مدح #امام_حسن_مجتبی_ع
من که از کودکی ام غرق ولای حسنم
شامل لطف وی و لطف خدای حسنم
سائلم دست تهی آمده ام سوی کریم
این بود فخر من زار گدای حسنم
او گرفته است ز جود و کرم خود دستم
عمری شرمنده از این جود و سخای حسنم
سفره اش پهن و نشستم به سرسفره ی او
شکر حق ریزه خور خوان عطای حسنم
همه ی عمر ز لطف ازلی بر لب من
هم بود ذکر خدا، هم به نوای حسنم
مادرم شیر محبت ز حسن داده به من
من نمک خورده ی احسان و غذای حسنم
من مریض گنهم، حق به حسن بخشیدم
من شفا یافته ی دست شفای حسنم
او جگرگوشه ی زهرا و علی می باشد
منم آن ذره که در تحت لوای حسنم
او دعا کرده برای همه ی شیعه ی خود
من مسلمان شده با سوز دعای حسنم
حرف هر شیعه ی مولای دو عالم این است
مکتب آموخته ی صبر و رضای حسنم
کوچه و سیلی و مسمار و طناب او را کشت
یاد غم های حسن، غرق عزای حسنم
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#قبرستان_بقیع_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع
اینجا برای گریه فرصت نیست اصلاً
حتی مجال ذکر و صحبت نیست اصلاً
بی احترامی کار این قوم و قبیله ست
در این نگهبانان محبت نیست اصلاً
جرم است اینجا بردن نام شماها
حرف از حسن شاه کرامت نیست اصلاً
نه صحن داری، نه رواقی و نه گنبد
بالاتر از اینها که غربت نیست اصلاً
بستم دلم را به ضریحی که نداری
دراین بقیع حرف از زیارت نیست اصلاً
در پیشگاه قدس تو بسکه کریمی
حتی نیاز عرض حاجت نیست اصلاً
تقدیر این بود از ازل باشم گدایت
بالاتر از این کار، لذت نیست اصلاً
کار کریم از مستمندان دستگیری است
در محضرت حرفی ز منت نیست اصلاً
هر جا حسن گفتیم مارا راه دادند
با تو نیازی که به دعوت نیست اصلاً
هرکس برای مجتبی گریه نکرده
انگار که اهل سعادت نیست اصلاً
شاعر: #ابراهیم_میرزائی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
record007.mp3
زمان:
حجم:
1.04M
#امام_حسن_مجتبی_ع
سبک: پا به پای غمت
دلبرم حسنه
اونکه مهرشه تاج سرم حسنه
جمله اول و آخرم حسنه
اعتقاد من و باورم حسنه
به تو دل بستم یا حسن مولا
ز عشقت مستم یا حسن مولا
چی از این بهتر که به لطف تو
غلامت هستم یا حسن مولا
تو کریمی و من گدای تو
یه روزی برپا میشه صحن و سرای تو
دین و ایمانم روح و ریحانم
دوست دارم صدات کنم بگم حسن جانم
مهدی شریفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 به پیشگاه #امام_حسن_مجتبی_ع
در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود
او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود
کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد
همچنان اما #حسن، خاکی ترین موجود بود
دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد
روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود
پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی
گاه در محراب، محو صورتِ #محمود بود
رفت از دوش #نبی بالا و یک لبخند چید
ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود
او #نبی بود و #علی بود و #حسین و #فاطمه
در #حسن، چیزی فراتر از #حسن مشهود بود
از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن
«در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود»
آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست
انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود
چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد
#فاطمه، شمعِ شبستان و #حسن چون عود بود
بعدِ #مادر زندگی سخت است... #مادر، زندگی ست!
سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود
دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد
سر به چاهِ خانه برد و گفت #مادر، زود بود!
عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای
پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود
ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را
سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود
#محمد_عابدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسبت سالروز صلح #امام_حسن_مجتبی_ع
ای وسعت بهاری بی انتهای سبز
مرد غریب شهر ولی آشنای سبز
روح اجابت است به دست تو بسکه داشت
باغ دعای هر شب تو ربنای سبز
هر شب مدینه بوی خدا داشت تا سحر
از عطر هر تلاوت تو با صدای سبز
سرسبزی بهشت خدا چیست؟ رشته ای
از بالهای آبیتان آن عبای سبز
از لطف اشکهای سحر غنچه داده است
در دامن قنوت شبم این دعای سبز
کی می شود که سایه کند بر مزار تو
یک گنبد طلا ئی و گل دسته های سبز
آن وقت تا قیام قیامت به لطفتان
داریم در بقیع تو یک کربلای سبز
یا می شود دلم گل و خشت حریم تو
یا می شود کبوتر تو، یا کریم تو
تو سرو قامتی تو سرا پا ملاحتی
آقا تو حسن مطلقی و بی نهایتی
خاک زمین که عطر حضور تو را گرفت
از یاد رفت قصة یوسف به راحتی
ایوب که پیمبر صبر و رضا شده
از لطف توست دارد اگرحلم و طاقتی
بی شک و شبهه دست توسل زده مسیح
بر دامنت اگر شده صاحب کرامتی
یاد پیامبر به خدا زنده می شود
وقتی که گرم ذکر و دعا و عبادتی
حتماً برای خواهش دست نیازمند
دست تو داشت پاسخ سبز اجابتی
وقتی میان معرکه شمشیر می کشی
تنها تویی که مرد نبرد و رشادتی
با تیغ ذوالفقار که در دستهای توست
بر پا شده به عرصة میدان قیامتی
بر دوش سیدالشهدا بود رایتت
عباس بود آینه دار شجاعتت
خورشید آسمانی ماه خدا حسن
همسایهٔ قدیمی دنیای ما حسن
پرواز بال های خیالی فهم ما
کی می رسد به اوج مقام شما حسن
روشن ترین تجسم آیات و سوره ها
یاسین و قدر و کوثری و هل أتی حسن
صفین شاهد تو شور و حماسه ات
شیر دلیر بیشهٔ شیر خدا حسن
الله اکبر تو بلند است وقت رزم
آیات فتح روز نبردی تو یا حسن
صلح شکوهمند تو هرگز نداشته
چیزی کم از قیامت کرب و بلا حسن
صلحت حماسه بود نه سازش که این چنین
شد سربلند پرچم اسلام راستین
در خانهی تو غیر کرامت مقیم نیست
اینجا به غیر دست تو دستی رحیم نیست
تو سفره دار هر شب شهر مدینه ای
جز تو کسی که لایق لفظ کریم نیست
از بسکه داشت دست شما روح عاطفه
شد باورم که کودکی اینجا یتیم نیست
جز سر زدن به خانة دل خستگان شهر
کاری برای هر سحرت ای نسیم نیست
اینجا که نیست گنبد و گل دسته ای بگو
جایی برای پر زدن یا کریم نیست
داغ ضریح و مرقد خاکیت ای غریب
امروزی است غربت عهد قدیم نیست
با این همه غریبی و دلتنگی ات بگو
جایی برای اینکه فدایت شویم نیست؟
گل داشت باغ شانهٔ تو از سخاوتت
آقا زبانزد همه می شد کرامتت
این گونه در تجلی خورشید وار تو
گم می شود ستارهٔ دل در مدار تو
روشن شده است وسعت هفت آسمان عشق
از آفتاب روشن شمع مزار تو
بوی بهشت، عطر پر و بال جبرئیل
می آورد نسیم سحر از دیار تو
دلهای ما زمینی و ناقابلند پس
یک آسمان درود الهی نثار تو
هر شب به یاد قبر تو پر می زند دلم
تا خلوت سحرگه آئینه زار تو
تا که شبی بیائی و بالی بیاوری
ماندیم مات و غمزده چشم انتظار تو
بالی که آشنای تو باشد ابوتراب!
یا وقف صحن خاکی و پر از غبار تو
بالی که سمت تربت تو وا کنیم و بعد
باشیم تا همیشه فقط در کنار تو
با عطر یاس تربت تو گریه می کنیم
آنجا فقط به غربت تو گریه می کنیم
چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود
شایستهٔ شفاعت حیدر نمی شود
چشم همیشه ابریتان یک دلیل داشت
هر ماتمی که ماتم مادر نمی شود
مرهم به زخم های دل پر شراره ات
جز خاک چادر و پر معجر نمی شود
یک عمر خون دل بخورد هم کسی دگر
والله از تو پاره جگر تر نمی شود
یک طشت لخته های جگر پاره های دل
از این که حال و روز تو بهتر نمی شود
یک چیز خواستی تو از این قوم پر فریب
گفتند نه کنار پیمبر نمی شود
گل کرد بر جنازهٔ تو زخم سرخ تیر
هرگز گلی شبیه تو پرپر نمی شود
پر شد مدینه از تب داغ غمت ولی
با کربلا و کوفه برابر نمی شود
زینب کنار نیزه کشید آه سرد و گفت
سالار من که یک تن بی سر نمی شود
دیگر تمام قامت زینب خمیده بود
از بس که روی نیزه سر لاله دیده بود
#یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسبت سالروز صلح
#امام_حسن_مجتبی_ع
تویی امیر جمل، ذوالفقار غیرت حیدر
لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر
حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب
تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشکر؟
به هیچ جا نرسیده است آنکه در همه ی عمر
بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر
بپای عشق تو آنکس که سر نداده عجب نیست
که با معاویه در پای چند سکه نهد سر
ستون دینی و قرآن ناطقی چه نیازی
به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟
صدای غرش شمشیر در غلاف، گواه است
که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر
نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که
شکست پیش نگاه تو گوشواره ی مادر
امام بی حرم! این دل همیشه بوده حریمت
دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر
#سعید_تاج_محمدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسبت سالروز صلح #امام_حسن_مجتبی_ع
شکرُ لِلّه اگر زبان دارم
طبع آیینیِ روان دارم
خاکیم ، میل آسمان دارم
بال اگر نیست نردبان دارم
شاعرم ، بر زبان من عشق است
شکر، نام و نشان من عشق است
عشق اگر هست در یَمُت یَرنی است
من اویسم وفای من قرنی است
دل من چون عقیقها یمنی است
خون دلم پس مرام من حسنی است
هرکجا عشق خیمه زد وطن است
شکرُلِلّه امام من حسن است
ما به توحید از خدا گفتیم
در نبوّت ز مصطفی گفتیم
در امامت ز مرتضی گفتیم
در کرامت ز مجتبی گفتیم
ما مسلمان این قبیله شدیم
وَبتَغوا را اِلی الوسیله شدیم
ذکر ماشد به هر کلام ، حسن
نیّتِ ما به هر سلام ، حسن
بر زبانها علی الدّوام ، حسن
کن نگاهی به ما امام حسن
دل ما خون شد ای بقیع نشین!
یا کریم آمد ای کریم ! ببین
پاکشیدی تو از مناظره ؟ نه
ترس داری تو از مخاطره؟ نه
صلح کردی ولی مذاکره ، نه
در بقیعی ولی محاصره ، نه
آل وهّاب کمتر از آن است
که ببند ز شیعیان تو دست
ما تو را در خطر نمی بینیم
دشمنت را قَدَر نمی بینیم
دیگر از سَم ضرر نمی بینیم
بر سر نیزه سر نمی بینیم
که بقیع تو خوش سرانجام است
پایتخت جهان اسلام است
کو؟ ندیدند در جدل چه گذشت؟
سالها بر سر ملل چه گذشت؟
یا ندیدند در جمل چه گذشت؟
بر سر وارث هبل چه گذشت؟
حسنی زاده ها فراوانند
وای اگر تیغ را بجنبانند
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسبت سالروز صلح #امام_حسن_مجتبی_ع
کلید کرب و بلا در متانت حسن است
قیام آنکه به نی شد قیامت حسن است
سکوت مسئله سازش فراتر از درک است
که حفظ وحدت امت سیاست حسن است
نه با معاویه لبخند زد نه سازش کرد
به زیر سلطه نرفتن ظرافت حسن است
به رغم مدعیانی که در پی صلح اند
زمان گواه شکوه و شجاعت حسن است
فقط سکوت حسن را شنیده اند انگار
وگرنه جنگ جمل هم علامت حسن است
فقط نه اینکه به یادش دل من آشفته است
زمین... زمان... همه جا حرف غربت حسن است
#معین_اصغری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسبت سالروز صلح #امام_حسن_مجتبی_ع
ای به آقایی ملقّب، یامُعزّالمؤمنین
نام ِ تو ذکرِ مجرّب، یامُعزّالمؤمنین
نزد ِ سائل ها کریم و در هیاهویِ نبرد؛
از جنم هستی لبالب، یامُعزّالمؤمنین
محض ِ یاری دادنت حق می کند لشکرکِشی
می نشینی تا به مَرکب، یامُعزّالمؤمنین
با غضب ابرو گره کردی جمل شد تار و مار
دشمنت افتاد در تب، یامُعزّالمؤمنین
خوش درخشیدی! علی(ع) احسنت گفت و در دلش
یادِ خیبر بود و مرحب، یامُعزّالمؤمنین
صلح تو اوجِ بصیرت بود و سر تا پا قیام
صبرِ تو ناجیِ مذهب، یامُعزّالمؤمنین
شک ندارم پیش از هر خطبه های خود حسین(ع)
گفته در آغازِ مطلب... یامُعزّالمؤمنین
ضربۂ شمشیرِ قاسم(ع) شد کُشنده، چون بر آن
حک شده با دست زینب(س)، یامُعزّالمؤمنین!
#مرضیه_عاطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی_ع
نام او را حسن نهاد خدا
نام ابن برادر موسی
گفت هارون احمد است علی
صد تبارک بگو به حسن عطا
بر جوانان جنت او زینت
از محمد رسیده اش هیبت
اشبه الناس بر نبی نبود
غیر از او به صورت و سیرت
او بود جزو خمسه النجبا
گل چارم ز باغ آل کسا
آن گروهی که چون مباهله کرد
گشت غالب به لشکر اعدا
پادشاه گذشت و بخشش و جود
در تواضع به او شبیه نبود
در عبادت یگانه ی عصرش
در شرافت سمر به ملک وجود
عصمتش بود مثل زهرایش
در عدالت شبیه بابایش
در رحیمی نبود همتایش
مثل جدش که بود مولایش
آمد و طعنه زد به ماه تمام
با رخی از قمر منورتر
به لطیفی نو گلی زیبا
روی دامان چشمه ی کوثر
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح
#امام_حسن_مجتبی_ع
از وجودت زمین گلستان است
آسمان هم ستاره باران است
از قدوم مبارکت امشب
خانهی مرتضی چراغان است
از دو چشمت ستاره می ریزد
چهره ات قرص ماه تابان است
کوری چشم دشمنان علی
نوکرت روز حشر خندان است
از پدر ارث برده ای یعنی
در حریمت گدا فراوان است
کوچه به کوچه نیمهی هر شب
روی دوش تو جای همیان است
کرم و بخشش و سخاوت هم
عادت خاندان احسان است
هر که بر سفرهی تو بنشیند
گرچه باشد گدا سلیمان است
ریزه خواری سفره ات قطعا
باعث افتخار انسان است
نمک و نان سفره ات والله
دردها را شفا و درمان است
چه جمل باشد و چه در صفین
برق شمشیر تو نمایان است
ضرب شمشیر تو چنان مهلک
که هماورد تو هراسان است
هم قیام تو هم قعود تو
حجت است و دلیل و برهان است
بردهانی که طعنه زد نفرین
لعنت مردم زمان و زمین
به یقین بغض تو همان کفر است
چون که حبّ تو عین ایمان است
هرکسی با تو عهد و پیمان بست
عهد خود با تمام خلق شکست
باید امشب قدح به دست شویم
تا که از جام عشق مست شویم
حسن تو ریشه در ازل دارد
نام تو مزهی عسل دارد
تشنهی قطره های بارانم
چشمهی لطفی و بیابانم
#عباس_گودرزی
_________
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی_ع
#مدح_و_مناجات
#سالروز_تخریب_بقیع
دل را هماره حال و هوای بقیع توست
انگار پشت پنجرههای بقیع توست
دور بقیع تو ز چه دیوار میکشند؟
ملک وجود، صحن و سرای بقیع توست
شیعه نفس که میکشد از عمق جان خود
گویی نسیم روحفزای بقیع توست
بر پادشاهی دو جهان ناز میکند
آن دلشکستهای که گدای بقیع توست
غم نیست گر بنای مزارت خراب شد
در هر دل شکسته بنای بقیع توست
در مروه و صفا همه گفتیم یا حسن
ما را اگر صفاست صفای بقیع توست
ما کیستیم تا به حریم تو رو نهیم
جبریل، سرشکستۀ پای بقیع توست
یک خشت از مزار تو را هم نمیدهیم
صد باغ خلد کم به جزای بقیع توست
اذن دخول تربت تو نام فاطمه است
آوای یا حسین، دعای بقیع توست
بردار سر ز خاک و بگو قبر فاطمه
ای خفته در بقیع! کجای بقیع توست؟
هر شب کبوتر دل ما زائر شماست
هر جا رویم حال و هوای بقیع توست
::
گردون کتاب صبر تو را بوسه میزند
«میثم» ز دور قبر تو را بوسه میزند
✍ #غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/Maddahankhomein