eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
400 ویدیو
235 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بنام خدا ...... "" "" "" "" " ای قلم باب سخن را باز کن لحظه ای ساز محن را ساز کن کن اشاره بر غم و اندوه و درد حرمله؛گو باعلی اصغر چه کرد آن لعین آیامگر وجدان نداشت اوترحم قدر یک حیوان نداشت داشت سنگی جای دل بر سینه اش بود افزون تر ز افزون کینه اش ناکس و ؛ نامرد بود و ؛ ناخلف او نداشت یک ذره هم شأن و شرف عاشق تیر سه پر بود آن خبیث مایه ی ننگ بشر بود آن خبیث آری آن مردک همیشه هر زمان می گذاشت تیر سه شعبه بر کمان محنت اصغر عزیزان جانفزاست خارج از؛ ادراک و؛ فهم و؛ درک ماست روز عاشورا زمان ایستاده بود آسمان ها با زمین هم ناله بود حرمله تا که کمان را بر کشید اصغر آندم جام می را سرکشید امتحان ؛ عاشقی را پاس کرد با دل و جان عشق را احساس کرد وامصیبت ؛نیزه و؛شمشیر کجا طفل شیرخواره کجا و تیر کجا کرده بود آیا گناهی او مگر یا خطا و ؛ اشتباهی؛ او مگر گر کنند جنگی بزرگان هر زمان در امان هستند اطفال و زنان لیک در جنگ و جدال کربلا حلق اصغر را دریدند اشقیا سوخت ازسوزعطش طفل رباب کس نداد حتی بر او یک جرعه آب بگذریم که تیر با اصغر چه کرد گریه کرد برحال او نامرد و مرد حرمله آنروز در ٱن صحرای غم قامت مردانگی را کرد خم ز آنزمان شد مهرو الفت کیمیا رحم و انصاف و مروت کیمیا شد بلند تا آسمانها قیل و قال سایه افکند بر جهان جنگ و جدال شد شرارخشم ونفرت شعله ور شد بشر دربحر بحران غوطه ور فاخرا همواره در طول زمان گشته جاری اشک هر پیروجوان لیک حزن اهل بینش ماسواست این غم واندوه صرافش خداست هر که گرید بر حسین از عمق جان یا کشد یک لحظه آهی در نهان بی شک و تردید و بی یک ذره شک سر بساید او به طاق نه فلک "" "" "" "" "" " شاعر: مسلم فرتوت(فاخر) http://eitaa.com/Maddahankhomein
نگاه کن پسرت را چگونه مرد شده بدون تیغ و سپر راهی نبرد شده بگو به حرمله‌ها شیرخواره می‌‌آید صدای غرش شیری دوباره می‌آید بگو سه‌شعبه برای مصاف برگیرد بگو به حرمله تیغ از غلاف برگیرد شبیه چلچله‌ای با بهار می‌آید شبیه آینه در دست یار می‌آید سپیده خیمه زده بر گلوی نازک او گرفته عرش خدا را دو دست کوچک او فلق به سمت نگاهش ستاره آورده است شفق به خون گلویش چه غبطه‌ها خورده است سه روز تشنه‌لب است و سه روز بی‌خواب است میان خلوت گهواره‌اش چه بی‌تاب است به روی دست پدر او کبوتر صلح است حسین جنگ ندارد، پیمبر صلح است نگاه کن پسرت را که شیرمرد شده بدون تیغ و سپر را هی نبرد شده به خشم و کینه و نفرت، به قهر آغشته است سه‌شعبه‌ای که می‌آید، به زهر آغشته است کنار خیمه نشسته است مادری بی‌تاب تمام دشت سراب است در نگاه رباب تمام حسرت او جرعه‌ای زلالی شد نگاه اوست به گهواره‌ای که خالی شد نگاه اوست به گهواره‌ای که بی‌تاب است خیال می‌کند اصغر هنوز هم خواب است http://eitaa.com/Maddahankhomein
