#اربعین_حسینی #حضرت_زینب
از راه آمد خواهرت ای سر بریده
اما بدون دخترت ای سر بریده
دارد رباب از راه مي آید برادر
اما بدون اصغرت ای سر بریده
از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است
آید صدای مادرت ای سر بریده
از شامیان پیراهنت را پس گرفتم
از ساربان انگشترت ... ای سر بریده
من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش
خولی چه کرده با سرت ای سر بریده
بالای نیزه ماه من بودی برادر
در کوچه ها همراه من بودی برادر
حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند
حتما خودت دیدی غرورم را شکستند
حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم
حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم
حتما خودت دیدی بساط کوفیان را
حتما خودت دیدی مرام شامیان را
قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد
عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد
حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده
هم جای سالم در تن زینب نمانده
این آخر عمری مرا بازار بردند
من را میان مجلس اغیار بردند
رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد
تو خیزران خوردی و قد من کمان شد
شاعر: #وحید_محمدی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
مسافر را پیاده، داغدیده، صاحب دردی،
ورای دردهای پیش پا افتاده میخواهد
سفر، موکب به موکب، کولهپشتی، چای، خرما، اشک
یقین کن میزبانت اربعین را ساده میخواهد
دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده میخواهد
مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده میخواهد..
هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوقالعاده میخواهد؟
حسینبنعلی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده میخواهد..
شاعر: #فاطمه_عارف_نژاد
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین
خاطرات گریه در صحن یل ام البنین
از مرور خاطراتش نیز لذت می برم
می نشستم رو به ایوان امیر المومنین
خوب یادم هست هر موکب که رفتم ،پهن بود
زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین
با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد
زائری که بود گویا با ملائک هم نشین
دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم
گوئیا بودیم دستان خدا در آستین
این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت
هاتفی می گفت با ما :فادخلوها خالدین
من تمام سال را با اربعینت زنده ام
ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین
با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد
در میان راه هر جایی که میخوردم زمین
شاعر: #احسان_نرگسی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
عالم اگر قطره است، دریا میشود زینب
اشک علی و اشک زهرا میشود زینب
صبرحسن در اوج، معنا میشود زینب
هرچه حسین گفتیم فردا میشود زینب
عشق علی حتماً بهایش میشود زهرا
حیدر، تمام شب دعایش میشود زهرا
ذکر قنوت و ربّنایش میشود زهرا
سر ریزِ این اوقات، حالا میشود زینب
تا کربلا با پای زخم و پر ورم رفتن...
بین عراقی ها، شریف و محترم رفتن...
شبهای موکب، خواب و رویای حرم رفتن...
تا اربعین پیوسته دنیا میشود زینب
اشکی به پایش ریختیم و زود نافع شد
فوراً نگاهی کرد و سینه زن مدافع شد
راه شهادت بازشد، دعوا مرافع سد
دشمن نخواهد دید تنها میشود زینب
زینب امامت داشته من دیر فهمیدم
در روضه های او که گشتم پیر فهمیدم
قرآن کلام اوست، از تفسیر فهمیدم
اصلاً حسینِ رویِ نی ها میشود زینب
وقتی سری در دست جمعی تیره بخت افتاد
وقتی مسیرش بر کلیسا و درخت افتاد
وقتی که راهش بر تنور و تشت و تخت افتاد
در کاروان انّا هدینا میشود زینب
با خطبه هایش کوفه را زیر و زبر کرده
آنقدر که دشمن هم احساس خطر کرده
چون مادرش در کوچه ها شق القمر کرده
پس ذوالفقار دست مولا میشود زینب
دروازه ء ساعات و ساعت های طولانی
بازار شهر و آن اقامت های طولانی
زخم زبانها و جسارت های طولانی
آنجا دخیل چشم سقا میشود زینب
زیر هجوم سنگ، محور میشود فوراً
در ازدحام شام، حیدر میشود فوراً
پیش یهودی ها پیمبر میشود فوراً
هرجا که دین محو است پیدا میشود زینب
دیدند خیلی دلخُورش، اما نیفتاده
رد می شدند از چادرش، اما نیفتاده
خورده زمین خانه پُرش، اما نیفتاده
با یاحسینی از زمین پا میشود زینب
در دست هاشان روسری بود و نمی دادند
عمّامه و انگشتری بود و نمی دادند
خلخال پای دختری بود و نمی دادند
وای آن وسط پایین وبالا میشود زینب
آنکه رقیه را به روی ماسه ها دیده
قاری خود را مجلس هم کاسه ها دیده
دور و بر خود جمعی از رقاصه ها دیده
با این مصیبتها قدش تا میشود زینب
شاعر: #رضا_دین_پرور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
من به خاک غمت امروز معطر گشتم
من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
سپر دخترکان تو برادر گشتم
چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا
سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین
پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین
دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم
از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین
نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد
هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین
شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند
پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین
ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین
وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین
قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد
روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد
یادمان هست همینجا کفنت را بردند
گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند
یادمان هست همینجا به زمین افتادی
نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند
سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد
رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند
یادمان هست که گودال قیامت شده بود
با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند
ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت
ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند
دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین
رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین
وحید محمدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان:
حجم:
230.1K
#نوحه
#اربعین_حسینی
قدم ها شده کربلایی
نفس ها شده نینوایی
دو عاشق کنار همند و
به پایان رسیده جدایی
سلام ای برادر – سلام ای حسینم
ببین زینب آمد – ز شام ای حسینم
■حسین یا حسین یاثارالله (2)
شده اربعین غم تو
دلم خسته از ماتم تو
ز کرببلا تا به شام بود
روی دوش من پرچم تو
با دستای بسته – به پای تو موندم
پیامت رو هرجا - به مردم رسوندم
■حسین یا حسین یاثارالله (2)
ببین پیر شده خواهر تو
شکسته ز غم همسر تو
همه اومدن جز رقیه
که مونده تو شام دختر تو
سرت رو بغل کرد – به عمه نشون داد
برات روضه خوند و – نفس زد تا جون داد
■حسین یا حسین یاثارالله (2)
#کمیل_کاشانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
" از حرم جا مانده ای " هم صحبت جامانده هاست
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست
کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست
در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست
شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست
من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست
دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست
تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست
مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست
حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست
" صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری "
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست
طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند
🔸شاعر: #علیرضا_خاکساری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته
آسمانها را در این ایوان، مجاور ساخته
از قدمهایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟
کاینچنین از عالم و آدم، مسافر ساخته
نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته
نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته
خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی
از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته
آن که میخوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین»
هر نگاهش، یک حبیبابنمظاهر ساخته
هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را
با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته..
کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از،
فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته
کاش میدید، آن که رگهای گلویش را برید،
خون جوشانش، چه دلها را که طاهر ساخته
آه! دیدنها چه کرده با دل زینب؟ اگر
این شنیدنها، تو را آشفتهخاطر ساخته..
🔸شاعر: #قاسم_صرافان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
بوی بهشت دارد اگر سرزمین تو
خیل ملائکند کنون همنشین تو
گل کرده است باز در این فصل عاشقی
جا پای جابرت، قدم زائرین تو
بعد از قیام سرخ تو دیگر عجیب نیست
این محشر به پا شده در سرزمین تو
پیوند خورده تاول پاهای زائرت
با زخم پای دخترک نازنین تو
موکب به موکب آمده تا در عمود عشق
بوسه زند به تربت پاک جبین تو
با واژه های مرثیه اش زائرت شده
این شاعر شکسته ی با غم عجین تو
با پای دل قدم به قدم می روم،اگر
جا مانده ام ز قافله ی اربعین تو
بارانی ام، به شوق تسلایت آمدم
این گونه های خیس من و آستین تو
🔸شاعر: #حسین_عرشی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
تسکینْ ،دوا ،مُسَکِّنِ قلبم، دوای توست
داروی قلب مضطَرِ من کربلای توست
این دردِ لاعلاجْ، فَلج کرده عضو، عضو
این ناشی از مُفارِقَتِ نینوای توست...
کاری نما طبیب تویی، پر ز درد، من
جانا اُمیدِ اَوَّل و آخر، شفای توست
آقا... دوباره اذن حرم بر عجم بده...
ما را سوا مکن، دِلِ ما هم گدای توست
از ما بگیر هر چه تو را دور میکند،
در نزد ما هر آنچه که هست از برای توست
نزدیک اربعین شده و مضطرم حسین (ع)
دل چشم به راه جود و سخا و عطای توست
در کوی عاشقان که صبوری مُقَدَّم است
شکوه نمیکنم که رضایم رضای توست...
🔸شاعر:
#عرفان_معتمد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
سید مجید بنی فاطمهenc_16311107019393219997402.mp3
زمان:
حجم:
3.35M
#اربعین_حسینی
🍀نماهنگ
مرحبا یا کربلا
مجید بنی فاطمه
https://eitaa.com/Maddahankhomein