زمینه؛ خدانگهدار.mp3
زمان:
حجم:
1.53M
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#امام_سجاد علیهالسلام
#زمینه
🔹خدانگهدار🔹
زبانحال حضرت علیاکبر و امام سجاد(علیهماالسلام)
در وداع روز عاشورا
حلالم کن، رسیده لحظۀ رفتن
خداحافظ، برادر غریب من
تو عصای دست عمه میشی و
من میرم فدای بابا میشم
تو کنار خیمه دلخون میشی و
من تو میدون ارباً اربا میشم
تازه این اول ماجرامونه
سمت شام میبرنت غریبونه
غم نخور همیشه دنیا اینجوری، نمیمونه
«خدانگهدار، خدانگهدار»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خداحافظ، برو خدا به همراهت
میشم دلتنگ، برای صورت ماهت
کاش زمونه دستمو نبسته بود
میتونستم لااقل کاری کنم
مثه تو اونجوری که دلم میخواد
نمیتونم بابا رو یاری کنم
واسه من، میدونی سخته داغ تو
چی میاد بر سرم از فراق تو
باید از کی بگیرم تو این صحرا، سراغ تو
«خدانگهدار، خدانگهدار»
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹اعجاز🔹
همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر میخواست
امامت از دل آتش چنان ققنوس برمیخاست
علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟
خدا او را به بزم عشقبازی شعلهور میخواست
علی در خونِ خود پرپر، علی با تیرِ در حنجر
علی از شعله سوزانتر، علی بودن هنر میخواست
نباید شعلۀ این ماجرا یک لحظه بنشیند
عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر میخواست
به پاهای کبوتر نامهای از جنس زنجیر است
که فریاد بلند تشنگان، پیغامبر میخواست
مصیبت تازه بعداز کربلا آغاز شد یعنی
به غیر از خونِ تن، دشمن از او خون جگر میخواست
امامت را زنی با جان و دل میبرد آهسته
که زینب بود، اگر او زیر دست و پا سپر میخواست
پدر لبتشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر
صدای شرشر باران چه از جان پسر میخواست
غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش
که استعلام حقانیتش را از حجر میخواست
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
✅ @Maddahankhomein
#امام_سجاد علیهالسلام
#چارپاره
🔹غروبی نفسگیر🔹
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
قل اعوذ برب الفلق بود
گفتی «آیا کسی یار من نیست؟»
قفل بر دست و دندان من بود
لحظهای تب امانم نمیداد
بیتو آن خیمه زندان من بود
کاش میشد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم
کاش تقدیرم از من نمیخواست
تا که در خیمه بیمار باشم...
ماندم و تا ابد دادم از کف
طاقت و تاب، بعد از اباالفضل
ماندم و ماند کابوس یک عمر
خوردن آب، بعد از اباالفضل
ماندم و بغض سنگین زینب
تا ابد حلقه زد بر گلویم
ماندم و دیدم افتاد بر خاک
قاسم آن یادگار عمویم
گفتم ای کاش کابوس باشد
گفتم این صحنه شاید خیالیست
یادم از طفل ششماهه آمد
یادم آمد که گهواره خالیست
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بی رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
قل اعوذ برب الفلق بود
📝 #افشین_علا
✅ @Maddahankhomein
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹زینت سجادهٔ عشق🔹
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست
ناگهان داغ دل آینهها سهم تو شد
بعد از آن واقعه، آشوب قیامت برخاست
بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد
بعد از آن واقعه خون جوش زد از چشمانت
خطبهٔ اشک برای شهدا سهم تو شد
بعد از آن واقعه در هرولهٔ آتش و خون
در شب خوف و خطر خطبهٔ «لا» سهم تو شد
بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم
خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد
خیمهٔ نور تو در فتنهٔ شب سوخت ولی
کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، ای زینت سجادهٔ عشق
از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، ای کاش که میمردم من
مصلحت نیست بگویم که چهها سهم تو شد
بعد از آن واقعهٔ سرخ حقیقت گل کرد
کربلا در تو درخشید خدا سهم تو شد
📝 #رضا_اسماعیلی
✅ @Maddahankhomein
#امام_سجاد علیهالسلام
#قصیده
🔹شمع قافله🔹
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
در کربلا هر آنچه بلا بود، عرضه شد
تیری دگر قضا و قدر در کمان نداشت
از این شراره خرمن عمر ستاره سوخت
بود آسمان به جای ولی کهکشان نداشت
بعد از عروج حجت رحمان به عرش نی
دیگر زمین سکون و قرار آسمان نداشت
زینالعباد باز به گیتی قرار داد
ورنه سکون، عوالم کون و مکان نداشت
او شمع راه قافله در شام تار بود
حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت...
با کولهبار درد در آن دشت پر لهیب
جز دود آه بر سر خود سایهبان نداشت
گفتند: ماه بود و درخشید و جلوه کرد
دیدم که مه به گردن خود ریسمان نداشت
گفتند: سرو بود و خرامید و ناز کرد
دیدم که سرو، طاقت بند گران نداشت
در انقلاب سرخ حسینی کسی چو او
نقش حماسهساز «ولی» را بیان نداشت
در گیر و دار معرکۀ کفر و شرک نیز
دوران چو او سوار حقیقتنشان نداشت...
حق را زیان ز جانب باطل نمیرسد
بیمی گل همیشه بهار از خزان نداشت
تنها نه شمع از شرر شعله برفروخت
«پروانه» هم ز شعلۀ آتش امان نداشت
📝 #محمدعلی_مجاهدی
✅ @Maddahankhomein
السلام علی زین العابدین
#امام_سجاد
در کوفه دلت شکست از درد و بلا
در شام شکست حرمتت واویلا
آنقدر بلا به جانت آمد... گفتی :
ای کاش که مادرم نمی زاد مرا
با گریه تمام روز تو شب شده بود
از هرم بلا تنت پر از تب شده بود
با دیدن بوریا به خود می گفتی
ایکاش تنش کمی مرتب شده بود
#محمدحسن_بیات_لو
@Maddahankhomein
#امام_سجاد علیهالسلام
#غزل
🔹چهل سال اشک🔹
لبریزم از واژه اما بستهست گویا زبانم
حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم
سجادهام را گشودم، شاید که دلتنگیام را
با یاد آن سجدههای طولانیات بگذرانم
یک گوشه تنها نشستم، جام دعا روی دستم
حالا که اینگونه مستم باید صحیفه بخوانم
نیمهشب است و منم که در کوچههای مدینه
در انتظار تو با آن انبان خرما و نانم
ای کاش میسوخت کوفه در شعلۀ خطبههایت
در شعلۀ خطبههایت میسوزد اینک جهانم
آن روز با تب چه کردی در آتش خیمهها؟... آه
در دود خیمه چه دیدی؟ با من بگو تا بدانم
وقتی چهل سال با اشک افطار کردی، چگونه
آب گوارا بنوشم؟ اصلا مگر میتوانم؟
📝 #زهرا_جودکی
✅ @Maddahankhomein
😭🤦🏻🖤 برای #امام_سجاد (ع) و #اسارت
خاموش 🥀🥀🥀
در آتش تب بودی و آتش گرفتی
#زهرا شدی در خیمه و از هوش رفتی
مأمور بودی ای #علی بر صبر، گویا
فریادِ روشن بودی و خاموش رفتی
گاهی پیاده می روی گاهی سواره
خم می شوند از دور، نخلستان و گل ها
آن بار سنگینی که بر دوش تو بوده ست
بار امامت بوده نه زنجیر و غل ها
از کوچه های کوفه درحال عبوری
بوی #سفیر_کربلا می آید اینجا
می خواهد آقاجان دهد بر تو سلامی
#مسلم، سرِ دروازه شام است اما
شکر خدا #زینب امیر کاروان شد
تا جا نماند کودکی بین بیابان
بی تاب بود اما #رقیه، تا که گم شد
#زینب، خودش را کشت تا پیدا شد آن جان
ای مرد تنها در میان این همه زن
در حیرتم از طاقت و صبر تو آقا
در کوچه ها مثل #حسن خوردی زمین و
در شام باشد بی گمان، قبر تو آقا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#سالروز_شهادت_زینالعابدین_ع
🆔 @Maddahankhomein
زمینه؛ ما یه چیزی میشنویم.mp3
زمان:
حجم:
2.94M
#امام_سجاد علیهالسلام
#زمینه
🔹ما یه چیزی میشنویم🔹
خیمه خیمه
آتیش ظلم و بیداد و جور و کینه
لحظه لحظه
تازه میشه غما و غصههای شهر مدینه
اینا یک طرف، قتلگاه یک طرف
روی نیزهها سر ماه یک طرف
سابقه نداشت سری بره رو نیزهها
سابقه نداشت سری بره کنج تنور
سابقه نداشت سری توی تشت طلا
سابقه نداشت قرآن زیر سمّ ستور
ما یه چیزی میشنویم
اما زینالعابدین دیده
ما یه چیزی میشنویم
اما آقای ما چی کشیده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوچه کوچه
درد و داغ و رنج و اشک و بیقراری
منزل منزل
سوار بر شتر بیمحمل و بیعماری
همهش یک طرف، غم شام یک طرف
نگاه یهود از رو بام یک طرف
سابقه نداشت اسیر بشن مخدرات
سابقه نداشت آل رسول و شهر شام
سابقه نداشت بزم شراب و اهلبیت
سابقه نداشت زینب بشه بیاحترام
ما یه چیزی میشنویم
اما زینالعابدین دیده
ما یه چیزی میشنویم
از غم شام موهاش سپیده
شاعر و نغمهپرداز: #سیدعلیاکبر_حسینپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد علیه السلام
در جسم جهان فیضِ بهارانم من
عالم چون زمین تشنه، بارانم من
در زهد دلیل پارسایان جهان
در عشق، امامِ جان نثارانم من
فرزند حسین و زینت عبّادم
شایسته ترین سجده گذارانم من
با این همه منزلت ز سوز دل و جان
روشن گرِ بزم سوگوارانم من
چون لاله همیشه از جگر میسوزم
چون شمع همیشه اشک بارانم من
دردا که چه آورد قضا بر سر من!
ای کاش نمیزاد مرا مادر من!
من نورِ دلِ پیمبر و زهرایم
روشنگرِ بزمِ عترت طاهایم
افروخته تر ز شمع افروخته ام
دل سوخته تر ز لاله ی صحرایم
با ذکرِ دعا و خطبه و اشک و پیام
من حافظِ انقلابِ عاشورایم
بیمار فتاده در دلِ آتش و خون
لب تشنه ی خسته بر لب دریایم
آن طُرفه شهید زنده ام من که به عمر
از تیغِ جفا بریده اند اعضایم
دردا که چه آورد قضا بر سرِ من!
ای کاش نمیزاد مرا مادرِ من!
آنم که به هر گام خطر ها دیدم
در هر نفس از ستم شرر ها دیدم
با آن که ز کربلا، دلم خونین بود
در شام همى خون جگر ها دیدم
با آن كه به خاک و خون بدیدم تن ها
بر عرشه ی نیزه نیز، سر ها دیدم
در باغِ به خون نشسته ی کرببلا
افتاده، قلم قلم، شجر ها دیدم
یک سو، تن صد چاک پدر هاى شهید
یک سو، تن پامال پسر ها دیدم
دردا که چه آورد قضا بر سرِ من!
ای کاش نمیزاد مرا مادر من!
من دیده ام آنچه را که دیدن سخت است
دیدن نه همین، بلکه شنیدن سخت است
از ورطه ی طوفان زده ی آتش و خون
بر ساحل آرزو رسیدن سخت است
هفتاد و دو تن ز بهترین یاران را
دیدن به زمین و دل بریدن سخت است
بار غل و زنجیر، چهل منزل راه
با پیکر تب دار کشیدن سخت است
جانب خش بُوَد صداى قرآن امّا
از رأس پدر به نىْ شنیدن سخت است
دردا که چه آورد قضا بر سرِ من!
ای کاش نمیزاد مرا مادر من!
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_سجاد علیه السلام
این کیست؟ این که شام و سحر گریه میکند
میسوزد و ز سوزِ جگر گریه میکند
برگشته است از سفرِ شام و سالهاست
کز خاطراتِ تلخِ سفر گریه میکند
گِریَد مدینه از اثر اشک و آهِ او
زیرا به هر گذار و گذر گریه میکند
یعقوب اگر ز هجر پسر سالها گریست
این یوسف از فراقِ پدر گریه میکند
هر شمع گریه میکند اما ز یک شرار
او در دلِ هزار شرر گریه میکند
با یاد کامِ خشک شهیدان کربلا
بیند چو آب، خونِ جگر گریه میکند
هر جا میان کوچه و بازار اوفتد،
او را به شیرخواره نظر، گریه میکند
ساکت نگشته است ز داغ یکی شهید،
از داغ یک شهیدِ دگر گریه میکند
سرهای رفته بر سر نیْ بُرده صبر او
داغش به جان نشسته اگر گریه میکند
این است یادگار شهیدانِ دشت خون
کز داغشان به شام و سحر گریه میکند
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه؛ وقت جدایی.mp3
زمان:
حجم:
1.38M
#امام_حسین علیهالسلام
#امام_سجاد علیهالسلام
#زمینه
🔸وقت جدایی🔸
زبانحال سیدالشهدا و امام سجاد(علیهماالسلام)
در وداع عاشورا
بیا پسر عزیزتر از جانم
بیا که شده وقت جداییمون
بیا روضهخون غربت بابا
بیا که بگم برات با قلبی خون
سلاممو برسون به شیعههام
بگو همه گریه کنن برام
بگو که من مظلوم کربلام
«اِنَ اَبی ماتَ غریبا
اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا
وای حسین وای حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببین شد ادا اجر رسولالله
تو این دشت غم با نیزه و دشنه
بهجز من و تو، تُو خیمه مردی نیست
شدن همه کشته با لبِ تشنه
عزیز من از کی بگم برات؟
عباسمو کشتن پای فرات
حالا دیگه تنها شده بابات
«اِنَ اَبی ماتَ غریبا
اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا
وای حسین وای حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تویی همۀ دار و ندار من
تویی وارث غربت من بابا
تویی تکیهگاه اهلبیت من
تویی همه هستیشون توی غمها
تو ملجأی واسه اهل حرم
گریه کنید واسه غربت هم
روضه بخون با اشک و آه و غم
«اِنَ اَبی ماتَ غریبا
اِنَ اَبی مَضَیٰ شهیدا
وای حسین وای حسین»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
☑️ @Maddahankhomein