زمزمه یا زمینه ی حضرت علی اصغر ع بند اول: تا تلظی می کنی گریه ام میگیره غنچه ی پرپر برات مادر بمیره پُر ترک لبهات شده از قحطیِ آب تووی آغوشم شدی علی چه بی تاب لالالالا برات میخونم تا بشی آروم از شیر مادرت شدی محروم نمی مونی از حالته معلوم بند دوم: من دعام اینه کمی بارون بباره مشکشو برده عموت آب و میاره دست خالی بر نمیگرده میدونم تو تحمل کن کمی دردت به جونم اگه میشه چشاتو روی هم نزار مادر دنیامه تیر و تار مادر یه کم دیگه دووم بیار مادر http://eitaa.com/Maddahankhomein
257K
بی تابی رباب مزن توناله ، که درعذابی چه میشود تو ،کمی بخوابی دلم زبی تابیت ،تاب ندارد علی حرم ازامشب دگر، آب ندارد علی طفل صغیرم برایت بمیرم سوزد دلم از، تبت علی جان ترک ترک شد، لبت علی جان شرر زدی ازغمت، به جان وقلب همه بخواب آهسته تا، عمو رود علقمه طفل صغیرم برایت بمیرم کنار مهدت ، چسان نشینم الهی مادر، داغت نبینم رقیه ازحال تو ، حالش خراب است سکینه درماتمت، دلش کباب است طفل صغیرم برایت بمیرم نالیدی ازبس، خاموش گشتی از تشنه کامی، بیهوش گشتی اشکی بروی لبت، مادر چکیده گاهی تلظی کنی، ای نور دیده طفل صغیرم برایت بمیرم @Maddahankhomein
یا_علی_اصغر نگاه کن پسرت را چگونه مرد شده بدون تیغ و سپر راهی نبرد شده بگو به حرمله‌ها شیرخواره می‌‌آید صدای غرش شیری دوباره می‌آید بگو سه‌شعبه برای مصاف برگیرد بگو به حرمله تیغ از غلاف برگیرد شبیه چلچله‌ای با بهار می‌آید شبیه آینه در دست یار می‌آید سپیده خیمه زده بر گلوی نازک او گرفته عرش خدا را دو دست کوچک او فلق به سمت نگاهش ستاره آورده است شفق به خون گلویش چه غبطه‌ها خورده است سه روز تشنه‌لب است و سه روز بی‌خواب است میان خلوت گهواره‌اش چه بی‌تاب است به روی دست پدر او کبوتر صلح است حسین جنگ ندارد، پیمبر صلح است نگاه کن پسرت را که شیرمرد شده بدون تیغ و سپر را هی نبرد شده به خشم و کینه و نفرت، به قهر آغشته است سه‌شعبه‌ای که می‌آید، به زهر آغشته است کنار خیمه نشسته است مادری بی‌تاب تمام دشت سراب است در نگاه رباب تمام حسرت او جرعه‌ای زلالی شد نگاه اوست به گهواره‌ای که خالی شد نگاه اوست به گهواره‌ای که بی‌تاب است خیال می‌کند اصغر هنوز هم خواب است @Maddahankhomein
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹روضۀ رباب🔹 چه آتشی‌ست که در حرف حرف آب نشسته که روضه خوانده که بر گونه‌ها گلاب نشسته؟ صدای آه بلند است گوشه گوشۀ تکیه چه ناله‌هاست که در روضۀ رباب نشسته کدام سو بدود چشم‌های خستۀ این زن که در مسیر نگاهش فقط سراب نشسته «چه کرده‌اند که زیر عبا می‌آوری‌‌اش؟ آه! چه کرده‌اند که در چشم‌هاش خواب نشسته؟ چه دیر می‌گذرد! کو صدای گریۀ اصغر؟» میان خیمه زنی غرق اضطراب نشسته کشیده روی سرش باز چادر عربی را درست مثل سؤالی که بی‌جواب نشسته کسی نگفت در آن سرزمین چه دیده که یک سال رباب یکسره در زیر آفتاب نشسته 📝 @Maddahankhomein
از زبان حضرت رباب علیهاالسلام تو روی نیزه و سبب اشک قافله من پای نیزه و وسط ساز و هلهله تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و من هم اسیر زخم زبان های حرمله نیزه سوار هستی و من هم سوار بر یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله هستی همیشه رو به روی دیدگان من از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود از خار و سنگ خورده کف پام آبله اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت با نیزه ات مقابل من کرده هروله خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو شد مانع از ادای عزای تو سلسله آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭😭😭😭 السلام علیک یا رباب علیهاالسلام نیزه سوار کوچک این کاروان علی بنگر که پای نیزه منم نیمه جان علی بودی تو نور چشم تمام مخدرات حالا برای ما شده ای سایه بان علی تا که شبیه من نشوی زخمی از غلاف بالای نیزه های عدویت بمان علی تا که نیفتی از سر نی دیده ام به توست گرچه برای دیده نمانده توان علی آسوده روی نیزه بخواب و نبین شدم شب تا سحر برای تو مویه کنان علی تدفین شدی که حنجر پاره شود نهان حالا شده ست از چه به نیزه عیان علی در پای نیزه نوحه گرم جای تسلیت بنگر جوابشان شده زخم زبان علی می خواستم عصای دم پیری ام شوی رفتی و شد ز داغ تو قدّم کمان علی آغاز شد زمان زمین گیری رباب وقتی که رفت خون تو تا آسمان علی یک تن نگفت حرمله این طفل نیمه جان لازم نداشت زحمت تیر و کمان علی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام زبان حال حضرت رباب با شش ماهه علیهماالسلام در آسمان کرب و بلا یک سحاب نیست یعنی دعای مادر تو مستجاب نیست باران که هیچ، بر لب زخم تو اصغرم مرهم به جز حرارت این آفتاب نیست خیمه به خیمه در طلب آب رفته ام امّا برای کام تو یک قطره آب نیست هاجر شدم که چشمه ی آبی رقم زنم اینجا ولی برای  تو غیر از سراب نیست ناخن نکش به سینه ی من با عطش علی در سینه ی شکسته به جز اضطراب نیست رفتی به سوی دشمن و می دانم ای علی بر زنده ماندن تو حساب و کتاب نیست یک تن میان لشکر دشمن به خود نگفت خنده به اشک کودک تشنه ثواب نیست آب فرات مهریه ی مادر تو است لازم به خواهش پسر بوتراب نیست اسمت علی ست کینه ی حیدر سبب شده اشک تو را به غیر سه شعبه جواب نیست قلب حسین و حنجر تو شد نشان تیر بر آن سه شعبه بهتر از این انتخاب نیست حالا حسین مانده و خجلت ز روی من بدتر از این برای دل او عذاب نیست گهواره ی خیالی تو عایدم شده ذکری به روی لب به جز(اصغر بخواب)نیست هر کس که دید رأس تو را روی نیزه گفت: سوزنده تر ز آتش قلب رباب نیست دارم دعا به دست نیفتی ز روی نی چاره برای دست میان طناب نیست راحت شدی علی تو ندیدی اسارتم شکر خدا که درد تو بزم شراب نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
اینجا مزار پیکر خونین اصغر است یا قتلگاه مادر این یاس پرپر است وقتی که رفت روی لبش زخم بود و حال زخمی عمیق بر همه ی طول حنجر است زخم اُذُن اِلَی الاُذُن او سبب شده سریک طرف وپیکر او سمت دیگر است نزد فرات بوده و آبش نداده اند حالا چرا میان یم خون شناور است رود فرات بر لب زخمش شدی حرام با خون ِحنجرش لب زخمی او تر است لعنت به حرمله که نگفته به خود دمی او بی گنه ترین پسر آل حیدر است تیر سه شعبه خورده به کام علی ولی انگار زخم تیغ و یا زخم خنجر است ای نیزه دار پشت خیامم میا دگر اینجا مزار مخفی خونین اصغر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein