#حضرت_مسلم_سلام_الله_علیه
هوا هوای غم است و هوای خونجگری
به هر طرف که نظر می کنم تو در نظری
ز عشق گفتم و این شهر در به رویم بست
همیشه عاقبت عاشقی است دربدری
به مسجدی که امام جماعتش بودم
نماز مغرب من شد اقامه یک نفری
دوباره نامه نوشتم برای تو اما
به غیر آه ندامت نبود نامه بری
تو احتیاج نداری به نامه مسلم
که بهتر از همه از حال کوفه با خبری
به هر طریق تو آخر به کوفه می آیی
در این مسیر به جز عشق را نمی نگری
بیاور اکبر خود را که کوفیان بینند
در این مسیر کنار خودِ پیامبری
بیاور اصغر خود را که با شهادت او
ز کوفیان ریاکار آبرو ببری
جمل به پاکن و همراه خویش قاسم را
به سوی رزم بیاور برای جلوه گری
ولی فدای تو گردم میار زینب را
که شهر پر شده از مردمان خیره سری
کسی به خواهرت اینجا محل نخواهد داد
اگرچه می گذرد از محله پدری
از این مسیر گذر می کند، عجب گذری
به سوی شام سفر می کند، عجب سفری
#علی_ذوالقدر
@Maddahankhomein
ا﷽ا
#امام_حسین_سلام_الله_علیه
#محرم
بسم رب النور رب العشق رب العالمین
بسم احمد، بسم زهرا و امیرالمؤمنین
بسم رب الجود بسم مجتبی بسم الکریم
بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم
باز هم فصل بهارِ گریه و آهم رسید
شکر می گویم دوباره ماه دلخواهم رسید
السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام
السلام ای بهترین ارباب عالم السلام
از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین
با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین
تو مسیحای منی و روضه ات دارالشفاست
گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دواست
قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت
با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت
هست مدیون تو سر تا پا وجودم یا حسین
بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین
حرف پیر زیرکی همواره در یاد من است
مثل او این حرف در طوفان فریاد من است
«هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست»
جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست
پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است
یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است
واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست
کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست
گر چه دور افتاده ایم از کربلا، هیئت که هست
دست ما کوتاه مانده از حرم، تربت که هست
چادر زهرای اطهر سایبان روضه هاست
بانوی پهلو شکسته میزبان روضه هاست
روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش
اختیارش نیست دست هیچکس الا خودش
بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار
گریه باید کرد مثل مادران داغدار
گریه های مادرانه یادگار فاطمه است
روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است
سوختی درآتش صحرا بُنَیّ سوختم
رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم
کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل
پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل
#علی_ذوالقدر
@Maddahankhomein
#ورود_به_کربلا
چه بلایی قراره سرم بیاد؟
نمیخوام اشک برادرم بیاد!
چرا باید وسط خیمه زدن
صدای ناله مادرم بیاد؟
نگا کن بچه ها ترسیدن حسین
همشون تو شک و تردیدن حسین
اینا از برگ گلم لطیف ترن
تا حالا رو خاک نخوابیدن حسین
هنوزم دیر نشده بیا بریم
هر جایی به غیر کربلا بریم
با تو از اینجا بریم درست تره؟
یا با نامحرما از اینجا بریم
خودتم میدونی پا به پات میام
مثه سایه دنبال عبات میام
مگه زینب میتونه رهات کنه؟
قتلگاهم که بری باهات میام
حاضرم سرم بره سر تو نه
پیکرم کبود شه پیکر تو نه
مگه ترسی دارم از تازیونه
بزنن ولی برابر تو نه
خاک اینجا بوی خون میده حسین
آخر کارو نشون میده حسین
نمیخوام تو باشی اون کشته ای که
زیر سم اسبا جون میده حسین
#علی_ذوالقدر
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#ورود_به_کربلا
چه بلایی قراره سرم بیاد؟
نمیخوام اشک برادرم بیاد!
