#مناجات_مهدوی
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
ای آشناترین که غریب زمانه ای
هستی ِشیعیان تو چرا بی نشانه ای
جای تو نیست کوه و بیابان بیا به شهر
طاووس جنّت از چه تو بی آشیانه ای
هر روزه با گناه، دلت را شکسته ام
دارم همیشه وقت شکستن بهانه ای
حاجات من شنیده ای اما تمام عمر
نشنیده ای ز من سخن عاشقانه ای
گفتم بیا همیشه ولیکن نساختم
در سینه ام برای حضور تو خانه ای
صاحب عزا، دوباره دل تو شکسته است
سمت کدام مجلس روضه روانه ای
شاه غریب، فکر غریبی ِمسلمی
یاد جفای کوفه و اشک شبانه ای
بالای بام،ناله زده ای حسین نیا
تا که رقیّه ات نخورَد تازیانه ای
با خون حنجرم بنویسم میا حسین
ای آشناترین که غریب زمانه ای
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی
#حضرت_مسلم_علیه_السلام ۱
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مولای ما که اشک نگاهت مداوم است
بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است
بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم
بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است
پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان
دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است
داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر
در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است
داری برای غربت او گریه می کنی
او بی پناه در وسط قوم ظالم است
نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون
تنها به فکر رأس حسین و غنائم است
نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین
سمت دیار مردم بد عهد،عازم است
حالا به روی بام به وقت شهادتش
از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است
گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا
زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است
صدشکر،دخترش سر او را ندیده است
ناموس او احاطه میان ِ محارم است
انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ
رأسش بریده گشته و انگشت سالم است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
السلام علیک یاصاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
صاحب عزای حضرت راوی ِ کربلا
جانم فدای غربت پیوسته ی شما
بین بقیع ، وارث درد و اَلَم شدی
زائر برای خاک ِ بدون حرم شدی
داری به دیده اشک ِ غم زین العابدین
با داغ های کرب وبلایش شدی قرین
حالا کنار قبر ِ بدون ضریح او
خون گریه می کنی گل زهرا شبیه او
او دم به دم ز سوز جگر گریه کرده است
سی سال در عزای پدر گریه کرده است
یادش نرفته نیمه ی روزی کنار او
شد لاله چین ِ قافله اش،کینه ی عدو
آتش گرفته عصر ِ جسارت،خیام او
وقتی فتاده گوشه ی مقتل،امام او
وقتی که رفت از دل ِ اهل حرم قرار
دستور از او رسیده: عَلیکُنَّ بِالفَرار
با اشک ،شسته پیکر غرق ستاره را
بر بوریا نهاده تن پاره پاره را
او را سوار ناقه ی عریان نموده اند
تا شهر شام رفته دو دستش میان بند
بر روی نیزه دیده سر زخمی پدر
او هم شبیه فاطمه ها گشته محتضر
رفته میان هلهله های حرامیان
شد آشنای طعنه و دشنام ِ شامیان
مانده به روی پیکر او ردّ ِ سنگ بام
او هم کشیده درد نوامیس و ازدحام
در مجلس شراب ِ عدو رفته از جفا
دق کرده از شرار لب و چوب بی حیا
هر چند او گرفته ز زهر جفا امان
شد قاتل حقیقی او چوب خیرزان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_مهدوی
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
داری میان ناله ی ما ناله می زنی
با روضه های کربوبلا ناله می زنی
حاضر شدی به مجلس و دور از نگاه ما
داری امام ِصبر و رضا ناله می زنی
هر مقتلی که خوانده شود روبروی توست
حق می دهم که صبح و مساء ناله می زنی
وقت عزای حضرت سجاد، جدّ توست
آقا بگو دوباره کجا ناله می زنی
حتما کنار قبر امامی که مانده است
عمری بدون صحن و سرا ناله می زنی
از جدّ نیمه جان و غریبت سوال کن
تا کی به یاد شام بلا ناله می زنی
مانده صدای هلهله در گوش تو هنوز
از طعنه های قوم ریا ناله می زنی
هرگز نرفته داغ علی اکبر از دلت
با یک نظر به سمت عبا ناله می زنی
وقت نگاه بر علم و مشک آب هم
با یاد دست های جدا ناله می زنی
یک تکّه سنگ روی زمین دیده ای و باز
از داغ بام و سنگ جفا ناله می زنی
تا کی همین که لب به دعا باز می کنی
با یاد خیزران و عصا ناله می زنی
در وقت آب خوردن ِخود گویی ای پدر
(کشتند از چه تشنه تو را) ناله می زنی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_مهدوی
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
گریز: حضرت فاطمه بنت الحسن
همسر حضرت زین العابدین علیهماالسلام
دنیای بی امام، سرای فتن شده
مهد هزار غصه و درد و محن شده
دلها به جای عشق گل نرجس از چه رو
لبریز عشق اطلسی و یاسمن شده
هر نیمه شب، قنوت نماز شب امام
توبه برای جرم و گناهان من شده
ما بیخیال غیبت اوئیم و مادرش
در روضه های غربت او سینه زن شده
گوید کنار لاله ی دور از وطن؛حسین
یک عمر، از چه مهدی من بی وطن شده
در مجلس شهادت چارم امام ما
صحبت ز داغ فاطمه بنت الحسن شده
او هم کشیده داغ ِ روی داغ را ولی
کمتر از او میان مجالس سخن شده
او هم شبیه همسر خود زین العابدین
مضطر ز داغ آن بدن بی کفن شده
مانند زینبین، شکسته دل و حزین
از ناسزای کوفی پیمان شکن شده
در شام روی ناقه به همراه باقرش
خونین جگر ز طعنه ی هر مرد و زن شده
راضی شده به مرگ خودش زین العابدین
وقتی مرامشان زن و کودک زدن شده
در کوچه باز، فاطمه ای را کتک زدند
ذکر علی ، دوباره(گلم را مزن) شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_مهدوی
#امام_زمان_عج
همه عبديم و تو مولا، بابي انت و امي!
به تو داريم تولا، بابي انت و امي!
تا به کی وصف تو را گفتن و روی تو نديدن؟
پرده بردار ز سيما، بابي انت و امي!
قائم آل نبی، مهدی موعود تويی تو
ای جگر گوشه ی زهرا! بابي انت و امي!
بر وجود تو جهان باقی و افسوس که باشد
جای تو دامن صحرا، بابي انت و امي!
از غم اين که بميريم و نبينيم جمالت
همه ناليم به شب ها، بابي انت و امي!
ای اثر بخشِ دعا! خود تو دعا کن که سر آيد
دگر اين غيبت کبری'، بابي انت و امي!
طعنه ی خصم ز يک سو، غم روی تو ز يک سو
کرده خونين دل ما را، بابي انت و امي!
ديدن روی تو و درک حضورت چو "مؤيد"
همه را هست تمنا، بابي انت و امي!
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_مهدوی
موضوع: شهادت حضرت حمزه علیه السلام
اقرار می کنم که نبودم گدای تو
آماده نیست خانه ی قلبم برای تو
کاری برای آمدن تو نکرده ام
عمری نبوده است رضایم رضای تو
در جستجوی خیمه ی سبزت نبوده ام
مرغ دلم؛ پری نزده در هوای تو
خیلی مرا صدا زده ای موقع گناه
اما به گوش من نرسیده صدای تو
ناقابلم ولی به نگاهی خریدی ام
دادی اجازه تا که شوم مبتلای تو
آقا مرا دگر نکن از خیمه ات جدا
حالا که تازه من شده ام آشنای تو
روی لبم دعای ظهورت دمادم است
تا عاقبت به خیر؛ شوم با دعای تو
اذنم بده کنار تو باشم همیشگی
تا که شود تمامی هستم فدای تو
وقت عزا برای عموی تو حمزه است
جانم فدای محنت بی انتهای تو
مُثلِه شده مقابل تو گوئیا تنش
این است شرح روضه ی صبح و مسای تو
از داغ ِروضه ی جگرش، خون جگر شدی
آتش گرفته سینه ی غرق بلای تو
اینجا عبای جدّ تو آمد به کار او
رفته به سمت کربوبلا روضه های تو
اینجا صفیّه، زخم و جراحت ندیده است
وای از حدیث غربت کربوبلای تو
زینب کنار پیکر اکبر رسید و گفت:
از چه شکسته است حسینم؛ عصای تو
از داغ اکبرت شده موی سرت سپید
خون سر ِعلی شده حالا حنای تو
در آن زمان که روی عبا چیده ای تنش
پیچیده است ناله ی «مهدی بیای تو»
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات شب چهارم
#مناجات_مهدوی
#اولاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
ای آفتاب فاطمه، نور هدایتم
دیگر طلوع کن که گرفتار ظلمتم
دارم امید تا که بیایی میان ما
در آرزوی دیدن تو بین هیئتم
صحرانشین شدی همه ی عمر خود ولی
از یاد بردمت، همه دم غرق غفلتم
روز و شبم گذشته چرا بی خیال تو
از چه شده ست زندگی ِبی تو عادتم
بر دوش توست بار گناهان من چرا😭
پیش خدا همیشه نمودی شفاعتم
آقا همین که در دل من انتظار توست
مدیون لطف و مرحمتت تا قیامتم
عمرم اگر که قبل ظهورت تمام شد
امضا نما به رأفت خود اذن ِرجعتم
بنگر دوباره روضه ی گلهای زینب است
عمریست روضه خوانی تو بوده حسرتم
گفت ای حسین، شکر خدا لاله های من
رفتند و نیستند زمان اسارتم
آخر چگونه این دو جوان غیور من
باشند وقت بی کسی ِعصر ِغارتم
شکر خدا حضور ندارند بین شام
وقتی خمیده می شود از غصّه قامتم
اما به روی نیزه ببینند این دو ماه
در بین رقص شام پر از درد و محنتم
خالیست جای این دو عزیزم میان بزم
در مجلسی که من هدف هر جسارتم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein