#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_اسرا
#غزل
🔹سفر آغاز شد🔹
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
کربلا اما برای زینب از این پیشتر
از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد
کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن
کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد
خیمهای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت
کربلا از شعلههای پشت در آغاز شد
کربلا را دیدهای از چشم زینب؟ معجزهست!
وَه! چه اعجازی که با شقّالقمر آغاز شد
اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت
پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد
کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت
کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد...
📝 #محمدحسین_ملکیان
✅ @Maddahankhomein
#حضرت_زینب #اسارت
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت
دختر چهل منزل میان هر گذر رفت
مادر میان آتش در معجرش سوخت
دختر به زور آستین معجر به سر رفت
مادر میان چهل نفر افتاد اما
دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت
مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد
دختر به کاخ شام با درد کمر رفت
مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت
دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت
مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد
دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت
سیدپوریا هاشمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#اسارت
ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم
خون گریم و بر این سر خونین، نظر کنم
قرآن ناطقم! به سرم سایه کرده ای
تا در پناه سایه ی قرآن سفر کنم
خواهم سرت ز نیزه بگیرم، به بر نَهم
لیک از دراز دستی دشمن، حذر کنم
شب تیره است و راه مخوف، ای هلال من!
با نور روی تو، شب خود را سحر کنم
مبهوت، دخترت شده از دیدن سرت
گاهی نظر به دختر و گاهی به سر کنم
با من گر، ای حسین! نگویی سخن، مگو
چون صبر بیش تر ز غمِ بیش تر کنم
با دختر صغیره ی خود کن تکُلّمی
کز بهر آن سه ساله، گمان خطر کنم
رنگین شده است، موی تو از خون عارضت
من هم خضاب، موی خود از خون سر کنم
شعری به اشک و آه، "موید" سرود و من
امضا بر این مقاله ز خون جگر کنم
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@Maddahankhomein
#حضرت_زینب #اسارت
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت
دختر چهل منزل میان هر گذر رفت
مادر میان آتش در معجرش سوخت
دختر به زور آستین معجر به سر رفت
مادر میان چهل نفر افتاد اما
دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت
مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد
دختر به کاخ شام با درد کمر رفت
مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت
دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت
مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد
دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت
سیدپوریا هاشمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 اشعار #اسارت
=======================
#حضرت_زینب
برروی نیزه ،روی تو، دل کندنی نیست
فهم است؛ عشق تو،که پس فهمیدنی نیست
گیر است یکجایی دل زینب به نیزه
این روزها بنگر دلم ، ام البنینیست
بر روی نیزه راس عباس علی بود
از زینبت آشفته تر، امشب زنی نیست
این خانواده دراسارت بین کوفه است
اولاداینان تا قیامت که ناتنی نیست
نامش به روی ارمنیها ،ناز دارد
ای کوفه ،این باب الحوائج ارمنی نیست
درکوفه زینب شداسیردست ظالم
دیگرپس او کوچه ها آز ردنی نیست
**
برناقه عریان سواراست وپیاده
کوفه نیازی به عمود آهنی نیست
شاعر: #آرمین_ غلامی_مجنون
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسین علیهالسلام
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_اسرا
#مثنوی
🔹بوی تو میآید🔹
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
تو اسرار خدا را برملا کردی خبر داری؟
جهان را زیر و رو کردهست گیسوی پریشانت
از این عالم چه میخواهی همه عالم به قربانت
مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیّ و یا قیّوم
خبر دارم که سر از دِیْر نصرانی درآوردی
و عیسی را به آیینِ مسلمانی درآوردی
خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هِی کردی
تو میرفتی و میدیدم که چشمم تیره شد کمکم
به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کمکم
تو را تا لحظهٔ آخر نگاه من صدا میزد
چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا میزد
حدود ساعت سه، جان من میرفت آهسته
برای غرق در دریا شدن میرفت آهسته
::
بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من
خیالت جمع، ای دریای غیرت! خیمهها با من
تمام راه برپا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم، شکستم بیصدا در خود
شکستم بیصدا در خود که باید بیتو برگردم
قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 اشعار #اسارت
=======================
#حضرت_زینب
برروی نیزه ،روی تو، دل کندنی نیست
فهم است؛ عشق تو،که پس فهمیدنی نیست
گیر است یکجایی دل زینب به نیزه
این روزها بنگر دلم ، ام البنینیست
بر روی نیزه راس عباس علی بود
از زینبت آشفته تر، امشب زنی نیست
این خانواده دراسارت بین کوفه است
اولاداینان تا قیامت که ناتنی نیست
نامش به روی ارمنیها ،ناز دارد
ای کوفه ،این باب الحوائج ارمنی نیست
درکوفه زینب شداسیردست ظالم
دیگرپس او کوچه ها آز ردنی نیست
**
برناقه عریان سواراست وپیاده
کوفه نیازی به عمود آهنی نیست
شاعر: #آرمین_ غلامی_مجنون
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_زینب(س)
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت
دختر چهل منزل میان هر گذر رفت
مادر میان آتش در معجرش سوخت
دختر به زور آستین معجر به سر رفت
مادر میان چهل نفر افتاد اما
دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت
مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد
دختر به کاخ شام با درد کمر رفت
مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت
دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت
مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد
دختربه پیش چشم قومی بدنظر رفت
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_زینب سلام الله علیها
کعبه بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود
بی امان، دار الأمان می ماند اگر زینب نبود
گرچه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا
کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود
مکتب سرخ تشیّع کز غدیر آغاز شد
تا ابد بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود
مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت
بی تحرّک هم چنان می ماند اگر زینب نبود
مجری احکام قرآن او بُوَد با صبر خویش
دین حق بی حکمران می ماند اگر زینب نبود
کرد اسلام حسینی از یزیدی را جدا
حق و باطل توأمان می ماند اگر زینب نبود
در شناسای مسیر حق و باطل فکرها
بی گمان اندر گمان می ماند اگر زینب نبود
شد گلستان کربلا از لاله های احمدی
وین گلستان در خزان می ماند اگر زینب نبود
شعله ی عالم فروزِ نهضتِ سرخ حسین
زیر خاکستر نهان می ماند اگر زینب نبود
ناله ی مظلومی لب تشنگانِ دشتِ خون
در گلو گاه زمان می ماند اگر زینب نبود
فارسانِ صحنه ی "هیهات منّا الذّله" را
داغ ناکامی به جان می ماند اگر زینب نبود
ای "موید" هر چه هست از زینب و ایثار اوست
جان هستی ناتوان می ماند اگر زینب نبود
مرحوم #استاد_سیدرضا_موید
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زبان حال #حضرت_زینب
ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزهها
از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزهها
خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت
تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزهها
آمدی با سر به دیدارم که برگردد، حسین،
دیدهی مردم ز محملها به سوی نیزهها
من فدای حنجر خشکت که نوشیدهست آب
گه زجام دشنهها، گاه از سبوی نیزهها
از فراق اکبرت، قلب رقیه آب شد
کاش این دختر نگردد روبروی نیزهها
ای مؤید! تا بیابم آن سر ببریده را
میروم با پای دل در جستجوی نیزه ها
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_در_شام
#غزل 🔹فتح خیبر🔹
دختر شیر خدا در شام محشر کرده است
گوییا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است
او که منبر رفته جدّش بر جهاز ناقهها
ناقهای را بیجهاز این بار منبر کرده است
چون خدابین است چشمش غیر زیبایی ندید
گرچه چشمش با سری نیزهنشین سر کرده است..
مرتضای نطقهایش کفر را بیچاره کرد
مکر کافر را باذنالله ابتر کرده است
بین خطبه مکث کرده ناگهان...، گویا یزید
چوب را نزدیک لبهای برادر کرده است
📝 #مرضیه_نعیمامینی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شعر #اسارت
#حضرت_زینب(س)
سَلامٌ عَلی قَلبِ زَینَبِ الصَّبور...
شعر مصائب حضرت زینب(س)
شِکوِه دارم ای برادر از تمام مردمان
بر مصیبت های من خون گریه کرده آسمان
امنیت دارند اینجا هم مسلمان هم یهود
دختر حیدر چرا اینجا نبوده در امان؟!
کار دنیا را ببین! من سفره دار عالمم...
پیش من انداخته پیرزنی یک تکه نان
در مدینه سایه ام را هم ندیده هیچکس
می روم حالا میان خولی و شمر و سنان
وضع ما را دیده ای از روی نیزه تا به حال؟!
مسخره کردند ما را یک به یک، پیر و جوان
به اسیران، "خارجی" گفتند؛ "بَر خورده" به من
خواهشاً با صوت داوودی خود قرآن بخوان
بچه ها اینجا همیشه "سنگ بازی" می کنند
من که دیدم دستشان بوده فقط تیر و کمان...
...پس مراقب باش از نیزه نیفتی بر زمین
کاش با تو مهربان تر " تا کند " این ساربان
وضع لبهای تو بدجوری به هم خورده حسین
بس که بوسیده لبانت را، لبان خیزران
قدر یکصد سال غم دیدم در این شهر بلا
شد بهار عمر من در شام یکباره خزان
علی میرحیدری
https://eitaa.com/Maddahankhomein