چرا باید وسط خیمه زدن
صدای ناله مادرم بیاد؟
نگا کن بچه ها ترسیدن حسین
همشون تو شک و تردیدن حسین
اینا از برگ گلم لطیف ترن
تا حالا رو خاک نخوابیدن حسین
هنوزم دیر نشده بیا بریم
هر جایی به غیر کربلا بریم
با تو از اینجا بریم درست تره؟
یا با نامحرما از اینجا بریم
خودتم میدونی پا به پات میام
مثه سایه دنبال عبات میام
مگه زینب میتونه رهات کنه؟
قتلگاهم که بری باهات میام
حاضرم سرم بره سر تو نه
پیکرم کبود شه پیکر تو نه
مگه ترسی دارم از تازیونه
بزنن ولی برابر تو نه
خاک اینجا بوی خون میده حسین
آخر کارو نشون میده حسین
نمیخوام تو باشی اون کشته ای که
زیر سم اسبا جون میده حسین
#علی_ذوالقدر
http://eitaa.com/Maddahankhomein
ا﷽ا #شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
از زبان زجر(لعنت الله علیه)
خسته ام بس که بین این صحرا
در پی تو دویده ام ای طفل
چکمه هایم خراب شد از بس
خار از آن کشیده ام ای طفل
نام من را شنیده ای تاحال
خوب بشنو که نام من زجر است
از من و شغل من چه می دانی
کار هر صبح و شام من زجر است
دیدم از دور با کسی انگار
درد دل بی حساب میکردی
چه کسی را در این بیابان ها
مادر خود خطاب میکردی
به امید کمک مباش ای طفل
احدی بین دشت هرگز نیست
زحمتم دادی و نمی دانی
در مرامم گذشت هرگز نیست
وقتی از روی ناقه با لگدم
به روی خاک با سر افتادی
باید این را حساب میکردی
که تو با بد کسی درافتادی
از همان لحظه نیزه پدرت
با غضب در زمین فرو رفته
همه فهمیده اند کار من است
از منِ زجر آبرو رفته
از زبان حضرت رقیه(سلام الله علیها)
بس کن ای زجر کم گزافه بگو
گرچه طفلم ولی یلی هستم
جز خدا از کسی نمی ترسم
نوه مرتضی علی هستم
اگر آهم درآید از سینه
کار تو اشک و آه خواهد شد
هرکسی با رقیه در افتد
روزگارش سیاه خواهد شد
تو مرا هر چقدر هم بزنی
باز هم جان نمی سپارم من
مقصد آخرین من شام است
با حبیبم قرار دارم من
من خبر دارم او شهید شده
ورنه بی من نمی رود سفری
خواستم عمه غصه کم بخورد
زده ام خویش را به بی خبری
من اگر که تو را حلال کنم
ولی از حرمله نمیگذرم
از کلام رباب فهمیدم
پیش لشکر خجل شده پدرم
قصد دارم در انتهای قیام
آبروی یزید را ببرم
بعد هم با خیال آسوده
می روم، می روم سوی پدرم
#علی_ذوالقدر
@Maddahankhomein
#امام_سجاد_سلام_الله_علیه
میشینه پا میشه گریه میکنه
یه جا تنها میشه گریه میکنه
به یاد شلوغی تو قتلگاه
هر جا دعوا میشه گریه میکنه
باباشو غریب گیر آوُرده بودن
گلوشو با خنجر آزرده بودن
کار دفن بدنش آسون نبود
نانجیبا سرشو بُرده بودن
کفنی واسه تن بابا نداشت
حتی همراه خودش عبا نداشت
دلش اصلا نمی خواس اینجوری شه
چاره ای به غیر بوریا نداشت
وقتی یاد اون دقایق میکنه
حق داره گریه ی هق هق میکنه
صحنه هایی رو که آقامون دیده
عاشق از شنیدنش دق میکنه
کوفه خراب و یادش نمیره
زحمت حجاب و یادش نمیره
اگرم چیزی فراموشش بشه
مجلس شراب و یادش نمیره
آرزوش بود که دلی بیتاب نشه
دست عمه اسیر طناب نشه
توی مجلس یزید دعا میکرد
حرمله روبرو با رباب نشه
بغضشو توی گلو فرو میکرد
با یزید خیلی بگو مگو میکرد
تو وجود خواهرش ترس و که دید
مرگشو از خدا آرزو میکرد
#علی_ذوالقدر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع_مناجات
حاجت به شرح آن نیست، دردی که خود عیان است
این اشک شورگونه، شیرینترین بیان است
از عشق یوسف مصر، یک دل فقط جوان شد
در خیمهی حسینی، دلها همه جوان است
بالاترین عبادت، شادی قلب زهراست
شادی قلب زهرا، ذکر حسین جان است
زهرا تمام ما را، با اسم میشناسد
نزدیک درب هیئت، چشم انتظارمان است
این سرخی بدنها، یا این به سرزدنها
از جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است
"اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند"
وقتی که پیرمردی، با عشق روضهخوان است
::
آهی کشید خواهر، در ماتم برادر
این آه تا قیامت، در سینهها نهان است
مثل لب برادر، خون شد جبین خواهر
گویا که چوب محمل، همدست خیزران است
✍ #علی_ذوالقدر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
ا﷽ا ماه صفر دروازه ساعت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
تا زینب از آن کوچه و بازار گذر کرد
از پیش نگاهش در و دیوار گذر کرد
راضی به رها کردن گودال نمی شد
با آمدن شمر به اجبار گذر کرد
می رفت به همراه غیوران سفر اما
از شام به همراهی اشرار گذر کرد
در بین کف و هلهله ی لشکر شیطان
ناموس خداوند، عزادار گذر کرد
با چهره پنهان شده در زیر کف دست
زود از جلوی چشم علمدار گذر کرد
در حیرتم از زجر که از پیش رقیه
هر بار گذر کرد طلبکار گذر کرد
این قوم همان قوم پلیدی است که یک عمر
از کشتنشان حیدر کرار گذر کرد
خون شد جگر خاک که نسل پدر خاک
از خاک بیابان پر از خار گذر کرد
من بنده آن مرثیه خوانم که همیشه
از بزم می و لفظ خریدار گذر کرد
#علی_ذوالقدر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بی قیمتیم و قیمت ما میشود حسین
در اوج فقر، ثروت ما میشود حسین
زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست
وقتی که ذکر هیئت ما میشود حسین
این روزها مساجد ما هم حسینیه است
در این دهه عبادت ما میشود حسین
این چند قطره اشک به پای غمش کم است
بعد از وفات، حسرت ما میشود حسین
همراه کم حجاب نشسته محجبه
بنیانگذار وحدت ما می شود حسین
ما ملت امام حسینیم و تا ابد
پشت و پناه ملت ما میشود حسین
آن لحظهای که خلق سرافکنده میشوند
در روز حشر، عزت ما میشود حسین
یارب تو شاهدی که در ایام اربعین
یکجا تمام حاجت ما میشود حسین
زهرا اگر مؤید دلهای ما شود
سرمایهی محبت ما میشود حسین
وقتی که بالحسین شروع دعای ماست
مشغول استجابت ما میشود حسین
✍ #علی_ذوالقدر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
ا﷽ا #شام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
در شهر یهودیان به اجبار
وارد شده زینب عزادار
این بار نخست اوست والله
تا حال نرفته است بازار
جای علی اکبر و اباالفضل
دور و بر اوست خیل اشرار
زینب چه خلاف کرده یا رب
هستند همه از او طلبکار
می داد سلام و سنگ می خورد
سنگ است مگر زبان گفتار؟
این مجلس شوم مجلس کیست
جمع است در آن چقدر کفتار
از حد تصور است بیرون
فهمیدن روضه است دشوار
ناموس یزید در حجاب و
ناموس حسین بین انظار
با دختر فاطمه چه کردی!
نفرین به تو روزگار بی عار...
#علی_ذوالقدر
http://eitaa.com/Maddahankhomein
ا﷽ا #بعد_از_شهادت
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
همه ی خرابه غرق غم شده
یه شیرین زبون دیگه کم شده
یه امامزاده توی خرابه موند
حالا دیگه خرابه حرم شده
طفل دلشکسته کی دیده بگه
یه سه ساله خسته کی دیده بگه
شایدم دیده باشه کسی ولی
تشییع نشسته کی دیده بگه
عمه دست غم روی کمر داره
از کبودی تنش خبر داره
رباب از رو تجربه بهش میگفت
قبرشو عمیق بِکَن خطر داره
کاش ماهم به فکر آینده بودیم
قبر بچمو عمیق کنده بودیم
کاش لحد براش میذاشتیم و حالا
کمتر از شیرخواره شرمنده بودیم
رفت و بین بچه ها جاش خالیه
تو نماز جماعتا جاش خالیه
وقتی که چهلم باباش میشه
اربعین تو کربلا جاش خالیه
#علی_ذوالقدر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
ا﷽ا
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
یک یار با وفا که شود یاورش نداشت
امّید یاری از طرف همسرش نداشت
یوسف ترین عزیز خدا بود و ای دریغ
عزت میان مردم دور و برش نداشت
ویرانه باد مسجد شهری که هیچ گاه
جایی برای سبط نبی منبرش نداشت
نفرین به سائلی که غنی شد از او ولی
اندازه معاویه هم باورش نداشت
از کودکی زیاد ز کوچه نمی گذشت
از کوچه خاطرات خوشی در سرش نداشت
گیسوی او بخاطر یک غم سپید شد
اینکه قدی بلندتر از مادرش نداشت
#علی_ذوالقدر
https://eitaa.com/Maddahankhomein