هدایت شده از ......
#امیرالمومنین_حیدر #ماه_رمضان
#امام_حسین_و_گودال_قتلگاه
موریم که داریم سلیمان نجف را
دادند به ما کنج شبستان نجف را
من رعیت سلطان خراسانم و دارم
عمری به سرم منّت سلطان نجف را
افتاده بهشت از نظرش وقت سحرگاه
هر کس گذری داشت خیابان نجف را
عمریست نمک گیر علی هستم و دارم
در سفره افطاری خود نان نجف را
تا سجده کنی هرشب و هر روز به حیدر
معمار چنین ساخته ایوان نجف را
پرونده من را بده در دست یدالله
بعدش بنگر چهره خندان نجف را
باید که خدا از لب سرچشمه کوثر...
سیراب کند تشنه باران نجف را
والله وَ باالله وَ تاالله که داریم...
در سیر اِلی الله ، بیابان نجف را
دامان علی جای حسن،جای حسین است
پس گوش کن از عرش حسن جان نجف را
دستم نرسیده است به انگشتر مولا
دادند به من وصله دامان نجف را
با شوق زیاد و عجله آمده زهرا
تا باز کند روزه مهمان نجف را
باید بروم کرببلا گوشه گودال
آنجا که گرفتند همه جان نجف را
پیش تن عریان حسین گفت بنیّ
این کیست بهم ریخته ارکان نجف را
اینقدر نزن چنگ به مویی که سفید است
اینقدر نکش زلف پریشان نجف را
کو مکه کجا رفته مدینه که ببیند
کوفه به روی نی زده قرآن نجف را
#رضا_دین_پرور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#امیرالمومنین_علی_مدح
#امام_حسین_و_گودال_قتلگاه
آنچنان زخم گناهان به پرم افتاده
که به صد شهر دگر هم خبرم افتاده
هرچه را جمع نمودم سر یک غفلت سوخت
زیر پای همه حالا ثمرم افتاده
من همان شاخهی سرسبز تَه باغ توأم
که دگر پیر شدم برگو برم افتاده
بشکند پای من ای وای چه کردم به خودم
به چه جاهای بدی که گذرم افتاده
دل من جای علی بود خرابش کردم
از دلم نام شریف پدرم افتاده
آشتی کن که دوباره به خودت برگردم
آرزوهام همه دور و برم افتاده
جوشن ای کاش پناهم بدهد از آتش
من که خوردم به زمین و سپرم افتاده
بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلی
که هوای نجفِ او به سرم افتاده
تا به ایوان طلایش نظر من خورده
جنت و هشت بهشت از نظرم افتاده
برسانید سلامِ منِ بد را به حسین
فطرس امشب تو ببر..من که پرم افتاده
شب قدری ببریدم طرف کرببلا
خیر عالم همه در این سفرم افتاده
دم افطار فقط گریه به آن تشنه کنم...
داع خشکی لبش بر جگرم افتاده
نیزه ها عاقبت از اسب زمینش زده اند
خبر ذبح سرش بین حرم افتاده
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#امام_حسین_و_گودال_قتلگاه
آمدم سرزده بی حرف و سخن
خسته ام خسته ز آلوده شدن
به بزرگیت نظر کن نه به من
من شکستم دل تو! تو نشکن
تو بزرگی و حقیرم العفو!
باز تحویل بگیرم العفو!
یخ فروشم که یخم آب شده
بنده ات بنده ی ناباب شده
با هوی و هوسش خواب شده
سخت شرمنده ارباب شده
پشت کردم به حسین خام شدم
باعث گریه ی اقام شدم
هیچکس دورو برم نیست که نیست
فکر توبه به سرم نیست که نیست
اشک و حال سحرم نیست که نیست
توشه بهر سفرم نیست که نیست
خرج نفْسم شده کل عَملم
میدود پشت سر من اَجلم
وای بر دور ز قرآن شدنم
وای بر بی سرو سامان شدنم
از عطای تو گریزان شدنم
معصیت بود و پریشان شدنم
چکمه بردوش خود آویخته ام
بغلم کن که به همریخته ام..
گرچه آلوده و رسوا هستم
نوکر فضه و اسما هستم
نجفی هستم و بالا هستم
شیعهی حضرت مولا هستم
حضرت بنده نواز است علی
بخدا روح نماز است علی
#شب_قدر است بها میخواهم
درد کافیست دوا مي خواهم
رزق یکسال بُکا میخواهم
کربلا با رفقا میخواهم
تو بگو تا که ازین غم چه کنم؟
من هوایی حُسینم چه کنم؟
آن حسین که غم آبش دادند
آب میخواست عذابش دادند
با کف و سوت جوابش دادند
رویِ سرنیزه که تابش دادند...
خبرش رفت به خیمه، ای داد..
مادرش دست به پهلو افتاد..
یوسف من ! وسط گودالی
من بمیرم چقدر مینالی!
نیزه باران شدی و بی حالی
تاج روی سر من! پامالی!
مِهر من را به رویت میبندند
دست و پا میزنی و میخندند
آبرودار قبیله ست! نزن
با عصا برتنش ای مست نزن
پلک خودرا که دگر بست! نزن
بی وضو بر بدنش دست مزن
این تن ذبح شده جان من است
چادرم هست نگو بی کفن است
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein