eitaa logo
کانال مولودی مداح دلسوخته(مداحان خورشید)
2.2هزار دنبال‌کننده
489 عکس
607 ویدیو
73 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
. او که طرحی نو میان سیل غم انداخته یک جهان را مات خود کرده است یا دلباخته انقلابش انفجار نور بود و دشمنش بیشتر از هرکسی به مدح او پرداخته کوهِ پا برجاست ، زیر هجمه ی نمرودیان آنچه روح الله با خون شهیدان ساخته گفته اند و بارها تفسیر شد این شاهکار باز هم بکر است و بُعدش را کسی نشناخته در قطار انقلابیم و فرج در پیش رو هرکسی از این قطار افتاده بیرون، باخته .
. معنای دعای مستجاب آمده است تفسـیر شکوه آفتاب آمده است مانند همیشه از دل بهمن ماه میلاد بهـار انقلاب آمده است .
آن‌روز که در حسرت انکار خودش بود تاریخ در آیینه‌ی تکرار خودش بود شک بود که در جلد یقین آمده بود و شیطان به طرفداری دین آمده بوده و می‌خواست که یک‌باره گل‌آلود شود آب تا صورتی از آتش نمرود، شود آب چون از طرف معجزه احساس‌خطر کرد پیراهن خود را به تن چند‌نفر کرد آن عده‌ی لالی که به حرف آمده بودند در چله‌ی گرما پیِ برف آمده بودند تصمیم گرفتند که از دامن فتنه خود را برسانند سر گردن فتنه آن فتنه عبا بود که یک‌مرتبه کت شد سنگ محکی بود، که صیقل شد و بت شد بر آن بت سنگی به سجود آمده بودند آن عده که با قصد صعود آمده بودند آن عده که ننگ سر پیشانی دین‌اند شیخ‌اند که در میکده سجاده نشین‌اند هرآینه دندان طمع تیز نمودند آن‌روز به امید شکار آمده بودند غافل شده بودند که ما مرد نبردیم در معرکه هرگز به کسی پشت نکردیم در سینه‌ی ما از شرر زخم چه‌بیم است؟ جایی که خداوند غفور است و رحیم است هرکس که نگاهش به غنیمت شده مشغول در فکر خدا نیست، به‌فکر زر و سیم است از تیغ نترسیدم و از وسوسه آری چون سخت‌ترین حربه‌ی شیطان رجیم است سالم نتوان رد شد از این عرصه‌ی خون‌خوار عمّار شو ای دوست! که این فتنه عظیم است تا روز ابد باطل و حق در جریان‌اند دنیا همه در معرکه‌ی زید و سلیم است ما نسل غدیریم که سربند به دستیم این لطف خدا بوده که از پا ننشستیم طوفان شده و موسم جانبازی ما شد جانبازی ما مهر سرافرازی ما شد امروز که خون است شکوه وطن من تبدیل به جوهر شده خونم به تن من در بی‌خبری‌هاست تمامی خبرها از ناگذری می‌گذرد راه گذرها در مسلک ما نامه‌رسان فرق ندارد جبریل‌امین‌ها شده یا شانه‌به‌سرها در معرکه‌ی عشق سر اصل‌و‌نسب نیست توفیر ندارند پدرها و پسرها مردانه نشستند خدا را به تماشا مات‌اند به آیینه اگر اهل‌نظرها حفظ سروجان مایه‌ی ننگ است در این راه افتاده به خاک است اگر تیغ‌و‌سپرها در مرتبه‌ی وصل فقط حرف یقین است جایی نرسیده‌ست به اما و‌ اگرها ما مردم میدان جهادیم، بدانید با دشمن خود دست ندادیم بدانید یک‌پارچه این عرصه تجلّی حضور است چشمی‌که ندید این‌همه را، «واقعه‌کور» است ما تیغ زبان یکسره در کام نگیریم «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست» عشق علی و فاطمه تیغ دودم ماست هیهات! بترسید که ما نعره‌ی شیریم در وقت خطر گوش به فرمان امیریم چون نام علی بر سر هر بام بلند است تا روز ابد پرچم اسلام بلند است با مرکب جهلی که در این قائله هی شد این مرحله‌ها بی‌خود و بی‌فایده طی شد هرکس که عقب ماند و جلو رفت، همین‌کار در آخر خط باعث گمراهی وی شد پیروز بدانید فقط فرقه‌ی خود را روزی عمر سعد اگر حاکم ری شد آن ایده که پیراهن عثمان شما بود در حال فرار از وسط معرکه قی شد عبرت که زیاد است چرا یاد نگیریم؟ از ناقه‌ی صالح که حماقت شد و پی شد می‌خواست خدا راه مشخص شده باشد آن‌روز که خورشید عیان بر سر نی شد تاریخ ورق‌خورد و نوشتند به تقویم برگی دگر از عزت ایران «نُه دی» شد ایرانی از آغاز مرامش علوی بود مظلوم اگر بود، که مظلوم قوی بود جسم و سر و روح و جگر و جان و تن؛ ایران ایران من، ایران من، ایران من، ایران ✍
عمری‌ست بی‌قرار، به سر می‌بریم ما بر این قرار تا نفس آخریم ما همراز روضه‌ها و نواخوان نوحه‌ها دمساز سوز سینه و چشم تریم ما ما را به سر هوای شهیدان بی سر است از سر گذشته‌ایم چو بر این سریم ما نام حسین محشر عظمای جان ماست جان‌دادگان زنده‌ی این محشریم ما محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین امروز لشکر شه بی‌لشکریم ما ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است با عشق و شور همدم و هم‌سنگریم ما ما امّت نه دی و اهل حماسه‌ایم مرد جهاد و هم‌قدم حیدریم ما حرف ولیّ ماست که «من انقلابی‌ام» در راه انقلاب ز جان بگذریم ما با طلحه و زبیر بگویید تا ابد عمّاروار هم‌نفس رهبریم ما «اَلفتنةُ أشدُّ مِنَ القَتْل» خوانده‌ایم هرگز ز جرم فتنه‌گران نگذریم ما با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو امروز رهسپار دژ خیبریم ما چشم انتظار منتقم آل مصطفی چشم انتظار معرکه‌ی آخریم ما ✍
. معنای دعای مستجاب آمده است تفسـیر شکوه آفتاب آمده است مانند همیشه از دل بهمن ماه میلاد بهـار انقلاب آمده است .
در خاطر ما خاطره‌ی نام خمینی‌ست ما مکتبمان مکتب عشق است، حسینی‌ست طوفان همه‌اش غیرت ایرانی ما بود فریاد سرآغاز رجزخوانی ما بود از همت ما بود اگر کوه به پا خاست ما اهل توسل شده بودیم، خدا خواست پروانه به پروانه در آتش زده بودیم با آیه‌ی والفجر به لب آمده بودیم ما آمده بودیم که شیطان بگریزد دیو ستم از دیدن انسان بگریزد گفتیم مبادا که خریدار نباشیم یوسف برسد ما سرِ بازار نباشیم گفتیم چه غم دشمن ما گرچه زُبیری‌ست خونی که درون رگ ما هست، زُهیری‌ست از نعره‌ی جاء الحق ما رعد خروشید ما چشمه شدیم از دل ما حادثه جوشید ای عشق! بفرما که در این خانه بمیریم بگذار بر این میکده مستانه بمیریم مستانه بمیریم ولی تاک نیفتد تا پرچم این قافله بر خاک نیفتد ✍
ای دوست اگرچه همه جا عطر بهار است این رایحه‌ی خوش، همه از جانب یار است این عطر مسیحاست که از راه رسیده از یمن قدومش همه‌جا غنچه دمیده پیچیده به هر دشت، شمیم گل نرگس گل‌ها همه سرمست نسیم گل نرگس سبزی و طراوت هم اگر در چمن ماست از برکت هر نغمه‌ی یابن الحسن ماست این گل‌پسر فاطمه یک پارچه نور است نوروزِ همه منتظران، روز ظهور است دل می‌بَرَد و محض همین دلبری آمد آیینه‌ی حُسن حَسَنِ عسکری آمد زیبایی او را نه فقط ماه ندارد جز او احدی در دل ما راه ندارد او نیز همانند عمویش علی اکبر در ظاهر و باطن بشود شبه پیمبر این را به تواتر قلم شیعه نوشته‌ست مهدی‌ست که طاووس اهالی بهشت‌ست مهدی‌ست گل سرسبد عالم خلقت مهدی‌ست همان منجی مشتاق هدایت مهدی‌ست که خود شأن نزول نعمات است تنها فرج مصلح کل، راه نجات است تنها نه فقط جمعه که سرتاسر هفته از غربت محض‌اش دل تقویم گرفته افتاده به دل‌ها ولی الله می‌آید بد راه نده در دلت؛ از راه می‌آید ما باورمان است که موعود به زودی با ذکر علیاً ولیُ الله می‌آید ای کاش که شعبان بشود ماهِ ظهورش ای کاش بگوید که همین ماه می‌آید :: هجران زده اما همه سرشار امیدیم ما ملت خودساخته‌ی قرن جدیدیم ما در دلمان غصه‌ی تحریم نداریم در پیش ستمگر سر تعظیم نداریم آن نکته که در صدر خبرهای جهان است آوازه‌ی بیداری اسلامی‌مان است همواره خدا حفظ کند رهبرمان را با خطبه‌ی خود ساخت همه باورمان را در جبهه‌ی تبیین همه مشتاق جهادیم یک موی علی را به معاویه ندادیم تیغ دو دم ما همه‌جا پا به رکاب است دشمن غلطی هم بکند، خانه خراب است ما عزت خود را همه مدیون رضاییم ما ملت ایران همه ممنون رضاییم المنّةُ لله که خدا در نظر ماست دست کرم ضامن آهو به سر ماست همچون پدری مشفق و رحمان و عطوف است ما میهن‌مان بیمه‌ی آقای رئوف است ما سفره‌ی دل پیش کسی باز نکردیم جز او به کسی حاجتی ابراز نکردیم اصلاً به تقلای من و تو چه نیاز است عمری درِ این خانه به روی همه باز است ما هیچ نگفتیم، خودش خوب عطا کرد با دست خودش کرببلا قسمت ما کرد حرف دلمان را به‌خدا گفت مؤید از شیوه‌ی الطاف رضا گفت مؤید "تا گوهر اشکم سر بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید دیدم همه‌جا بر در و دیوار حریمش جایی ننوشته‌ست گنهکار نیاید " ✍