دلم آنروزها را میخواهد...
همان روزهایی که مادرم با #مادر اکرم در کتاب #آش می پخت، #حبوبات را از #شب قبل نم میکرد و کشک ها را می سابید... رشته ها و یا #لخشک ها رو درست میکرد و #سبزیها را پاک و آخر سر ریز ریز میکرد...
روزی که آش می پخت، توی چند کاسه #چینی میریخت و حتما باید به در و #همسایه هم میداد...
چه روزهایی بود آن روزها...