تحقيق علمى و علوم و طبّ و فلسفه پيشاهنگ جهان بود». (تاريخ تمدّن، ج11، ص317) 🔸 «دنياى اسلام در جهان مسيحى نفوذهاى گونه‏ گون داشت. اروپا از ديار اسلام غذاها و شربتها و دارو و درمان و اسلحه و نشانهاى خانوادگى، سليقه و ذوق هنرى، ابزار و رسوم صنعت و تجارت، قوانين و رسوم دريانوردى را فرا گرفت و غالبا لغات آن را نيز از مسلمانان اقتباس كرد. علماى عرب [مسلمان‏] رياضيات و طبيعيات و شيمى و هيأت و طبّ يونان را حفظ كردند و به كمال رسانيدند و ميراث يونان را كه بسيار غنی تر شده بود، به اروپا انتقال دادند ... فيلسوفان عرب [مسلمان‏] مؤلّفات ارسطو را براى اروپاى مسيحى حفظ و ضمنا تحريف كردند. و از مشرق بر پرتو افكندند و صلاحيّتشان چون يونانيان مورد اعتماد بود ... اين نفوذ [اسلامى‏] از راه بازرگانى و جنگهاى صليبى و ترجمه هزاران كتاب از عربى به لاتين و مسافرتهاى دانشورانى از قبيل و و ادلارد باثى به اندلس اسلامى انجام گرفت». (تاريخ تمدّن، ج11، ص319-320) 🔆و هم او می گوید: 👌🏼 «تنها به دورانهاى طلايى تاريخ، يك جامعه مبتوانسته است در مدّتى كوتاه اين همه مردان معروف در زمينه سياست و تعليم و ادبيّات و لغت و جغرافيا و تاريخ و رياضيات و هيأت و شيمى و فلسفه و طبّ و مانند آنها كه در چهار قرن اسلام، از هارون الرّشيد تا ابن رشد بوده‏اند، به وجود آورد. قسمتى از اين فعاليّت درخشان از ميراث يونان مايه گرفت؛ امّا قسمت اعظم آن، بخصوص در سياست و شعر و هنر، ابتكارات گرانبها بود». (تاريخ تمدّن، ج11، ص322) 📚مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏1، ص348-349 ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
💥ماموریت امروز حوزه ✍️استاد شهید مطهری: من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی، به رهبران عظیم‏ الشأن نهضت اسلامی که برای همه‌شان احترام فراوان قائلم، هشدار می‌دهم و بین خود و خدای متعال می‌کنم که نفوذ و نشر اندیشه‌های بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعمّ از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، 🚨خطری است که کیان اسلام را تهدید می‌کند. ⚠️راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست! مگر می‌شود تشنگانی را که برای جرعه‏ای آب له‏له می‏زنند، از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد؟! ✅این ما هستیم که مسئولیم. ما به قدر کافی در زمینه‌های مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکرده‏ ایم. اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آبهای آلوده نمی‌رفتند. گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها خواجه چرا می‏دود تشنه‌ در این کویها راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه‌ها با زبان روز است. حوزه‌های علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعی یافته‏اند باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند، باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست. 📚نهضتهای صدساله اخیر ص۹۳ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
🔰مهمترین در کلام استاد علامه مصباح یزدی 🔵 علامه مصباح: 🔷 مهمترین گزاره هایی که برای شناخت وظیفه باید در نظر داشت، دو بخش هستند: 🔶 بخش اول مربوط به مسائل بنیادین است؛ مثلا این که نیاز ما به فرهنگ و اموری که با عقل و دل سر و کار دارد، چیست؟ اگر ما زندگی خوب با درآمد مناسب داشته باشیم و یک حکومت عادلانه ای هم وجود داشته باشد که با عقل و مدیریت، اداره شود و وسائل زندگی و راحتی را فراهم کند، بدون این که دینی در کار باشد، چه مشکلی خواهد بود؟ به عبارت بهتر دین چه کارکردی دارد؟ پاسخ های سطحی به این سئوالات، نسل امروز را قانع نمی کند. 🔷 تا مسائل بنیادین حل نشود، نمی توان پاسخ مستحکم و ریشه داری برای بسیاری از سئوالات و شبهات، ارائه کرد. اهمیت علوم انسانی از همین روست؛ چون جهت حرکت انسانها و جوامع را مشخص نمی کنند. علوم تجربی مانند سوخت خودرو و علوم انسانی مانند فرمان خودرو است که جهت را مشخص می کند. 🔶 بخش دوم ناامید نشدن در مقابل امکانات غرب، استقامت در انجام، رها نکردن وظیفه به بهانه های مختلف است؛ همه اینها در صورتی حاصل می شود که خود را بنده خدا بدانیم و سعی کنیم برای خدا بندگی کنیم. 🔷 در مرحله اسلامی سازی علوم انسانی و عمل، هم افزایی و مدیریت و نقشه راه لازم است. نباید از مشکلات هراسید؛ البته به قدری مشکلات زیاد است که آدم را به یأس و ناامیدی میکشاند. مثلا سالها به کسی امید ببندیم و وقت و هزینه صرف کنیم و هنگام عمل، به انحراف کشیده شود! خب، این خیلی سبب ناامیدی است؛ گاهی این افراد نه تنها خودشان را خراب می کنند، بلکه دیگرانی که برای آنها هزینه کرده اند را نیز خراب می کنند. 🔷 بدانید اگر در راه صحیح قدم بردارید، همواره شیاطین در مقابل شما خواهند بود؛ اما خداوند وعده داده که اگر برای او کار کنید، خدا توطئه شیاطین را نقش بر آب می کند. همان خدایی که فرعون با آن همه قدرت را توسط بچه شیرخواری که در دامن خود او رشد کرد، سرنگون کرد و همان خدایی که مسلمانان ذلیل و بدون امکانات را در [جنگ] بدر مقابل دشمنان مجهز به پیروزی رساند، امروز نیز شمار را یاری می دهد؛ به شرط این که شما به دنبال بندگی و نصرت دین حق باشید. 🔶 اعتماد به نفس به معنای مصطلح روانشناسی امروز نداشته باشید؛ بلکه اعتماد به خدا داشته باشید؛ خدا به اندازه وسعتان از شما تکلیف می خواهد نه بیشتر؛ اما شما نباید گمان کنیدکه وسع و طاقتتان اندک است. 🗣 سخنرانی استاد علامه مصباح در جمع دانش پژوهان مؤسسه امام خمینی شعبه شیراز، 1396/12/05 ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
علمی پژوهشی 📣 انجمن علمی پژوهشی کلام معاونت پژوهش جامعه الزهرا (سلام الله علیها) برگزار می کند: 🔰جلسه معرفی و نقد کتاب روش شناسی علم کلام ✅با ارائه استاد حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا برنجکار ( استاد تمام دانشگاه تهران) ✅ استاد ناقد: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی عبداللهی (استادیار موسسه حکمت و فلسفه ایران) ✅ دبیر علمی: دکتر زهرا دلاوری پاریزی ( استاد دانشگاه و جامعه الزهرا (س)) ⏰ زمان: چهارشنبه 4 خرداد ماه 1401 ساعت 10- 12 📡لینک ورود به جلسه برای شرکت کنندگان مجازی : http://online.jz.ac.ir/rbhyyb897yoy/ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
بسم الله الرحمن الرحیم 💎 به مناسبت یکم خرداد (روز بزرگداشت ملاصدرا) ⭕️ اگر چه دانسته هاى دنياى و حتى بخشهايى از دنياى اسلام از اين شخصيت كم نظير چندان وسيع نيست، ولى حوزه هاى فلسفى ايران لااقل در سه قرن اخير - يعنى تقريبا از صد سال پس از تأليف كتاب اسفار تاكنون - يكسره از آراء فلسفى صدرالمتالهين تغذيه شده و كتابها و آراء مهم او - كه بسيارى از آنها حداقل در قالب استدلالى و عقلانى اش از ابتكارات اوست - محور درس و تحقيق و شرح و تنقيح بوده است. ⭕️ از طرفه هاى زمانه اين است كه صدرالمتالهين، هم بيشترين پيروان و منتحلان فلسفى و هم بيشترين منتقدان و مخالفان را در مدت چهار قرن گذشته داشته است. در اين مدت بيشترين مشعلداران فلسفه الهى در ايران، دنباله روان و شارحان فلسفه اى به شمار مى روند كه او با نبوغ و ابتكار خود همچون ناسخ شيوه هاى معروف مشايى و اشراقى، و مشتمل بر همه برجستگيهاى آن، بنيان نهاد و مبانى آن را در هزاران صفحه با تقرير رسا و پرجاذبه خويش، تبيين كرد. ⭕️ و باز در همين مدت كسان زيادى از منتحلان عقايد او در ابواب وجود و الهيات خاص و معاد و غيره، به همان سرنوشتى دچار شدند كه وى در دوران زندگى اش آن را به تلخى آزموده و موطن مألوف را به خاطر آن ترك كرد. البته نقد علمى و تحقيقى آراء او به دور از توسل به طعن و جنجال نيز از دوران يكى از دو شاگرد بلافصل و مقربش تا امروز ادامه داشته و نام آورانى چند از حكماى متأله، در برخى از اصليترين مبانى دستگاه فلسفى شامخ صدرايى، مناقشات جدى وارد كرده اند. ترديد نبايد كرد كه هم آن تأثير خاضع كننده بر روى بزرگانى از سرآمدان فلسفى، و هم اين برانگيختگى عقيدتى يا علمى از سوى منتقدان و مخالفان، به نقطه يگانه اى اشاره مى كند كه همانا جز عظمت فكرى، و نيروى ابداع، و بنيان رفيع فلسفه اين حكيم بزرگ، چيز ديگرى نيست. ⭕️ مكتب فلسفى صدرالمتالهين همچون شخصيت و زندگى خود او، مجموعه در هم تنيده و به وحدت رسيده چند عنصر گرانبهاست. در فلسفه او از فاخرترين عناصر معرفت يعنى ، و ، و ، در كنار هم بهره گرفته شده، و در تركيب شخصيت او تحقيق و تأمل برهانى، و ذوق و مكاشفه عرفانى، و تعبد و تدين و زهد و انس با كتاب و سنت، همه با هم دخيل گشته،و در عمر علمى پنجاه ساله او رحله هاى تحصيلى به مراكز علمى روزگار، با مهاجرت به كهك قم براى عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پياده احرامى حج شدن، همراه گرديده است. ⭕️ همانگونه كه فلسفه صدرايى - كه خود او به حق آن را ناميده - در هنگام پيدايش خود، نقطه اوج فلسفه اسلامى تا زمان او و ضربه يى قاطع بر حملات تخريبى مشككان و ستيزان دورانهاى ميانه اسلامى بوده است، امروزه پس از بهره گيرى چهارصدساله از تنقيح و تحقيق برجستگان علوم عقلى، و نقد و تبيين و تكميل در حوزه هاى فلسفه، و ورز يافتن با دست تواناى فلاسفه نامدار حوزه هاى علمى بويژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحكام بلكه شادابى و سرزندگى مضاعفى گرفته و مى تواند در جايگاه شايسته خود در بناى فرهنگ و تمدن، بايستد و چون خورشيدى در ذهن انسانها بدرخشد و فضاى ذهنى را تابناك سازد. ⭕️ مكتب فلسفى صدرالمتالهين همچون همه فلسفه ها در محدوده مليت و جغرافيا نمى گنجد و متعلق به همه انسانها و جامعه هاست. همواره همه بشريت به يك چهارچوب و استخوانبندى متقن عقلايى براى فهم و تفسير هستى نيازمندند. هيچ فرهنگ و تمدنى بدون چنين پايه مستحكم و قابل قبولى نمى تواند بشريت را به فلاح و استقامت و طمأنينه روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد . و چنين است كه به گمان ما فلسفه اسلامى بويژه در اسلوب و محتواى حكمت صدرايى ، جاى خالى خويش را در انديشه انسان اين روزگار مى جويد و سر انجام آن را خواهد يافت و در آن پابرجا خواهد گشت. ⭕️ ما ايرانيان بيش از همه به اين فلسفه الهى وامدار و بيش از همه در برابر آن مكلفيم. دوران ما با دميدن خورشيدى چون كه يگانه دين و فلسفه و سياست و خود يكى از صاحبنظران برجسته در حكمت متعاليه بود، و نيز با حوزه ى درسى و تحقيقى پربركت حكيم طباطبایی كه استاد يگانه مبانى ملاصدرا در طول سى سال در حوزه قم به شمار مىرفت، و تلاش تلامذه و هم دوره هاى آنان، بى شك دوره با بركتى براى فلسفه الهى است. 🖊 بخشهایی از پيام به همايش جهانى بزرگداشت (۱۳۷۸/۰۳/۰۱) ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم به علت تعطیلی مراکز علمی، إن شاء الله این برنامه روز چهارشنبه هفته آینده در همین ساعت برگزار خواهد شد.
با افتخار به اطلاع می‌رساند که با تدبیر و مساعدت رئیس محترم مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفهٔ ایران، جناب آقای دکتر شریفی، تلاش جانشینان محترم سردبیران، جناب آقای دکتر مهدی عبداللهی و جناب آقای دکتر عبدالله محمدی و همت مدیران و همکاران محترم پژوهش، دو نشریهٔ علمی دوفصل‌نامهٔ سه‌زبانه (فارسی، انگلیسی، عربی) مجوز انتشار از سوی وزارت ارشاد را دریافت داشتند: نشریه «فلسفه و علوم انسانی» با سردبیری دکتر شریفی نشریه «مطالعات حکمت عملی» با سردبیری استاد اعوانی نشریه فلسفه و علوم انسانی از طریق تارنمای http://www.philosophyandhumanities.ir آمادهٔ دریافت مقالات استادان،‌ پژوهش‌گران و اندیشمندان در حوزه‌ مطالعات بینارشته ای فلسفه و علوم انسانی است. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
علمی پژوهشی 📣 انجمن علمی پژوهشی کلام معاونت پژوهش جامعه الزهرا (سلام الله علیها) برگزار می کند: 🔰جلسه معرفی و نقد کتاب روش شناسی علم کلام ✅با ارائه استاد حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضا برنجکار ( استاد تمام دانشگاه تهران) ✅ استاد ناقد: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی عبداللهی (استادیار موسسه حکمت و فلسفه ایران) ✅ دبیر علمی: دکتر زهرا دلاوری پاریزی ( استاد دانشگاه و جامعه الزهرا (س)) ⏰ زمان: چهارشنبه 11خرداد ماه 1401 ساعت 10- 12 📡لینک ورود به جلسه برای شرکت کنندگان مجازی : http://online.jz.ac.ir/rbhyyb897yoy/ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
فراخوان دریافت مقاله برای دوفصلنامهٔ «فلسفه و علوم انسانی» مجلهٔ تازه‌تاسیس «فلسفه و علوم انسانی» آمادهٔ دریافت مقالات اساتید و پژوهشگران است. هدف از انتشار مجلۀ «فلسفه و علوم انسانی» انتشار آخرین دستاوردهای پژوهشی محققان در زمینهٔ مطالعات بینارشته‌ای فلسفی در مکاتب مختلف فلسفهٔ اسلامی و فلسفهٔ غرب است. این نشریه مقالات مرتبط با موضوعات زیر را منتشر می‌کند: ۱. معرفت‌شناسی و علوم انسانی ۲. روش‌شناسی و علوم انسانی ۳. هستی‌شناسی و علوم انسانی ۴. انسان‌شناسی و علوم انسانی ۵. مسائل مشترک فلسفه و علوم انسانی. اهداف بنیادین از راه‌اندازی مجله به قرار زیر است: ۱. بسترسازی برای مطالعات بینارشته‌ای و پژوهش‌های روزآمد در قلمرو مناسبات میان دانش‌های فلسفی و علوم انسانی ۲. ارائه یافته‌های علمی صاحب‌نظران و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی در زمینه مناسبات فلسفه و علوم انسانی ۳. پاسخ‌گویی به نیازهای علمی در قلمرو تحول در علوم انسانی ۴. ایجاد فضای مناسب برای تضارب آراء در موضوعات کلان علوم انسانی ۵. ترویج گفتمان تحول در علوم انسانی. مقالات این نشریه همچون مقالات دیگر نشریات مؤسسه بر مبنای ملاک‌های سامانهٔ ارزیابی کمیسیون نشریات وزرات علوم بررسی و چاپ خواهد شد. این دوفصلنامه در نظر دارد اولین شماره را در پایان تابستان ۱۴۰۱ منتشر کند. لذا مقالاتی که تا پایان تیر در سامانه بارگذاری شود، در اولویت قرار خواهند گرفت. علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به این لینک نسبت به ارسال و بارگزاری مقالهٔ خود اقدام نمایند: http://www.philosophyandhumani ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
نوزدهمین کرسی ترویجی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی موضوع «تبیین فلسفی نقش بدن در شکل‌گیری عمل» ارائه دهنده: دکتر احمد شه گلی استادیار گروه فلسفه مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ناقدان: 1. حجت‌الاسلام دکتر محمد سربخشی استادیار گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 2. حجت‌الاسلام دکتر مهدی عبداللهی استادیار گروه فلسفه مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران دبیر جلسه: حمید عاشوری دانشجوی دکتری فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) زمان: | چهار‌شنبه 18 خرداد ماه 1401 | ساعت 11 | مکان: بلوار جمهوری، کوچه24، فرعی دوم، سمت چپ ،پ22، دفتر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی علاقه‌مندان به حضور در این نشست می‌توانند از طریق http://b2n.ir/korsi19 در این جلسه شرکت کنند. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
پیشنهاد کتاب به مناسبت 29 خرداد سالروز وفات دکتر علی شریعتی 📚 شریعتی، دین و جامعه 🖊 به کوشش: عبدالحسین خسروپناه و مهدی عبدالهی ✅ انتشارات کانون اندیشه جوان این کتاب تلاش میکند با ژرف‌کاوی آثار دکتر در کنار یادآوری نکته‌های مفید اندیشه او لغزش‌هایی را که در آثار وی مشاهده می‌شود مورد توجه قرار دهد. اصلی ترین دغدغه خاطر شریعتی عدم حضور دین در صحنه زندگی است: او دل مشغول بازگشت به خویشتن و درصدد کشاندن دین از کنج ذهنیت به عینیت زندگی است. این کتاب ازدوازده فصل تشکیل شده است: –فصل اول: زیست نامه فکری و جریان های تأثیرگذار – فصل دوم: روش شناسی معرفت دینی – فصل سوم: انسان شناسی – فصل چهارم: اسلام شناسی – فصل پنجم: دین ایدئولوژیک – فصل ششم: تشیع سرخ علوی یا تشیع سیاه صفوی – فصل هفتم: امامت اجتماعی یا ماوراءالطبیعی – فصل هشتم: روشن فکری یا پیامبری – فصل نهم: غرب شناسی – فصل دهم: بازگشت به خویشتن – فصل یازدهم: روحانیت -فصل دوازدهم: زن در نگاه شریعتی ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
دکتر و افزون بر چهار دهه از ختم دفتر زندگی دکتر علی شریعتی گذشته، اما کتاب اندیشه های وی همچنان در خانه ذهن برخی از جوانان عصر انقلاب و مهمتر از ایشان نسل سومی‌های انقلاب گشوده است. هنوز اندیشه شریعتی، در رگهای جامعه فکری ایران جریان دارد و دیدگاههای او به خصوص اضلاع هندسه معرفت دینی اش در خاطر جوانان جویای معرفت، نقش آفرینی میکنند. به اعتقاد برخی بزرگان، بود، اما آن شریعتی سر در تیره خاک کشیده است و آنچه نسل امروز ما از شریعتی میخواند، است. این اثر بر آن است با چشم پوشی بر سایر ابعاد شخصیتی شریعتی و فارغ از حب و بغضهای رایج درباره او، پاره ای از محورهای بنیادین اندیشه او، به خصوص دیدگاههای دین شناختی او را به توصیف و واکاوی بنشینید تا در کنار تذکر نکات مفید اندیشه او، لغزشهایی را که در آثار وی، به چشم میخورد، مورد توجه قرار دهد تا با بصیرت افزایی برای مخاطب جوان این آثار، وی را از به دور ماندن از آسیبهای دین شناختی اندیشه دکتر شریعتی یاری رساند. اصلی ترین دغدغه خاطر شریعتی، حضور دین در صحنه زندگی است؛ او دلمشغول «بازگشت به خویشتن» و درصدد کشاندن دین از کنج ذهنیت به عینیت زندگی است. او با نظاره ازخودبیگانگی عوام و خواص در برابر تمدن غربی، و مصرف زدگی توده و آسیمیلاسیون خواص، فریاد «بازگشت به خویشتن» سر میدهد، بازگشت به اسلام راستین و «تشیع علوی». به زعم دکتر، برای تحقق این آرمان، باید روشنفکران اسلامی و ایرانی همچون لوتر و کالون به پا خاسته، رنسانسی اسلامی بر پا نمایند که «اسلام ایدئولوژیک» را به جای «اسلام فرهنگی»، و «تشیع علوی» را به جای «تشیع صفوی» بنشاند. باید اسلام را نه تنها از دست طبقه روحانیت که همدست طبقه حاکم و توجیه گر ظلم قدرتمداران است، بلکه از دست عالمان علوم مختلف اسلامی که سردمداران اسلام فرهنگی هستند، نجات داد. تنها روشنفکران که «پیامبران عصر خاتمیت» میباشند، میتوانند ابوذرگونه «امامت» توده را بر دوش کشیده، از آنها «امت»ی بسازند که به خویشتن خویش بازگردد. این نوشتار، پس از معرفی اجمالی شخصیت فکری و جریان¬های مؤثر بر اندیشه دکتر شریعتی، به واکاوی یازده موضوع بنیادین در آثار وی میپردازد: روش شناسی معرفت دینی، انسان‌شناسی، اسلام‌شناسی، دین ایدئولوژیک، شیعه شناسی، روشنفکری، غرب‌شناسی، امامت، بازگشت به خویشتن، روحانیت و زن. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
زيان‏آورترين ‏ در تورات، تحريفى واقع شده است كه من خيال نمى‏كنم در جهان تحريفى به اندازه اين تحريف به بشريّت زيان وارد كرده باشد. مى‏دانيم كه هم در قرآن و هم در تورات، داستان آدم و بهشت به اين صورت مطرح است كه آدم و همسرش در بهشت حق دارند از نعمتها و ثمرات آن استفاده كنند و يك درخت هست كه نبايد به آن درخت نزديك شوند و از ميوه آن بخورند؛ آدم از ميوه آن درخت خورد و به همين دليل از بهشت رانده شد. اين مقدار در قرآن و تورات هست. مسئله اين است كه آن درخت چگونه درختى است؟ از خود قرآن و قرائن قرآنى و از مسلّمات روايات اسلامى برمى‏آيد كه آن ميوه ممنوع، به جنبه حيوانيّت انسان مربوط مى‏شود نه به جنبه انسانيّت انسان، يعنى يك امرى بوده از مقوله شهوات، از مقوله حرص، از مقوله حسد و به اصطلاح از مقوله ضد انسانى. به درخت طمع نزديك مشو، يعنى اهل طمع نباش؛ به درخت حرص نزديك مشو، يعنى حريص نباش؛ به درخت حسد نزديك مشو، يعنى حسادت نورز؛ ولى آدم از آدميّت خودش تنزل كرد و به آنها نزديك شد؛ به حرص، به طمع، به حسد، به تكبّر، به اين چيزهايى كه تسفّل و سقوط انسانيت است نزديك شد؛ به او گفتند بايد بروى بيرون، بعد از آنكه «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» همه حقايق به او آموخته شده است؛ [گفتند اينجا] جاى تو نيست، برو بيرون! در تورات، دست جنايتكاران تحريف، آمده است قضيه را به اين شكل جلوه داده است كه آن درختى كه خدا به آدم دستور داد كه نزديك آن نشو، مربوط است به جنبه انسانيّت آدم نه جنبه حيوانيّت آدم، به جنبه اعتلاى آدم نه جنبه تسفّل آدم؛ دو كمال براى آدم وجود داشت و خدا مى‏خواست آن دو كمال را از او دريغ كند؛ يكى كمال معرفت و ديگرى كمال جاودانه بودن؛ خدا نمى‏خواست اين دو را به آدم بدهد؛ آدم از «درخت» يعنى درخت شناسايى (درخت شناخت) چشيد و چشمش باز شد [و با خود گفت‏] تا به حال كور بوديم، تازه چشممان باز شد، تازه مى‏فهميم خوب يعنى چه، بد يعنى چه؛ خدا به فرشتگان گفت: ديديد! ما نمى‏خواستيم او از شجره معرفت و شناخت بهره‏مند شود، امّا خورد و چشمش باز شد، حالا كه چشمهايش باز شد خطر اينكه از درخت جاودانگى هم بخورد و جاودانه نيز بماند هست، پس بهتر است او را از بهشت بيرون كنيم. اين فكر و اين تحريف براى دين و مذهب به طور عموم بسيار گران تمام شد (مذهب يعنى دين خدا، يعنى دستور خدا)؛ گفتند: پس معلوم مى‏شود ميان دين و معرفت تضادّ است: يا آدم بايد دين داشته باشد امر خدا را بپذيرد، و يا بايد از درخت معرفت بخورد چشمهايش باز شود؛ يا بايد دين و مذهب داشت، امر خدا را پذيرفت و كور بود و نشناخت، و يا بايد شناخت، عصيان كرد، زير امر خدا زد، دين را كنار گذاشت و رفت اين معصيت را مرتكب شد تا چشمها باز شود. كم‏كم مثلهايى در اروپا رايج شد كه مى‏گفت: «انسان اگر سقراطى باشد مفلوك و گرسنه، بهتر از اين است كه خوكى باشد برده»، «من يك روز زندگى كنم چشمهايم باز باشد بهتر است از اينكه يك عمر چشمهايم بسته باشد و كور باشم كه بعد مى‏خواهم در بهشت زندگى كنم»، «من جهنّم با چشم باز را ترجيح مى‏دهم بر بهشت با چشم بسته». اين است كه شما مى‏بينيد در دنياى اروپا يك مسئله فوق‏العاده مهم، مسئله تضاد علم و دين است. خيال نكنيد كه اين مسئله، مسئله‏اى بوده كه چهار تا دانشمند از خود درآورده‏اند، ريشه آن در عقايد مذهبى مسيحيّت و يهوديّت- كه هر دو تورات را به عنوان عهد عتيق كتاب آسمانى مى‏دانند- وجود دارد كه يا بايد دين داشت و به بهشت نعمتها رفت، خورد، خوابيد، شلنگ انداخت، از اين سر تاخت به آن سر و از آن سر به اين سر، اما چشمهايت بسته باشد، و يا اگر چشمهايت باز شد بايد بروى در فلاكت زندگى كنى و مفلوك بار بيايى. 🗣 استاد مطهری 📚 مسأله شناخت، ص26-28 ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
به مناسبت درگذشت 🔷یکی از توفیقات من در طریق نوکری علیهم السلام (در ایران باشم یا نه؛ فرقی نمی کند) این است که توانستم ثابت قدم باشم. به توصیه معصوم، این را باید بسیار بخوانیم: «یا الله یا رحمان یا رحیم، یا مقلب القلوب؛ ثبت قلبی علی دینک.» (کمال الدین، ج۲، ص۳۵۲) ان شاء الله که قلوب شما و ما و همه دوستان در نوکری اهل بیت ثابت بماند! نوکری من برای اهل بیت علیهم السلام به این معنا بوده است که در مقام نشر فضایل آن‌ها، بنیادهایی تأسیس شده است که در آن‌ها، یا خودم مؤسس بودم یا سهمی داشتم... روضه هم می خوانم. مثل معمول روضه خوانهای مشهد یا تهران، روضه می خوانم....افتخارم این است که روضه خوانم؛ نوکر سیدالشهدایم. اگر استادی باشد، استاد هم بودم. این‌جا در هم درس می دهم. در هم درس می دهم؛ اما افتخار اصلی من، نوکری اهل بیت و است، هیچ باکی ندارم روضه‌خوان صدایم بزنید؛ افتخارم است.... به کسی احتیاجی نداریم. ثروت و مالی ندارم؛ ولی به کسی هم نیاز ندارم. بر سر سفره حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام هستم. ولی نعمت من علی بن موسی الرضاست. 📚آیینه در برابر خورشید، دیدار و شناخت زندگی استاد ، بخش‌هایی از دیدار بیستم، پنجشنبه، ۳مهر ۱۳۹۳،۲۵ سپتامبر ۲۰۱۴. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗣 صوت سخنرانی مهدی عبدالهی در برنامه زنده اینستاگرام با عنوان «بررسی رویکرد اسلام شناسی شریعتی» چهارشنبه 25 خرداد 1401ش ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
♨️ پیام امام خمینی (ره) به مناسبت دکتر مصطفی چمران بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون شهادت انسان ساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن بر ملاء اعلی، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی عصر ارواحنا فداه تسلیت و تبریک عرض می کنم. تسلیت از آنرو که ملت شهید پرور ما سربازی را از دست داد که در جبهه های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه می آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجوئی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریک از آنرو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملت ها و توده های مستضعف می کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می دهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است. چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروه های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در جهاد، با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنمائی های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملت های مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان و برادر محترم این مجاهد عزیز تسلیت عرض می کنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم. روح الله الموسوی الخمینی صحیفه نور، ج ۱۵، ص۲۶ مورخ : ۱۳۶۰/۰۴/۰۱ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi