#مدح_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ای سر نهاده بر قدمت ، سرفرازها
مخفی نماند از نظرت ،
سوز و سازها
#بی_بی_جان :
هم دختر امامی و ،
هم خواهر امام
آری خدای داده تو را ، امتیازها
تو ، دخترِ گرامیِ موسی بن جعفری
در جانِ توست
ز آیه ی تطهیر، رازها
#بی_بی_جان :
کوی تو را بهشت نخوانم ،که از صفا
قم را بود به جنت فردوس، نازها
شاعر : #حاج_سید_رضا_موید
#شعر_دوم :
#بی_بی_جان :
این بارِگه که چرخ
بَرِ رِفعتش گُم است
فخرُ البِقاع ،
بُقعه یِ معصومه ی قم است
فخرُ البِقاع نیست ،
که فخرُ البَقا بوَد
این بارِگه که چرخ ،
برِ رِفعتش گُم است
#بی_بی_جان :
از داغ خشتهایِ
زر اندودِ او ، مُدام
داغی بزرگ ،
بر دلِ این هفت طارُم است
ای پا نهاده زائرِ او بر پرِ مَلَک
بَس از مَلک ،
به طُوفِ حریمش تهاجم است
شاعر : #مرحوم_جیحون
1394
قسمت اول :
#دهه_فجر
#استاد_حیدرزاده
برخیز ...
که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت ،
خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه
که دشمن بکشد
از لطف خدا
نقش بر آب است امروز ..
#شعر_دوم
بیا بیا که شمیم بهار میآید
دل رمیده ما را قرار میآید
سر از افق بدرآورد
صبح آزادی
سرود فتح و ظفر
زین دیار میآید
بیا که شد سپری
دوره تباهیها
زمان سروَری و
اقتدار میآید
گریخت ظالم و
برچیده شد بساط ستم
نهال حق و عدالت
به بار میآید
بیا که گر رَود اهریمن
از وطن بیرون
فرشته از طرف کِردگار میآید
خوش آمدی به وطن
مقدمت گرامی باد
صدای هِلهله
از هر گذار میآید
#شعر_سوم
یاد آن روزی که بهمن
گل به بار آورده بود
وآن زمستانی که با خود
نوبهار آورده بود
یاد باد
آن دل تپیدن های مشتاقان یار
وآن عجب نقشی که
آن زیبا نگار آورده بود
عشق را صد رشته جان
در لعل نوشین بسته بود
حُسن را صد چشم دل ،
آیینه وار آورده بود
از گلستانِ شهیدان
تا به مِهرآباد عشق
موج دریای زمان ،
چشم انتظار آورده بود
منکران گفتند
با یک گل نمیگردد بهار
لیک ما دیدیم ،
یک گل صد بهار آورده بود
در نگاهش جلوه ی گل بود و
با غوغای عشق
در چمن هر گوشه ای را
صد هَزار آورده بود ...
21/11/1395
#قم_مسجد¬_چهار_مردان
6. مست تولا.mp3
6.29M
قسمت ششم :
#مدح_حضرت_علی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
مست تولای توام
یا علی
خاک کف پای توام
یا علی
عاشق و شیدای توام
یا علی ...
ای سخنت باعث احیای من
زنده کند طبع دلارای من
روشنی دیده ی بینای من
نیست کسی ،
غیر تو مولای من
من که الف بوده و
دال توام
در فلکِ عشق ،
هِلال توام ..
شیفته ی صوت بلال توام
کین همه شور است
به غوغای من
نیست کسی ،
غیرِ تو مولای من
مرغ دلم ،
دستخوش نام توست
دام چه حاجت ؟
همه جا رام توست ..
فکر تو و
عشق تو و نام توست
ساقی و پیمانه و
صَهبای من
نیست کسی ،
غیر تو مولای من ...
مست تولای توام
یا علی
خاک کف پای توام
یا علی
عاشق و شیدای توام
یاعلی ...
#شعر_دوم
دلِ شکسته ی من
اُنس با علی دارد
امید از همه بُگسسته
تا علی دارد
منم ز شهر ولایت
ز کوی سوختگان
شناسنامه ی من
مُهر یا علی دارد
خدا ، مدال علی دوستی
به ما داده است
به غیر کشور شیعه
کجا علی دارد ؟
در آن محیط که
از دست و پا نیاید کار
دل شکسته ی بی دست و پا
علی دارد ...
عُنوانُ صَحيفَةِ المُؤمِنِ
حُبُّ عَليِّ بنِ ابيطالب
( عليهالسلام )
#شاعر_استاد_موید
#مشهد_حرم_مطهر_حضرت
#امام_رضا_علیه_السلام
4. دریاست دلش.mp3
4.56M
#مدح_حضرت_علی
( علیه السلام )
#حاج_سید_حسن_گلخطمی
دریاست دلش ،
آب حیات است علی
بر خلق ،
سفینةالنجاة است علی
وقتی که نبی
« لَحمُکَ مِن لَحمی » گفت
شایسته ذکر صلوات است علی
#کمیل_کاشانی
#شعر_دوم
با علي گفتا يكي در رهگذار
از چه باشد جامه تو وصلهدار؟
تو اميري و شهيّ و سروري
از همه در راد مردي برتري
اي امير تيزراي تيزهوش
جامهاي چون
جامه شاهان بپوش
گفت صاحب جامه را بين ،
جامه چيست؟
ديد بايد در درون جامه كيست
ظاهر زيبا نميآيد به كار
حرفي از معني اگر داري بيار
مرد سيرت را
به صورت كار نيست
جامه گر صد وصله باشد
عار نيست
كار ما در راه حق
كوشيدن است
جامه ی زهد و ورع
پوشيدن است
زهد باشد زينت پرهيزكار
زينت دنيا ، به دنيا واگذار
#شاعر_عباس_شهري
ای عبایت جانماز فاطمه
اشک تو تسبح و ذکر فاطمه
ای که تنها لایق زهرا تویی
یا که بهتر عاشق زهرا تویی
تو بدون فاطمه ، حاشا علی
مرتضی زهرا بود ، زهرا علی
از اینجا به بعد وارد ذکر مصیبت میشوند ...
1. صبح قیامت.mp3
6.12M
#مدح_حضرت_علی
( علیه السلام )
#حاج_حسین_سیب_سرخی
برای صبح قیامت
بس است « نام علی »
و رمز رفتنِ جنت
بوَد « سلام علی »
به صبح روزِ قیامت
بگو به صوت جلی
علی امام من است و
منم غلام علی
به حال سجده بیفتم
به احترام علی
خوشا دمی که بمیرم
به زیرِ گامِ علی
به گُنبد و به ضریح و
به حُرمتِ نجفش
علی امام من است و
منم غلام علی
چه گویم و چه نگویم
من از مَرام علی
چه دانم و چه ندانم
من از « مقام علی »
همیشه پیش قدوم تو
سجده می آرم
علی امام من است و
منم غلام علی
#شعر_دوم
دنیا اگر علی نداشت
آبرو نداشت ...
دنیا مدام ،
شُکرِ چنین آبرو کند
خلقت به روی دست ،
علی را گرفت و گفت
دست کسی
نظیرش اگر هست رو کند
با کوثرم چه کار؟
مرا ساقی اش بس است
دل با چه رو از او
طلب غیر از او کند
با زاهدی که
خواهشِ کوثر کند ، بگو
بگذارد این تیمّم و
قصد وضو کند ...