eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
684 ویدیو
359 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
خونِ خدا اگر شد، روزی نثار اسلام ماییم و سربلندی، در سایه‌سار اسلام دارد حقیقتِ امر، امروزه می‌درخشد آفاق پُر شد از نور آشکار اسلام آوازه‌ی شریعت، از هر مناره جاری‌ست چشم تمام دنیا، محو وقار اسلام بی شک اجابتِ حق، یعنی اجابتِ دوست لبیک یا حسین است، اول شعار اسلام جز بیرق حسینی، دین پرچمی ندارد نام و نشان مولا، شد اعتبار اسلام هیهات من الذله، از هر که بر نیاید این نقل قول باشد، از اقتدار اسلام اسلام از مُحرم دارد هر آنچه دارد بالا گرفته از لطفش کار و بار اسلام از قید جان گذشت و سر را گرفت بر دست هر کس که شد شبیه، او پاسدار اسلام لب‌های ما همیشه، گرم شهادتین است قرآن ما علی و، اسلام ما حسین است در جان شعرِ شیعی، بیت الغزل حسین است در مَردی و مُروّت، ضرب المثل حسین است چشم و زبان و جانِ پرورگار من اوست آیینه‌ی خدایِ عزّوجل حسین است گفتم حسین و کامم، شیرین شد از کرامت فریاد می‌زنم احلی من عسل حسین است رو می‌کنم به حقْ تا، رو می‌کنم به تربت حیَّ علی الصلاتم، حیَّ علی الحسین است دنیا بزرگواری مانند او ندارد  از قبل خلق سعدی، شیخ اَجلّ حسین است اسباب دستگاهش، هم احترام دارد آوازه‌ی هر آنچه طبل و کتل حسین است زرتشتی و مسیحی، زوار اربعینش بانیِ اتحادِ بینِ ملل حسین است ترس از ابد ندارم، بیم از لحد ندارم امید شیعیان از، صبح ازل حسین است در محضرش نگفتم سخت است مشکل من گفتم به مشکلاتِ خود راهِ حل حسین است با حُسن خلقِ آقا، از خَلق بی نیازم می‌گیرد آن که سائل را در بغل حسین است او حضرت کریم و، من همچنان فقیرم عیدی خود از آقا یک کربلا بگیرم این نو رسیده دُرِّ نایاب بود از اول وی نام دیگرش عشقِ ناب بود از اول بر سَرْ درِ رفیعِ جنت، جمال مولا پیش از شروع خلقت، در قاب بود از اول با اولین نگاهش، دل برده از ملائک گل خنده‌ی ملیحش، جذاب بود از اول پیشانی‌اش چو خورشید از عرش می‌درخشد مبهوت روی ماهش، مهتاب بود از اول بعد از امامتش نه، از صبح آفرینش ارباب زاده بود و، ارباب بود از اول تا سمت بارگاهش، من هم پری بگیرم این دل شبیه فطرس، بی تاب بود از اول دیدار حضرتش را اذن دخول باید زائر مؤدّبِ بر، آداب بود از اول ذریه‌اش شهیدِ گودال شد از آخر مردی که خود شهیدِ محراب بود از اول رودم به سمت دریا، با گریه رهسپارم از روضه نه ولیکن، از غصه حرف دارم چون کوه استواریم، وقتی حسین داریم ترس از کسی نداریم، وقتی حسین داریم یک اربعین شکوه خود را به رخ کشیدیم ۴۰ سال استواریم، وقتی حسین داریم از برکت ولایت، در صحت و سلامت تندیس اقتداریم، وقتی حسین داریم غرق صلابتیم و، دشمن حریف ما نیست پیروز کارزاریم، وقتی حسین داریم دشمن رجز بخواند، ما پشت‌مان نلرزد در جبهه پایداریم، وقتی حسین داریم هم خشم ما کُشنده، هم تیغ ما بُرنده از جنس ذوالفقاریم، وقتی حسین داریم حب الحسین یعنی، حکم برائت از نار همواره رستگاریم، وقتی حسین داریم هرکس که شد حسینی، نزد خدا عزیز است محبوب کردگاریم، وقتی حسین داریم با حسرت شهادت، حیف است که بمیریم عمری امیدواریم، وقتی حسین داریم "لطف حسین ما را تنها نمی‌گذارد گر خلق وا گذارند او وا نمی‌گذارد" ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
دوباره هیزم و آتش دوباره فاجعه ای دوباره ضربه ی سنگین دست واقعه ای چقدر مردم پست مدینه نامردند دوباره هر دو سر کوچه را قرق کردند ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد صدای ناله ی جان سوز مادرت آمد مگر نه اینکه شما را دوان دوان بردند؟؟ دوان دوان نه که حتی کشان کشان بردند مگر نه اینکه زدند ریسمان به بازویت ؟ مگر نه اینکه زدند با لگد به پهلویت؟ مگر نه اینکه شما بین کوچه افتادی ؟ به یاد مادر پهلو شکسته جان دادی ؟ بناست کوچه و بازار بی عبا بروی بناست دیدن یک قوم بی حیا بروی بناست تا که مدینه ادا کند دین ات ! بناست پای برهنه..کجاست نعلین ات ؟ بناست تا که نشیند به مرکبی لجنی ولی تو پای پیاده نفس نفس بزنی چقدر همسفر بد دهان عذابت داد چقدر تهمت و زخم زبان عذابت داد چه خوب شد پسِ دَر همسرت نیامده بود میان کوچه پی ات دخترت نیامده بود چه خوب شد در خانه نداشت مسماری نبود لکه ی خونی به روی دیواری https://eitaa.com/Maddahankhomein
