eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
403 ویدیو
236 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه از زبان بنی اسد دفن سیدالشهدا یکی گفت با گریه این جسم کیست بهم خورده با رمل صحرا یکیست یکی گفت از بس بهم ریخته تکانش مده قابل دفن نیست یکی گفت سر نه لباسش کجاست چرا بند بند تن از هم جداست یکی گفت این زخم های هلال گمانم که جای سم اسب هاست بزرگ قبیله گلو را که دید عبای خودش روی حنجرکشید صدا زد به والله بد کشتنش گلو را نباید به ضربه برید چرا ریش ریش است رگهای او مگر زیر پا مانده است این گلو یکی گفت انگار با چکمه ها شده او دو سه مرتبه زیر و رو @Maddahankhomein
السلام علی من دفنه اهل القری قطعه روضه دفن شهدای کربلا از روی دلسوزی دهاتی های اطراف تاصبح دور پیکر تو گریه کردند همراه حیوانات صحرا دور گودال باگریه های مادر تو گریه کردند * از تکه های چادری بر خاک پیداست بازور خواهر را جدا کردند از تو تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده بر جای دست خواهر تو گریه کردند * پیرِ قبیله گفت کی؟سر را بریده در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها بر حال و روز حنجر تو گریه کردند ** دربین پیکرها دوتایش فرق دارد یک پیکری پامال قدری قد کشیده آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود بر اربا اربا اکبر تو گریه کردند **** نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است پای فرات و باصدای موج دریا بر ساقی آب آور تو گریه کردند * پرپشت خیمه مشتی از زنها نشستند بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد ناخواسته جای رباب دست بسته بهر علی اصغر تو گریه کردند * از راه زین العابدین آمد صدا زد من صاحب اسرار این گودال هستم بوسه به بوسه پیکرت را شرح می داد آنها همه دور و بر تو گریه کردند * فرمود مردم تکه بوریا بیارید باید کنار هم بچینم این بدن را دیدند پیداکرد یک انگشتِ خونین بر دست بی انگشتر تو گریه کردند * @Maddahankhomein
به نام خدا سبک: صل الله علیک یافاطمه(تسبیحات) ‌‌‌°°°°°°°°°🏴ا🏴°°°°°°°°°° سلام ما بر بانوی قهرمان زینب ای سالارکاروان زینب ای دریای بیکران زینب الله اکبر این  چه  صبریه!! که در قلب بانوی کربلاست الله اکبر این چه  شورییه!! که در دشت خونین نینواست السلام ای  بانوی  کربلا(۴) در اوجِ غم کوه  استقامتی  بانو دنیای  شهامتی  بانو دریای   نجابتی  بانو ای  شور آفرین  عاشورا ای بانوی پاک و بی همتا افتاده  عَلَم  به دوش تو پرچمدار حضرت  زهرا(س) السلام ای  بانوی  کربلا(۴) در کربلا بودی اُسوه ی  شکیبایی ندیدی   به  غیرِ   زیبایی خطبه های  تو  تماشایی سبحان الله از این بیان تو از خطبه های  بی امان تو آتش زد  بر  قلب  یزیدیان گفتار  حیدر  از  زبان  تو السلام ای  بانوی  کربلا(۴) دستایِ ما عقیله العرب به دامانت الهی جان ما به  قربانت کرم نما به این  محبانت الحمدلله  زیرِ  سایَه تیم ما رو آوردی بین عاشقات بانو ! بر ما کن یک عنایتی ماهم باشیم جزء مدافعات السلام ای بانوی کربلا(۴) ‌°°°°°°°°°°°🏴ا🏴°°°°°°°°°°° ✍رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
❃﷽ این سرِ بر نیزه ، جانِ زینب است ، آهسته تر آخر او ،روح  و روانِ  زینب است ، آهسته تر قـد  کشیـــده  دلبــر  زینب  به  روی  نیزه ها این همان سروِ چــمان زینب است ، آهسته تر ســـاربان ! آهسته تر ، تا  سـر نیفتد  بر  زمین جای  او در آســـمانِ   زیـنب است ، آهسته تر سمتِ من،سر را نچرخان،چون که از بالایِ نی شـــاهدِ قـدّ کـمانِ   زینـب است ، آهــسته تر بس که این سرنیزه بر رگها اصابت کرده است شرمســار از دیدگانِ  زینــب است ،آهســته تر ســایه دارد بر سَــــرِ این قافلـه ،رأس  حسین ســر پــناه  کاروانِ  زینـــب اسـت ،آهســته تر رَدّ زنجــیر ، آبـله ، خـار مغیـــلان ، زخـمِ  نِی روی پای کــودکانِ  زینـب اسـت ، آهـسـته تر ناخــدایِ  صــــبرم ، امّـا  دیدن  این  کـودکان خارج از صبـر و توانِ  زینب است،آهسـته تر کاش راهِ  مـا جـــدا می گشــت از  شــامِ  بلا آتشی دیگـر به جـانِ  زینب اســت،آهـسته تر آیه ی «أَمَّــن یُجیـب» و ذکـرِ «لا حَولَ وَ لا» دائـماً وِردِ زبـانِ  زینــب اســت ، آهـسـته تر : رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
❃﷽ هر کجـا افتاده ام  از پا ، صـدا  کردم  حسین هرنفس ،هرلحظه با هر دَم،گرفـتم دَم ،حسین نیســـت  شـــور نام او  تنها  مـــیان  جان من شور عاشورا به پا کرده است در عالم ،حسین این چه نام است این چه شور واین چه حالی بی بدیل؟ داده این احوال را با گریه بر این غم ،حسـین اشـکِ بر او می شـــود الـــماس و دُر ّقیــمتی چون نظر داردبه هرقطره،به هر شبنم،حـسین  شد ذبیحاً بالقفا، لب تشنه درحالی که هـست منبع  آب حیـات  و چشــمه ی  زمزم ، حـسین از  همـان آغاز خــلقت ، او  شــفاعت  می کند لحظه ای که در مسیر توبه گفت آدم :"حسین ✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/Maddahankhomein
امشب فقط کمی کمرم درد می کند یک ذره چشم های ترم درد می کند خیلی زیاد نیست نخور غصه عمه جان گوشم که بهتر است ، سرم درد می کند مثل پرنده ای که فقط راه می رود پاهام نه که بال و پرم درد می کند پهلوم خوب خوب شده یک کمی فقط آن بازویی که کرده ورم درد می کند دیشب که مادرت روی پایم کشید دست می گفت گوشه ی جگرم درد می کند طوری که بسته است سرش را به نیزه ها فهمیده ام سر پدرم درد می کند با دردهام گریه شده همنشین من 💦 همدم به چشمهام شده آستین من💦 زینت کریمی نیا http://eitaa.com/Maddahankhomein
2082086656_-204162588.mp3
3.14M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌‌یِ زمینه عاشورا امام حسین علیه السلام سبک غم بساطینی .... یا لَیتَناٰ کُنّاٰ مَعَک جایِ ما خالی چرا تنها ؟! زیرِ دست‌وپا تَهِ گودالی کاش بودیم و واسه‌ت جون می‌دادیم آقا سرمونو قبل از تو می‌برید از قفا کاش به جایِ تو زیرِ دست‌وپا می‌موند پیکرِ ..... نوکرِ شما وای غریبِ مادر /۳/ خواهرو کشتی مادرو کشتی دست‌وپا نزن سر وُ که بردن حالا شده دعوا سرِ پیرُهن آهِ من می‌گیره خولیِ لعینو چه با زور می‌کنه ‌سر وُ تو خورجین و.... پیشِ چشمم می‌ره با شتاب بگیره صِله تو بزمِ شراب وای غریبِ مادر /۳/ نمک به زخمِ .... حرم می‌پاشن با هلهله تنت رو خاکا سرت به نیزه دارم گِله شده همسفرِ قافله حرمله رو دست وُ پاهایِ سه‌ساله تاوله‌ می‌زنه شمر این دختروُ می‌کشه زجر مویِ سروُ وای غریبِ مادر /۳/ https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علی محامی بلامعین بی یار ماند ویاور بی یاوران است ظلمی نکرد و شاه مظلوم جهان است نام دلاویزش بهار باغ هستی ست افسوس سهم لاله زار او خزان است کشتند تا نامی از او برجا نباشد نامش ولی عمریست برلبها روان است می خواستند از چشمها پنهان بماند اما همیشه مثل خورشیدی عیان است لب تشنه کشتندش ولی مانند دریا لب تشنگان راموج احسانش امان است کشتند او را ظهر عاشورا گرسنه بر خلق اما برکتش روزی رسان است از سنگ وچوب ونیزه جانش ناتوان شد نامش ولی هر ناتوانی را توان است باغصه کشتندش ولی شور عزایش آرامش روح ونشاط قلب وجان است از آتشی که در خیامش دشمن انداخت تاهست دلهای همه آتش فشان است دیگر ازاین بخشنده تر، دیدند مردم انگشترش در دستهای ساربان است جز احترام از او ندیده خلق، اما بی احترامی ها نثار کاروان است هرگز لبانش وا نشد جز خیر اما سهم لب خشکیده ی او خیزران است باب نجات عاشقان باب الحسین است نام بلندش زینت باغ جنان است نامهربانی دید اما در شفاعت با هرکه همراهی بخواهد مهربان است فرزند زهرا را به مقتل سر بریدند تا روز محشر خون سرخ او روان است تا روز محشر ناله های سرخ زینب در ماتم جانکاه او دامن کشان است اشعار آیینی به جای خود مرامش اوج شکوه شعرهای عاشقانه است احمدرفیعی وردنجانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
255.8K
یا ثارَالله وَبنَ ثارِه ای پیکرِ پاره پاره ای کشته‌ی بی‌سرِمن، ای بی‌کفن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من ای یادگار مادرم آیا تویی برادرم تاجِ سرم، ای امامِ پاره بدن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من جای سالم نمانده بر این گلوی خورده خنجر بر این حنجر، مانده جای پای دشمن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من حاج محمودژولیده تیر ۱۴۰۳/محرم ۱۴۴۶ @Maddahankhomein
زمینه شهادت امام سجاد علیه السلام من به چشم دیدم غربت بابا روی نی دیدم من گل طاها سرش خونی تنش عریان به دشت و صحرا بود به زیر سم مرکب ها عزیز زهرا بود یه طرف قاسم و اکبر یه طرف علی اصغر یه طرف ساقی لشکر همگی چون لاله پرپر (به دلم به دلم غمه کربلا مانده)2 غصه ها مانده بر دل زارم من نشان از شام بلا دارم به تن مانده هنوز رد کنده و زنجیرش نرفته یاد من هرگز غروب دلگیرش بدو ناسزا شنیدم بخدا خجلت کشیدم جلوی عمه و خواهر دست خود چو بسته دیدم (به دلم به دلم غم کربلا مانده)2 بار غم بر دوش میروم از هوش ناله ها مانده تا ابد بر گوش بدیدم خواهرم طفلک چه ها کتک خورده بدیدم گوشواره اش را که آن عدو برده بدیدم عمه اسیره رنگشم تیره و تیره از غمه و غصه بابا آرزو کرده بمیره (به دلم به دلم غمه کربلا مانده)2 شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها حسن رضا محمودی
علیه‌السلام 🔹چهل سال اشک🔹 لبریزم از واژه اما بسته‌ست گویا زبانم حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم سجاده‌ام را گشودم، شاید که دلتنگی‌ام را با یاد آن سجده‌های طولانی‌ات بگذرانم یک گوشه تنها نشستم، جام دعا روی دستم حالا که این‌گونه مستم باید صحیفه بخوانم نیمه‌شب است و منم که در کوچه‌های مدینه در انتظار تو با آن انبان خرما و نانم ای کاش می‌سوخت کوفه در شعلۀ خطبه‌هایت در شعلۀ خطبه‌هایت می‌سوزد اینک جهانم آن روز با تب چه کردی در آتش خیمه‌ها؟... آه در دود خیمه چه دیدی؟ با من بگو تا بدانم وقتی چهل سال با اشک افطار کردی، چگونه آب گوارا بنوشم؟ اصلا مگر می‌توانم؟ 📝 @Maddahankhomein