eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
422 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مِن أینَ لِیَ الخیر به غیر از حرمت مِن أینَ لِیَ النَّجاة جز کهف غمت آن گونه که شیرینی عمرم شده ای باید بشمارم همه دم مغتنمت در سینه ی من که زنده از ماتم توست مانند غمت، نیست غمی با عظمت ای سوره ی فجر، علت بسط جهان زنده شده عالم از دمِ صبح دمت آن عشق مقدسی که در بزم شهود لطف علوی زده برایم رقمت دیدی که کسی مرا خریدار نبود گفتی که بیا روضه، خودم می خرمت برکت بده با یک نظرت بر قدمم تا اینکه شوم نوکر ثابت قدمت با گریه، تمنای شهادت دارم انداخته بر طمع، مرا هم کرمت وا شد گره های کور از زندگی ام دادم به رقیه هر زمانی قسمت تا میر و علمدار غمت عباس است بالاست همیشه تا قیامت علمت یک عمر ازین روضه بهم ریخته ام در قتلگهت ریخته قاتل بهمت آن گونه تنت پخش به صحرا شده که مانده چه کند عقیله با جسم کمت اصلا به چه رویی جلوی مادر تو بردند لباس از بدن محترمت https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
می‌رود آهسته جابر در دیارِ اربعين می‌کشاند جسمِ خود را در حصارِ اربعين در فراتِ عاشقی، غسلِ زیارت می‌کند تا که پاک و صاف گردد رهسپارِ اربعين جامه‌ای نو را به تن پوشاند از روی ادب چون مشرّف شد به پیشِ شهریارِ اربعين عطرِ خوشبوی ارادت را به خود پاشیده بود تا شود با جسم و جانش سازگارِ اربعين چشمِ سر تاریک امّا چشمِ جانش روشن است در تمامِ عمر بوده دلسپارِ اربعين دستِ جسمش را به دستانِ عطیّه می‌دهد دستِ جانش تا ابد در انحصارِ اربعين با قدم‌هایی که بر بالِ ملائک می‌نهد می‌گذارد جانِ خود را در گذارِ اربعين بر لبش گلبانگِ تکبیر و دعا گُل می‌کند ذکر و یادِ دوست باشد در مدارِ اربعین می‌رسد پیشِ مزارِ بهترین خلقِ خدا می‌شود در اوجِ عزّت خاکسارِ اربعين از فشارِ عشق و ایمان و وفا غش می‌کند جسمِ او ناگاه می‌گردد نثارِ اربعين با کمی آبِ محبّت باز می‌آید به هوش حالتی مخصوص دارد اضطرارِ اربعين عرضه دارد: «یا حسین و یا حسین و یا حسین» پاسخی امّا نیامد از نگارِ اربعين کِی رفیقی دیده بودی پاسخِ یارش نداد؟! این چنین هرگز نباشد رسمِ یارِ اربعين پاسخِ خود را خودِ جابر چنین عنوان نمود: ای که در جانِ تو باشد انتظارِ اربعین «کِی جوابت را دهد یاری که بی سر مانده‌است» با چنین یادآوری شد داغدارِ اربعين السّلام ای شاهِ دین ای میوهٔ قلبِ رسول آیهٔ ایمان و علمِ آشکارِ اربعين السّلام ای سورهٔ اخلاص و تسلیم و عمل جلوهٔ معروف و نورِ یادگارِ اربعين ای که از راهِ شهادت، خیرِ مطلق گشته‌ای خونِ جاویدِ تو باشد اعتبارِ اربعين بعد از آن رو کرد سمتِ قبرهای عاشقان دوستانِ باوفا و پایدارِ اربعين السّلام ای یاورانِ مخلص و پاکِ حسین خوش به احوالِ شما، چون شد دچارِ اربعين هر که او را دوست دارد، یارِ او محسوب کن تا که آن مشتاق باشد در شمارِ اربعين ای خدا در جانِ ما هم مِهرِ مولا زنده است اسمِ ما را هم به صف کن در قطارِ اربعين منتظر می‌مانم ای دریایِ رحمت تا که زود جانِ من را هم بشوید جویبارِ اربعين. https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مرثیه اربعین برخیز برادر شهیدم من زینبم از سفر رسیدم از رنج اسارت آمدم من مشتاق زیارت آمدم من با پیکر خسته ام رسیدم با قلب شکسته ام رسیدم ای تشنه،ذبیح کربلایی برخیز حسین من کجایی؟ هرچند به خون وضو گرفتم پیراهنت از عدو گرفتم با معجر خون نقاب کردم در راه تو انقلاب کردم از شام بلا رسیده ام من دنبال سرت دویده ام من من در غم تو اسیر بودم در سلسله هم امیر بودم تو رفتی و غیرت از جهان رفت آه دل من به اسمان رفت تا پرچم ساقی ات زمین خورد از معجر خواهرت امان رفت تو رفتی و نیزه ها رسیدند از شانه ی کودکان توان رفت با ضربه ی دست های سنگین هوش از سر و گوش دختران رفت جان بود هنوز در وجودت دیدم که سر تو بر سنان رفت انگشتر خون گرفته ات را دیدم که به دست ساربان رفت از داغ تو باغ ارغوانم چل روز شده که قد کمانم از شام یهود آمدم من با روی کبود آمدم من با کوه عذاب می رسم من از بزم شراب می رسم من باز آمده ام به رنگ لاله با قافله ات به جز سه ساله بعد از تو همیشه بی کسم من با چادر پاره می رسم من در کوفه شد آنچه فرض کردم من چادر کهنه قرض کردم بگذار نگویمت ز بازار از کوچه و از نگاه انظار در کوفه به روی باز بودیم بر ناقه ی بی جحاز بودیم در کوفه غریب و آشنا زد شاگرد قدیمی ام مرا زد چل منزل عذاب کشت ما را لالای رباب کشت ما را در پنجه ی قوم پست بودیم همراه سپاه مست بودیم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
یا حسین غلامت را دریاب نوحه سینه زنی دشتی زمینه یاحسین عمری غلامت بوده ام چون کبوترمن به بامت بوده ام کودکی بودم   به  روضه   آمدم همچو   پروانه به دورت پر زدم مادرم  با گریه شیرم داده است با   غذای   نذریت   پروده است یا حسین گفتم  میان  سینه زن بیمه شد دستان من با این بدن مادرم با شیر خود احساس  داد او  به  دست حضرت عباس داد در جوانی خادمت گشتم حسین کن  قبول از  من تو شاه عالمین خیمه  روضه   بپا   کردم   همی کی شدم  غافل ز  مولایم  دمی پیرهن مشکی به گردن شال بود زندگی  بر  من  بدین  منوال بود خورده  زنجیر  عزا  بر شانه ام من     برای     کربلا   دیوانه ام چایی  بزم   شما   را  خورده ام در میان گریه   نامت    بُرده ام یاحسین بنگر که پیر وخسته ام من   به  الطاف   شما دلبسته ام با  نگاهی  گر   شود   پاکم   نما کربلا   گر    میشود   خاکم   نما من به عشقت میکشم هردم نفس موقعِ  رفتن   به   فریادم    برس یا حسین میترسم از  قبر و  لهد این   بدن   اُفتد   به   زندان ابد میشود   دستم    بگیری  آنزمان جان   زهرا   مادرت  ای  مهربان بیقرارم     بیقرارت      یا حسین جز   تو  اربابی  ندارم  یا حسین بیقرار اصفهانی‌ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
معجزه امام رضا ع سفر اربعین کربلای حسینی مومنی  گفتا  که  بودم   در  حرم خدمت    مولا   رضا    شاه   کرم من  خودم  دیدم جوانی با شتاب آمد   و  بنمود    بر  مولا  خطاب داد می زد  گریه میکرد بی حساب دل از این  کرده همی گشته کباب او     همی   گفتا   امام   مهربان اربعین  در   راه  و   عازم   کاروان دوستانم  قصد    رفتن   کرده اند دور  هم  جمع و  تدارک دیده اند دست من خالی و من جا مانده ام کن   کرم   بهر  خدا    وا مانده ام جان   زهرا  مادرت   دستم   بگیر کربلا     مولا    مرا    کرده   اسیر ضجه میزد آن جوان قلبم شکست مهر  او  در  قلبم  من آمد نشست گفتم او را گریه بس کن ای  پسر گوش  کن  تا  که  ترا  گویم خبر خرج   راهت   میدهم گریه مکن هدیه ای    باشد  ترا  مویه مکن شور و شادی آن پسر را شد عیان سجده  شکری نمود  آن   نوجوان گفت‌ و ممنون از شما  کردی  کرم ناامید  بودم  اسیر    درد   و  غم گفتمش این هدیه از مولا رضاست اوبه هردردی جوان مشکل گشاست کربلا   رفتی     مرا     یادی    نما گو  (فلانی)  هم  به  قربان   شما یا    امام   هشتمین    نیکو    نهاد حاجت  ما   کن  روا   جان    جواد ( بیقرارم )  قسمتم      کن     کربلا بعد   از  آن   آیم   به  دیدار   شما بیقرار اصفهانی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
1_4960787853668778032.mp3
3.12M
زبانحال دختری که پدرش در تعذیه خوانی نقش شمر رو نمایش میدهد 😭😭😭😭😭😭😭 من بابامو دوست ندارم چون بچه ها رو می زنه صدا شو بالا می بره گوشواره شونو می کنه باور نمیکنم بابام دنبال بچه ها دوید میزد توی صورتشون موهاشون و هی می کشید دوست ندارم بابایی رو که میزنه حرفای بد خودم دیدم چه جور بابا بچه سه ساله رو میزد دیدم زنای بی پناه اینو و اونور میدون گاهی بسمت مقتل و گاهی به خیمه ها میرن من بابامو دوست ندارم دیدم بابا آتیش میزد خیمه هارو جلو چشام بس که دویدم پی اون رمق نمونده تو پاهام بسه دیگه چقد میخواد بابا عذابشون بده چه جور میتونه بخوره آب ولی آبشون نده اصلا دیگه دل منم سنگه و بابا نمیخواد فقط خدا کنه دیگه حرف خرابه ها نیاد من بابا مو دوست ندارم باگریه و زاری میگم برو دیگه خیلی بدی آخه چه جور دلت اومد بچه سه ساله رو زدی من و بغل میگیره و با بغض و با ناله میگه ایناهمه ش نمایشه گریه نکن بسه دیگه گریه نکن دختر من آروم بگیر آروم جون اتیش نزن به قلب من باباتوازخودت نرون 💠💠💠۲۸۴💠💠💠 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
ارواحنافداه اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها روزی اشک ما همه در چشم های توست ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق نازِ تو می کشند گریبان دریده­ها می­گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده­ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده ها تا می­شویم لحظه­ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها ره وا کنید قافله سالار می رسد زینب برای دیدن دلدار می رسد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
غزل مصیبت اربعین بعد از چهل غروب رسیدم کنار تو پُر کرده جای تو بغلم را مزار تو چینم بجای شاخهٔ گل دور خاک قبر این چند شاخه دختر نیلی عذار تو با یاد آتش جگرت گریه می کنم شاید که اشک دیده‌ام آید به کار تو قلب من از لباس تنت پاره تر شده آیینه دلم شده این یادگار تو باخطبه های حیدری ام کوفه‌تا به شام نگذاشتم که کم بشود اقتدار تو یک جا نشد که سیر تماشا کنم تورا... از بس که رقص داده سرت نیزه‌دار تو افتاده یک شیارِ عمیقی به صورتم از ضربه های سنگِ عدو در جوار تو وقت گذر زکوچه برده فروش‌ها یادم نمی‌رود به خدا انکسار تو دیدم به کف گرفته زنی سنگ روی بام با کینه‌ای عجیب کشد انتظار تو معلوم شد زخندهٔ رجّاله‌های شهر او شرط بسته با همه روی شکار تو وقت نزول راس تو یادم نمی رود سر وانمو زخم رخ داغدارتو جایی ولی به‌سختی شام بلا نبود تیر نگاه وغیرت زخمیّ یار تو بزم یزید و تشت طلا چوب خیزران بوی شراب و لعل لب مشک بار تو؟!! ما را در آن میان به تماشا گذاشتند خون می چکید از نگه بی قرار تو حالا که گریه کردنمان بی کتک شده خالی است جای شاخه گل نوبهار تو برخیز و فکر موی سپید رباب کن گم کرده او دوباره تن شیر خوار تو https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
آروزی زائران اربعین اربعین ای کاش میلیونها نفر بالباس مشکی و چشمان تر باظهور مهدی صاحب زمان همچونان سیلی خروشان،بی امان راه را سوی مدینه واکنند روبه سوی وادی الزهراکنند لرزه اندازند برجان یهود زیرپاها له کنند آل سعود پرکنند از دسته های سینه زن گنبدالخضراء تاصحن حسن گل دهد باغ و بهار فاطمه تاشود پیدا مزار فاطمه بعداز آن بااقتداری بی نظیر میکند جلوه نگاری بی نظیر میشود درسرزمینها حجاز پرچم جانم حسن دراحتزار انشاالله https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مثنوی اربعین(دشتی) کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!! هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد برسیاهی های چادر جای پا افتاده است از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است چادری که روی آن روح الامین حساس بود با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
من اگر اینجا رسیدم میهمان زینبم تا ابد مدیون لطف بیکران زینبنم واجب التعظیم باشد دختر شیر خدا مثل خیل انبیا از خادمان زینبم ناله صوت الحزین او به گوش من رسید با حسین جان گفتن خود همزبان زینبم راه را با اشک چشمم آب و جارو میکنم دست بر سینه غلام آستان زینبم روز محشر در کنار حاج قاسم ها بگو خاک پایش نه غلام دوستان زینبم ذوالفقار خطبه هایش بوی حیدر میدهد واله و سرگشته از فن بیان زینبم در طواف محمل خود هیجده خورشید داشت در چهل منزل به فکر آسمان زینبم راه را واکن ابوفاضل که زینب آمده روضه خوان شوکت و قد کمان زینبم حضرت پرده نشین برگشته از بزم شراب این چهل منزل فقط در فکر جان زینبم درمیان دختران جای رقیه خالی است در عزای روضه خوانِ کاروان زینبم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
یاصاحب الزمان عجل الله تعالی لک الفرج به شوق وصل شما راهی بیابانم چه می شود سفر اربعین نمی دانم!! تمام راه نجف تا به کربلا با خویش حدیث وصل تو را هر عمود می خوانم نسیم صبح مشایه لطافتی دارد دعای عهدِ دم صبح و چشم گریانم دلم گرفته بهانه کجاست خیمهٔ تو شود شبی که نمایی به خیمه مهمانم گرفته خواب ز چشمم خیال دیدن تو قسم به موی پریشان تو پریشانم دوباره سورهٔ یوسف دوباره آیهٔ وصل چه عاشقانه شده آیه های قرآنم قسم به زینب و پیراهن ِ در آغوشش گرفته داغ جدایی تو گریبانم زبان گرفته عقیله به گیسوان سپید دلم هوای تو را کرده ای حسین جانم تمام راه ، فقط روضه عطش خواندم بیاد تشنگی ات ای ذبیح عطشانم زچنگ گرگ لباس تو پس گرفتم من حسین غیرتی ام ای شهید عریانم کنار پیکر عریان خجالتم دادند نبود چادرم آنجا تورا بپوشانم به رغم اینهمه قرآن که روی نی خواندی چرا قبول نکردند من مسلمانم امانتی تو را جا گذاشتم در شام بیاد دفن رقیه هنوز حیرانم بدون غسل و کفن بین چادری خاکی تنش به خاک سپردم به دست لرزانم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9