کلامش نور، فعلش خیر، نامش دلنشین باشد دلیل عالم ایجاد باید اینچنین باشد یکی از معجزات حضرت موسی بن جعفر اوست علیِ سوم و دست خدا در آستین باشد هوالاول، هوالاخر، هوالظاهر، هوالباطن رضا آئینه‌ی فضل امیرالمؤمنین باشد "رضی الله عنهم و رضوا عنه است" شأن او به قرآن بهترین مصداق آیات مبین باشد حدیث سلسله پای دلم را قرص و محکم کرد ولای حضرتش تنها مرا حصن حصین باشد شبیه تک تک اجداد خود باب نجاتم شد نخی از ریشه‌ی سجاده‌اش حبل المتین باشد به جز او چه کسی با حُسن رفتار و صمیمیت سر هر سفره با جمع غلامان همنشین باشد؟! کجا رد می‌کند از محضر خود سائلانش را کسی که دامنش باب الحوائج آفرین باشد ادب شرط قدم برداشتن در نزد آقایی‌ست که دربان حریمش حضرت روح الامین باشد شکوه بارگاهش را که دیدم با خودم گفتم بهشتی هم اگر روی زمین باشد همین باشد از اینجا دل به سوی آسمان‌ها راه پیدا کرد حریمش مهبط الوحی و به نوعی مهد دین باشد تلاقی می‌کند اینجا نگاه سائل و سلطان چرا که آستان‌اش نقطه‌ی عطف زمین باشد گره وا می‌شود از کارها با یک "امین الله" به قدر یک سر سوزن اگر در دل یقین باشد اگر مولا سراغم را نگیرد روز وانفسا بدون شک حسابم با کرام الکاتبین باشد منِ بد را ضمانت می‌کند جای تعجب نیست تعجب می‌کنم روزی اگر که غیر از این باشد همیشه وقت پابوسی تمام ترسم از این است مبادا این زیارت... این سلامِ آخرین باشد کسی از عهده‌ی مدح و ثنایش بر نمی‌آید همیشه سهم بیت آخر من نقطه چین باشد... ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
انگار در بهشت خدا پا گذاشتیم وقتی قدم به مجلس آقا گذاشتیم در این حسینیه شهدا صف کشیده‌اند اینجا مقدس است که ما پا گذاشتیم با وحدت عقیده به کثرت رسیده‌ایم اینجا بجای واژه‌ی "من"، "ما" گذاشتیم شور و شعور ناب حسینی خویش را در خیمه‌ی عزا به تماشا گذاشتیم زانو زدیم اگرچه در این روضه‌ها ولی دل را میان کرببلا جا گذاشتیم "سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است" ما نیز سر به دامن صحرا گذاشتیم "باز این چه رستخیز عظیم است" در حرم گویا قدم به محشر کبری گذاشتیم امشب هر آنکه آمده مهمان مسلم است حتی خود حسین پریشان مسلم است دلداده‌ای بخاطر دلدار می‌رود "پیک امام " و "محرم اسرار" می‌رود ترسی در او ز فتنه‌ی إبن زیاد نیست با غیرت و شکوه علی‌وار می‌رود او نیز شیر بیشه‌ای از نسل هاشمی‌ست تا قلب فتنه "مسلم کرار "می‌رود در یک نگاه کوفه ابوالفضل دیگری‌ست با شوکت و جلال علمدار می‌رود مسلم نگو بیا و بگو میثم حسین آن میثمی که خود به سرِ دار می‌رود کوچه به کوچه شهر دو صدگونه فرقه را در جستجوی یار فداکار می‌رود مثل عموش خسته از اوضاع روزگار مثل عموش دست به دیوار می‌رود بر دختران آل علی گریه می‌کند هر ساعتی که بر سر بازار می‌رود مسلم اگرچه گرم نماز عشای خویش کوفی سراغ درهم و دینار می‌رود خولی سراغ کعب نی و تازیانه و ... اشعث سراغ نیزه‌ی بسیار می‌رود تیر سه شعبه‌ی دگری می‌کند شکار بازار کوفه حرمله هربار می‌رود دارد سنان به شهر برای خریدنِ سرنیزه‌ای شبیه به مسمار می‌رود با نام و یاد حضرت زهرا توان گرفت بالای بام دارالاماره زبان گرفت جز گریه بر غریبی تو راه چاره نیست بر ظلم‌های کوفه توان نظاره نیست از این به بعد ماه تمام حمیده باش وقتی که آسمان شبش را ستاره نیست اول شهید راه توأم، راضی‌ام حسین "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست" قاضی شریح خون تو را هم مباح خواند جز حکم قتل صبر تو روی مناره نیست جز تازیانه بر کمر هر پیاده و ... جز تیغ تیز بر کمر هر سواره نیست این مسلخی که دور و بر کوفه دیده‌ام جای سپیدی گلوی شیرخواره نیست اینجا کفن برای تو پیدا نمی‌شود جز بوریا برای تنی پاره پاره نیست إرجع الی مدینه... پدر مادرم فدات إرجع الی مدینه... مجالی دوباره نیست شرمنده‌ام که نامه نوشتم بیا حسین شرمنده‌ام که نامه نوشتم بیا حسین ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
فرمودند: محرّم‏ و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است‏. اسلام را محرم او زنده کرده است این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید ✍ پیر ما می‌گفت اسلام از محرم زنده ماند اشک‌ها از دین پیغمبر حراست می‌کنند ✍ با محرم، با صفر اسلام جاویدست و بس یادی از نطق امام پیر امت می‌کنم ✍ پیر میخانه‌ی عشاق، خمینی فرمود: هر چه داریم ز سالار شهیدان داریم ✍ حرف ما حرف خمینی‌ست، سرآمد هستیم! عاشق حیدر و اولاد محمد هستیم! ✍ این انقلاب از برکت پیر خمین است در امتداد نهضت پاک حسین است ✍ چنین درس را از خمینی بگیر "حسینی بمان و حسینی بمیر" ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
بند پایانی یک وا می‌شود سمت سعادت بال هر دو جبرییل غبطه می‌خورد بر حال هر دو با یک قسم هم کار هر دو راه افتاد یک راهکاری داد مادر، مال هر دو بیرون نشد از خیمه اما راه افتاد با پای دل تا معرکه دنبال هر دو از فرط شور و شوق جانبازی، گل انداخت با اذن رفتن صورتِ خوشحالِ هر دو بر یاری مولا کمر بستند وقتی شد چادر ام المصائب شال هر دو با سال‌های دیگرشان فرق دارد تقدیرِ با خون شسته‌ی امسال هر دو دلشوره‌ی خلخال پای دختری هست در سینه‌ی از غصه مالامالِ هر دو از میمینه تا میسره هر جا که رفتند سرنیزه می‌آمد به استقبال هر دو تیر و کمان دنبال اقمارالمنیره‌اند خیلی زمان برده‌ست استهلال هر دو محکم زمین خوردند هر دو مثل زهرا بر خاک صحرا نقشی از تمثال هر دو حتی حسین بن علی هم گریه می‌کرد از معرکه تا خیمه بر احوال هر دو تا غُصه‌ی شرمندگی آقا نگیرد مادر سراغ بچه‌هایش را نگیرد ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
آفرین بر هرکه گوشش بر دهانِ رهبری ست رهبری که ناهی سرسخت بدعت‌آوری ست افتخار ماست که پیر و مراد راهمان خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری‌ست بیرق اسلام باید در زمین محکم شود این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگری‌ست جمله‌ی "ما می‌توانیم" از پیام کربلاست اولین رکن و اساس جامعه خودباوری‌ست روضه‌های هرشب ما بی رسالت نیست نیست اشک ما و باور ما موجب روشنگری‌ست کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر خاکریز شیعه مملو از حمید باکری‌ست ارباً اربا هم شویم از حامیان رهبریم ما مقلدهای چشمان علی اکبریم خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علی‌ست چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی‌ست او علی بن حسین بن علی و فاطمه‌ست مادرش زهرای مرضیه‌ست و بابایش علی‌ست میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه بهترین شیرین‌ترین ذکر رجزهایش علی‌ست کوری چشم تمام قاسطین و مارقین نقش سربندش وَ بازوبند زیبایش علی‌ست با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات عشق امروزش علی و عشق فردایش علی‌ست ابن ملجم‌ها سر او را نشانه می‌روند به همین جرمی که نام بامسمایش علی‌ست چون مدینه بار دیگر کوچه‌ای وا می‌کنند با هجوم تیغ و نیزه ارباً اربا می‌کنند تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را می‌بَرد خنجری از پشتِ سر، بال و پرش را می‌برد هرکسی با حمله‌ای، با حربه‌ای، با ضربه‌ای پاره پاره پاره‌های پیکرش را می‌برد بگذرم ...من مانده‌ام آخر حسین از معرکه با چه حالی تا حرم تاج سرش را می‌برد لشگری آمد برای بردنش تا خیمه‌ها چه غریبانه علیِ اکبرش را می‌برد مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است تکه تکه در عبا پیغمبرش را می‌برد با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد اکبرش را می‌برد یا اصغرش را می‌برد؟ دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان سمت خیمه همره خود خواهرش را می‌برد آخرش این مرثیه ما را مدینه می‌برد... ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
