4_5940333752013032382.mp3
1.36M
#شور #حضرت_خدیجه
ایشُکوه بیهمتا یاخدیجةَ الكُبرى
کفو حضرت طاها یاخدیجةَ الكُبرى
ذکر خیر تو بوده بین احمد و الله
در مقام اَو اَدنی یاخدیجةَ الكُبرى
جبرائیل امین هر بار اومد زمین
سلام آورد برات از ربّ العالمین
لعنت خدا به اون زن حسود
که میگن با تو و زهرا لَج بوده
توی عالم کی به جز دختر تو
حُجّتُ اللهِ علی الحُجَج بوده ؟
یاحضرت خدیجه
ایکهمادر دینی یاخدیجةالکُبری
مُولاتیاَغیثینی یاخدیجةالکُبری
مثل علی بیبیجان مایهی دلگرمیِ
خاتَمُ النَبیّنی یاخدیجةالکُبری
عین حقیقته نَصّ روایته
وجودِ اطهرت ظرف امامته
برکت ثروت تو بوده اگر
پرچم دین در اومد به اهتزاز
تویی اولین زنی که تو جهان
خونده پشت سر مُصطفی نماز
یاحضرت خدیجه
مادر یتیمانی یاخدیجةالکُبری
مُنتهای ایمانی یاخدیجةالکُبری
عاجزند و درمانده از درک مقاماتت
عالمان ربّانی یاخدیجةالکُبری
خاتم الانبیا گفته وقت دعا
حُبّخدیجهرو روزیم کن ای خدا
مادری کرده برا شیر خدا
چند سال این عُلیا مُخدّره
اهل مَکّه میدونستن همشون
قُرّةُ العين خديجه حيدره
یاحضرت خدیجه
#محمد_قاسمی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#تخریب_بقیع
دلم مي شود مبتلايِ بقيع
هوائيِّ حال و هواي بقيع
فقيرم فقيرم ، فقيرِ حسن
گدايم گدايم، گدايِ بقيع
نديدم ، نديدي ، نديده كسي
غم آلوده تر از فضايِ بقیع
براي شِفا يافتن آمده ست
مسيحا به دارالشّفاي بقيع
نشستيم پاي غم چارْ امام
شكستيم با روضه هايِ بقيع
نه صحن و رواقي ، نه گلدسته اي
الهٰــي بميــرم برايِ بقيع
تمامي ندارد مگر با ظهور
غم و دردِ بي انتهايِ بقيع
فقط هشت شوِال نه ، كلّ سال
عزادار هستــم براي بقيع
سفيد است بخت كسي كز ادب
سيه پوش شد در عزاي بقيع
پُر از عطر ياس كبود خداست
قدم به قدم ، هر كجاي بقيع
حسن تيرباران شده تا شود
حسينيّه اش ، كربلاي بقيع
خيال قشنگي ست در ذهن من
نشــستن در ايوانْ طلايِ بقيع
#محمد_قاسمي
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#تخریب_بقیع
خاكي كه چون عرش خدا شأنش رفیع است
بي بقعه درگاهي ست كه نامش بقــیع است
اينجا قيامت را به خلوت مي توان ديد
زيرا كه پنهان در دلش چندين شـفیع است
از عرض حاجت بي نيــازي زائر اينجا
چونكه مَـزورَت* هم عَليم و هم سَميع است
با چار امامي كه کریم بن الكريــمند
حتّيٰ کرم در این حرم عبد مُطیع است
مهمان همیشه کاسه اش سرشار فیض است
آنجا که صاحب خانه را طبعي مَنیع است
همسايه ي مكّه ست وقتي كه مدينه
پس هرکه پابوسش می آید مُستطیع است
زائر ! نمي فهــمي زيارت كرده يا نه !
آنقدْر كه سِــير زمان اينجا سَـريع است
آيــنده اش را كه تصــوّر مي كنم باز
در ذهنم از اين صحن تصويري بَديع است
بعد از ظهورِ حضرت مَـعشوق ، بي شك
اينجا تمام فصلهايش چون رَبيــع است
با خاك يكسان كرده هركس اين حرم را
روز قيام منتـقم ، وضعش فَجــیع است
اين خاكها شد زير و رو،مرثيه خوان گفت:
امشب گُريزم ، روضه ي طفل رَضيع است
#محمد_قاسمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_حمزه_ع
وقتي كه مُسلماني و تسليم خُدايي
يعني هـمه جا يـاورِ پيـغـمبر مـايي
سـرداري و سالار و جگردار و هُنردار
آن قدْر كه گـفـتند تو هم شيرِ خُدايي
هرگز نپـريـده ست به اذعان كمانت
از چِلّه ي ابروي خَـمت ، تيرِ خطايي
در عصر خودت بودي اگر شاه شهيدان
تا حشر ولي حمزه ي خيرُ الشُّهدايي
وقتي چو علي چرخ زدي دور پيمبر
از كعبه شنيدم كه تو هم قبله نمايي
وقتي كه عمو باشي و ذريّه ي هاشم
پس مثل اباالفضل تو هم ماه لقايي
والله قســم هيچ نفهميده از ايـمان
هركس كه بگويد تو از اسلام جُـدايي
از تُربت تو فاطمه تسبيح اگر ساخت
مي خواست بگويد چه قَدَر اهل دعايي
بالايِ سر قـبر تو با ديده ي گـريان
با سوز جگر فاطمه مي گفت : كُجايي؟
مي گفت كُجايي كه ندارد دل حيدر
از حَصرِ غم و غُربت و اندوه ، رهايي
در جَنگ اُحد مُثلِه شدي تا كه بگويي
مي خواست دلت تا بشوي كربُـبلايي
مي گفت عبايي كه روي پيكرت افتاد
اي كـاش بيارنـد به گــودال عبايي
تا خواهرِ مظـلـومه ي ارباب نبينـد
از نيزه مي آيـد به سر او چه بلايي !!!
در نيمه ي شوّال به جُز داغ تو اي مرد
در خيمه ي دل سوختگان نيست عزايي...
#محمد_قاسمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_ع #مدینه #بقیع
دوّمین بار است در شهر نبی ، در سوخته
خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته
کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست
آستــان صـادق آل پیـمبـر سوخــته
ارثِ زهراییِ این آقاست که کاشانه اش
بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته
او نمی سوزد میان شعله ها و مانده ام
با جسارت ، عدّه ای گفتند کوثر سوخته
آتشی که از در و دیوار بالا رفته است
بی گمان بر غربت اولاد حیدر سوخته
هم بلاهایی که مادر دیده پیرش کرده است
هم دلش بهرِ بنی الزّهرا مکرّر سوخته
شک ندارم هر زمانی آب دیده ، ساعتی
گوشه ای رفته به یاد حلق اصغر سوخته
بسکه می پیچد به خود از سوزش زهر جفا
پیکرِ شیخ الائمه ، پای تا سر سوخته
چشمهای اهلبیتش کاسه ی اشک ست وخون
بیشتر از هرکسی موسی بن جعفر سوخته
سالیانی پیش تر از قومشان در کربلا
خیمه و پیراهن و دامان و معجر سوخته
✍ #محمد_قاسمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_6001251098533301618.mp3
1.48M
سرود #حضرت_معصومه_س
{ای دختر و خواهر ولایت
آئینهی مادر ولایت
در اَرض و سما ملیکه،درقُم
آرام دل امام هفتم}
ایآبـرویِکُـونومکـان،حضرتِمعصومه
لالاستبهوصفتوزبان،حضرتِمعصومه
همشیرهیخورشیدِجهان،حضرتِمعصومه
یاحضرت معصومه۳
کار نگاهِتونه ذرّهپروری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
مصداقِ عینیِ سورهی کوثری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
بانو،شفیعهیهمهتوو محشری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
مُولاتنا یا(اُختُالرّضا)۳
{مریم به برت اگر نشیند
اینمنظرهرا مسیح بیند
سازد به سلام قدّ خود خم
اوّل به تو بعد از آن به مریم}
سرچشمهیجوشانِعطا،حضرتمعصومه
ایسَیّدهی هردو سرا ،حضرتمعصومه
کُفوی تو نداریبه خدا،حضرتمعصومه
یاحضرت معصومه۳
بنت خدیجهای زینبِ دیگری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
جنس فضائل تو بوده حیدری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
بانو کریمهی آل پیمبری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
مُولاتنا یا(اُختُالرّضا)۳
{در كوى تو زنده ، جانِ مُرده
بر خاك تو عرش سجده بُرده
در قصر تو جبرئيل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب}
حق،اسمتو روعرشنوشت،حضرتمعصومه
با نور وجودترو سرشت،حضرتمعصومه
ایقُم زِحضور تو بهشت،حضرتمعصومه
یاحضرت معصومه۳
آرامش دل موسیِ جعفری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
بر گردنم تو داری حقّ مادری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
بیخودکه نیست تو بدون همسری
از هر نظر دقیقـاً مثه مادری
مُولاتنا یا(اُختُالرّضا)۳
#محمد_قاسمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
گل از گلم وا میشود در هر شب جمعه
غم از دلم پا میشود در هر شب جمعه
گلهای اشکم با سلام گریهداری باز
تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه
روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب
با گریه زیبا میشود در هر شب جمعه
زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور
کمکم مداوا میشود در هر شب جمعه
وقتی خدا از عرش میآید به دیدارت
صحن تو غوغا میشود در هر شب جمعه
با نالههای " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز
خون بر دل ما میشود در هر شب جمعه
تا روضهخوان میگوید از شرحِ وداعِ تو
غم تا کمر تا میشود در هر شب جمعه
جمعه تو را کشتند پس"عَجّل فرج"گفتن
با گریه معنا میشود در هر شب جمعه
پیراهن خونین وصد چاکت که با مهدیست
تحویل زهرا میشود در هر شب جمعه
میراثی از چشم کبود حضرت یاس است
چشمی که دریا میشود در هر شب جمعه
شاعر: #محمد_قاسمی
@Maddahankhomein
4_5976507538537975037.mp3
2.68M
#امام_زمان_واحد
#مناجات_محرمی
قرار دل بیشکبیم سلام
امام زمان غریبم سلام
میدونمصدامو داریمیشنوی
حبیبم سلام
سلامم به غمهای بی انتهات
بهخونگریههای رَوون از چشات
تو مظلومتری از حسین شهید
بمیرم برات
پریشونحال و غمگینی
پای روضه که میشینی
ماها میشنویم امّا تو
مُصیبتهارو میبینی
کِی میشه گمشدهی خیمهنشینم؟
بین این گریهکُنا تورو ببینم؟
قدّ یک لحظه کنار تو بشینم
یاصاحبالزمان ادرکنی
_
نمیذاری که حَبطشِه اعمال من
تو دلواپسی واسه احوال من
رسیده چقدر خیر تو دائماً
به امثال من
تو داری هوای دل زار مو
جلو میبری با دُعات کارمو
تو نورانی کردی با یادت خودت
شب تارمو
دوسِت دارم بی اندازه
غمت دنیـامو میسازه
بَدم امّا خاطر جمعم
که آغوشت واسم بازه
چه عذابی بدتر از ندیدن تو؟
یعنی میشه دیگه با رسیدن تو؟
طِی بشه دربدری کشیدن تو...
یاصاحبالزمان ادرکنی
#محمد_قاسمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5976507538537975037.mp3
2.68M
#امام_زمان_واحد
#مناجات_محرمی
قرار دل بیشکبیم سلام
امام زمان غریبم سلام
میدونمصدامو داریمیشنوی
حبیبم سلام
سلامم به غمهای بی انتهات
بهخونگریههای رَوون از چشات
تو مظلومتری از حسین شهید
بمیرم برات
پریشونحال و غمگینی
پای روضه که میشینی
ماها میشنویم امّا تو
مُصیبتهارو میبینی
کِی میشه گمشدهی خیمهنشینم؟
بین این گریهکُنا تورو ببینم؟
قدّ یک لحظه کنار تو بشینم
یاصاحبالزمان ادرکنی
_
نمیذاری که حَبطشِه اعمال من
تو دلواپسی واسه احوال من
رسیده چقدر خیر تو دائماً
به امثال من
تو داری هوای دل زار مو
جلو میبری با دُعات کارمو
تو نورانی کردی با یادت خودت
شب تارمو
دوسِت دارم بی اندازه
غمت دنیـامو میسازه
بَدم امّا خاطر جمعم
که آغوشت واسم بازه
چه عذابی بدتر از ندیدن تو؟
یعنی میشه دیگه با رسیدن تو؟
طِی بشه دربدری کشیدن تو...
یاصاحبالزمان ادرکنی
#محمد_قاسمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🚩لبیک یاحسین🏴
امام_حسین_علیه_السلام
اسارت....کوفه ...نیزه
كوچه به كوچه پايِ سرت سنگ خورده ام
پاي سرت، به جايِ سرت سنگ خورده ام
يحــيايِ سر بريده ، شبيــه سرِ علي
آخـــر شكست كـوفه سر از دخترِ علي
آنان كه بي ملاحظه بر پيــكرت زدنــد
با كعب نيزه بر بدن خواهــرت زدنـــد
شرمنده از توأم كه به سينه نمي زنم
بستـند هر دو دسـت مَـرا دورِ گَـــردنم
دورم نشانده ام ، حرمي دل شكسته را
اين بچّه هاي گوشه ي زندان نشسته را
زندان كــوفه بعد تو دارُ العَـزاي ماست
شلاّق ، قوت غالب اين روزهاي ماست
از گريه هام ، كوفه تلاطم گرفته است
زينب براي تو شب هفتم گرفته است
اي تشنه لب ، برايِ تو آتش گرفته ام
در مجلس عزايِ تو آتش گرفته ام
پُر كرده كوفه را دَمِ واويـلتـاي من
گفــتم رباب روضه بخواند به جاي من
تشديد كرده درد مرا ، حال انزواش
از فرط گريه جوهره رفته ست از صداش
جاي صدايِ او همگي ضجّه مي زنيم
از ماجـــرايِ او همگي ضجّه مي زنيم
يك جمله گفت و خواهرت از شرم آب شد
با روضه اش دل همه ي ما كباب شد
گفت از وداع هاي تو ، من سوختم حسين
بيش از همه براي تو ، من سوختم حسين
اندوه تشــنه رفتن تو قاتل من است
داغِ گُـــرسنه رفتن تو قاتل من است
✍ #محمد_قاسمي
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_معصومه_س_مدح_مناجاتی
تو مجموعهی لطف و جود و عطایی
تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی
تو دریاچه نه؛ بَحر بی انتهایی
چهگویم کههستی؟چهگویم چههایی؟
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو زهرا خصالی، تو زهرا جمالی
تو زهرا مَآبی، تو زهرا جلالی
تو زهرا سِرشتی، تو زهرا مثالی
تو در دورهی خویش خیرالنّسایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تویی راحت جان موسی بن جعفر
تویی روح و ریحان موسی بن جعفر
تویی یاس بُستان موسی بن جعفر
تو بنت الامامی، تو بنت الهُدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو عَذراترین مریم اهل بیتی
تو در هر دمی همدم اهل بیتی
در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی
تو تندیس آن چارده مُقتدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
هُمای بهشتی و عرش آشیانی
که در عُشّ دین صاحب آستانی
تو باب الرّضایی، تو بابُ الجَنانی
بهشت خداوند در خاک مایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو مانند کلثوم، زینبترینی
خدیجه وقار اَستی و بیقرینی
وفادار مانند اُمّ البنینی
تو منظومهی جمع معصومههایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
چه گویم؟ که بابا ثنای تو گفته
((فداها ابوها)) برای تو گفته
به مدحت ولیّ خُدای تو گفته،
که در حشر تو شافع شیعههایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
در اطراف صحنت غُباریم بانو
به درگاهتان خاکساریم بانو
به لطفت در این شهر داریم بانو،
عجب کاظمینی؛ عجب کربلایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی
تو همشیرهی شخصِ شَمس الشّموسی
درِ خانهات از پی خاکبوسی
رسیدند صدها چو شیخ بهایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
از این در چو بُردیم فیض دوچندان
طمعکار گشتیم ما مستمندان
به اقرار ما فرقهی دردمندان
تو با درد هر بینوا، آشنایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
اگرچه در این خاک کم غم ندیدم
در این شوره زار آب زمزم ندیدم
به من درد دادند و مرهم ندیدم
ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
به این خسته حال مجاور نظر کن
تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن
به من هم به عنوان زائر نظر کن
تو رُخصت دهی میشوم نینوایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
✍ #محمد_قاسمي
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
قسم به گريه ي صاحبْ عزاي أمّ بنين
من آفريده شدم با دعاي أمّ بنين
قسم به كعبه كه از كعبه حُرمتم بيش است
چنان كه سوختم از ماجراي أمّ بنين
شبيه مشك اباالفضل ، ميچكد اشكم
به پاي غربت بي انتهاي أمّ بنين
اگرچه دست ندارد به تن، ز راه كرم
گرفته دست مرا مرتضاي أمّ بنين
به ياد چادر زهراست بالشان خاكي
كبوتران حريم هواي أمّ بنين
شِفا شبيه گدايي كه سخت محتاج است
نشسته بر درِ دارالشفايِ أمّ بنين
ادب به رسم ادب آمده ز سمت فُرات
و سر گذاشته بر خاك پايِ أم بنين
نخورده آب زماني كه روضه ميخوانده
گرفته بوده يقيناً صداي أمّ بنين
براي دفعه ي سوّم شكسته زينب را
نوا و ناله و واويلتاي أمّ بنين
سه سال سوخت بياد سه ساله و پدرش
فداي آن همه مهر و وفاي أمّ بنين
حسين دست اباالفضل را كه مي آورد
رباب سينه زد آن دم به جاي أمّ بنين
خميده بود زماني كه عزم رفتن داشت
شبيه فاطمه قد رساي أمّ بنين
مكان گريه براي حسين اگر حرم است
مگو بقيع بگو كربلاي أمّ بنين
به جان دست قلم ، در جزا نمي سوزد
دلي كه سوخته در نينواي أمّ بنين
پس از ظهور اگر آمدم مدينه ! رفيق
قرارمان دمِ ايوان طلايِ أمّ بنين...
#محمد_قاسمی
http://eitaa.com/Madahankhomein