eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
684 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
—————————— باز آمــده این بنـدهٔ عــاصـی و گنــهکـار دورش مکن از رحمت خود خالـق دادار! زانـو زده ام بر در تو ، تا که بگــویم اَســرار دلـم رابه تو ،ای مَحـرَم اســرار صـد بار ، گنَه کردم و صـد توبه شکستم با روی سیــاه آمــدم و خجــلت بســیار هرگز نشوم از کَــرَم و لطــف تو نومیــد شرمنده ام از رحمت و احسان تو هر بار قرآن به سـر و قلب شکسـته دل خونیـن رو کـرده به درگاه تو اَم ، زار و گرفتار خالیست دودستانم و هیچ آبرویی نیست پس واسطـه ام پیش شـما، حیــدر کرّار یــارب ! بِعلــیِّ بِعلــیِّ بِعلــیِّ بگـذر ز گنــاهــان من عبــدخطــاکار باز آمدم و دلخــوشی امشبم این کاست دارم به لبــم ذکـر علــی با دل خونبار می ســوزم از آن غصــهٔ پنهــانی مولا از زخـم زبان و غــم دیرینــهٔ مســمار می ســوزد علــی از غــم دلتنگیِ زهــرا مـی نالــد آز آن نالــهٔ بیـن در و دیوار از غربت و تنـهایی اش این بـس که شبانه با چــاه بگـــویــد ز جفــاکـاریِ اَغیــار ای کوفه ،دگـر خسته ام از این همه غربت این فـرق مـن و تیــغ شما ، قـوم ستمکار! این است سعـادت که به محرابِ عـبادت فرقـم بشـکافیــد به شمشــیر به یکبــار آه از ســر خـونــین و پریشــانی زیـنب از گــریهٔ جانســوز و غـم لحظــهٔ دیــدار تکـــرار یتیــمی و امـــان از دل زینــب خـون گـریه نکن زینبم ای دختر غمخوار این گریه و این اشک و غم و نالـهٔ خـود را تا کـرب و بلا بر ســر گــودال ، نگــه دار خــون گریه نکن شام بلا منتــطر توست فــرق اســت میان ســرِ من تا ســرِ بازار یارب ! به حسین و حــسن و نالــهٔ زینب امشــب نظــری کـن به دلِ زار و گرفتــار شاعر رقیه سعیدی http://eitaa.com/Maddahankhomein
کابوس نیست اینکه من از خود فراری‌ام عـیـنِ خـودِ عـذاب شـده بـی‌قـراری‌ام لب‌تـشـنه‌تر ز بوتۀ خشکـیده در کویر چـشـم انـتـظـار بـارش ابـر بـهـاری‌ام در شأن کـبریـایی تو نیست ای لطیف راضی شوی که خلق ببینند خواری‌ام تو مـهـربـان‌تـریـنی و والاتـر از همه بگذر ز من! به حقِّ همین اشکِ جاری‌ام آنی مـرا رهـا کـنـی از دست رفـتـه‌ام محبوب من! به دست چه کس می‌سپاری‌ام؟ با آن‌که در گناه و بدی غوطه‌ور شدم من حاضرم قسم بخورم دوست داری‌ام ای یارِ آنکه جز تو ندارد رفیق و یار می‌خـواهم از تو با همۀ شرمـساری‌ام لا یـمکـن الـفـرار... مبادا خـدای من! یک آن مرا به حال خودم واگـذاری‌ام ✍مریم سقلاطونی 🌹یاربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹 @Maddahankhomein
اندکی مانده که این مــاه به پایان برسد وقت برچیـدن این سفــرهٔ احسان برسد و خوش آن بنده که از دست کریمانهٔ حق در شب قــدر به او لطـفِ فـراوان برسد حمد و تسبیــح ، سـزاوار کـریم اَزَلیست میــزبانی که به دلــداری مهمــــان برسد در شب قـــدر به درگــاه خـدا ناله زدیم از خدا خواسته ایم آن شَهِ خوبان برسد گــریه کردیم ز دلتنــگی بین الحـرمـین تا برات از طــرف شــاه خراسـان برسد چه مبارک سحری بود و چه خلـوتگهِ راز حیف این شام و سحر زود به پایان برسد دردمنــدیم وکــویراست فضــای دلمان کاش السّـاعه خود حضرت باران برسد در فراقــش همگـی کلبــهٔ اَحـزان داریم به امیدی که مگــر یوسف کنعــان برسد رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌹 🌙‌ یا ربّ، ببین این شورِ بی پایان ما را آغشته کن با رحمت خود جان ما را هرچند گاهی بنده ی خوبی نبودیم لطفا ببخش این قلبِ نافرمان ما را ما دوستدار اهل بیت عصمت هستیم تایید کن این عهد و این پیمان ما را اسمت دوا و ذکر زیبایت شفا است امضاء بفرما نسخه ی درمان ما را امشب تمام آرزوی ما همین است محفوظ دار از هر خطر ایران ما را شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
وای! بر آنکه سحر، دست به دامان تو نیست در دلم هیچ غمی جز غم هجران تو نیست هرکسی بر سر این سفره ی تو با ادب است گرچه همچون من قحطی زده مهمان تو نیست بدترین بنده منم، بنده ی شرمنده منم صحبتی خوب تر از صحبت غفران تو نیست دل وامانده ی من را بِشِکن، سنگ شده هیچکس همسخنِ عبد پشیمان تو نیست هرکسی جای تو بود آبرویم را می ریخت از چه گفتی برو این برگه ی عصیان تو نیست!؟ دل ناپاک، کجا پاک شود مثل قدیم هیچ جا پاک تر از درگه سلطان تو نیست رشته ی عمر را بین حرم بافته اند جان من، بند بجز ذکر علی جان تو نیست قبل از آنکه رمضانت برسد اهلم کن بهر من جا وسط حلقه ی خوبان تو نیست عمل صالح من عشق حسین و حسن است طعم این عشق، در آن روضه ی رضوان تو نیست نذر کردم بروم کرببلا خوب شوم وقت آن، خوب تر از باقی شعبان تو نیست مادری دست به زانو و کمر گفت حسین ... از چه پیراهنِ کهنه، تن عریان تو نیست؟ هست جسمت وسط اینهمه سرنیزه ولی جای نیزه وسط حنجر عطشان تو نیست رضا دین پرور https://eitaa.com/Maddahankhomein
روزه‌داران! مه خدایم من با شما یار آشنایم من ماه تسبیح و ذکر و صوم و صلات ماه توبه، مه دعایم من ماه وصل خدای منانم ماه وحی و نزول قرآنم ماه پیدایش جمالم من ماه دیدار ذوالجلالم من ماه هر لحظه با خدا بودن ماه فضل و مه کمالم من من که فیض حضور آوردم نـور در شهـر نــور آوردم روزه‌داران! همه قیام کنید تا به ماه خدا سلام کنید ماه شب‌زنده‌داری آمده است از مه روزه احترام کنید عاشقانی که قدر من دانند همـه مـاه مبـارکم خوانند ماه نور است؛ کسب نور کنید نفس خود از گناه دور کنید با خدنگ اطاعت و تقوا چشم شیطانِ نفس، کور کنید روح تقوا به تن مبارک‌تان لیلةالقـدر مـن مبارک‌تان من سراپا بهشت یارانم بر شما خوشتر از بهارانم نور چشم همه خداجویان مژدۀ وصل روزه‌دارانم همچو گل ریخته ز دامن من سحـر و افتتاح و جوشن من من تجلای ذوالمنن دارم از کتاب خدا سخن دارم صلوات خدا نثارم باد که به دامان خود حسن دارم مـن کـه پـا تا سرم تمام حسن هستی‌ام هست از امام حسن سرخوش آنان که اهل ‌ایمان‌اند دوست را لحظه‌لحظه می‌خوانند روزها روزه‌اند و شب همگان قدر شب‌های قدر می‌دانند دل شـب دامـن سحـر گیرند همه قرآن به روی سر گیرند من که پیوسته در تب و تابم من که دریای گوهر نابم صبحگاهان به کوفه می‌جوشد خون پاک علی ز محرابم من که چون کوه نور مشتعلم تـا صـف حشر از علی خجلم :: روزه‌داران! چو تشنه گردیدید در دل از تشنگی شرر دیدید طفل معصوم‌تان چو روزه گرفت در غروبش گرسنه گر، دیدید خون دل جاری از دو عین کنید گریه بـر کـودک حسیـن کنید اشک خونین روان ز دیده کنید یاد از آن دختر شهیده کنید در غم کودک خرابه‌نشین گریه بر آن سر بریده کنید گریـه فیـض بهارتـان بادا اشک «میثم» نثارتان بادا ✍ http://Eitaa.com/Maddahankhomein
┄┅✵ا﷽ا✵┅┄ ─‌┅═‎༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ خداوندا در این شبهابگیر از من ، رذایل را بپوشان بر دل و جانم لباسی از فضایل را ببخشا بر منِ سـائل دوباره فرصتی دیگر که با اشک پشیـمانی ، بشویَم خانهٔ دل را تمام عمر من طی شد به غفلتهای دنیایی مرا بیدار کن، دریاب! این انسان غافل را مدد کن تا بیـــاموزم به وقت امتـحاناتم کلیـــد رمز قرآن و خودِ حلّ المسـائل را بده اشکی و چشـمان مرا مانند دریا کن که آتـش می زند آه دلم دامان ساحل را رساندی آسمان را تا زمین وقت سحرگاهان خودت چشم مرا واکن ببینم ماه کامل را عجب ماهی که اَحلیٰ مِن عسل باشد مناجاتش چه شیرین تر شود وقتی بگیری دست سائل را رقیه سعیدی(ڪیمیا) ─‌┅═‎༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ https://eitaa.com/Maddahankhomein
لــبــریــزه از گـنــاهــم.mp3
زمان: حجم: 1.23M
🌷🌷ا🌷🌷 ✅بنداول لبریز از گناهم بنده ی روسیاهم باز آمدم پشیمان بااشک و سوزو آهم هرچند خود بدانم که مستحقِّ نارم اغفرلنا یاالله جزتوکسی ندارم گشتم اسیرنفسم صدوای ازین اسیری امشب امیداین است دست مرابگیری یارب الهی العفو یارب الهی العفو --------------------------------------------- ✅بنددوم بشنو ز قلب زارم یاسامِعَ الشَّکایا👈۱ غرق بلاو دردم یادافِعَ البَلایا👈۲ گشته سیه تمام پرونده ام خدایا دیگر زاین گناهان شرمنده ام خدایا بااین دله پریشان گویم به سوز وناله یارب مرا ببخش بر آن کودک سه ساله یارب الهی العفو یارب الهی العفو _______________________ ✅بندسوم گریزبه روضه ی بی بی رقیه (س) با این دله شکسته گویم به سوگ وگریه عفوم نما بحق یتیمی رقیه (س) بحق آن دمی که باقامتی خمیده بر روی نیزه ها دید هجده سربریده یا آن زمان که می زد دشمن چه وحشیانه براو و عمه زینب سیلی وتازیانه یاساعتی که گریه بر او امان نمیداد بر روی راس بابا توی خرابه جان داد یارب الهی العفو یارب الهی العفو ______________________ 💠💠💠ا💠💠💠 ۱_سامع الشکایا_شنونده ی شکایتها ۲_دافع البلایا_دفع کننده ی بلاها ______________________ https://eitaa.com/Maddahankhomein
حمد، مخصوص خداوند کریم حسن است آنکه در سفره ی رزقش، نظر پنج تن است چهارده نور، عطا کرده به مخلوق خودش سجده ی شکر، فقط در خور این ذوالمنن است از ازل بوده خدا، تا به ابد هست خدا از ازل تا به ابد، کار گدا در زدن است برنگشته نظرش از منِ آلوده هنوز همه گفتند برو، او نظرش آمدن است باغ چشمم چقدر خشک شده، اشکم کو! علف هرز گناهم، ضرر این چمن است سفره، پهن است ولی جهل، مرا بازی داد طفلِ محتاج، سرش گرمِ دو قطره لبن است بزنی یا نزنی، بنده ی تو مست علی است آن شرابی که علی داده به دستم کهن است در سرازیری قبرم که پدر پیشم هست ... مادرم را برسان، گر نظرت سوختن است بارها هر گره ای داشته ام رفتم قم بسکه غم‌های دلم در حرمش سرشکن است قسمم چیست ... الهی بجواد ابن رضا ! کفه ی جود رضا، در کف آقای من است کاظمین و حرم مشهد سلطان، یکیَ اند طور را دیدم و موسا که دمِ کفش کن است این جوان کیست کنیزان به غمش می خندند من بمیرم چقدر همسر او بد دهن است زهر دادند به او و همه بر طشت زدند فاطمه از غم او، مثل حسن سینه زن است بین خانه جگرش سوخت و سیراب نشد آنکه عطشانِ غمِ تشنه ی دور از وطن است رفت تا بام، سرش را نوک هر پله شکست چونکه گودال نرفته، به تنش پیرهن است ما مصیبت زده ی داغ حسینیم فقط سرِ آن پاره حصیری که بجای کفن است رضا دین پرور https://eitaa.com/Maddahankhomein
┄┅✵﷽✵┅┄ ─‌═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ اندکی مانده که این مــاه به پایان برسد وقت برچیـدن این سفــرهٔ احسان برسد و خوش آن بنده که از دست کریمانهٔ حق در شب قــدر به او لطـفِ فـراوان برسد حمد و تسبیــح ، سـزاوار کـریم اَزَلیست میــزبانی که به دلــداری مهمــــان برسد در شب قـــدر به درگــاه خـدا ناله زدیم از خدا خواسته ایم آن شَهِ خوبان برسد گــریه کردیم ز دلتنــگی بین الحـرمـین تا برات از طــرف شــاه خراسـان برسد چه مبارک سحری بود و چه خلـوتگهِ راز حیف این شام و سحر زود به پایان برسد دردمنــدیم وکــویراست فضــای دلمان کاش السّـاعه خود حضرت باران برسد در فراقــش همگـی کلبــهٔ اَحـزان داریم به امیدی که مگــر یوسف کنعــان برسد ─‌═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
من و این نَفسِ گرفتار الهی العفو تویی و این دل بیمار الهی العفو عوضم کن عوضم کن عوضم کن اینبار خسته‌ام زینهمه تکرار الهی العفو روبروی حرم و چشم به گنبد دارم سرم و شانه‌ی دیوار الهی العفو نکند بگذرد این ماه و نبخشی ما را بُگذر ای حضرت غفار الهی العفو دلِ ما را بتکان تاکه بریزد جز تو... آه از غلفت غمبار الهی العفو چند شب مانده از این سُفره ، الهی ارحم چند شب مانده به دیدار الهی العفو نکند آدمِ قبل از  رمضان باز شوم باز  نااهل و گنهکار الهی العفو نگذاری بروم ، رو بزنم بر غیرت آه از خاری اصرار الهی العفو به همان حامی تنهای علی در کوچه به همان مادر تبدار الهی العفو به همان دست که از شال علی کنده نشد مگر از ضربه‌ی بسیار الهی العفو به همان چادر خاکیِ در آتش مانده در میان در و دیوار الهی العفو به نفَسهای حسن ، آه حسن داد حسن -آی لعنت به تو مسمار - الهی العفو شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
مژده آمدعیدفطر وغم به پایان آمده لحظه‌ی دیدار ماباحی سبحان آمده چشم های عاشقان بنگرکه ابری گشته است ماه غفران رفت وگویا بوی باران آمده عیدفطراست ودل عشاق غرق شادی است امشب ازاین عید والا روی لب جان آمده سفره بزم خدا افتاده دراین عیدفطر طرفة العینی جهان، مهمان براین خوان آمده با ابو حمزه دلم حال وهوایی داشته باز امشب افتتاح ما به پایان آمده بی سر و پا بوده ام، حالا سراپا ثروتم عیدفطر است و فقیران لطف سلطان آمده باز هم بی آبرویی را به کویش راه داد چون فقط از خلق نیکوی کریمان آمده آنقَدَر بخشید از خیل گنه درعیدفطر بنگر آوای فغان از بند شیطان آمده یارب امشب ذره ای مژگان من نمناک شد باز از دریای رحمت موج غفران آمده "بالحسین،العفو" ،گفتم دست من را اوگرفت جود او بر ما پس از ذکر "حسین جان" آمده عیدفطراست وخدا امشب مرابخشیده است ناله ی بخشیدنم از عرش رحمان آمده ** در میان نهری ازتوبه شدم پاک وخجل پرده پوشی گنه ازسوی سبحان آمده خالق ازبالای عرش دارد تماشا می کند هرملک بردیدنم باحال خندان آمده کاش می شد زودتر عید تو رابینم خدا باز از صحرا صدای اهل ایمان آمده عطر سیب کربلا امشب مرادیوانه کرد دیدن رخسار یوسف سوی کنعان آمده اربعین ، پای پیاده از نجف تاکربلا یاحسین آغوش خود بگشا که مهمان آمده شاعر:آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) https://eitaa.com/Maddahankhomein