eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
680 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
Audio_758541 (2).mp3
زمان: حجم: 1.5M
ای غریب ذوالکرم، امیر سخاوت و بنده نواز ای پناه لحظه ی، اسیری و غصه و راز و نیاز ای جانم حسن جانم / دست من و دامانت من از ازلم عاشق / بر تو ای به قربانت ای امام بی حرم ، به دل حرمی است که برای تو هست پیشکشی برای تو، دلی که ز غربت تو بِشِکست یک روز شود شیعه / بنّای حریم تو خوشبختی من این است/ دل شد یاکریم تو حسن جان محمدرضا زادسرور @Maddahankhomein
خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن مرا مخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام اسیر دار هیچ کس نشد سر هوایی ام اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟ مدد نما به لطف حق، امیر بی حرم... حسن! کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی چه رفعتی، چه رأفتی، چه هیبتی، چه قامتی امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟ چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟ ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی شنیده ام به معرکه... که یاوری نداشتی بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی شکسته شد دلت ز سنگ دست آشنا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» ✍مجتبی روشن روان @Maddahankhomein
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد پاره‌هایِ جگرم می‌چكد از كُنجِ لبم عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راهِ من باز بر آن كوچه‌ی غم‌ها اُفتاد یادِ آن کوچه که با مادر خود می‌رفتم به سَرَم سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد آنچنان زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد ✍حسن لطفی @Maddahankhomein
سالها گریه سالها روضه همه ی عمر مجتبی روضه روزگارش گذشت با روضه کوچه،در،طشت چندتا روضه بانی و روضه خوان وسینه زن است سوخته نام دیگر حسن است دوستانی چو دشمنان دارد گله از دست این و ان دارد کارد بر روی استخوان دارد گرچه هرروز میهمان دارد شان اورا کسی نفهمیده از مدینه حسن چه ها دیده کس نفهمید ابتلایش را در گذر بغض بی صدایش را جوشن زیر این عبایش را روی پا زخم آشنایش را غصه اش را خضاب کرد حسن مرگ را انتخاب کرد حسن وای اگر بی کس حرم باشی خسته از جان به هررقم باشی بین خانه اسیر غم باشی روزه باشی و تشنه هم باشی پر شکسته ز خاک پر بکشی زهر را جای اب سر بکشی چون حسن بی کسی به دهر نبود شان او طعنه های شهر نبود با کسی جز مغیره قهر نبود جگر پاره اش ز زهر نبود داغ ناموس بود بر جگرش به در خانه بود هر نظرش داغ انروز که رسیدند و چهل نفر داد میکشیدند و پدرش را غریب دیدند و مادرش را زمین کشیدند و همه قاتل شدند حتی در بی هوا رد شدند از مادر گرچه آماده ی جدایی بود به لب تشنه اش نوایی بود دلش انگار کربلایی بود وقت گریه به روضه هایی بود روضه ی ذبح از قفای سری زدن خواهری بپای سری سیدپوریا هاشمی @Maddahankhomein
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن این روضه وا کند گره ی کور را ، اگر دردت شده بدون دوا ، فابک للحسن بازین چه شورش است؛ تو ای سینه زن بیا همراه سید الشهدا ، فابک للحسن نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری ای زائران کرببلا فابک للحسن او گرچه مادری است ؛ ولی بی کسیش هست خیلی شبیه شیر خدا فابک للحسن آید به گوش نالۀ زهرا که می زند در کوچۀ مدینه صدا فابک للحسن جز او برای مادر قامت کمان که بود ؟ در کوچۀ مدینه عصا فابک للحسن مرد حماسه ساز جمل ، مانده بی سپاه در خانه و محله چرا ؟ فابک للحسن باران تیر و مجلس تشییع یک امام هرگز نبود شرط وفا فابک للحسن در مجلس یزید گمانم سر حسین زد ناله بین طشت طلا فابک للحسن محمدحسین رحیمیان @Maddahankhomein
 هرکه دیدار من سوخته جان می آید.. یار من نیست،پی لقمه نان می آید بین این مردم بد، گریه رفیق خوبیست بهر دلداری من اشک روان می آید اینهمه خوبی‌شان کردم و راضی نشدند همه انگار که از من بدشان می آید بین هر جمعیت از دور مشخص هستم حسن آن است که با قد کمان می آید مادرت را وسط کوچه دودستی بزنند در بهار تو‌ همان وقت خزان می آید قاتل مادر من پیش رویم میخندد صبر از صبر عجیبم به فغان می آید تا به امروز ازآن کوچه نگفتم به کسی مگر آن فاجعه راحت به زبان می آید؟! جعده برخیز مرا زهر بده خسته شدم دم افطار شده صوت اذان می آید برو از خانه من ،من که حلالت کردم دارد عباس به اینجا نگران می آید طشت خونین مرا از نظرش دور کنید خواهر سوخته ام‌ سینه زنان می آید اگر امروز حسین آمده دور و بر من پیش او گوشه گودال سنان می آید ✍سیدپوریا هاشمی @Maddahankhomein
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست چشمی که گریان عزای مجتبی نیست وقتی سکوتش این همه محشر به پا کرد دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست در کربلا هر چند با دقت بگردی چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست کرب وبلا با آن همه داغ مصیبت همپایه ی درد و بلای مجتبی نیست طوری تمام هستی اش وقف حسین شد انگار قاسم هم برای مجتبی نیست او جای خود دارد در این دنیا مجال ِ رزم آوری بچه های مجتبی نیست یا اهل العالم ما گدای مجتبائیم ما خاک پای خاک پای مجتبائیم آیا شده بال و پرت افتاده باشد در گوشه ای از بسترت افتاده باشد آیا شده مرد جمل باشی و اما مانند برگی پیکرت افتاده باشد آیا شده در سن وسال کودکی ات جایی ببینی مادرت افتاده باشد آیا شده در لحظه های آخرینت چشمت به چشم خواهرت افتاده باشد من شک ندارم که عروس فاطمه نیست وقتی به جانت همسرت افتاده باشد آیا شده سجاده ات هنگام غارت دست سپاه و لشگرت افتاده باشد مظلوم و تنها و غریب عالمین است گریه کن غم های این بی کس حسین است ✍علی اکبر لطیفیان @Maddahankhomein
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن سینه ودست وسر وچشم ترم گفت حسن گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن بعداز این خوب تر است جای صفاتی مثل سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن زائری در وسط صحن غریب الغربا دید تا گنبد زیبای حرم گفت: حسن... تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن پایه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود. آیه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود رضا قربانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
حمد، مخصوص خداوند کریم حسن است آنکه در سفره ی رزقش، نظر پنج تن است چهارده نور، عطا کرده به مخلوق خودش سجده ی شکر، فقط در خور این ذوالمنن است از ازل بوده خدا، تا به ابد هست خدا از ازل تا به ابد، کار گدا در زدن است برنگشته نظرش از منِ آلوده هنوز همه گفتند برو، او نظرش آمدن است باغ چشمم چقدر خشک شده، اشکم کو! علف هرز گناهم، ضرر این چمن است سفره، پهن است ولی جهل، مرا بازی داد طفلِ محتاج، سرش گرمِ دو قطره لبن است بزنی یا نزنی، بنده ی تو مست علی است آن شرابی که علی داده به دستم کهن است در سرازیری قبرم که پدر پیشم هست ... مادرم را برسان، گر نظرت سوختن است بارها هر گره ای داشته ام رفتم قم بسکه غم‌های دلم در حرمش سرشکن است قسمم چیست ... الهی بجواد ابن رضا ! کفه ی جود رضا، در کف آقای من است کاظمین و حرم مشهد سلطان، یکیَ اند طور را دیدم و موسا که دمِ کفش کن است این جوان کیست کنیزان به غمش می خندند من بمیرم چقدر همسر او بد دهن است زهر دادند به او و همه بر طشت زدند فاطمه از غم او، مثل حسن سینه زن است بین خانه جگرش سوخت و سیراب نشد آنکه عطشانِ غمِ تشنه ی دور از وطن است رفت تا بام، سرش را نوک هر پله شکست چونکه گودال نرفته، به تنش پیرهن است ما مصیبت زده ی داغ حسینیم فقط سرِ آن پاره حصیری که بجای کفن است رضا دین پرور https://eitaa.com/Maddahankhomein
43.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ 🎙حاج منصور ارضی السلام ای ماه من ! ماه خدا ، ماه کریم دست خالی آمدم با دعوت شاه کریم برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند یاعلی گویان درِ میخانه را وا کرده اند من خجالت می کشم چون پیشواز آمد علی باز هم پیش خدا ، بهر گدا ، رو زد علی خاک پای بوترابم ، نوکر مولا حسن آخر سالی ، غبار از دل تکاندم با حسن ای که می گویی به رویت قفل درها بسته است کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است رضا دین پرور http://eitaa.com/Maddahankhomein
قلم میزنم در ثنایت حسن به امید لطف و عطایت حسن چه فخری بِه از این که از کودکی غلامی نمودم برایت حسن همه هستی ام را دهم در رهت پدر مادر من فدایت حسن الهی بریزم در ایامِ عمر همه هستی ام را به پایت حسن تویی معنیِ جود و احسان و فضل کرامت نخی از عبایت حسن کرم کن به حقِ علی ای کریم ز کویت نکن رد گدایت حسن گره از امورات من باز کن به یک گوشه چشم و دعایت حسن سروده: (یونس) http://eitaa.com/Maddahankhomein
من الازل علی است و الی الابد زهراست به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست میان راه ببین که قدم قدم حسن است فقیرها همه در اربعین کریم شوند چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها نگاه کن که  ببینی به هر علَم حسن است پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله حسین نه به گمانم در این حرم حسن است از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد رفیق اشک حسین و قرین غم حسن است  از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است https://eitaa.com/MaddahanKhomein