عطر تو زینت فزای روضه‌ها، مهدی بیا هجر تو از پا می‌اندازد مرا، مهدی بیا مهربان‌تر از پدر مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا ندبه باید کرد از درد فراق روی تو اَبکیَنَّکَ صَباحاً و مَسا، مهدی بیا به تقاص خون جدت یالثارات الحسین! زودتر با ذوالفقار مرتضی مهدی بیا ای فدای قد و بالای پیمبر گونه‌ات وارث حلم تمام انبیا، مهدی بیا مادرت زهرای مرضیه صدایت می‌زند روز و شب مهدی بیا، مهدی بیا، مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیفتاد از لبم عمر من طی شد فقط با ذکر یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد پس وعده‌ی ما اربعین در مسیر از نجف تا کربلا مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر از دل گهواره می‌خوانَد تو را مهدی بیا ✍️ @Maddahankhomein
عقیله بود که با دشمنان مقابله کرد سلاح خطبه‌ی او نیت مقاتله کرد جهاد زینب کبری جهاد تبیین بود بنازم " اسکتوا " یَش را که ختم غائله کرد کلید هر فرجی صبر بود و در همه حال * تحملش همه جا حل هر معادله کرد چنان زمین و زمان، پشت شمر می‌لرزید شکوه لحن علی‌گونه خلق زلزله کرد تمام همت خود را بلا به کار گرفت مگر که عمه‌ی سادات ترک نافله کرد! نشسته نافله می‌خواند شام عاشورا میان خیمه و گودال بسکه هروله کرد چقدر زجر در اطراف خیمه‌ها پیچید چقدر خون به دل عمه جان قافله کرد کسی که بست به دستش طناب، غافل بود به دست خویش خودش را اسیر سلسله کرد سرش شکست و نیاورد خم به ابرویش در آزمون بلا با خدا معامله کرد شکسته باد دهانش کسی که در بازار به دور ناقه‌ی زینب مدام هلهله کرد رباب را نتوانست منع گریه کند میان همهمه نفرین به جان حرمله کرد گرفت در عوض گوشواره، معجر را برای حفظ حجابش چنین مبادله کرد ✍ * الصبر مفتاح الفرج https://eitaa.com/Maddahankhomein
عقیله بود که با دشمنان مقابله کرد سلاح خطبه‌ی او نیت مقاتله کرد جهاد زینب کبری جهاد تبیین بود بنازم " اسکتوا " یش را که ختم غائله کرد کلید هر فرجی صبر بود و در همه حال* تحملش همه جا حل هر معادله کرد چنان زمین و زمان، پشت شمر می‌لرزید شکوه لحن علی‌گونه خلق زلزله کرد حماسه‌ساز پس از کربلا ببین امروز عمارت اموی را شبیه مزبله کرد کبود شد بدنش در مسیر عشق ولی به وقت عاشقی از تازیانه کِی گله کرد؟ تمام همت خود را بلا به کار گرفت مگر که عمه‌ی سادات ترک نافله کرد! نشسته نافله می‌خواند شام عاشورا میان خیمه و گودال بسکه هروله کرد چقدر زجر در اطراف خیمه‌ها پیچید چقدر خون به دل عمه جان قافله کرد کسی که بست به دستش طناب، غافل بود به دست خویش خودش را اسیر سلسله کرد سرش شکست و نیاورد خم به ابرویش در آزمون بلا با خدا معامله کرد شکسته باد دهانش کسی که در بازار به دور ناقه‌ی زینب مدام هلهله کرد رباب را نتوانست منع گریه کند میان همهمه نفرین به جان حرمله کرد گرفت در عوض گوشواره، معجر را برای حفظ حجابش چنین مبادله کرد ✍ *الصبر مفتاح الفرج https://eitaa.com/Maddahankhomein
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست جای من هم در میان هیئت جامانده هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم " از حرم جا مانده ای " هم صحبت جامانده هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست " صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند 🔸شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست جای من هم در میان هیئت جامانده هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم " از حرم جا مانده ای " هم صحبت جامانده هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست " صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند 🔸شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein