eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
683 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
ذاکرین خمین🎤
📹 آن مرد با عمامهٔ خاکی نیامد ☝شعرخوانی #محمد_رسولی در مراسم تشییع رئیس‌جمهور و همراهان گرامی ایشان
🏴 متن شعرخوانی شاعر آیینی جناب آقای در مراسم وداع با پیکر در دانشگاه تهران دیروز اگر بودند دوشادوش مردم امروز برگشتند در آغوش مردم آن‌ها که محو عالم لاهوت هستند آری، همین‌هایی که در تابوت هستند پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند تا بی‌نهایت، تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده‌ی خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه‌ی اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن‌روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سوی آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینَک من و این چشم‌ها که اشک‌ریز است بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد آن مرد با عمامه‌ی خاکی نیامد برخیز ای آیینه! با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش قبل از خیابان‌ها دل ما شد به نامش تاریخ امروز است، فردا می‌نویسند این جمعیت تاریخ ما را می‌نویسند این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است او یادمان داده است که هر لحظه دیر است خدمت بدون میز هم امکان‌پذیر است تاریخ بنویسد که ما را آزمودند جلادها از رفتنش خوشحال بودند تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است این صحنه فرق بین جلاد و شهید است آری ادامه دارد آن راهی که رفتش راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم پایان کار او شهادت نیست مردم :: ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما! ای تکیه‌گاه مطمئن کشور ما! دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی این جمعیت با شوق دیدارت رسیده آقا بیا که از سفر یارت رسیده خورشید اگر باشی، چُنان ماهند این‌ها آقا بیا که خسته‌ی راهند این‌ها هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است آنکه فدای امر تو گردد، شهید است آری! حیات ما، ممات ما حماسی‌ست لبخندها و اشک‌هامان هم سیاسی‌ست از جان گذشتن ادعا نه، پیشه‌ی ماست «یا لیتنا کنا معک» اندیشه‌ی ماست بیزار از مرگ به ناکامی‌ست این جان قربان جمهوری اسلامی‌ست این جان نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست «یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست :: ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب «یا لیتنا کنا معک» سالار زینب آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی ما بی‌قرار داغ مظلومی غریبیم گریه کنان روضه‌ی ابن الشبیبیم یابن الشبیب! امید آخر را بریدند بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند یابن الشبیب! این داغ، داغی بی‌نظیر است جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند دستان اهل بیت را تا شام بستند ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
. بهار آیینه‌ای زیباتر از فصل زمستان است که سرشار از هوای پرزدن تا اوج ایمان است طلوع غنچه‌ها آغاز دنیایی درخشان است شهادت رسم خوبان است رسم حق‌پرستان است سلام ای خادم امت سلام ای سید ابراهیم سلام ای عاشق خدمت سلام ای سید ابراهیم تو رفتی تا بماند راه پاکی‌های بی‌مانند ز دنیا پرکشیدی مثل خاکی‌های بی‌مانند نشستی در میان بی‌پلاکی‌های بی‌مانند کنار سفره‌هایی از خوراکی‌های بی‌مانند تو از جنس شهیدان بزرگ باصفا بودی میان گریه مشغول تماشای خدا بودی پس از تو عطر غم پاشیده شد روی سر ایران سراسر ناله شد با رفتنت سرتاسر ایران هنوز اما نگنجد غربتت در باور ایران به این زودی چرا رفتی رییس کشور ایران! تو از طوفان تهمت‌ها سرافرازانه برگشتی به استقبال آتش رفتی و پروانه برگشتی هوای آسمان از خاک بهتر بود می‌دانم دلت در آستان او کبوتر بود می‌دانم جهانت جنس دیگر داشت دیگر بود می‌دانم نگاهت لحظه لحظه در پیِ در بود می‌دانم مصیبت ماندن و ماندن کنار اهل دنیا بود سعادت با شهادت درک مولا در تماشا بود جهان لطفی ندارد جز غمی همواره در آتش شبیه سوختن با ماتمی همواره در آتش میان شعله‌ها بی‌مَحرمی همواره در آتش شوی تنهاترین در هر دَمی همواره در آتش پرستوهای عاشق سربلند از شعله‌ها هستند پری واکرده دنبال تمنای خدا هستند دلم خوش بود دارد جمع می‌گردد ریاکاری به لطف دست تو گم می‌شود اشرافیت آری شود هر عافیت‌جویی به جان خلق چون ماری ولی گویا به خون امضا شده درمان بیماری تو اما رفتی و هرچند هستی تا ابد خرسند بدهکاری به ما ای مرد تقواپیشه یک لبخند جواب ابلهان را با سکوتی بی‌ریا دادی خروش ساده‌لوحان را به میدان صفا دادی تو گفتی اِتّقوا الله و جوابی پر بها دادی سزای لعنتی‌ها را در آغوش خدا دادی رفوزه می‌شود هر کس به دام تهمتی افتاد ندارد همتی ناصر چو ناحق می‌زند فریاد تو از دنیا تو از دنیا شدی راحت خداحافظ شدی راحت از این دنیای پر زحمت خداحافظ از این دنیای زشتِ غرقِ در تهمت خداحافظ برو تا عرشِ آرامش برو جنّت خداحافظ تو بخشیدی حریفان ظریف اهل ظلمت را رقیبان ضعیف و پر تَعفّن‌های تهمت را مرا با خاطراتت می‌گذاری بعد از این تنها شود تنهایی اما بیشتر در این زمین تنها خداحافظ رفیق هر غمِ با آستین تنها خداحافظ سلام بهترین بر بهترین تنها همیشه عطر یادت ماندگار ای خادم سلطان رییسِ تا ابد جمهوری اسلامی ایران @Maddahankhomein
ای با خلائق روز و شب هم‌درد سیّد آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد داغت عیان در اشک دانه‌دانۀ ماست هجران تو باری گران بر شانۀ ماست تلفیق کردی خادمی را با ریاست یعنی دیانت داشتی عین سیاست استان به استان رفته‌ای با سخت‌کوشی دیگر به پایان آمده خانه‌به‌دوشی ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی اما تو مردم‌داری‌ و بیداری امروز چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز.. گفتی که زیر سایۀ شمس‌الشموسم گفتی به عالم خادم سلطان طوسم این هشت گل، دسته‌گلی از مردم ما با عشق تقدیم امام هشتم ما اینان که هم‌تعداد درهای بهشتند با خون شهادت‌نامۀ خود را نوشتند این هشت تن از نور تقوا جامه دارند مهر رضا را در شهادت‌نامه دارند وقت سفر دیدند امامان را یکایک «قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک این هشت گل دلدادگان هشت و چارند نیمی از اینان سیّد والاتبارند اینان که درس از مکتب‌الزهرا گرفتند سرمشق از منشور عاشورا گرفتند وقتی حساب کار با «رب الکریم» است فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است یک‌سو قلوب مردم از دنبال آمد یک‌سو امام هشتم استقبال آمد راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست هم اول و هم آخر این راه اینجاست این افتخار این عزت دائم مبارک فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند گفتی که این مردم عزیزان خدایند در عین مردم‌داری‌ات، دشمن‌ستیزی در چشم آقایت، رئیسی عزیزی در راه خدمت خستگی نشناختی تو با مردمت دل بردی و دل باختی تو با مؤمنین عمری برادروار بودی اما «اشداء علی الکفار» بودی کشتی‌ات از طوفان کنار ساحل آمد در جنت اوقات فراغت حاصل آمد اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است اجر جهاد فی سبیل الله این است تو رنج‌ها از جور نااهلان کشیدی زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی این غربت و مظلومی‌ات در راه دین بود اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود با شادی ملت فقط مسرور بودی تو در حقیقت خادم جمهور بودی عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران بی‌وقفه کوشیدی به آبادی ایران گفتی امید اهل‌بیت این سرزمین است ایران ما ملک امیرالمؤمنین است در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفته‌ست در ابجد این نام، اسراری نهفته‌ست نهج‌البلاغه این زمان لب باز کرده از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده این حکمت از نور امیرالمؤمنین است اینجا سخن از مؤمنان راستین است هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آن‌هاست هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آن‌هاست صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم در روز سوم، ماه سوم، سال سوم ما فتح خرمشهرها در پیش داریم تا سجده بر بیت‌المقدس بی‌قراریم دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز هر انتخاب ما جهان‌آراست امروز وقتی تبر در دست ابراهیم باقی‌ست یعنی به قلب بت‌پرستان، بیم باقی‌ست اکنون که اشک ما روانه از دو عین است در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر اجساد این گل‌ها شناسایی شد آخر باید به جای اشک، خون دل فشانیم قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم یارب «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» یارب «به هر گل می‌رسم می‌بویم او را» ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
سخت است بغضی در دل آیینه ات باشد سنگینی دنیا به روی سینه ات باشد هی رد شوی هی باز برگردی به اندوهت افتاده باشد بالگردی در دل کوهت افتاده باشد گریه ای در شیب کوهستان برگشته باشد دست خالی بغض از باران ما منتظر بودیم برگردی زمان رد شد حال زمین و آسمان هر لحظه هی بد شد یعقوب وار عطر تو را در کوه ها جستیم تا صبح خط گریه را با گریه ها شستیم یوسف به چاه این بار نه تا آسمان رفته است جان در جمال روی جانان از جهان رفته است حالا ببین یک شهر دنبال تو می‌گردند دنبال رد زخمی بال تو می‌گردند حالا ببین دنیا شده درگیر چشمانت تیتر خبرهای جهان تصویر چشمانت با پای درد مردمت تا کوه ها رفتی از دره ها بی رد پا سمت خدا رفتی قامت به قدقامت پی خیر العمل بستی باور ندارم رفته ای... تو زنده ای هستی! اینجا کنار مردمی در روستاهایی در نقطه های مرزی تا ناکجاهایی بین عشایر با گل و لبخند می آیی با افتتاح چند سد و بند می آیی جایی کنار کارگرهای زغال سنگ با مردمان روستا با دردشان یک رنگ در قریه های خشک سالی آب می آری زخم زبان ها میخوری و... تاب می آری با دردهایت آمدی مثل پدر باشی کم را خودت برداشتی تا بیشتر باشی در راه خدمت سابقون السابقون بودی توآیه ی انا الیه الراجعون بودی هرگز نبوده پرچمت بر خستگی تسلیم تو خستگی را خسته کردی سیدابراهیم پیدا تویی و ما میان مه گرفتاریم ما داغ سنگین نبودت را به دل داریم دنیا پریشان تر شده انگار بعد از تو دریا خروشان تر شده بسیار بعد از تو حالا مقیم حضرت خورشید روح تو روح بلند و روح پاک و پر فتوح تو شعر تنت منظومه ی پاک سیاوش شد آیات نورانی ابراهیم و آتش شد اخلاص پای ثابت مردان میدان است آری حماسه قصه ی بگذشتن از جان است ما کم نداریم از سیاوش ها و رستم ها مردان مرد عرصه ی مرصاد ...محکم ها هر برهه از تاریخ را ما امتحان دادیم در کربلا ها ایستادیم و جوان دادیم خیبر به خیبر یا علی گفتیم و جنگیدیم در لحظه ی والفجرها در خون درخشیدیم شد یک نفر کم ، ما ولی صدها نفر گشتیم کشتند ما را ما ولی هی بیشتر گشتیم ما ملت راه حسینیم و رشادت ها انگشتر خونین در وقت شهادت ها نصر من الله شب پیکارهای سخت فتح قریب عن‌قریب کارهای سخت حاشا اگر پرچم به دست ناکسان باشد هر انتخاب ما خودش یک امتحان باشد هر چند پر پیچ و خم و هر چند تاریک است با نور «مصباح الهدی » این قله نزدیک است @Maddahankhomein
🍃🌺 در آرزوی وصال و به شوق شهادت خصوصا 🌺🍃 در حوادث باید إستغناه* را پیدا کنیم بی نیاز از خلق؛ تکیه گاه را پیدا کنیم غم می آید بیخبر تا در بزَنگاهِ فراق صبر و ایمان و دلِ آگاه را پیدا کنیم خیر و برکت نیست در اسلام ِ عافیت طلب آن به آن باید غمی جانکاه را پیدا کنیم خوشبحال آنکه از جان ساخت مشعل! تا که زود- وقتِ گمراهی بخوبی راه را پیدا کنیم روشنی بخشید و دائم دل به آتش زد شهید تا که شب‌هنگام؛ راه از چاه را پیدا کنیم باید آخر تارِکِ دنیا و "ما فیها" شویم تا مرام نابِ ثارالله(ع) را پیدا کنیم پر کشیدن تا خدا آسان‌ترین کار است اگر یک مسیرِ کاملا کوتاه را پیدا کنیم نیست راهی جز شهادت! باید آری غرقِ خون- شیوهٔ جان دادنِ دلخواه را پیدا کنیم باید از سر بگذریم و مثلِ شاهِ کربلا در بلایا راهِ قتلگاه را پیدا کنیم چشم را دریا کنیم و قلبمان را شعله ور روضه در پیش است! اشک و آه را پیدا کنیم * برنگشت از علقمه ماهِ بنی هاشم چرا؟!... منتظر مانده رقیه(س) ماه را پیدا کنیم لابِلایِ خاک و خون؛ قامت-کمان؛ مثلِ حسین(ع) پیکرِ سقّایِ خیمه گاه را پیدا کنیم!... *یَامُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاه... اى بى نیاز کنندهٔ کسى که از او بى نیازى خواهد. فرازی از دعای جوشن کبیر https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای با خلائق روز و شب هم‌درد سیّد آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد داغت عیان در اشک دانه‌دانۀ ماست هجران تو باری گران بر شانۀ ماست تلفیق کردی خادمی را با ریاست یعنی دیانت داشتی عین سیاست استان به استان رفته‌ای با سخت‌کوشی دیگر به پایان آمده خانه‌به‌دوشی ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی اما تو مردم‌داری‌ و بیداری امروز چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز.. گفتی که زیر سایۀ شمس‌الشموسم گفتی به عالم خادم سلطان طوسم این هشت گل، دسته‌گلی از مردم ما با عشق تقدیم امام هشتم ما اینان که هم‌تعداد درهای بهشتند با خون شهادت‌نامۀ خود را نوشتند این هشت تن از نور تقوا جامه دارند مهر رضا را در شهادت‌نامه دارند وقت سفر دیدند امامان را یکایک «قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک این هشت گل دلدادگان هشت و چارند نیمی از اینان سیّد والاتبارند اینان که درس از مکتب‌الزهرا گرفتند سرمشق از منشور عاشورا گرفتند وقتی حساب کار با «رب الکریم» است فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است یک‌سو قلوب مردم از دنبال آمد یک‌سو امام هشتم استقبال آمد راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست هم اول و هم آخر این راه اینجاست این افتخار این عزت دائم مبارک فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند گفتی که این مردم عزیزان خدایند در عین مردم‌داری‌ات، دشمن‌ستیزی در چشم آقایت، رئیسی عزیزی در راه خدمت خستگی نشناختی تو با مردمت دل بردی و دل باختی تو با مؤمنین عمری برادروار بودی اما «اشداء علی الکفار» بودی کشتی‌ات از طوفان کنار ساحل آمد در جنت اوقات فراغت حاصل آمد اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است اجر جهاد فی سبیل الله این است تو رنج‌ها از جور نااهلان کشیدی زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی این غربت و مظلومی‌ات در راه دین بود اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود با شادی ملت فقط مسرور بودی تو در حقیقت خادم جمهور بودی عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران بی‌وقفه کوشیدی به آبادی ایران گفتی امید اهل‌بیت این سرزمین است ایران ما ملک امیرالمؤمنین است در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفته‌ست در ابجد این نام، اسراری نهفته‌ست نهج‌البلاغه این زمان لب باز کرده از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده این حکمت از نور امیرالمؤمنین است اینجا سخن از مؤمنان راستین است هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آن‌هاست هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آن‌هاست صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم در روز سوم، ماه سوم، سال سوم ما فتح خرمشهرها در پیش داریم تا سجده بر بیت‌المقدس بی‌قراریم دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز هر انتخاب ما جهان‌آراست امروز وقتی تبر در دست ابراهیم باقی‌ست یعنی به قلب بت‌پرستان، بیم باقی‌ست اکنون که اشک ما روانه از دو عین است در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر اجساد این گل‌ها شناسایی شد آخر باید به جای اشک، خون دل فشانیم قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم یارب «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» یارب «به هر گل می‌رسم می‌بویم او را» ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
صدای مردم مظلوم غزّه وزیر خارجۀ کودکان و مظلومان وزیر خارجۀ زخم‌های بی‌پایان وزیر خارجۀ از دمشق تا صنعا وزیر خارجۀ از عراق تا لبنان وزیر خارجۀ دیپلماسی عزّت وزیر خارجۀ دیپلماسی و میدان وزیر خارجۀ گوشوارۀ قلبی وزیر خارجۀ انتقام سوختگان وزیر خارجۀ کشتگان شاهچراغ وزیر خارجۀ مادران دل‌نگران کسی به غیرت و ایمان میرزا کوچک به استقامت ستارخان و باقرخان وزیر خارجۀ سروها، صنوبرها رشادتی به بلندای ملت ایران وزیر خارجه با چفیۀ فلسطینی امید دخترکی کنج خانه‌ای ویران وزیر خارجۀ رنج مسجدالاقصی صدای مردم مظلوم غزّه در طوفان و شیر مادر و نان پدر حلالت باد شهیدِ سینه‌سپر! قهرمان جاویدان! https://eitaa.com/Maddahankhomein